کدام کشور آیینهای نمایشی بومی خود را سانسور میکند؟
پژوهشگر آیینهای بومی موسیقایی و نمایشی، معتقد است ثبت جهانی آیینهای نمایشی ایرانی توسط کشورهای همسایه، در سایه بیتوجهی مسئولان تمام نهادها دور از ذهن نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پژوهشگر آیینهای بومی ایران با بیان اینکه اگر قرار بر ثبت آیینهای نمایشی باشد باید به ریشهها توجه کنیم؛ اظهار کرد: به دلیل گستردگی جغرافیایی ایرانِ کهن آیینهای نمایشی ایران امروز در بسیاری از کشورهای همسایه پراکنده شده و قابل ردیابی به نظر میرسد. به ویژه در زمینه آیینهای نمایشی که با موسیقی و تحرک زیاد همراه است، اشتراکات زیادی بین ایران و کشورهایی مانند تاجیکستان، قزاقستان، ترکیه، افغانستان و... وجود دارد و به همین دلیل باید توجه ویژهای به ثبت جهانی این گونهها داشته باشیم.
"تیر ما سیزده شو" آئین قدیمی و رو به فراموشی مازندرانی
بر اساس تقویم باستانی مازندران شب سیزدهم تیرماه ( ازماههای تقویم مازندرانی که با تیرماه خورشیدی متفاوت است) جشن "تیرماه سیزه شو" در بندپی و مناطق کوه نشین جنوب شهرستان بابل برگزار میشود. این جشن را "تیرگان" نیز مینامند چون سیزدهمین روز هر ماه قدیم نیز تیر نامگذاری شده است و همزمان شدن نام روز با نام ماه را به عنوان تیرگان جشن میگیرند.
این محقق، عملکرد مسئولان در زمینه ثبت آیینهای نوروزی ایران را قابل نقد دانست و گفت: مسئله مهمی که وجود دارد این است که در 10 سال گذشته با یک اهمال بزرگ در این رابطه مواجه بودیم و متاسفانه هیچیک از دستگاههای فرهنگی اهمیتی به این داشتهها ندادند. فقط میراث فرهنگی اقدام به ثبت هنر نقالی و موسیقی نوروز کرد که آن هم بر اساس فعالیتهای مدیران گذشته بود.
او افزود: مثلا کار برای ثبت موسیقی شمال خراسان از زمان آقای مسجد جامعی در وزارت فرهنگ و ارشاد آغاز شده بود که در دوره بعد به نتیجه رسید.
جاوید که سالهای زیادی را صرف تحقیق و مستند نگاری آیینهای سوگ در ایران کرده است، خاطرنشان کرد: ما در کشوری زندگی میکنیم که میدانیم دارای تاریخ غنی و گستردگی آیین است. بنابراین کوتاهیهایی که در زمینه ثبت این داشتههای تاریخی اتفاق میافتد؛ قابل توجیه نیست. به عنوان نمونه با تلاشهایی که داشتم در زمینه آیینهای سوگ در ایران به عدد باورنکردنی چیزی حدود 172 آیین سوگواری در نقاط مختلف کشور رسیدم.
این پژوهشگر تصریح کرد: با توجه به اینکه آیینها در دورههای تاریخی گوناگون دستکاری شده و تغییراتی داشتهاند اگر براساس تنوع اقوام در کشور حد اقل سه روایت از این آیینها وجود داشته باشد، باید عدد 172 را در سه ضرب کنیم که به عدد قابل توجهی خواهیم رسید. اینجاست که میگویم اهمال صورت گرفته است.
"چمچه گلین" در آیین رو به فراموشی "باران خواهی"
این مراسم از جمله مراسم فراگیر و رایج در آیین نمایشی باران خواهی در نقاط مختلف ایران و حتی دیگر کشورها از جمله (ترکیه، بلغارستان، یوگسلاوی، سوریه، ترکمنستان، تاجیکستان، پاکستان) محسوب میشود.
این مراسم با کار بچههایی شروع میشود که یکی از آنها «چمچه» یا قاشق بزرگ چوبی را در دست دارد. بچهها لباس عروسکی را که از قبل آماده کردهاند به تن چمچه میپوشانند و آن را چمچه گلین (عروس باران) مینامند. یکی از بچهها چمچه گلین را به دست میگیرد و همراه بچههای دیگر، در حالی که ترانه عروس چمچه و تمنای باران را میخوانند، برای گرفتن هدیه به در خانهها در (شهر یا روستا) میروند.
مقابل در هر خانه، رئیس یا بزرگ خانه سطل یا ظرفی آب روی عروس چمچه میریزد و مقداری حبوبات و مواد خوراکی یا پول به بچهها میدهد. در پایان، بچهها با موادی که گردآوری کردهاند آش میپزند و آن را میان خود و نیازمندان تقسیم میکنند.
این مراسم از جمله آیینهایی است که برای طلب باران در بیشتر روستاهای مرکزی و بویژه منطقه سربند و شازند و روستاهای ترک زبان اجرا می شده است و هنوز در برخی روستاها اجرا میشود. نظیر این مراسم در سایر نقاط ایران در حوزه فرهنگی گیلان با عنوان «کتراگئشه» در بوشهر با عنوان «گلین» و «عروس زشت» برگزار میشود. به این طریق که عروسی را (که مظهر زیبایی و نشانه باروری است) به صورت زشتی جلوهگر میسازند و با تکدی از اجتماع و طبیعت برای چنین مظهری طلب نعمت میکنند.
آنچه در تمامی این مراسم مشابه است کار گروهی و طلب نعمت کردن است، به نشانه برکتی که قرار است از طبیعت نازل شود؛ و به طور معمول، در همه آنها ترانهای دسته جمعی برای طلب باران خوانده می شود. از دیگر نمونههای این مراسم اجری نمایش باران خواهی «گلی» در دشتستان و نیریز و ممسنی و روستای چاه انجیر سروستان و سیفآباد لرستان و همچنین در بوشهر و در ایل «باصری» است.
جاوید به برگزاری کم رمق جشنواره نمایشهای آیینی سنتی اشاره کرد و گفت: شما ببینید با تلاشهای عدهای از هنرمندان دلسوز جشنواره نمایشهای آیینی سنتی راه افتاد اما کژدار و مریض، بدون کمترین حمایتی راه خود را ادامه میدهد. تازه این جشنواره را هر دو سال یک بار برگزار میکنیم.
او ارکان گوناگون فرهنگ کشور را با پژوهش بیگانه توصیف کرد و ادامه داد: اگر پژوهش و ثبت آیینهای کهن ایرانی برای مسئولان اهمیت داشت من نباید 9 سال خانهنشین میشدم. ما نمیدانیم بودجههای فرهنگی کجا میرود اما مدام خبر جابهجایی میلیاردها تومان از سرمایههای کشور به گوش میرسد.
این محقق با تاکید بر اینکه آیینهای ایرانی در حال زوال هستند، اظهار کرد: آنچه امروز در استانهای گوناگون وجود دارد به همت تعدادی از هنرمندان جوان و دلسوز تئاتر صورت میگیرد که به بازآفرینی آیینهای نمایشی کهن ایران اقدام میکنند.
جاوید یکی دیگر از نکات جالب توجه در زمینه آیینهای نمایشی را نحوه برخورد مسئولان دانست و گفت: این نکتهای بود که وقتی آقای حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود در دیداری به ایشان اعلام کردم که من تا به حال سراغ نداشتم نهادی که متولی فرهنگ و هنر یک کشور است آیینهای نمایشی بومی خود را سانسور کند. اما این اتفاقی است که در کشور ما رخ میدهد و بسیاری از آیینهای بومی عمدا نادیده گرفته میشوند.
وی، انتقال تجربیات افراد پیشکسوت به نسل جوان را ضروری دانست و گفت: به دلیل سن بالای هنرمندانی که با آیینهای نمایشی ایران آشنایی کامل دارند، باید شرایطی فراهم کنیم که این تجربیات از طریق آموزش به نسل جدید منتقل شود. اگر چنین برنامهای نداشته باشیم باید مانند بسیاری از گونههای موسیقایی بومی منتظر بمانیم و ببینیم با درگذشت هر پیشکسوت یک آیین نمایشی برای همیشه نیست و نابود میشود.
عروسی قنات یکی از آیینهای نمایشی کهن ایرانی
عروسی قنات امروزه در بسیاری از نقاط ایران از جمله روستاهای اراک، تفرش، ملایر، تویسرکان، محلات، خمین، گلپایگان، دلیجان، چهارمحال، اصفهان، دامغان، شاهرود، یزد، شهرکرد، متداول است. در حال حاضر، در ایران این آیین ویژه قنات است. احتمال دارد که در دوران باستان عروسی چشمه و رودخانه و … نیز وجود داشته است.
در مراسم عروسی قنات، اجرای شادی و دادن طعام نماد برکت و نعمت خواهی از طبیعت است و شاید عروس قنات بازماندهای از رسم کهن قربانی دادن برای آب باشد. در حوزههای متفاوت جغرافیایی و فرهنگی، مراسم و آیینهای گوناگونی برای باران خواهی در مورد تقدس آب برگزار میشود، آنچه مهم است این است که ممکن است صورت ظاهری اجرای این آیینها متفاوت باشد، ولی ریشههای مشترکی دارند.
در مراسمی چون «جشن آب نو» (تعویض آب حوضها و آب انبارها به هنگام سال نو) «جشن تیرگان»، بردن آب به سر سفره عقد و نوروز، سپردن سبزه به آب در سیزده نوروز، عروسی باران و یا چهل کچلون، کوسن گلین، اعتقاد به جاندار بودن آب در باورداشت های مردم، به چشم میخورد که همواره نماد برکت و زایش و فزونی نعمت است.
پژوهشگر آیینهای ایرانی با بیان اینکه آیینهای نمایشی بومی و سنتی ایران حتی در دانشگاهها جایگاهی ندارند، اظهار کرد: آیا دانشجویان رشته تئاتر در ایران با تاریخ آیینهای نمایشی بومی ایرانی آشنا میشوند یا فقط درباره تئاتر غرب میآموزند؟ مگر غیر از این است که ما با توجه به پیشینه کهن تاریخی تاثیر غیرقابل انکاری بر هنرهای نمایشی سراسر جهان گذاشتیم؟ پس دانشجو چه زمان و کجا با این تاریخ آشنا میشود؟ پاسخ این است که وزارت علوم هیچ برنامهای در این زمینه ندارد.
وی تصریح کرد: حداقل اگر تعزیه را درنظر بگیریم، تا همین چندی قبل و اوایل قرن جدید در سوریه و عراق اجرا میشد و ما مستند داریم که در دوره قاجار گروههایی از نیشابور برای شبیهخوانی به سوریه سفر میکردند. اما الان مسئولان هیچ خبری از تلاشهای گذشتگان ندارند و تمایلی برای انتقال این اطلاعات به نسل جدید شاهد نیستیم.
جاوید به ثبت جهانی هنرهایی نظیر نقالی، روایتگری و سیاه بازی اشاره کرد و گفت: سرنوشت این هنرها بعد از ثبت چه شد؟ کدام رشته دانشگاهی را برای آموزش آنچه در جهان ثبت شد، تاسیس کردیم؟ هیچ. به نظر من فقط مقصر وزارت علوم و فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. مثلا کمیسیون فرهنگی مجلس چه نگاهی به آیینهای نمایشی بومی ایرانی که ثبت جهانی شده داشتند؟
پژوهشگر آیینهای بومی ایران در پاسخ به این سوال که آیا خطر ثبت جهانی آیینهای ایرانی توسط کشورهای همسایه وجود ندارد؟ گفت: با توجه به آنچه ابتدا مطرح شد، گستره آیینهای بومی ما از مرزهای جغرافیایی فعلی فراتر میرود و قطعا توسط دیگر کشورها مورد توجه قرار خواهد گرفت. مسئله اینجاست که چه زمان قرار است دلسوزانه نسبت به داشتههای فرهنگی کشور وارد عمل شویم. نمیدانم چرا با هنرها و آیینهای ایرانی – اسلامی اینطور برخورد میشود و امروز همه نهادها مسئول دست روی دست گذاشتهاند و یکدیگر را تماشا میکنند؟ از طرفی شاهد حضور نمایشها و موسیقیهای غربی در جشنوارههای بینالمللی داخلی هستیم که مسئولان برای آنها سر و دست میشکنند و این جای تاسف دارد.
ادامه دارد...