دولتی بودن سینما ایراد نیست
بهروز افخمی میگوید؛ اینکه گفته میشود دوره سینمای نفتی تمام شده و دوران نویی آغاز شده؛ درست نیست. امروز نیز ما شاهد سینمای نفتی هستیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بهروز افخمی شب گذشته(سهشنبه 8 اردیبهشت) در نشست بررسی بازنمایی تحولات اجتماعی در سینمای ایران در حوزه هنری گفت: قبل از بررسی کردن این مساله باید کل سینما را بررسی کنیم. متاسفانه تصوری که در ذهن بسیاری از فیلمسازان درباره فیلمسازی وجود دارد؛ تصور مبهمیست و این تصور مبهم تبدیل به آثاری شده که به ضدسینما معروف شده است.
وی با اشاره به ویژگیهای سینما گفت: در یک تعریف ساده؛ سینما عبارت است از نمایش فیلم روی پرده بزرگ در سالن تاریک در برابر جمعیت. این تعریف هرچند ساده است اما مفاهیمی دارد که باید به آن توجه کرد مثلا زمانی که تماشاچی در سالن سینما فیلمی را نگاه میکند به دلیل تمرکز زیاد حالت نیمه هیپتونیزم به وی دست میدهد و درجه ذکاوت و هوشش افزایش مییابد. از این رو فیلمساز باید متوجه این امر باشد که تماشاچی در سینما زود خسته نشود.
وی ادامه داد: امروز در سینمای ایران بسیاری از فیلمسازان اصلا توجهی به این ویژگیها ندارند و به گونهای فیلم میسازند که انگار آن فیلم را در موبایل و یا کامپیوتر هم میشود دید. به همین دلیل بسیاری از فیلمها زمانی که به شبکه نمایش خانگی میآیند یا در تلویزیون دیده میشوند؛ آثار بهتری به نظر میآیند.
افخمی با اشاره به اینکه سینمای امروز ایران عملا ضدسینماست؛ گفت: بسیاری از فیلمها برای مردم و تماشاچی ساخته نمیشود درحالیکه در اروپا و امریکا حتی از زمان ساخت فیلمهای چارلی چاپلین؛ هدف اول ساخت فیلم توجه به طبقه متوسط بوده است.
وی ادامه داد: آن زمان فیلمسازان آثار خود را میساختند به امید آنکه طبقه متوسط، کارگران و به خصوص فرزندان آنها برای دیدن فیلم به سینماها بیایند و به هیچ وجه روی طبقه ثروتمند حساب نمیکردند.
افخمی با تقسیم تاریخ سینمای ایران به قبل و بعد از انقلاب گفت: قبل از انقلاب دو جریان اصلی در سینمای ایران وجود داشت یک جریان پارس فیلم بود که غلامحسین کوشان رئیس آن بود و جریان دیگر گروهی بود که ابراهیم گلستان آن را رهبری میکرد و مرکز مستقلی برای فیلمسازی داشت. بعد از انقلاب هم تولید فیلم وامدار قبل از انقلاب بود و به شکل سیستماتیک همان روش دنبال شد. در قبل از انقلاب و از زمان ساخت فیلمیهایی همچون قیصر؛ نظام وقت متوجه شد که این فیلمها با مردم ارتباط برقرار میکند لذا تلاش کرد این سینما را ضعیف کند.
کارگردان فیلم عروس افزود: از زمان ساخت فیلم قیصر؛ دولت نفتی و دیکتاتوری شاه پول نفت زیادی را به دست آورده بود لذا به شکلی وضعیت را طراحی کرد تا این پول وارد سینمای مستقل شود و سینمای مستقل را از بین ببرد. دولت نفتی شاه به فیلمسازان میگفت فیلم بسازید و پول خوبی بگیرید و احتیاجی نیست که مردم بیایند و فیلم شما را ببینند. از طرف دیگر وزیر فرهنگ آن موقع پهلبد که شوهر شمس پهلوی بود؛ بسیار انسان بیسوادی بود و فقط به صرف آنکه بلد بود ویلون بزند وزیر فرهنگ شده بود و از سینما هیچ سررشتهای نداشت. سینماگران هم او را مسخره میکردند و سر کار میگذاشتند.
افخمی با ذکر خاطرهای گفت: هژیر داریوش یکی از فیلمسازان دوره شاه تعریف میکرد؛ ما قصد داشتیم در جشنواره فیلم تهران مروری بر آثار آیزن اشتاین بگذاریم و این مساله را با پهلبد مطرح کردیم. پهلبد قبول کرد و گفت چه خوب است که خود آیزن اشتاین را نیز به جشنواره دعوت کنیم درحالیکه آیزن اشتاین سالها پیش مرده بود و پهلبد خبر نداشت.
افخمی با اشاره به اینکه سینمای دولتی با سینمای نفتی تفاوت دارد؛ گفت: اینکه سینما دولتی باشد؛ ایرادی ندارد و میتواند حتی کاراییهای زیادی داشته باشد. ایراد آنجا بهوجود میآید که این سینمای دولتی کاملا نفتی میشود زیرا دولت نفتی با استخراج نفت و پولی که از آن به دست میآورد؛ میخواهد ورشکستگی خود را پنهان کند.
وی ادامه داد: اینکه گفته میشود دوره سینمای نفتی تمام شده و دوران نویی آغاز شده؛ درست نیست. امروز نیز ما شاهد سینمای نفتی هستیم مثلا زمانی که یک بانک حامی مالی چند فیلم میشود و آن فیلمها خوب نمیفروشند و ضرر مالی به وجود میآید؛ طبعا بانک نیز ضرر کرده است. بانک هم که پول را خود به دست نیاورده بلکه پول نفتیست که در آنجا گذاشته شده است.
افخمی افزود: امروز آمار کسانی که در ایران به سینما میروند بسیار افت پیدا کرده و ۹۵ درصد مردم هر ۱۰ سال یکبار نیز به سینما نمیروند. در سال ۷۰ با جمعیت آن زمان بیش از ۷۳ میلیون بلیت فروخته شده است اما سال گذشته زیر ۱۰ میلیون بلیت فروخته شده است به همین دلیل وضعیت سینمای ایران خوب نیست و ما اصلا سینما نداریم و از ۱۰ سال گذشته سینمای ایران مرده است.
افخمی با اشاره به اینکه سینما باید به مخاطب توجه کند؛ گفت: سینمای تجربی هیچ مصرف داخلی ندارد و اگر تعریف از سینما فقط سینمای تجربی باشد یعنی ما اصلا سینما نداریم. هرچند میتوان در این سینما آثاری ارزان که مخاطب ندارد را ساخت.
وی در پاسخ به این سوال که خودش بهعنوان کارگردان آثاری ساخته که مورد استقبال مخاطبین قرار نگرفته؛ گفت: من هم فیلمهایی ساختهام که میخواستم کمفروش باشد و ارزان اما این کار را عمدا کردم. مثلا من در هنگام ساخت گاوخونی عمدا با علی معلم صحبت کردم و گفتم بیاییم یک فیلم نفروش بسازیم لذا گاوخونی را ساختیم که هزینه اندکی داشت و هزینه ساخت آن زیر ۱۰۰ میلیون بود.
وی با اشاره به اینکه باید درباره تکتک فیلمها و خوب و بد بودنشان به تنهایی نظر داد؛ گفت: نه فیلمهایی که در بلکباسترها و در گیشهها مورد استقبال قرار میگیرند قطعا فیلمهای خیلی خوبی هستند و نه فیلمهایی که به قول معروف ضدسینما هستند؛ فیلمهای خوبی میتوانند باشند. بلکه باید هر اثر را بهصورت جداگانه دید و درباره آن نظر داد و صرف پرفروش بودن باعث ارزش پیدا کردن یک فیلم نمیشود.
افخمی ادامه داد: گاهی یک فیلم در زمان خود بسیار مورد توجه قرار میگیرد اما در تاریخ سینما ماندگار نمیشود و حتی سالها بعد نیز نظرات درباره آن فیلم تغییر میکند. مثلا فیلم عجیب بنجامین باتن را من در زمان نمایش اصلیاش ندیدم اما سر و صدای بسیاری درباره فیلم ایجاد شد سالها بعد که فیلم را دیدم گفتم عجب فیلم مزخرفی است و این چه داستانی است که یک نفر پیر به دنیا میآید و دنده عقب حرکت میکند و فیملساز تصور میکند خلاقیت زیادی به خرج داده است. این زمان است که با گذشت خود مشخص میکند یک فیلم چه ارزشی دارد.