بیپشتوانهترین سال تئاتری سپری شد
تئاتر ایران در سال 93 به آشفتگی محض گذشت. سالی پرتلاطم که در آن هیچ روزنه امید بخشی وجود نداشت. امروز رحیمی میگوید: اگر اداره کل هنرهای نمایشی به این نتیجه رسیده که متولی تئاتر نیست باید آن را رها کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محمودرضا رحیمی ضمن نگاه به یک سال گذشته تئاتر کشور، درباره برنامهریزی برای آینده هنرمندان این عرصه به ویژه در سال جدید گفت: برنامهریزی کلان برای یکسال بیشتر یک برنامهریزی موضعی است. به این ترتیب فقط برای مقطع کوتاه زمانی برنامهیزی میکنیم که میان مدت و بلند مدت را درنظر نمیگیرد.
مدیر اسبق کارگاه نمایش تئاترشهر ادامه داد: در شرایطی که زمان به سرعت میگذرد و دقایق و روزها را از دست میدهیم؛ بیشتر شاهد خالی بودن نیتهای فرهنگی در کشور هستیم. این رویکرد ناامیدی بسیار هولناکی را میان هنرمندان به وجود میآورد که اگر این ناامیدی جایی قطع نشود؛ نمیتوانیم امید داشته باشیم اتفاقی شورانگیز در عرصه فرهنگ و هنر رخ دهد، مگر آنکه همچون ورزش مبادرت به تزریق شورانگیزی با آدمهای ایرانی ممالک دیگر و یا واردات هنری فرامرزی به ایران کنند که این نیز واقعی نخواهد بود.
این هنرمند خاطرنشان کرد: ما میبینیم دوستان جوان تحت هر شرایطی با آماده کردن نمایش خود یا با تاسیس مکانهایی جهت پلاتو و یا ساخت سالنهای غیراستاندارد برای اجرای نمایش در تلاش هستند به مدیریت فرهنگی کمک کنند اما از آن طرف هیچگونه انرژی مثبتی وجود ندارد و همواره این طور به نظر میرسد که اتفاقی عبث مدام تکرار میشود.
رحیمی با تاکید بر اینکه آنچه در این میان از دست میرود انرژی نیروهای مستعد و هنرمندان است؛ اظهار کرد: اساسا باید ببینیم به ایجاد فضای فرهنگی اعتقاد داریم یا خیر. ما نمیتوانیم عنوان کنیم جریانهای دولتی بلد نیستند کار فرهنگی انجام دهند، (منظور از دولت هر سه قواست) اما مسئله نیت است که آیا چنین نیتی وجود دارد یا خیر؟ به راحتی میتوان درک کرد که شکستها و حرمانهای ورزشی و فرهنگی ما به خاطر نبود تقویت و ایجاد مسائل زیرساختی است. به جرات میتوان گفت در سالی که گذشت ما چنین نیتی را شاهد نبودیم، در حوزه هنری تئاتر ناملایمات فراوانی را تجربه کرد و یکی از بیپشتوانهترین سالها را پشت سر گذاشت.
نویسنده و کارگردان نمایش "سیدروماک" تصریح کرد: متاسفانه در این مدت هیچ روزنه امید بخشی وجود نداشت که نمود آن در تمام جشنوارههای تئاتری به چشم میخورد. من سال گذشته به عنوان داور با چند جشنواره همکاری داشتم و متاسفانه از مدیران دولتی مواردی دیدم که تا به حال در هیچ جشنوارهای تجربه آن را نداشتم، گاهی مراتبی در رفتارشان به وقوع پیوست که صورت راهزنان را به خود گرفت، مثال نحوه پرداخت معوقههای انجمن هنرهای نمایشی برای دستمزد یکسال داوری و کارگاه آموزشی بود. البته چنین چیزی را قبلن از حوزه هنری نیز دیده بودم.
او افزود: منظورم جای به خصوص نیست، بلکه منظورم رهاشدگی هنرمندان است و اینکه به راحتی میتوان با این صنف یاغیگیری کرد.
کارگردان «چند کاپریس برای ویولون» تصریح کرد: آنچه در تهران و چند شهرستان که گذرا حضور داشتم دیدم این بود که اگر در استانها اتفاق خوبی رخ داده براساس تلاش مدیرکل ارشاد استان نبود، بلکه با اهتمام اشخاص حقیقی و علاقمندی شخصی هنرمندان صورت پذیرفته تا برنامههایی که ازسوی اداره کل هنرهای نمایشی یا ادارههای ارشاد تابعه هدایت شده باشد.
جای خصوصیسازی، تجاریسازی شکل گرفت
رحیمی با تاکید بر اینکه سال گذشته در تهران اتفاقات خوبی نیفتاد؛ بیان کرد: متاسفانه شاهد یک گروکشی تازهای شدیم و هر سالن برای خودش گروههایی را درنظر گرفت که تقریبا وظیفه شورای نظارت را برعهده داشت و این عامل موجب رشد نگاههای گروهی و باندی شد. البته این بلبشو از قبل قابل پیشبینی بود و شما اگر به مصاحبههای چند سال اخیر من رجوع کنید بارها درباره رویکرد غلط خصوصیسازی در تئاتر اخطار داده بودم. در حال حاضر داریم با تعدادی از هنرمندان شامخ پروژهای برای طرح خصوصی سازی تدوین میکنیم که به زودی تقدیم خواهیم کرد. اصلاً هم ناامید نیستیم فقط میدانیم با این مدیران بالادستی اتفاثی نخواهد افتاد اما بازهم به حرکت خود ادامه خواهیم داد.
این کارگردان خاطرنشان کرد: چند سال قبل از تولیتهای تئاتری خواستم سریعتر به فکر تعریف جریان خصوصی باشند اما متاسفانه امروز شاهد هستیم آنچه به عنوان تئاتر خصوصی تولید میشود تئاتر تجاری است و اینها با یکدیگر متفاوت هستند.
مدرس کارگردانی و بازیگری امید به تغییر شرایط را یک اصل مهم دانست و ادامه داد: ما نباید دست از فعالیت بکشیم، به همین دلیل هم در مقاطع مختلفی که نیاز بود با انرژی به دوستان کمک کردم. چه در شورای هنری مجموعه تئاتر شهر یا در جلسه با معاون امور هنری که گلایههایم را صریح خدمت ایشان عرض کردم. حتی با مدیرکل سابق هنرهای نمایشی نیز صحبتهای زیادی شد اما متاسفانه بیفایده بود.
رحیمی بار دیگر به آنچه ابتدای گفتگو مطرح کرده بود؛ اشاره کرد و افزود: اگر نیت فرهنگی وجود داشته باشد ما میتوانیم سر سلامت به در ببریم. من نسبت به سال آینده بسیار نگرانم چون شما ببینید در سالی که گذشت چند عزیز هنرمند را از دست دادیم؟ مسئله بیمه هنرمندان امسال کاملا منتفی شد و این نیز یکی از بیپشت و پناهیهای هنرمندان و یاغیگریهاییست که به این قشر میشود؛ این اتفاق یکی از خطرهای وحشتناکی است که هنرمندان را به شدت تهدید میکند.
سخت افزارهای تئاتر افزایش نداشت
در زمینه افزایش سختافزارها به هیچ وجه شاهد پیشرفت نبودیم جز تعمیر مجموعه تئاترشهر که نوسازی عمقی آغاز شد اما اصلا کافی نیست.
رحیمی به بیان این جمله به یکی دیگر از مصائب خانواده هنرهای نمایشی پرداخت و توضیح داد: ما نباید بیش از حدِ توان یک سالن نمایشی انتظار داشته باشیم. امیدوارم این مرگ و میرها، این نبود بیمه هنرمندان، کاستیهای بودجه فرهنگ و مشکلات زیرساختی برطرف شود. اینکه مسئولان کشور اعلام کنند بودجه بخش فرهنگ نیم درصد کل بودجه مملکت است اصلا در شأن این کشور نیست که امیدوارم برای سال آینده حل شود.
کارگردان نمایش «غروب یک روز بارانی» در پاسخ به این سوال که آیا تشکیل شورای هنری سالنها با هدف واگذاری امور به هنرمندان تلقی نمیشود؟ گفت: مسئله شورای نظارت مسئلهای است که ما هنرمندان جزئیات زیادی درمورد آن نمیدانیم. باتوجه به تغییرات به نظر میرسد مدیران هم چیز زیادی در مورد آن نمیدانند. این تغییرات شورای نظارت را به سمتی میبرد که گاهی فقط و فقط در حد نامهنگاری است.
او ادامه داد: ضعفی که در شورای نظارت به وجود آمده باعث شده هر سالن برای خودش یک شورای نظارت داشته باشد. به این ترتیب شما شاهد هستید که سالنهای خصوصی برای خودشان شورای انتخاب گذاشتهاند؛ یعنی متاسفانه متولی با قبول نکردن بخشی از مسئولیتهای خود مسئولیت را بین سطح کثیری از افراد تقسیم کرده که خود این رفتار فساد برانگیز است و باعث میشود هر فردی با سلیقه خود به تئاتر نگاه کند و تئاتر ما یک سویه شود.
رحیمی بیان کرد: این اتفاق را مثبت نمیبینم و معتقدم بیشتر ادعای دموکراسی و ادای رفتار دموکرتیک در آوردن است. تئاتر باید در محلهای مختلف، در حد «Try out» اجرا شود و مدیران آن را ببینند؛ سپس نمایشها را برای سالنها انتخاب کنند. اینکه یک شورای نظارت را به چندین شورای نظارت تبدیل کنیم کار درستی به نظر نمیرسد.
بازیگر نمایش «مرگ فروشنده» افزود: فرض کنید با این اوصاف شورای نظارت را حذف کنند تا اتفاقات بهتری بیفتد و هر دکانی برای خودش شورای انتخاب نزند. تئاتر باید در «Try out» دیده شود و هیچکس حق ندارد نمایش را قبل از اجرای روی صحنه محکوم کند؛ آن هم در زمانهای که زمینههای عدالت اجرا در تئاتر وجود ندارد. ما سازههای نمایشی کم داریم و نهادی مانند شهرداری کاری با تئاتر انجام میدهد که یک تالار عروسی با سالنش انجام میدهد.
کارگردان نمایش «روسمرسهولم» افزود: در شرایطی که هیچ نهاد و سازمانی نمیپذیرد عرصه فرهنگ نیازمند صرف هزینه برای ساخت زیر ساختهاست؛ ما میخواهیم شرایط قانونی را بیش و بیشتر کنیم. به عقیده من اگر اداره کل هنرهای نمایشی به این نتیجه رسیده که متولی تئاتر نیست باید آن را رها کند و اگر هنوز متولی تئاتر است باید با تشکیل اتاق فکر و استفاده از پژوهشهای میدانی که انجام میدهد تمام مسائل تئاتر کشور را در نظر بگیرد.
این پژوهشگر تئاتر با بیان اینکه، جهتِ اتفاقات تئاتری کشور باید به سوی اداره کل هنرهای نمایشی باشد؛ اظهار کرد: مسائل خانواده تئاتر باید در هیات دولت و کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح شود و قدمهایی زیبنده و در خور نام این هنر برداشته شود. شما متن استعفانامه مدیر سابق را مطالعه کنید تا ببینید در یک سال گذشته چه اتفاقی افتاده است. مگر عمر چقدر است که قرار باشد مدیر یک سال کاری انجام ندهد و بگذارد برود؟ آن هم در شرایطی که تئاتر یکی از سه شاخصه فرهنگی تمام کشورهای جهان است.
نقشآفرینی اداره کل هنرهای نمایشی در استانها حداقلی است
رحیمی درباره توجه به هنرهای نمایشی در استانهای سراسر کشور گفت: روزی شنیده بودیم ک در دولت قبل و وزارت آقای زنگنه هشت در هزار درآمدهای نفتی اختصاص به فرهنگ و هنر پیدا کرد و از قبل نیز میدانستیم که اخبار تایید نشدهای بیان میکنند که هر وزارتخانهای سه درصد بودجهاش باید تحت مصارف فرهنگی باشد و البته از پیش نیز معلوم بود که تمام این بودجهها باید از کانال وزارت قرهنگ و هنر و ارشاد اسلامی باشد اما هیچکس این قوانین را بیان نکرد و ادارات همگی آمدند برای خودشان بخشهای فرهنگی راه انداختند و کارمندانشان را نیز در آن حوزه به کار گماردند!
این هنرمند تصریح کرد: متاسفانه وقتی با این دوستان (مدیران) روبرو میشوم میبینم درک درستی از مسئله خودگردانی در تئاتر ندارند و تصور میکنند تئاتر باید مثل تابلو فروخته شود!
او ادامه داد: این نقصان در شهرهای کوچک تبدیل به فاجعه میشود اگر تک و توک سازمانهایی در حرکتی خود رو به داد فرهنگ و هنر نرسند. یکی از این اقدامات فرهنگی را در سیرجان دیدم. من برای برگزاری کارگاههای آموزشی زیاد به استانهای کشور سفر میکنم؛ امسال زمان زیادی را صرف سیرجان کردم. در این مدت چهار نمایش با کارگردانان و بازیگران سیرجان و شهرهای اطراف بسته شد که دو نمایش اجرا شده از آن کلاس موفقیت بسیار زیادی در جلب تماشاگر و اعتماد هنرمندان و گیشه کسب کردند و با بهای بلیت 5 و 6 هزار تومانی در مجموع چیزی حدود 45 میلیون تومان فروش داشتند آنهم در شهری با جمعیت دویست هزار نفر.
این کارگردان توضیح داد: پایهگذار این اتفاق فرهنگی اثرگزار یک موسسه خصوصی به نام "معراج اندیشه" وابسته به معدن گلگهر بود که امکان برگزاری کلاسها را فراهم کرد. شناسایی این مکانها و جلب مشارکتهای فرهنگی توانایی هنرمندان را شکوفاتر میسازد و به همین دلیل معتقدم بروبچههای تمامی استانها باید بیشتر فعال شوند چون در اداره کل فرهنگ و ارشاد استان هیچ اتفاقی جریان ندارد.
به بوشهر، بندر عباس، بندر گناوه و دیگر نقاط سفر کردم و در تمامی این شهرها اعتقاد بر این بود که اداره کل ارشاد استان فعالیتی چندانی ندارد. بودجههای فرهنگی در حد 6 میلیون و 8 میلیون بود که بسیار اسفناک است و متاسفانه برخلاف سابق خبری از ارسال کتاب و مجله از پایتخت نیست.
کارگردان «تقاطع دوهزار و دو» در ادامه صحبتهای خود خاطرنشان کرد: اداره کل هنرهای نمایشی باید مدیرانی داشته باشد که مدیریت و برنامهریزی در سطح کشور را در دستور کار قرار دهند. اینکه یک هموطن در نقطهای دیگر از کشور تصور کند هیچ پالسی از مرکز به سوی او نمیرود و هیچ توجهی نیست بسیار سخت است. الان سالها از برگزاری جشنواره لالههای سرخ در اندیمشک میگذرد؛ رویدادی که بدون حمایت اداره کل فرهنگ و ارشاد استان برگزار میشود و تمام این سوالها به آن توجهی نشده است.
مدیر اسبق کارگروه آموزش جامع تئاتر استانهای کشور به بیان یکی دیگر از کاستیهای جدی تئاتر استانها پرداخت و ادامه داد: یکی دیگر از مشکلات هنری امروز استانهای ما جنگ بین ادارههای ارشاد و حوزه های هنری در متولیگری هنر است. قطع شدن آموزش جامع حرفهای تئاتر و جایگزین شدن طرح استقلال گروههای نمایشی استانها که جایگزین بازآموزی هنری شد و هنرمندان شهرستانها آن را کارآمد دیدند فقط به دلیل آنکه با چندرغاز همه را تطمیع کردند و مدرکی بیارزش به آنها دادند. مسائلی است که به سبب کمبودهای مادی و زیرساختی بوجود آمده اما اگر قرار است مشکلات جایی تمام شود امکانات باید در اختیار هنرمندان و افرادی که در این راه زحمت میکشند؛ قرار بگیرد.
با این شیوه دانشگاههای ما بزهکار تحویل اجتماع میدهند
رحیمی همچنین درباره وضعیت هنرهای نمایشی در دانشگاهها گفت: از زمانی که بحث خودگردانی مالی دانشگاهها مطرح شد دیگر شاهد اتفاق خوب نبودیم چون ثبت نام پرتعداد دانشجویان آغاز شد. از سویی در بحث هیات علمی دانشگاهها، انتخاب اساتید و دیگر عوامل با مسائلی مواجه شدیم. دانشگاهی به خود اجازه میدهد 1000 دانشجوی تئاتر بگیرد و صدایی از جایی درنمیآید. اگر در زمینه علم و فرهنگ همه چیز پول است، این افراد که پولهای کلان کسب میکنند با خود فکر نمیکنند 20 سال دیگر چرخهای مملکت قرار است با کدام نیروی جوان بچرخد؟
این هنرمند ادامه داد: آیا قرار است دانشگاههای ما بزهکار تحویل اجتماع بدهند؟ با سیستم فعلی دانشگاههای ما بزهکار تحویل خواهند داد. چون وقتی دانشجو به محلی وارد میشود که هیچگونه محاسبه و امکانات متناسبی ندارد قطعا با مناظر عجیب و غریب مواجه میشویم. آیا دزدی فقط از دیوار مردم بالا رفتن و جنایت و به قتل رساندن افراد است؟ اینکه ما 1000دانشجو بپذیریم جنایت نیست؟ آیا هیچ بازرسی در این مملکت وجود ندارد سوال کند شما به چه اجازهای 120 نفر را به یک کلاس میفرستید یا 25 کلاس مبانی نمایش برگزار میکنید؟ کسی نیست بگوید چرا امور مالی دانشگاهی ده درصد مالیات از حقوق اساتید و کارمندانش کسر میکند در حالیکه مالیات دستمزد کشور سه درصد است و تازه دانشگاه همان حقوق حداقلی خود را هر زمان که دوست دارد پرداخت می کند؟! آیا میدانیم که دستمزد ساعتی یک استاد دانشگاه بین سه تا نه هزار تومان است؟
کارگردان نمایش «سه خواهر» حرکت دانشگاهها را رو به قهقرا توصیف کرد و گفت: هر با سوادی با فرهنگ نیست. اگر قرار است جرایم ریز و درشت در این مملکت پایان یابد و از خشونت افسارگسیخته فاصله بگیریم باید راهی برای ایجاد نشاط در مردم و بها دادن به فرهنگ و هنر پیدا کنیم. حرکت به اینسو نیاز به پیشنهاد ندارد بلکه نیت و عمل میخواهد. دولتمردان حتی شده باید وامهای کلان از بانکها بگیرند و در راه فرهنگ و هنر هزینه کنند.
او افزود: سود تئاتر طور دیگری به جیب جامعه میرود. تئاتر نقشپذیری، مسئولیت پذیری و کار گروهی به اجتماع میآموزد. دروغ نگفتن میآموزد چون صحنه تداعی کننده حضور در محضر خداوند است و شما روی صحنه نمایش چیزی برای پنهان کردن ندارید؛ اینجا همه ناظر رفتارتان هستند. من واقعا احساس میکنم نیازمند بازنگری در زمینه پذیرش دانشجو هستیم.
رحیمی با گلایه از عملکردهای بدون برنامه در تئاتر کشور و دانشگاهها گفت: پس چرا با جوانان، دانشجویان و با هنرمند چنین رفتار میکنیم؟ شما ببینید یک تصمیم غلط کار را به جایی رسانده که الان صندوق بیمه هنرمندان پول ندارد و عملا بیمهای در کار نیست. این کار خطر زیادی دارد. ما محمود استاد محمد و بهرام ریحانی را به چه دلیل از دست دادیم؟ در این سالها هیچ چیز به نفع هنرمندان پیش نرفت؛ شما ببینید تعاونی مسکن هنرمندان 9 سال است موفق نشده یک واحد خانه تحویل تئاتریها بدهد و هیچکس نیز یاری نمیدهد. بعد شاهد برگزاری همایشهایی هستیم که در آن پولهای کلان بین نامهای فرهنگی و وصل به مذهب جابهجا میشود که هیچ جریانی ایجاد نمیکند.
شرایط کار برای شفیعی فراهم نشود، فرد دیگری مقصر است!
انتصاب مهدی شفیعی بر سکان هدایت اداره کل هنرهای نمایشی پس از یک سال مدیریت حسین طاهری که عملا شناختی از مسائل خانواده هنرهای نمایشی نداشت؛ موجب شد اهالی تئاتر بار دیگر امید از دست رفته را بدست آورند. محمودرضا رحیمی درباره این انتخاب گفت: مهدی شفیعی انسان شریف و اندیشمندی است. تحصیلات تئاتری دارد و مراحل مدیریت را به خوبی و سلامت طی کرده تا امروز که به عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی حکم گرفته است. من امیدوارم در این دوره امکان اجرای برنامهها برای او فرآهم شود و فرصتسوزیها در تئاتر به اتمام برسد.
او ادامه داد: امیدوارم شرایطی بوجود نیاید که مسئولان با کمبودهای مالی و فرصتسوزی، مهدی شفیعی را هزینه کنند. مسئولان باید اجازه دهند او در مدت مسئولیت خود از تجربههایی که در اداره کل ارشاد استانهای گوناگون و سپس در اداره کل هنرهای نمایشی به دست آورده؛ استفاده کند. شفیعی با مدیرانی که نسبت به هنرهای نمایشی شناخت نداشتند یا میترسیدند کار کنند؛ تفاوت دارد و امیدوارم شاهد این نباشیم که اجازه نمیدهند امور را پیش ببرد.
رحیمی در همین رابطه توضیح داد: متاسفانه فضای معاونت امور هنری از دیرباز اینطور بوده که اگر مدیر پایین -دستی آمده و قصد انجام کار داشته شرایطی پیش آوردند که سرنگون شود و امکان ادامه نداشته باشد. بر همین اساس تاکید میکنم اگر مدیرکل هنرهای نمایشی اختیار عمل داشته باشد و دیگران اجازه دهند کار کند؛ مشکلی پیش نمیآید. حتم داشته باشید غیر از این اتفاق بیفتد خواهیم گفت شفیعی قصد خدمت داشت اما اجازه ندادند.
این هنرمند در انتها گفت: رو در رو شدن شفیعی با مسائل عدیده تئاتر بسیار دشوار است و جدیت و عزم دولتمردان را میطلبد. برای او آروزی موفقیت میکنم و اطمینان دارم توان خدمت دارد. در این میان امیدوارم هنرمندان نیز با اتحاد و دانایی برای نفع جمعیشان قدم بردارند و اینگونه نشود در هرجا که مینشینیم شاهد جملاتی باشیم که شما هنرمندان برای هم میزنید و مدام پشت سر هم حرف میزنید و برای تمام هم مسلکانم در حوزه شاقه تئاتر سالی پر از سلامت و بهروزی و دوستی و صداقت خواستارم.
گفتگو: بابک احمدی