نمایشگاه "ماهیها و مرجان" به یاد کلانتری و زرینکلک افتتاح شد
مراسم افتتاح نمایشگاه ˝ماهی و مرجان˝و بزرگداشت پرویز کلانتری همزمان با روز خلیج فارس در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد.
به گزارش ایلنا، خسرو سینایی کار گردان سینما طی سخنانی با ابراز خوشحالی از حضور در این مراسم گفت:گفتی کیش و من مات شدم؛ روی صفحه شطرنج نبود که کیش گفتی؛ گروه پیله بهشت بود که گفت کیش و من با خوشحالی پذیرفتم و با اینکه از گروه هنرمندان نقاش و تصویرگر نبودم این لطف را داشتند که مرا هم به کیش ببرند.
وی ادامه داد : گفتند کیش؛ به کیش رفتم و واقعا مات شدم؛ آخرین باری که به کیش رفته بودم حدود ۳۰ سال پیش بود؛ کیش را دیده بودم و میشناختم؛ در آنجا فیلم ساخته بودم؛ این بار که رفتم مات شدم؛ دیدم جلوی چشمانم برجهای بلند همه منظره کیش را پوشاندهاند همان طور که این برجهای بلند دارند منظره کوههای زیبای تهران را خراب میکنند. به خودم گفتم مگر اینجا همان جایی نیست که قرار است مردم از اضطراب شهرهای بزرگ به آن پناه بیاورند و در یک فضای آرام و زیبا استراحت کنند.
این هنرمند در ادامه گفت همسر نقاشم گیزلا هنگام سفر به کیش گفت دوست دارم انجا ماهیها را از نزدیک ببینم و از آنها الهام بگیرم و من گفتم آنجا آکواریوم بزرگی است که میتوانی در آن ماهیها را از نزدیک ببینی اما وقتی به آنجا رفتیم آکواریوم نابود شده بود و جایش برج ساخته بودند. گفتم میتوانی در کیش نگاه کنی چگونه صدفها در زیر دریا دارند مروارید پرورش میدهند اما در کیش دیگر صدفی نبود و مرواریدی پرورش داده نمیشد.
سینایی در ادامه بیان کرد: وقتی گروه پیله بهشت در عین صمیمت و مهماننوازی ما را در شهر میگرداند، وقتی به هتل بسیار مجللی که برای ما در نظر گرفته بودند نزدیک میشدیم، مجسمه بزرگ یک جانور را وسط یک میدان دیدم. با خودم فکر کردم شاید من در آلاسکا یا در قطب جنوب یا شمال هستم اما نه، من در کیش بودم؛ حدس بزنید آنجانور چه بود؟ یک پنگوئن! قلبم لرزید؛ به خودم گفتم چقدر خوب بود که یک چاشنی فرهنگ هم به همه دارایی، قدرت و ثروتمان میزدیم. آخر کجای کیش به پنگوئن مربوط میشود؟ مگر قرار نیست تندیسی که در شهری با آن عظمت قرار داده شده، هویت آن شهر را به ما نشان بدهد؟ آیا در طی هزارهها حتی یک پنگوئن از کیش گذشته است؟
او در بخش دیگر سخنانش با اشاره به کسالت پرویز کلانتری گفت: امیدوارم این استاد بزرگ هر چه زودتر سلامتیاش را بازیابد. استاد کلانتری به من میگفت؛ خسرو تو را به اینجا دعوت کردهاند و به این خوبی از تو پذیرایی میکنند؛ چرا غر میزنی و من گفتم مسئله من چیز دیگری است؛ این همه محبت، این همه پذیرایی، این همه نظم و ترتیب در برنامههایی که گروه پیله بهشت تدارک دیده چرا باید با این نوع سهل انگاری، کم فرهنگی، بیتفاوتی و تنها با فکر کردن به اینکه چطور بیشتر پول بسازیم، به هدر برود؟ ما در مرحلهای از وجود جهان هستیم که ناچاریم به سئوال جدی شکسپیر بزرگ که چندین قرن قبل گفته، جواب بدهیم؛ «بودن یا نبودن سئوال این است». ما باید بین بودن و داشتن تصمیم بگیریم. تا وقتی که به خاطر بیشتر و بیشتر و بیشتر داشتن، آن چیزی را که نیاز بودن است نادیده میگیریم باید بدانیم داریم با شتاب به طرف نابودی میرویم. نه تنها ما که همه جهان در گیر این ماجرا است.
وی ادامه داد :چندی پیش شنیدم جزیرهای از پلاستیک به وسعت ایالت تگزاس آمریکا یعنی به اندازه چهار پنجم وسعت کشور ما ایران در اقیانوس آرام به وجود آمده و این یعنی مرگ و نابودی جانوران زنده آنجا. همین امروز که به این مکان میآمدم متوجه شدم که دیگر نیمی از کوهای تهران را نمیتوان ببینم. اینجا است که در قرن بیست و یکم هنرمندان نشان میدهند کارشان چیست و چگونه میتوانند بر افکار مردم تاثیر بگذارند و به آنها هشدار بدهند و بگویند؛ اگر میخواهید زنده بمانید عکس العمل نشان بدهید و اعتراض کنید. کسی حق ندارد فضای زندگی شما را این گونه نابود کند، نه تنها فضای زندگی من انسان را، بلکه فضای زندگی آن یوزپلنگ و آن کرگدن آفریقایی و آنجلیکای خجالتی و آن کرم کوچک را که نابود شد.
سینایی با یادکردن از استاد پرویز کلانتری و استاد حسین محجوبی که در این جمع حاضر بود گفت: جای پرویز کلانتری عزیز خالی است که در آن سفر هرگز لبش را بیلبخند ندیدم و همه عمر عشقش را در آثارش به کره زمین، به خاک ایران و عشق به وطن نشان داده. خوشحالم که اینجا در حضور استادی هستیم که یک عمر دوستش داشتهام به خاطر اینکه ورای هنر، انسان بود و ورای هنر به زندگی میخندید و جنگل و طبیعت و اسب و زیبایی میکشید. با همه احترامی که به هنر قائلم و یک عمر در مسیر ان قدم برداشتهام؛ معتقدم تنها یک پدیده بالاتر از هنر وجود دارد و آن خود زندگی و هنر زندگی است.
بابک گرمچی هنرمند طراح و نقاش به واسطه دوستی با استاد نورالدین زرین کلک که به تازگی به ایران آمده اما دچار کسالت شده و در بیمارستان بستری است روی سن آمد و پیام این هنرمند را برای حاضرین این گونه قرائت کرد: «سلام. دخترهای من، پسرهای من؛ به وجود شما افتخار میکنم و دلم برای همه شما میتپد؛ و پیام فروغ فرخزاد یک خط بیشتر نیست؛» همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق میافتد
او در ادامه افزود: وقتی که به من داده شده سهم سخنان دکتر نورالدین زرین کلک بود که جریان این همایش را در آمریکا شنید و مقدمهای برای کتاب ماهیها و مرجان نوشت. چند روز پیش در پی دعوتی برای نمایش کارهایش به ایران آمد تا باز در میان دوستان و مخاطبانش قرار بگیرد و کارهای ماندهاش را دنبال کند. او برای سفر چند هفتهای خود و برای لحظه لحظه حضورش برنامههایش را نوشت تا بتواند با دلی آسوده سفر کوتاهش را به پایان برساند. در جریان این سفر طولانی و شور و هیجان بیاندازه بازگشت او در بیمارستان بستری شد. یقین دارم که اگر اکنون در جمع ما بود با دلی پر از ناچاری کوچ ماهیها و از آلودگی محیط زیست آنان میگفت.
در نمایشگاه ماهیها و مرجان که در گالریهای فرهنگسرای نیاوران افتتاح شد ۳۸ اثر درباره ماهیان و مرجانهای خلیج با ارائه آثاری از پرویز کلانتری، حسین محجوبی، گیزلاوارگا سینایی، قباد شیوا، بهرام دبیری، حسین ماهر، معصومه مظفری، مینا غازیانی، علی ندایی، علی ذاکری، مهنوش مشیری، فاطمه رادپور، فرشید شیوا، طاهره صمدی طاری، شیما خشخاشی، سعید رفیعی منفرد، وحید چمانی، بیتا وکیلی، امیر نصر کم گویان، بابک رشوند، سعید احمدزاده، مهشید دارابی، گلرخ محتاج الفضل، لیلی رشیدی، مرتضیپور حسینی، علی زعیم، بهناز جلالی، سبا عربشاهی، لیلا سیفی، آرزو و افروز قلیزاده، سمایه شریفی، بهنام کامرانی، الهه محیطیان، نسترن سیفاللهزاده، ستاره معتضدی، استاد افشین بختیار به نمایش گذاشته شده است
ویدئو آرت محمود نورایی نیز در این مراسم به نمایش گذاشته شد؛ این ویدئو ۵۸ درصد نام دارد و به موضوع مرجانها و ماهیان خلیج فارس اختصاص دارد. در این نمایشگاه همچنین عاطفه خاص به همراه میترا سلطانی یک اثر محیطی را در برابر دید مخاطبان اجرا کردند.