مدرنیسم را نفهمیده واردِ پستمدرن شدهایم
فرساد فرهادی که آثار او پیش از این در اروپا به چاپ رسیده است؛ برای اولین بار در ایران مجموعه شعرش «H2O» را منتشر کرده است.
فرساد فرهادی به خبرنگار ایلنا گفت: این اولین اثر من است که در ایران منتشر شده. بقیه آثارم در اروپا به چاپ رسیده. گاهی انسان فکر میکند حرفهایی برای گفتن دارد و همین است که نوشتن را رقم میزند.
او ادامه داد: من در همین کتاب شعری دارم که میگوید «شاید دنیا چیزی برای من نداشت/ اما نه مطمئناً، شاید/ من چیزی برای دنیا خواهم داشت.» این اتفاقی است که برای نویسنده میافتد. نویسنده حس میکند چیزی روی ذهن یا دلش سنگینی میکند و آن را روی کاغذ سپید که هیچ آرمانی را برنمیتابد؛ پیاده میکند.
این شاعر در اشاره به تم اشعار خود معتقد است: سعی کردم شعر خودم را داشته باشم. من در شعرم از نقطهها زیاد استفاده کردم که متداول نیست. در واقع نقطهها هیچجا متداول نیستند. نقطهها برای مردم عامی است که کتاب را میخوانند. سعی کردم با استفاده از نقطهها برای خواننده یک تعلیق ذهنی به وجود بیاورم. نقدهایی هم بر این کار شده اما فرض را بر این گذاشتم که من راه خودم را میخواهم بروم. به نظرم شکل ادبیات معاصر را با شعرم، کمی تغییر دادم.
او ادامه داد: برای مثال من شعری دارم که میگوید «از بوی سیر خوشم میآید/ نه از دهان یار/ که از دهان فقر» این همان صنعت ایهام است که در اشعار کلاسیک وجود داشته و امروز ممکن است کمی کمرنگ شده باشد.
فرهادی با بیان اینکه سال آینده اولین رمانم منتشر میشود؛ گفت: این رمان «مادر» نام دارد که برگرفته از رمان مادر نوشته ماکسیم گورکی است. این کتاب؛ یک داستان ایرانی نیست و در آلمان در سال ۱۹۳۷ اتفاق میافتد که تا نزدیک حکومت فاشیتها ادامه دارد. داستان درباره یک زن است که با یک دانشمند نازی ازدواج میکند.
او افزود: کتابهای زیادی درباره اینکه چقدر یهودیها کشته شدهاند؛ وجود دارد اما هیچکس درباره کمونیستهایی که در جنگ جهانی دوم کشته شدند یا کولیهایی که در اروپا کشته شدند، چیزی ننوشته. رمان «مادر» داستان یکی از اینهاست. این داستان مناسب بازار جهانی کتاب است. سعی من این بوده که برای تمام مردم دنیا بنویسم. البته کشورم را بسیار دوست دارم اما به مرزها معتقد نیستم. مرز از نظر من چیز مجهولی است. شاید کمتر نویسندهای در ایران به دنبال این موضوع بوده است.
فرهادی با بیان اینکه نویسنده باید ساده بنویسد به گونهای که همه دنیا آن را درک کنند؛ ادامه داد: تمام دنیا اشعار مولانا را میفهمند و آن را درک میکنند با اینکه نگاه مولانا شرقی و عرفانی است. اما اشعار حافظ در مقایسه با مولانا پیچیده است از نظر درک. خیام بسیار ساده صحبت کرده و این سادگی و روانی خیام است که اشعار او در تمام دنیا درک شده.
این شاعر و نویسنده در اشاره به عضویت در قانون کپی رایت گفت: وقتی قانون کپی رایت را به عنوان یک فرهنگ بپذیریم و این فرهنگ در جامعه جا بیفتد، خود به خود وارد بازار جهانی میشویم و ما توان این را پیدا خواهیم کرد که آثارمان را در سطح جهانی مطرح کنیم. این قانون باعث میشود هنرمندان ایرانی بیاموزند چگونه استقلال پیدا کنند. البته در گذشته هنرمندان استقلال بیشتری داشتند اما گاردبندیها و بلوکبندیها باعث شده هنرمند خود را وقف ساختارهایی کند که دیرزمانی است از بین رفتهاند و ساختارهای جدیدی به وجود آمده. شاید یکی از دلایلش این است که ما دورههای مختلف را پشت سر نگذاشتیم. مثل اینکه کلاس اول باشی و بعد بدون گذراندن کلاسهای بعد به کلاس پنجم برسی. این اتفاقیست که برای ادبیات ما افتاده.
او افزود: ما مدرنیسم را نفهمیدیم، دوران تجدد را درک نکردیم و مدرن هم نشدیم. در این بین افراد بسیاری که مدرن را درک نکردهاند؛ پست مدرن شدهاند! و همین افراد بدون درک درست از گذشته ادبی و هنری؛ ادعای پسامدرن بودن میکنند. چطور میشود وقتی مدرن را درک نکردهایم؛ وارد پست مدرن شویم؟ این اتفاقیست که به دلیل بلوکبندیها برای هنر و فرهنگ ما افتاده است و چون آن را لمس نکردیم؛ دور افتادهایم. البته نویسنده باید توانایی تحلیل این را داشته باشد که «من چرا باید شبیه دیگران باشم؟» و آن وقت است که خلاقیت به وجود میآید.
فرهادی با بیان اینکه در ادبیات امروز ما پتانسیل عظیمی وجود دارد که راهش را گم کرده؛ گفت: هر انقلاب و تحولی پتانسیل بسیار نهفتهای در خودش دارد که یک جایی خود را رها میکند. به اعتقاد من؛ ادبیات ایران در حال گذار است و همچنین در حال یافتن خود. این اندیشهای که خود را گم کرده باید در جستجوی یافتن خویش باشد.
مجموعه شعر H۲۰ سرودهی فرساد فرهادی توسط نشر بهزاد منتشر شده است.
شعری از این مجموعه:
من
پارازیتی بزرگم
آنگاه که نوازشم میکنی
آهنگی میشوم
لالایی تمام شبهای بیخوابیات
شعری دیگر به نام «ذبح»:
از توحش
تا رام شدنش
اعتماد به تو بود
که سلاخیاش میکردی
اعتمادت را
کشتی...