قرار سرخی آسمان زمستان در شب برف روز است
امید ما به داشتن مخاطب است هر لحظه هر جا و با هر واسطه و برنامهای این امید مشترک یک هنرمند با همه هنرمندان جهان است.
نمیدانم چرا در همیشه تاریخ، عرفان شکوفهها با منطق و استدلال، سر ناسازگاری داشته است!
«دیالوگ» یک شکوفه بود؛ با «رادیو نمایش» شکوفه زد. تو بشنو «دوقلو»!
نخستین برنامه زنده «رادیو نمایش»؛ نخستین طرح مصوب برای یک برنامه تخصصی در شبکه تخصصی نمایش رادیو؛ نخستین...
«دیالوگ» نخستین بود و همان سال اول (1390) برترین برنامه رادیو از دید هنرمندان، منتقدان و مسئولان فرهنگی به اعلام هفتهنامه سروش شد. یک برنامه تخصصی که در سال رادیو، با شعار «صراحت، شفافیت و روز آمد بودن» و سختیهای اجتنابناپذیر و انکارناپذیر تحقق چنین داعیهای بیوقفه، هر شب (به استثنای جمعهها) میکوشید تا به صورت زنده ساعت 21 تا 22:15 دقیقه زمان مخاطبان رادیو نمایش را با وقایع پیرامون در عرصه فرهنگ و هنر و بالاخص چهار حوزه رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما از زاویههای تحلیلی و گاه چالش آشنا کند.
به عنوان سردبیر و تهیهکننده و مجری کارشناس این برنامه که کنار دوستان و تیم همدل خودم سه سال و نه ماه برای تولید و ارائه این قالب رسانهای کوشیدم مفتخرم که بسیاری از شنوندگان این برنامه را به تئاتر دیدن، فیلم دیدن، حضور در سالنهای سینما و تئاتر، مطالعه و از همه اینها مهمتر، تحصیل در این رشتههای تخصصی ترغیب کردیم. بسیاری از شنوندگان دیالوگ که فارغالتحصیلان رشتههای دیگر بودند امروز دانشجوی تئاترند. شوندگان این برنامه تخصصی طیف وسیعی را شامل میشدند که از کمسواد تا عالیترین سطح تحصیلات در آنها دیده میشد.
دولتمردان، هنرمندان، مردم و مسئولان فرهنگی با هم شنونده مباحث و ظرایف مطروحه در برنامه بودند. بسیاری افراد درخواست حضور در این برنامه برای طرح مسائل خود داشتند و برخی گلهمند این بودند که چرا هرگز میهمان برنامه دیالوگ نشدند!
اگر برنامهسازی در زندگی شما سهم و لمس و تجربهای به جا گذاشته است حتما میدانید که مولفههای فوق تا چه اندازه مهم و فخرآفرین به شمار میروند.
هر چه هست «دیالوگ» پایان سال 93 با سه سال و نه ما سن به ضرورت سیاستگذاری کلان حوزه معاونت صدا از رسانه رادیو خداحافظی میکند. سرم بلند و پیشانیام فراخ وکارنامهام مشعشع است و در این سربلندی به جد تک تک همکارانم در طول عمر دیالوگ را سهیم و موثر میدانم و بر دستانشان بوسه میزنم. کسانی که از روز نسخت چه یک روز، چه یک هفته، چه ماهها وچه تاکنون با من بودند؛ و مدیرانی که با وجود فشارهای زیاد و حساسیتهای ادواری روی «دیالوگ» از آن حمایت کردند و شد آنچه امروز میبینیم و میشناسیم.
ما به این سیاست روز در حوزه صدا هم احترام میگذاریم و اگر هم دریغی داریم برای تزلزل در ارتباط پویا و پایداری است که به سختی و با زحمت و عرقریزان با مخاطب برقرار کرده بودیم، تا جایی که بسیاری از خوانندگان این سطور هم (شاید) رادیو نمایش را با «دیالوگ» میشناختند. امیدواریم رادیو نمایش به هر شکل مخاطبان وسیع خود را با ایجاد تنوع در سیاستهای ساختاری حفظ کند. امید ما به داشتن مخاطب است هر لحظه هر جا و با هر واسطه و برنامهای این امید مشترک یک هنرمند با همه هنرمندان جهان است، من هم کوچکترین آنها که پذیرفته بودم (و پذیرفتهام) که در رسانه نیز فعالیت کنم.
قرار سرخی آسمان زمستان در شب برف روز است.
من برف را دوست دارم و روز را؛ و هنوز را!