کپیرایت و تبدیل نشر به صنعت در گفتگو با مجید رضاییان:
نشر نباید از جریان تألیف و پژوهش جدا شود
نشر الکترونیک و ایبوک برای ایجاد توسعه به سه مسئله زیرساختی وابسته هستند که هنوز حل نشده است.
مجید رضاییان در اشاره به مسائل نشر الکترونیک به خبرنگار ایلنا گفت: این چالشها، «مدیریت، کپیرایت و وجهی به نام بازار» این کار است. وقتی وارد بحث مدیریت نشر- چه نشر چاپی و چه نشر الکترونیک- میشویم؛ باید بدانیم جایگاه بخش خصوصی در این حوزه کجاست؟ و در این راستا مسئله «ممیزی و تولید» باید مشخص شود. زیرا در حقوق نویسنده با امری به نام ممیزی روبه رو هستیم. خارج از اصول حرفهای و کلانی که در کشور ما وجود دارد؛ بهطور کلی «آزادی اندیشه» در نشر و پژوهش و تألیف ازجمله حقوق نویسنده است؛ مانند آزادی بیان در رسانه برای ژورنالیست.
این استاد ارتباطات و پژوهشگر ژورنالیزم افزود: سخن نو، در چارچوبی که به حریم خصوصی لطمه وارد نکند و هنجارها و ارزشها را به چالش نکشد، باید زده شود. بها دادن به بخش خصوصی، حسنهای دیگری هم دارد. تولید فکر و اندیشه از ترجمههای ناقص و معیوب،گاه با سوژههای غیرضروری وگاه با سوژههای زرد و صرفا مارکتینگ از بین میرود. در اینجا باید ارزیابی مخاطب را به دو قسمت تقسیم کنیم: یکی «نیاز مخاطب» و دیگری «خواست او».
وی با طرح این پرسش که چرا «نشر» در دنیا به صنعت تبدیل شده است؟؛ افزود: وقتی یک ناشر هزار عنوان کتاب، ظرف ۴ ماه منتشر میکند؛ از این هزار عنوان، ممکن است ۲۰۰ نسخه آن، ضرر باشد؛ اما ۸۰۰ عنوان دیگر این ضرر را میپوشاند. مارکتینگ، بحثی است که در این حوزه مطرح میشود. آیا نشر ما صنعتی شده است؟ این کار درستی نیست که وقتی ناشر درحال زمین خوردن است برای نجات خودش، دست به چاپ کارهای ترجمه شده و رمانهای ضعیف بزند یا کتابهای کمک آموزشی منتشر کند. این اتفاق جالبی نیست که در حوزه نشر شاهدش هستیم. باید طرحی داشته باشیم برای صنعتی شدن نشر که خوشبختانه زمینهاش در ایبوک فراهم است.
او ادامه داد: خرید الکترونیک، یعنی بازار خرید و فروش کتاب در فضای اینترنتی. وقتی چنین فضایی ایجاد شد، ناشر برای مخاطب جا میافتد و ناشر ناچار است تا روزآمد باشد. تمام ناشران ایبوک، قبل از انتشار هر اثری، کار خبری و ارتباطی با مخاطب میکنند و مرتب با او در ارتباط دو سویه هستند. این مسائل میتواند تأثیر خوبی در نشرالکترونیک و هم چاپی بگذارد. باید بدانیم استاندارد نشر الکترونیک چیست؟ و در ایران چگونه باید ایجاد شود؟ در دنیا یکی از کارهایی که انجام میدهند و جواب خوبی هم گرفتهاند؛ این است که کتاب را «فصل به فصل» منتشر میکنند و نیازی نیست که کتاب تمام شده باشد؛ هر فصلی از آنکه نوشته میشود منتشر شده و به فروش میرسد.
این پژوهشگر روزنامهنگاری با تاکید بر تقویت کسانی که در ایران وارد خرید و فروش اینترنتی شدهاند؛ گفت: در حال حاضر، خرید و فروشهای اینترنتی در حوزه کتاب چاپی را شاهد هستیم. اهمیتی ندارد که این کتابها حتی کمک آموزشی باشد، مهم این است که این کار رواج پیدا کند. اجازه دهیم این مسئله جای خود را باز کند. ناشران ما باید خرید و فروش اینترنتی خود را -چه به صورت کتاب چاپی و چه کتاب الکترونیک- فعال کنند. اولین اقدام در نشر الکترونیک این است که وقتی کتابی قرار است منتشر شود؛ از قبل مخاطبان خود را شناسایی کند و این کار ناشر است که آن را به اشتراک بگذارد. این اتفاق وقتی در یک «کلوپ خوانندگان یک میلیونی» بیفتد، ممکن است آن کتاب حداقل ۱۰۰هزار یا ۵۰هزار خریدار داشته باشد.
رضاییان در پاسخ به این پرسش که نشر الکترونیک چقدر میتواند در اقتصاد نشر مؤثر باشد؟ تشریح کرد: نشر الکترونیک خیلی ارزانتر از نشر چاپی است. هزینه انتشار یک کتاب الکتروینک یک سوم هزینه چاپی آن است. این مسئله برای مؤلف هم بهتر است. نویسندهای که برای یک کار پژوهشی ۶ ماه زمان میگذارد، ترجیح میدهد؛ کارش با خریداران اینترنتی و تیراژ بالاتری منتشر شود. برخی نویسندگان حرفهای ما کسانی هستند که از نظر مالی تأمین هستند؛ چراکه نمیتوانند درآمدی از راه نشر آثارشان کسب کنند. ما هم مثل ناشران حرفهای دنیا باید نشر را به سمت سودآوری پیش ببریم.
او با تحلیل اینکه «جریان نشر» نباید از «جریان تألیف و پژوهش» جدا شود؛ یادآور شد: اطلاع رسانی و کلوپهایی که توسط ناشران برای مخاطبان ایجاد میشود؛ بسیار تأثیرگذار است؛ چراکه از این طریق معلوم میشود مخاطب به چه کتابی نیاز دارد یا هرکتابی، چه تعداد مخاطب دارد. هم چنین ناشر از طریق ارتباطی که با مخاطب دارد، میتواند نویسنده را از نقدهایی که بر کتاب او وارد میشود؛ مطلع سازد. او نیز تلاش میکند تا کار خود را بهتر کند. این ارتباط بین ناشر، مخاطب و نویسنده، مثلث حرفهای خوبی است که به پیشرفت حوزه نشر کمک خواهد کرد. در کشور ما هم، باید چنین کمپانیهایی تشکیل شود.
رضاییان با بیان اینکه به ناشران تخصصی نیاز داریم؛ گفت: باید موضع ناشر مشخص شود و افراد خاصی که اهل کتاب هستند، بدانند که فلان انتشارات، کتابهای شعر قشر خاصی را منتشر میکند و انتشاراتی دیگری رمانهای خاص یک قشر فکری دیگر را. با این کار مخاطب دستهبندی میشود و وقتی کار توسعه پیدا کند، ناشران شناخته شدهتر میشوند. مخاطب میفهمد که آن ناشر، طرفدار چه دیدگاهی است؟ این اتفاق، ناشران ما را به کمپانی تبدیل میکند. ناشر وقتی چنین نگاهی داشته باشد، دیگر تمام درآمدش از راه فروش کتاب نیست.
او ادامه داد: ممکن است ناشری هزار عنوان کتاب منتشر کند و ۲۰ درصد آن ضرر باشد، اما این ۲۰ درصد هم، برای ناشر مانند همه جای دنیا، اصطلاحا «پرستیژ» ایجاد میکند. این هزینهای است که در دنیا برای پرستیژ پرداخت میشود و برنمیگردد، شاید به شکل موردی ضرر باشد؛ اما در نگاه فرآیندی «سود» است. با این اتفاق است که جریان تألیف و پژوهش و در نتیجه نشر را زنده میکنیم.
این استاد ارتباطات با اشاره به اینکه اساساً مطالعه باید بوی کاغذ بدهد؛ ادامه داد: وقتی نشر الکترنیک قوی شد و تیراژ کتابها بالا رفت، باید کتاب چاپی هم منتشر شود. به تعبیر فلاسفه ارتباطات: «کتاب، رسانه است» و بوی کاغذ را نباید از آن گرفت. در فضای وب، آن قدر انبوه اطلاعات به شکل انفجاری وجود دارد که مخاطب را سردرگم میکند.
او در رابطه با پیوند مسئله نشر با تلفنهای همراه –در آینده نزدیک و با آمدن وب۳-گفت: تکنولوژیهای ارتباطی، وقتی وارد فضای وب میشود؛ مهم نیست که ما با آیپد، تلفن همراه و بزودی با ساعت اینترنتی به وب وصل شدهایم؛ مهم این است که در فضای وب و هرچیزی که در آن هست، حضور داریم. به همین دلیل ناشران ما، باید در شبکههای اجتماعی و یا وب۲، دارای یک صفحه معتبر باشند تا در سال ۲۰۲۰. میلادی با آمدن وب۳، نوع حضور خود را تعیین کنند و غافلگیر نشوند.
رضاییان در رابطه با «قانون کپی رایت» -که در کشور ما وجود ندارد- گفت: وقتی شخصی یک کار تألیفی انجام داده و این کتاب در جای دیگری با تغییر جلد کتاب و عنوان آن به نام شخص دیگری منتشر میشود؛ هیچ قانونی وجود ندارد که جلوی این موضوع را بگیرد و سرقتکننده را مجازات کند. مسئله کپیرایت مشکلات زیادی ایجاد میکند. به من حق بدهید به عنوان یک پژوهشگر روزنامهنگاری، وقتی مطلبی ارائه میکنم، بخواهم که آن را با روز و ساعت میلادیاش در اینترنت ثبت کنم. متأسفانه مسئله کپیرایت از این دولت به آن دولت میرود و همچنان تکلیفش روشن نیست. این موضوع حتما باید از طرق مختلف کارشناسی و رسانهای، به مجلس آینده برود و آنجا حل شود. ما روزنامهنگاران باید در مجلس بعدی پای این قضیه بایستیم.
رضاییان در پایان افزود: در ایران به دلیل رعایت نکردن قانون کپیرایت، توهینآمیزترین رفتار با مؤلف میشود؛ چرا که فکر و نوشته او دزدیده میشود و هیچکس پاسخگوی این موضوع نیست. چنین فضایی، به این معناست که نویسنده، امنیت ندارد. قضات شریف و دردمند جامعه ما همین دیدگاه را دارند، ولی وقتی قانونی برای مجازات دزدیدن فکر وجود ندارد؛ از دست آنها هم کاری ساخته نیست.