خبرگزاری کار ایران

در گفتگو با کاوه سجادی حسینی بررسی شد؛

چه عواملی مانع حضور سینمای رسمی ایران در جشنواره‌های معتبر جهانی شده‌اند؟

چه عواملی مانع حضور سینمای رسمی ایران در جشنواره‌های معتبر جهانی شده‌اند؟
کد خبر : ۱۵۳۷۰۴۵

کاوه سجادی حسینی معتقد است که برای عدم حضور سینمای رسمی ایران در جشنواره‌های معتبر جهانی تنها یک دلیل وجود ندارد و مسائلی چون سختگیری‌های صدور پروانه ساخت، جوسازی‌ها علیه سینمای رسمی ایران، شرایط سیاسی، عدم برنامه‌ریزی گسترده برای حضور بین‌المللی سینمای ایران و... در شکل‌گیری این وضعیت تأثیرگذار هستند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بیش از دو سال است که سینمای رسمی ایران بر خلاف سال‌های اخیر در جشنواره‌های معتبر دنیا نماینده‌ای نداشته و با ادامه این روند به نظر می‌رسد که حذف سینمای رسمی ایران از رقابت‌های مهم سینمایی دنیا مسئله‌ای جدی است که نیاز به بررسی دارد و لازم است که عوامل شکل‌گیری این وضعیت را مورد بررسی قرار داد.

سینما یکی از پدیده‌های فرهنگی و هنری مدرن است که ایران همواره در تولید آثار سینمایی کشوری پیش‌رو و صاحب‌ اعتبار بوده و سینماگران مهمی از کشورمان آثارشان همواره مورد پسند رویدادهای جهانی قرار گرفته که این روند افتخارآمیز در دو سال اخیر تقریباً متوقف شده و البته شاهد ظهور جریانی در سینمای کشورمان هستیم که به عنوان سینمای زیرزمینی و غیر رسمی توانسته حضور نسبتاً موفقی در جشنواره‌های جهانی داشته باشد.

با کاوه سجادی‌حسینی (کارگردان سینما) درباره شکل‌گیری این شرایط که می‌توان آن را پدیده‌ای نو در سینمای ایران دانست، گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

به نظر شما چرا در دو سال اخیر سینمای رسمی ایران نتوانسته حضور موفقی در فستیوال‌های معتبر دنیا داشته باشد؟

این اتفاق را باید از مناظر مختلف مورد بررسی قرار داد و نمی‌توان تنها یک دلیل برای آن مطرح کرد. من پنج مسئله را عامل شکل‌گیری این وضعیت می‌دانم. اولین مسئله به این موضوع مربوط می‌شود که سخت‌گیری‌های بسیاری در صدور پروانه ساخت وجود دارد و فیلمنامه‌هایی که توان و انرژی جهانی شدن دارند یا به طور کامل رد می‌شوند یا تغییراتی در آن‌ها ایجاد می‌شود که این فیلم‌ها به آثاری بی‌خاصیت تبدیل می‌شوند و ایده اصلی فیلمساز از دست می‌رود و با آن چیزی که در ابتدا مدنظر کارگردان بوده تفاوت چشمگیری دارند. البته از همین شورای پروانه ساخت هم فیلم‌های خوبی ساخته شده‌اند اما من معتقدم که ۵۰ درصد از دلایل شکل‌گیری این وضعیت به عملکرد مدیریت سینمایی در کشورمان مربوط می‌شود.

نکته دیگر به خود فیلمسازان مربوط است، من از دوستان فیلمساز این جمله را بسیار می‌شنوم که من می‌خواهم فیلمی برای حضور در جشنواره کن بسازم یا به جشنواره برلین فکر می‌کنم و... . وقتی فیلمساز فیلمش را برای یک جشنواره می‌سازد باید به این فکر کند که آن جشنواره چه اثری را می‌پسندد و این نگاه باعث می‌شود که فیلم از دست برود و ما با انبوه فیلم‌های تکراری روبرو باشیم که اصطلاحاً فیلم‌های جشنواره‌ای هستند و طبیعتاً خود جشنواره‌ها وقتی با تکرار روبرو می‌شوند فیلم‌ها را کنار می‌گذارند. این آثار بیش از هر چیز به غلونمایی معضلات توجه دارند که شاید به سیاه‌نمایی هم متهم شوند. من منکر معضلات موجود در جامعه نیستم و اتفاقاً معتقدم که معضلات بسیاری وجود دارد که فیلمسازان می‌توانند به آن‌ها بپردازند اما غلونمایی معضلات ما را از واقع‌نمایی دور می‌کند و فیلم آن انرژی و ذات حقیقی خود را از دست می‌دهد. معمولاً فیلمسازانی که با هدفگذاری حضور در جشنواره‌ها فیلم می‌سازند به موضوعات ملتهب سیاسی یا اجتماعی می‌پردازند و معمولاً اگر به معضلات زنان توجه داشته باشند بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند ولی این موضوعات هم کم‌کم تکراری شده‌اند و چون تکرار آن‌ها برای جشنواره‌ها جذابیتی ندارد این آثار را کنار می‌گذارند.

سومین مورد، حاشیه‌سازی یک سری دشمنان خودی است. ما هموطنانی در خارج از ایران داریم که به دلایل مختلف اصطلاحاً زیرآب فیلمسازان را می‌زنند و چون به مدیران و برنامه‌ریزهای جشنواره‌ها دسترسی بهتری دارند جوسازی‌هایی علیه فیلم‌های رسمی سینمای ایران انجام می‌دهند که باعث می‌شود جشنواره‌ها این آثار را کنار بگذارند. در واقع دو دستگی موجود در بین ایرانی‌ها باعث شده که برخی ایرانی‌های مهاجر در آن سوی مرزها این جوسازی را داشته باشند که البته به طور کل جشنواره‌های جهانی در این مدت به دلیل شرایط سیاسی کشورمان رغبت کمتری به پذیرش فیلم‌های ایرانی دارند و به همین دلیل جوسازی‌ها هم نتیجه‌بخش است.

نکته دیگر به پخش‌کننده‌های سینمایی ما مربوط است. من منکر این نکته نمی‌شوم که ما پخش‌کننده‌های جهانی بسیاری خوبی داریم اما بسیاری از پخش‌کننده‌های ما دلسوزی لازم را برای فیلم‌ها ندارند، آثار بسیاری را به صورت همزمان می‌پذیرند و به همین دلیل تمرکزشان را بر یک فیلم معطوف می‌کنند و دیگر آثار معمولاً فرصت دیده شدن پیدا نمی‌کنند و بسیاری از پخش‌کننده‌ها نهایتاً با یک ایمیل و ارسال فیلم از طریق اینترنت کارشان را انجام می‌دهند در حالیکه پخش‌کننده باید با جشنواره‌ها و مدیران و مسئولان این رویدادها برای راه‌یابی اثر سینمایی رایزنی کند ولی اکثر پخش‌کننده‌های ایرانی این کار را انجام نمی‌دهند و نهایتاً سعی دارند با فیلم‌ها به سفر بروند و مبلغ پخش اول را بردارند و دیگر مسائل برایشان اهمیت ندارد و تعهد لازم را ندارند اما پخش‌کننده‌های خوب کشورمان دسترنجشان مشخص است و همه می‌دانیم که با رایزنی‌هایی که داشتند چه فیلمسازان خوبی را از ایران به دنیا معرفی کردند.

نکته پایانی که معتقدم در شکل‌گیری این وضعیت تأثیرگذار بوده به عدم برنامه‌ریزی فرهنگی کلان برای حضور سینمای ایران در عرصه‌های جهانی مربوط می‌شود. ما بستری برای بین‌المللی کردن سینمایمان نداریم و اگر فیلمی از سینمای ایران در دنیا به موفقیت می‌رسد حاصل تلاش خودِ فیلمساز بوده و هیچ حمایتی از او صورت نگرفته است. در بین نهادهای دولتی تنها بنیاد سینمایی فارابی است که بخش بین‌الملل دارد و فعالیت‌های اندکی هم دارد که البته رویکردش با آنچه که سینماگران دنبال می‌کنند متفاوت است و حتی اشتباهات زیادی در این عرصه مرتکب شده‌اند. از جمله انتخاب نماینده ایران برای اسکار که معمولاً با انتخاب‌های سلیقه‌ای در بنیاد فارابی صورت می‌گیرد و به همین دلیل در اکثر مواقع فیلم‌های ایرانی از لیست‌ها جا می‌مانند و حتی به لیست 15تایی اسکار هم نمی‌رسند. در واقع سلیقه‌های استراتژیک اشتباه در این نهاد فرهنگی باعث شده که فارابی هم عملکرد مناسبی در عرصه بین‌الملل نداشته باشد.

به نظر شما هیئت انتخاب نماینده ایران در اسکار باید متشکل از چه افرادی باشد؟

به نظر من لازم است در هیئت انتخاب نماینده ایران در اسکار از فیلمسازان نسل‌های مختلف و جوانان استفاده شود و حتماً باید دو پخش‌کننده در این شورا حضور داشته باشد چرا که پخش‌کننده‌ها بیش از هر شخص دیگری به شرایط آشنا هستند می‌توانند راهکارهای موفقیت فیلم‌ها را بررسی کنند و نظراتشان قطعاً تأثیرگذار است.

جریانی که خارج از ایران علیه سینمای رسمی ایران موضع‌گیری دارد، اقداماتش را نوعی خدمتگذاری فرهنگی معرفی در جهت حفظ آزادی بیان معرفی می‌کند. چقدر این جریان در عدم راه‌یابی فیلم‌های ایرانی به فستیوال‌های معتبر تأثیرگذار است؟

شاید برخی با عقاید و نگرش‌هایی که دارند واقعاً در جهت دستیابی به عقاید خود تلاش می‌کنند که شاید تصورشان بر این است که اقداماتشان نوعی خدمت به فرهنگ و هنر ایران است. من موضعی علیه این افراد ندارم به هر حال هر کس می‌تواند هر عقیده‌ای داشته باشد و در جهت همان عقاید عمل کند و من خود را در جایگاهی نمی‌دانم که بخواهم این افراد را قضاوت کنم و بگویم کارشان درست است یا خیر، اما دسته دیگری هستند که در لباس و ظاهر دلسوز در واقع دشمنی می‌کنند و هدفشان حذف افراد برای موفقیت خودشان و دوستانشان است.

در واقع عده‌ای هستند که شعارهای فرهنگی خوبی می‌دهند و از آزادی بیان می‌گویند اما این حرف‌ها و شعارها بهانه‌ای است برای اینکه اهداف دیگری را دنبال کنند و به منافع شخصی خودشان برسند. من اقدامات این افراد را مخرب می‌دانم که از هیچ اقدامی در جهت رسیدن به اهدافشان دریغ نمی‌کنند اما به نظر من جریانی چندان جدی نیستند و تأثیرشان بسیار اندک است.

باید تأکید کنم که تعداد این افراد که مهاجران ایرانی خارج از کشور هستند، بسیار اندک است و آن‌ها جریانی کوچک و فرعی هستند و در مواردی که مطرح کردم نقش اندکی دارند. ما فیلمسازان بزرگی داریم که اگر جشنواره‌ها بخواهند از این فیلمسازان فیلمی بپذیرند حتماً این کار را انجام می‌دهند و به این جریان‌ها توجهی ندارند اما برای فیلمسازانی که شهرت چندانی ندارند و تازه وارد این عرصه شده‌اند و می‌خواهند جهانی شوند این جریان می‌تواند چالش ایجاد کند و این فیلمسازان باید بدانند که با رفتارهای خصمانه‌ای روبرو خواهند شد. امروز بیش از این جریان، لج‌بازی فستیوال‌ها تأثیرگذار است که به دلیل شرایط سیاسی کشورمان علاقه چندانی به پذیرش فیلم‌های رسمی سینمای ایران ندارند.

چرا حضور در جشنواره‌های معتبر دنیا برای ما باید اهمیتی داشته باشد؟ حضور در این رویدادهای جهانی برای سینما و به طور کل فرهنگ و هنر ایران چه دستاوردی دارد؟

سینما زبان مشترک فرهنگی کشورها و یکی از راه‌های ارتباطی فرهنگی است. رویدادهای بزرگ ورزشی مثل المپیک و جام جهانی و... تنها دستاوردهای ورزشی ندارند بلکه ارتباط و تعاملی بین‌المللی در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و به طور کل تمدنی در این رویدادها شکل می‌گیرد و کشوری که بخواهد در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد نباید از این پل‌های ارتباطی غافل بماند.

سینما یکی از این پل‌های ارتباطی است، اگر ما خودمان این پل را از بین ببریم ابزار مهمی برای اینکه بتوانیم صدایمان را به جهانیان برسانیم از بین برده‌ایم و یک امکان بزرگ برای رشد فرهنگی را کنار گذاشته‌ایم. فرقی نمی‌کند که کدام فیلم از سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی موفقیت کسب کند، هر فیلمی که بتواند نماینده پرافتخاری از این سینما باشد، توجهات را به سینمای ما جلب می‌کند و همه فیلم‌های ما امکان دیده شدن بیشتری برایشان فراهم می‌شود و ما در این صورت یک امکان بزرگ برای ورود به گستره ارتباط‌های انسانی در جهان پیدا می‌کنیم.

علاوه بر جشنواره‌های جهانی باید ورود به مارکتینگ جهانی را هم مدنظر داشته باشیم. موفقیت هر فیلم ایرانی در گیشه دیگر کشورها که البته نیازمند این است که ما از یک شکل فیلمسازی و صرفاً پرداختن به تلخی‌ها فاصله بگیریم، می‌تواند به لحاظ اقتصادی آورده‌های بسیاری برای ما داشته باشد و از این طریق حیات اقتصادی سینمایمان قوی‌تر خواهد بود و چنین اتفاقی در جامعه و کل کشور تأثیر مثبتی دارد. فیلم‌های ما با وجود همه محدودیت‌هایی که دارند توانسته‌اند در عرصه‌های جهانی نظرات را به خود جلب کنند؛ همیشه وقتی در یک فستیوال یک فیلم ایرانی حضور دارد، دیگر فیلمسازان مطمئن هستند که یک رقیب جدی دارند و این نشان از قدرت سینمای ایران است که ما نباید خودمان این قدرت فرهنگی بزرگ را به راحتی از دست بدهیم.

در این شرایط چه آینده‌ای را برای سینمای ایران پیش‌بینی می‌کنید و به نظر شما برای بیرون رفتن از شرایط فعلی و حضور دوباره سینمای رسمی ایران در جشنواره‌های معتبر دنیا چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟

پیش‌بینی آینده در این وضعیت کار سختی است اما اگر مدیریت سینما در صدور پروانه ساخت سختگیری‌ها را به حداقل برساند و بشود فیلمی ساخت که حائز ویژگی‌های جهانی باشد به نظر من جریان رسمی ایران دچار انزوا نخواهد بود.

برای جشنواره‌های دنیا در شرایط عادی هیچ فرقی نمی‌کند که فیلم از جریان رسمی آن کشور است یا مربوط به جریان مستقل و غیر رسمی می‌شود، آن‌ها فیلم با کیفیت را می‌پذیرند. برای حضور در این رویدادها لازم است که مجرای اولیه برای کسب مجوز فیلمسازی مهربان‌تر باشد و به فیلمسازان بیشتر اعتماد کند. در این صورت می‌توان فیلم‌هایی ساخت که سینمای رسمی ما به جشنواره‌های جهانی برگردد.

علاوه بر مدیریت سینما که لازم است با فیلمسازان تعامل و همراهی بیشتری داشته باشد، بهتر است ما فیلمسازان هم به اشکالات کار خود آگاه باشیم. یکی از معضلات سینماگران ایرانی کم مطالعه کردن است و این یکی از ضعف‌های ما به حساب می‌آید که باعث می‌شود ما در تفکر و نگرش‌هایمان اصطلاحاً درجا بزنیم. فیلمساز باید مثل یک روانشناس، جامعه‌شناس، فلسفه‌شناس، تاریخ‌شناس و... همواره تحولات و جریان‌های فکری دنیا را دنبال کند و به جامعه‌اش توجه داشته باشد تا بتواند فیلمنامه‌ای بنویسد که جهانی باشد. ما ممکن است در یک موضوع دانش بالایی داشته باشیم و وقتی درباره آن موضوع اثری تولید می‌کنیم به موفقیت می‌رسیم و از این موفقیت خوشمان می‌آید و مدام همان را تکرار می‌کنیم و به همین دلیل از دنیا عقب می‌مانیم. ما باید مطالعاتمان را افزایش دهیم تا بتوانیم از جا ماندن از دنیا جلوگیری کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز