ایزوتسو بیش از آنکه متعلق به جهان ژاپنی باشد به عالم ایرانی تعلق دارد
کتابهای ایزوتسو پاسخ به جستجوگری خود او بود. علاقهاش به اسلام علاقه به فلسفه و عرفان اسلامی بود. به خاطر جنبههای نظری و فلسفی اسلام. او هرچه میخواند و جستجو میکرد برای نیل به همین هدف بود.
به گزارش ایلنا؛ شب توشی هیکو ایزوتسو؛ صد و نود و دومین شب مجله بخارا بود که با همکاری بنیاد فرهنگی ملت، دایرهالعمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار، عصر سه شنبه ۱۲ اسفند ماه ۱۳۹۳ در کانون زبان فارسی برگزار شد.
علی دهباشی در ابتدای این بزرگداشت از پروفسور شین نوموتو برای پذیرش دعوت به منظور سخنرانی در شب توشی هیکو ایزوتسو و نیز از یوشیهیرو ناکایاما، رایزن فرهنگی سفارت ژاپن در ایران برای شرکت در این نشست سپاسگزاری کرد و چنین گفت: «در اینجا فرصتی است تا از بخش فرهنگی سفارت ایران در ژاپن و به ویژه خانم پیمان هستهای تشکر کنم که ما را در جریان سفر پروفسور شین نوموتو به ایران قرار دادند و ما توانستیم از ایشان برای حضور و سخنرانی در این جلسه دعوت کنیم. و همین طور از خانم ایزوتسو تشکر میکنم که عکس منتشر نشدهای را از پروفسور در اختیار ما گذاشتند تا از آن برای پوستر امشب استفاده کنیم.
وی ادامه داد: اما آشنایی من با زندهیاد ایزوتسو از مطالعه متن ترجمه سخنرانی ایشان در کنفرانس «اندیشه غربی و گفتگوی تمدنها» بود که در واقع کنفرانسی بود که از بیستم تا ۲۹ اکتبر ۱۹۷۷ در تهران به ریاست دکتر داریوش شایگان در مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها برگزار شد. این کنفرانس در نوع خود بینظیر بود و تا به امروز چنین کنفرانسی با چنین درجۀ علمی تکرار نشد. علاوه بر ایزوتسو، هانری کربن، کریستیان ژامبه، ژان گِرن، فیلیپ نِمو، ژان لویی وی یار مارون، روژه گارودی و از ایران دکتر احسان نراقی، اسدالله سورن ملکیان شیروانی، دکتر فلاطوری، دکتر حسین ضیایی و رضا علوی شرکت داشتند. زندهیاد ایزوتسو در آن کنفرانس با عنوان «دیدگاه ذن درباره گفتگو» سخنرانی کرد.
سپس جلسه با سخنرانی پروفسور شین نوموتو که استاد اسلامشناسی در دانشگاه کیو هستند و اتفاقاٌ در کلاسهای درس دکتر مهدی محقق در دانشگاه مکگیل هم شرکت داشتند ادامه یافت.
پروفسور نوموتو سخنان خود را با مضمون توشی هیکو ایزوتسو، پس از بازگشت از سفر به ایران آغاز و بیان کرد: من در اینجا به خلاصهای از بسط تفکر پروفسور ایزوتسو در ژاپن و پذیرش آن در ژاپنِ معاصر میپردازم. مقدمه من به پذیرش آثار پروفسور ایزوتسو در زادگاهش ژاپن و بیرون از ژاپن برمیگردد و در اینجا البته چند مسئله زبانشناسی وجود دارد که موجب تفاوت در پذیرش و دسترسی به آثار وی نزد مخاطبان ژاپنی و غیرژاپنی میشود و همین مسئله لزوم بررسی آثار پژوهشی و فلسفی وی به زبانهای ژاپنی و انگلیسی را بیشتر نشان میدهد.
در ادامه این جلسه نوبت به مهدی محقق رسید. وی در آغاز خوشحالی خود را از حضور دانشجوی سابقش، پروفسور شین نوموتو، در ایران ابراز کرد و درباره آشنایی و همکاری خود با پروفسور ایزوتسو چنین ادامه داد: کتاب الاصلاح یکی از آثار مهم اسماعیلیه است که به وسیله ابوحاتم رازی نوشته شده، ابوحاتم رازی از طرف خلفای فاطمی در ناحیه ری مامور تبلیغ بود؛ او دو کتاب مهم دارد: کتاب «الزینة الالفاظ» که درباره تحلیل الفاظ عربی قرآن است و دیگری کتاب» الاصلاح «است که قرآن را بر اساس مذهب اسماعیلی توجیه میکند. آقای نوموتو یک مقاله به انگلیسی نوشته بودند که همان وقتی که ما میخواستیم این (کتاب الاصلاح) را چاپ کنیم اجازه خواستم که در مقدمه آن کتاب این مقاله را بیاوریم و زحمت ترجمه فارسی آن هم به مرحوم دکتر مجتبوی دادیم که ایشان رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بودند، بنابراین من خیلی خوشحالم که آقای شین نوموتو را در تهران میبینم و این کتاب را هم به خدمتشون تقدیم میکنم.
محقق اضافه کرد: من مدت مدیدی با پروفسور ایزوتسو محشور بودم، حتی در مونترال هم که بودیم با هم همکاری داشتیم. کتاب شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری را با هم تصحیح و به انگلیسی ترجمه کردیم که این ترجمه در نیویورک چاپ شد و بعدها دکتر پورجوادی در نشر دانشگاهی آن را تجدید چاپ کرد و برای سومین بار هم دانشگاه تهران آن را چاپ کرد. آغاز ترجمه مشترک من و پروفسور ایزوتسو از آنجا بود که من برای تدریس زبان فارسی به کانادا رفته بودم و دو کتاب را برای تدریس انتخاب کرده بودم یکی کتاب» اسرار نامه عطار «و دیگری» جامع الحکمتین ناصر خسرو «. پس از آشنایی با پروفسور ایزوتسو ایشان از من خواستند که در کلاس من حاضر شوند من هم گفتم که مفتخر هستم از اینکه شما به کلاس من تشریف بیاورید. ما در مدت دو سال قرار گذاشتیم که هفتهای دو روز، هر جلسه دو سه ساعت مینشستیم و این را ترجمه میکردیم البته جمله بندیهای آن ترجمه کار آقای ایزوتسوست ولی انتخاب کلمات مناسب برای اصطلاحات فلسفی که در کتاب حاج ملاهادی سبزواری بود، با من بود؛ برای بسیاری از آن الفاظی که معادل آن در زبان لاتین موجود بود مسئلهای نبود ولی بعضی از اصطلاحاتی که حاجی به کار میبرد در لاتین نبوده و آنها را من کمک میکردم تا معادل مناسبش را پیدا کنم، مثل اصالت وجود یا اعتباریت ماهیت (اعتباری بودن ماهیت) که این اعتباری بودن مقداری دشوار بود زیرا در لاتین معادل مناسبی نداشت. وقتی که ترجمه تمام شد، کتاب ما نیاز داشت تا برای آماده چاپ شدن بازبینی شود و من چون مدت ماموریتم در کانادا، که سه سال بود تمام شده بود ناچار بودم برگردم، پروفسور ایزوتسو گفتند من هر کاری که داشته باشم رها میکنم و به تهران میآیم که با هم دو مرتبه این کتاب را بخوانیم و برای چاپ آماده کنیم و متن عربی آن را هم به همین کیفیت تصحیح کنیم.
محقق همچنین به دوستی خود با پروفسور ایزوتسو اشاره کرد و افزود: درروزهای انقلاب به بنده تلفنی شد از طرف پروفسور ایزوتسو. ایشان در خیابان فلسطین رو به روی وزارت اطلاعات آپارتمانی در یک ساختمان اداری داشتند که به جهت جریان انقلاب همه آنجا را ترک کرده بودند، ایزتسو به ما گفت که ما نه آب داریم نه برق و نه گاز و هیچ کس هم در این عمارت به جز ما نیست؛ همسر من خانم انصاری به ایشان گفتند هر چه دارید رها کنید و هر کدام با یک چمدان به خانه ما بیاید، به منزل ما آمدند و در این دوره با محبت و سادگی برای بچهها فال میگرفتند (ای چینگ) و ما هم از این صمیمیت خیلی خوشحال بودیم تا اینکه بعد از حدود دو هفته اقامت در منزل ما با اولین پرواز از تهران به ژاپن آقا و خانم ایزوتسو از ایران رفتند و من دیگر ایشان را ندیدم؛ تا یک سفری در لندن که از من دعوت کرده بودند درس اسماعیلی بدهم در همان زمان هم آقای ایزوتسو آنجا تدریس میکردند درس ایشان مقایسه متن عربی» پاتن جل «ابوریحان بیرونی با ترجمه انگلیسی» یوگا سوترا «بود که در آنجا ایزوتسو میخواست اثبات کند که ابوریحان بیرونی که مسلمان بود به چه کیفیتی و چه بخشهایی از این کتاب را برای ترجمه عربی انتخاب کرده که بتواند آن را به مخاطب مسلمان عرضه کند.
سپس غلامرضا اعوانی از نخستین آشنایی خود با پروفسور ایزوتسو حکایت کرد: من پروفسور ایزتسو را برای اولین بار در سال ۱۳۴۸ دیدم و با ایشان آشنا شدم. بعد وقتی فهمیدم گفت که قرار است ایشان فصوص ابن عربی را تدریس کنند، من هم که علاقمند بودم به همراه دکتر پورجوادی در منزل ایشان به طور هفتگی درس فصوص را میخواندیم و طبعاٌ این آشنایی گستردهتر شد. ایزوتسو از سال ۵۲ تا ۵۷ به طور مرتب و رسمی در همین انجمن فلسفه به تدریس مشغول شد. پروفسور ایزوتسو از شور و حالی خاصی بهره داشت و به محافل علمی ما غنایی ویژه بخشید. وی نبوغ و استعداد شگفتانگیزی در تدریس فصوص ابن عربی نشان داد به طوری که شاید تا کنون چنین موردی را ندیده باشم. آثار دیگر مانند اشارت ابن سینا و فلسفه چین و ذن و بودیسم را نیز تدریس میکرد. پروفسور ایزوتسو کتاب «ذن و بودیسم» را نیز در همان زمان تألیف کرد که یکی از کتابهای مرجع درباره این نوع تفکر به شمار میرود. البته من به همراه دکتر پورجوادی نزد ایشان یونانی را نیز آموختیم.
اعوانی در ادامه سخنان خود افزود: ایزوتسو به خوبی عرفان ژاپنی، چینی و اسلامی را میدانست. ایشان حتی کتابی تألیف کرد که در این کتاب عرفان ابن عربی را با حکیم و عارف بزرگ چینی، لائوتسه تطبیق کردکه به زبان فارسی هم ترجمه شده است. ایزوتسو نه تنها بر افکار ابن عربی تسلط داشت بلکه در افکار حکمای شرقی نیز تبحر پیدا کرده بود. ایزوتسو در زمانی که در ایران مشغول مطالعه و تحقیق بود قصد داشت فلسفه چینی را تدریس کند حتی از ژاپن تقاضا کرده بود که حدود دو هزار کتاب درباره فلسفه چینی برای ایشان ارسال شود. وی با مطالعه عمیقی به تطبیق مبادی عرفان نظری اسلامی و چینی مشغول بود. باید گفت که ایزوتسو از موهبت خاصی نیز برخوردار بود و آن اینکه به زبانهای مهم شرقی که در حدود ۱۷ زبان بود تسلط داشت. ایشان در مدرسه مطالعات شرقی لندن ترجمه پاتانجلی فارابی را با تطبیق آن به متن اصلی سانسکریت تدریس میکرد.
نصرالله پورجوادی هم درباره پروفسور ایزوتسو چنین گفت: ما معمولاٌ پروفسور ایزوتسو را به عنوان اسلامشناس ژاپنی معرفی میکنیم. ولی ایزوتسو اسلامشناس به معنای کسی که در سنت اسلامشناسی ادامه داده بود نبود. او نزد هیچ کس اسلامشناسی اروپایی و آمریکایی را نخوانده بود. اسلامشناسان معمولاٌ سنتی دارند و در دانشگاههایشان اسلامشناسان را تربیت میکنند اما پروفسور ایزوتسو به هیچ کدام از این دانشگاهها نرفته بود. اسلامشناسان ژاپنی بودهاند که به یکی از دانشگاههای اروپا و آمریکا رفتهاند و اسلامشناسی خواندهاند. ایزوتسو هیچ وقت به چنین دانشکدهای نرفت. نزد کسی به مطالعه و تحقیق نپرداخت. به همین دلیل او در مطالعات اسلامی خود به شیوۀ اسلامشناسان غربی عمل نکرد. اسلامشناسان غربی معمولاٌ با تاریخ دورههای اولیه در زمینههای دینی آغاز میکنند و سیر تفکر و علوم اسلامی برای آنها مهم است. ولی ایزوتسو به این طریق عمل نکرده. به همین دلیل هم کارهای او از جاهای متفرقه است. به یک معنا خودش جستجوگری کرده و اه خودش را پیدا کرده بود. علاقه ایزوتسو به تفکر بود. او کار خود را با یاد گرفتن زبانهای مختلف شروع میکند. ولی همواره دل بستۀ تفکر بود.
او در ادامه سخنان خود به انتشار تاریخ اندیشه عربی اشاره کرد که پروفسور ایزوتسو در جوانی و به سن بیست و چند ساله به چاپ رسانده بود و افزود: کتابهایی که ایزوتسو مینوشت در واقع پاسخ به جستجوگری خود او بود. علاقهاش به اسلام در واقع علاقه به فلسفۀ اسلامی بود، به عرفان اسلامی بود. به خاطر جنبههای نظری و فلسفی اسلام. و هر چه هم که میخواند و جستجو میکرد برای نیل به همین هدف بود.
آخرین سخنران این نشست بهمن ذکیپور، دانشجوی فلسفه از ژاپن بود که درباره بازخوانی تفکر کهن ایرانی در فلسفه ایزوتسو گفت: سیر تکامل اندیشه ایزوتسو را میتوان به دو شیوه باز شناخت: یکی تقسیم بندی مراحل فکری اوست به صورت تاریخی و خطی، و دیگری شناخت فلسفه اوست بر اساس زندگی در در سه وطن. این سه وطن را به ترتیب میتوانیم این گونه تقسیم بندی کنیم: ۱. وطن و زادگاه تولد (ژاپن) ۲. وطن و زادگاه معنوی (ایران) ۳. وطن و زادگاه فکری (سوئیس، کنفرانس ارانوس). از نظر تقسیم بندی مراحل فکری به صورت تاریخی و خطی هم میتوانیم سه دوره فکری، ۱ از ژاپن تا حضور در دانشگاه مک گیل ۲ از دانشگاه مک گیل تا انقلاب ایران ۳ بازگشت به ژاپن از وقوع انقلاب ایران تا هنگامه وفات، را متصور شویم. در اینجا از شرح تقسیم بندی ادوار فکری او در سه وطن ژاپن، ایران و سوئیس صرف نظر میکنم و مسئله خود را بر اساس تقسیم بندی تاریخی پی میگیرم.
ذکیپور افزود: چنان که آمد این دوره به سه مرحله تقسیم میشود. در مرحله نخست ما با پژوهشگر جوانی مواجه هستیم که به سبب اصرار پدرش به تمرین ذن از مکتب ذن روی گردانیده و زبانشناسی را به عنوان تخصص خویش برگزیده است. او در این مرحله فراگیری زبانهای مختلف را آغاز میکند. در طی مراحل یادگیری زبانهای گوناگون در سن بیست سالگی به زبان عربی روی میآورد و نزد عالمی تاتاری، موسی جارالله، این زبان را میآموزد. به لطف فراگیری زبان عربی و آشنایی با آثار مستشرقین غربی او نخستین کتاب خود را به زبان ژاپنی تحت عنوان» تاریخ اندیشه عربی «که تاریخ فلسفه ایست از تولد فلسفه اسلامی تا ابن رشد، منتشر ساخت. در این اثر توجه به دو نکته ضروری است: نخست عنوان کتاب است که به پیروی از سنت شرقشناسی آن زمان عنوان» اندیشه عربی «را بر خود دارد و دیگری توقف این تاریخ فلسفه به زمان ابن رشد است.
وی سخنان خود را چنین جمعبندی کرد: درست است که توشی هیکو ایزوتسو در ایران و حتی در موطنش ژاپن به عنوانی اسلامشناسی پرآوازه و نخستین مترجم قرآن از عربی به ژاپنی شناخته میشود، اما باید دانست که چنین نگاه و طرز فکری از اوشناختی ناقص بر ما عرضه میکند. چرا که او در سومین بخش از حیات فکری خود میکوشد تا فلسفهای را بنیان گذارد که تمامی سنن شرقی بتوانند در آن با یک دیگر به گفتگو بپردازند. به گفته وی در کتاب» آگاهی و ماهیت «کار او تنها مقدمهای است بر حوزه وسیع مطالعات تطبیقی در شرق. اما با تمام توجه او به حوزههای بودایی و تائویی و هندی نمیتوانیم منکر این شویم که تفکر ایران چه در دوران باستان و چه در سدههای اسلامی راه را برای تاسیس فلسفه شرقی خاص او فراهم ساخت. بنابراین شناخت فلسفه ایزوتسو میتواند ما را در بازشناسی سنت کهن ایرانی و سنت اسلامی جان گرفته در ایران بسیار یاری کند. درست است که او برآمده از سنت ژاپنی است اما به تعبیر زنده یاد یگانه شایگان:» ایزوتسو بیش از آنکه متعلق به جهان ژاپنی باشد به عالم ایرانی تعلق دارد . بیگمان تلاشهای نسل جوان پژوهشگران ایرانی و ژاپنی میتواند ابعاد این تعلق را آشکارتر کند.