نویسنده فلسطینی در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
صهیونیستها از دوره مدرسه به دنبال تربیت جاسوس علیه ایران هستند
اسرائیل زاییده و مولود تفکرات استعماری و امپریالیستی جهان غرب است. این رژیم به منطقه غرب آسیا و ملتهای آن تحمیل شده است. تنها مجاری تنفسی این رژیم که سالها ادامه حیات آن را میسر کردهاند، پولپاشیهای گسترده و کارزارهای رسانهای و تبلیغاتی و نفوذ قابل توجه در صنعت سرگرمی جهان بوده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رژیم اشغالگر قدس روزها و لحظات بحرانی و به شدت سختی را سپری میکند. بحرانهای مختلف در سطوح داخلی، منطقهای و بین المللی به این رژیم یورش آوردهاند و سختیهای فراوایی را برای صهیونیستها ایجاد کرده اند. این چالشها به قدری جدی هستند که برخی تئوریسینهای نظامی و استراتژیک رژیم اشغالگر قدس هشدار میدهند که دیر نخواهد بود که اسرائیل با تداوم روند کنونی رو به فروپاشی حرکت کند.
در این بحبوحه، اخبار مختلفی از تاکتیکهای جدید این رژیم در نبرد با محور مقاومت نیز به گوش میرسد. از این رو، ایلنا در گفتگو با «رامونا الوعدی» نویسنده و تحلیلگر فلسطینی حوزه سیاست بین الملل، به واکاوی جدیدترین تحولات در این رابطه پرداخته است.
مشروح گفتگو با رامونا الوعدی را در ادامه میخوانید.
به تازگی شاهد انتشار خبری با محوریت این مساله بودهایم که رشته تحصیلی با موضوع ایران در یکی از دبیرستانهای شهر خولون در نزدیکی تل آویو به دانش آموزان تدریس میشود و در واقع این مساله در نظام آموزشی رژیم صهیونیستی گنجانده شده است. تحلیل شما از این مساله چیست؟
این اقدام رژیم صهیونیستی را باید حرکتی در راستای تقابل و دشمنی ریشهای و جدی با ایران ارزیابی کرد. براساس اخبار منتشر شده، در این رشته درسی، حوزههای مختلف مرتبط با ایران نظیر سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازوکارهای حکمرانی و اجتماعی این کشور تدریس میشود. به بیان سادهتر، رژیم اشغالگر قدس سعی دارد که از سنین پایین، افرادی را تربیت کند تا از آنها در امر جاسوسی و فعالیتهای خرابکارانه علیه ایران استفاده کند.
منابع صهیونیست تاکید داشتهاند که دانش آموزانی که در این رشته تحصیل کنند، در یگان ۸۲۰۰ ارتش رژیم اشغالگر قدس که یکی از نهادهای مهم در منظومه دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی صهیونیستها است، جذب خواهند شد. از این رو، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، اقدام مذکور را بایستی حرکتی در راستای تشدید خصومتورزی صهیونیستها علیه ایران ارزیابی کرد. اهمیت این مساله زمانی بیش از پیش درک میشود که توجه داشته باشیم رژیم صهیونیستی تا حد زیادی مسبب وضعیت بحرانی فعلی خود را انقلاب اسلامی ایران میداند.
در حقیقت، اگرچه ملتهای ستمدیده منطقه نظیر ملت فلسطین در نبرد با رژیم اشغالگر قدس از انگیزههای فراوانی برخوردارند با این حال، گفتمان انقلاب اسلامی در کمک به نهضتها و گروههای ستمدیده به ویژه در منطقه غرب آسیا نقشی محوری ایفا میکند و البته که از ظرفیتهای زیادی نیز در این رابطه برخوردار است. معادلهای که به یک دردسر بزرگ برای صهیونیستها تبدیل شده است و ایران را به حامی حقیقی مظلومان در منطقه تبدیل کرده است.
رژیم صهیونیستی سال هاست که که یک کارزار گسترده روانی و تبلیغاتی را علیه ایران و محور مقاومت در منطقه مدیریت میکند. به نظر شما چرا این کارزار تاکنون به جایی نرسیده و حتی اکنون کار به جایی رسیده که میبینیم بر اساس نظرسنجیهای مختلف در سطح منطقه، این صهیونیستها هستند که منفور ملتها هستند و ایران و محور مقاومت از محبوبیت بیشتری برخوردار شده اند؟
دلیل این مساله روشن است: زیرا اسرائیل زاییده و مولود تفکرات استعماری و امپریالیستی جهان غرب است. این رژیم به منطقه غرب آسیا و ملتهای آن تحمیل شده است. تنها مجاری تنفسی این رژیم که سالها ادامه حیات آن را میسر کردهاند، پولپاشیهای گسترده و کارزارهای رسانهای و تبلیغاتی و نفوذ قابل توجه در صنعت سرگرمی جهان بوده است. اگر اینها هم نبودند، اسرائیل سالها قبل نابود شده بود زیرا اساسا منطقه آن را نمیپذیرد. تصور کنید وقتی بدن عفونتی میگیرد، تمامی اعضا دست به دست هم میدهند تا آن عفونت را دفع کرده و بار دیگر موجب احیا سلامتی در انسان شوند. اسرائیل دقیقا در نقش همان عفونت در منطقه غرب آسیا ظاهر میشود. یکچنین موجودیتی به هیچ عنوان نمیتواند ماهیتی عادی به خود گیرد.
رصد تحولات چند ماهه اخیر که از جنگ غزه میگذرد یک نکته را بیش از همه آشکار میسازد و آن این است که صهیونیستها دیگر حیثیت ادعایی نظامی و اطلاعاتی سابق خود را ندارند. به نظر شما این مساله چه پیامدهایی برای آنها دارد؟
از زمان آغاز جنگ غزه تا به امروز، رژیم اشغالگر قدس به آشکارترین شیوه ممکن، استقلال نظامی و سیاسی خود را از دست داده است. اکنون در میدان معادلات امنیتی، اگر قدرتهای غربی و برخی بازیگران مرتجع منطقهای به داد اسرائیل نرسند، این رژیم خیلی زود در سراشیبی سقوط قرار میگیرد. در حوزه سیاسی نیز میبینیم که این رژیم به شدت نگاه به پایتختهای غربی دارد و میترسد که اگر حمایتهای آنها نباشد، بایستی چه کنشهایی را از خود در قالب جنگ غزه و دیگر چالشهای امنیتیاش نشان دهد. از این رو، اسرائیل استقلالِ نظامی و امنیتی و البته سیاسی خود را که سالها به آنها میبالید، از دست داده است. مسالهای که به نحوی آشکار پیش چشم افکار عمومی جهان قرار گرفته است. تردیدی نیست که این موضوع میتواند موقعیت این رژیم را به مراتب شکنندهتر از وضعیت فعلی کند.
میبینیم که ملتهای ستمدیده منطقه از اراده و اعتماد به نفس بیشتری در تقابل با تجاوزگریهای صهیونیستها برخوردار شدهاند. اسرائیل بیش از ده ماه است که نتوانسته به هیچکدام از اهداف ادعایی خود در قالب جنگ غزه دست یابد. این مساله کمی نیست و تئوریسینهای نظامی و راهبردی به خوبی معانی آن را درک میکنند. این همان رژیمی است که در جنگ شش روزه برخی از کشورهای مطرح عربی را در چشم برهم زدنی شکست داد. حال اینک به نقطه بحرانی کنونی رسیده که حریف مقاومت فلسطین نیست و یا ضربات سنگینی را از حزبالله دریافت میکند و البته اقتصاد آن توسط انصار الله یمن با چالشهای جدی رو به رو شده است.
بگذریم که در برابر ایران نیز جز اقدامات خرابکارانه و تروریستی که پاسخهای متناسب با آنها را نیز دریافت میکند، هیچ برگی برای رو کردن ندارد و البته که هر اقدامی علیه تهران نیز بازدارندگی صهیونیستها را چند برابر ضعیفتر کرده است. این مسائل همه و همه یک سناریو را برای اسرائیل به ذهن متبادر میکنند و آن این است که اسرائیل به قهقرا میرود.
صهیونیستها در موقعیت متزلزلی هستند با این حال باز هم دست به تهدید میزنند و جنایتهای مختلفی را خلق میکنند. دلیل این مساله را چه میدانید؟
خلق جنایت و ایجاد وحشت، ابزارهای رژیم اشغالگر قدس برای بقا هستند. مگر کارزار این رژیم در ترور فرماندهان مقاومت در لبنان و یا دیگر بخشهای منطقه، از روی قدرت اسرائیل است؟ خیر، این رژیم با این قبیل اقدامات سعی دارد برای خود مجاری تنفسی باز کند و با وحشت آفرینی، کورسوهای امیدی را برای خودش ایجاد کند. این تاکتیک قدیمی صهیونیستها است. اساسا بیش از هفت دهه است که اسرئیل با همین منطق به دنبال تداوم بقایش است. موضوعی که به هیچ عنوان در رابطه با رژیم صهیونیستی عجیب نیست.