ادامه گلایهها از عملکرد مدیریت رسانه ملی
تصمیمگیریهای اخیر مدیران جدید سازمان صدا و سیما به ویژه در رادیو نشان میدهد از بهکار بستن تجربه یک دهه گذشته خبری نیست و گلایهها ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، گلایه از شیوه عملکرد رادیو تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ایران به ویژه در سالهای اخیر رفته رفته به رسم مالوف و نقل محافل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی گوناگون بدل شد.
انتقادهایی که در مواقعی کار را تا اعتراض چهرههای رسمی حاکمیت پیش برد و تیرگی روابط گروهی از اقشار جامعه با این رسانه را در پی داشت.
علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهور، اوایل سال 93 به نقد عملکرد صدا و سیما پرداخت و گفت: «متاسفانه صدا و سیما در جایگاه رسانه اپوزیسیون نسبت به دولت عمل میکند. این در حالی است که جایگاه رسانه ملی، جایگاه یک رسانه اپوزیسیون نیست. اصولاً صدا و سیما باید حامی رئیس جمهور باشد و در عین حال نظرات مردم را در رابطه با دولت منعکس کند.»
اما در حالیکه نظرسنجیهای داخلی سازمان با محوریت عملکرد صدا و سیما در مواجهه با "مردم/ مخاطبان" کمتر راهی به بیرون پیدا میکند؛ میزان اقبال جامعه به رسانههای فارسی زبان خارجی حداقل امکانی است که نتیجه را به نمایش میگذارد.
محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت نیز چندی قبل با طرح درخواست خود از ریاست جدید سازمان صدا و سیما اظهار کرد: ما انتظار داریم دکتر سرافراز بتواند به نحو شایستهای به افزایش و ارتقاء جایگاه رسانه ملی اقدام کند.
گرچه مدرسان علم ارتباط و فعالان قدیمی عرصه رسانه بارها نسبت به تغییر جریان نقل و انتقال اطلاعات در جهان به ویژه در میان نسل جوان کاربران ابزار الکترونیک هشدار دادند اما روند امور نشان داد گوش مسئولان به توصیهها بدهکار نیست و این عامل در نهایت نزول جایگاه و ضریب نفوذ رسانه ملی در جامعه را به ارمغان آورد.
با حضور محمد سرافراز به عنوان رییس سازمان صدا و سیما به نظر میرسید قرار است با عبرت از گذشته روندی متفاوت را شاهد باشیم. به نوعی میتوان گفت این حداقل انتظار پس از یک دهه عملکرد پر فراز و نشیب عادی به نظر میرسید. اما این روزها در رادیو شرایط کاملا خلاف انتظار پیش میرود. فعالان رسانهای شناخته شده آرام آرام لب به گلایه باز میکنند و انتقادها قطعا در آیندهای نزدیک بیشتر خواهد شد. ابتدای این هفته شاهد طرح دو گلایه مشخص از فعالان رادیو نمایش، نسبت به عملکرد مدیریت مجموعه بودیم. انتقادهایی که نشان میدهد مدیران نه تنها قصد شنیدن صدای عالمان رسانه را ندارند؛ بلکه این اواخر دستورهایی صادر میشود که دور از انتظار به نظر میرسید.
سردبیر برنامه رادیویی «پرانتز باز» همین چندی قبل، ضمن اعلام خبر تعطیلی این برنامه پر مخاطب در پی سیاستهای جدید رادیو نمایش، اشارهای تامل برانگیز داشت و بیان کرد: «عملا یکی از دلایلی که باعث میشد نتوانیم برنامهمان را روی آنتن داشته باشیم پرداختن به فیلمهای در حال اکران و روز سینما و تئاتر بود. پیش از این مدیر رادیو نمایش تذکر داده بود که درباره فیلمهای روی پرده صحبت نکنیم! به جهت اینکه باید به بخش بازرگانی هزینهای بدهیم و خود این، ادامه تولید برنامه را برایمان سخت و به نوعی ناممکن میکرد.»
نفس طرح چنین درخواستی توسط مدیر رسانه مهمی چون رادیو نمایش که البته تا این لحظه نیز تکذیب نشده چه معنایی دارد؟ آیا جز این است که با نگاهی درآمد محور مواجه هستیم که تلویحا از فعالان و برنامهسازان رادیو میخواهد پیش از دریافت پول کلامی درباره فیلم، تئاتر و اتفاقهای فرهنگی – هنری کشور صحبت نکنند؟
گذشته از اینکه آیا بخش صدای رسانه ملی در میان مخاطبان از اعتبار طرح چنین خواستهای برخوردار است یا خیر؛ این سوال پیش میآید که امروز چه نگاهی بر سکانداران مدیریت رادیو حاکم است؟
چطور رسانهای که میتواند و باید به عنوان مقوم فرهنگ، همراه هنرمندان و فعالیتهای هنری کشور کارکرد داشته باشد، در سال مزین به عنوان «اقتصاد و فرهنگ» فقط واژه نخست را پیش چشم قرار میدهد؟
البته این تمام ماجرا نیست و از گوشه و کنار اخباری مبنی بر محدودیتهای ایجاد شده توسط مدیریت رادیو نمایش در زمینه اطلاعرسانی و پخش اخبار سینمایی و هنری برای مخاطبان شنیده میشود.
اینطور به نظر میرسد مسئولان این جمله طلایی اساتید و دانشمندان علم ارتباطات را فراموش کردهاند که کنترل از راه دور تلویزیون، رادیو، ماهواره و... در دست مخاطب است. در جهان امروز بخشنامه مدیران بر مخاطب اثر ندارد بلکه بیننده یا شنونده تعیین میکند جهت آنتن خانهها به کدام سوی آبها بچرخد!
به این ترتیب گویا گلایههای مسئولان نادرست نبوده و شاهد ادامه مسیر اشتباه گذشته بدون کوچکترین بازنگری هستیم. انتخابی که قطعا ریزش هر چه بیشتر مخاطبان و اینجا شنودنگان رادیو را در پی خواهد داشت که گویا برای مدیران رادیو نمایش اهمیت ندارد.