نگاهی به زندگی و آثار زن شجاع غزهای؛
«ثمر ابوالوف» لابهلای جسدها زندگی کرده است!+عکس
ثمر ابوالوف بانوی عکاس فلسطینی که چندی پیش به با عکسی که نشان میداد در میدان جنگ غزه به جای کلاه، قابلمه به سر گذاشته، مطرح شد و از آتش اسراییل جان به در برده، او میگوید: عکسبرداری از اجساد برایم دردناکترین کارهاست. یکی از بدترینها عکسها، اثری است که ۱۷۰ جسد انباشته شده روی هم را نشان میدهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از «سیانان»، ثمر ابوالوف را شاید هنوز بسیاری از مردم نشناسند؛ اما احتمالا برخی از عکسهایش را دیدهاند. او یک فرد معمولی نیست یا لااقل میتوان گفت خبرنگار و عکاسی معمولی نیست، چراکه در قلبِ خونینترین بخش حال حاضر کره خاکی یعنی غزه زیسته است. او نه تنها از ابتدای حملات حماس در غزه حضور داشته بلکه به عنوان شاهدی بیواسطه با تمام بلایای انسانی و فجایع ضد بشری آن مواجه شده است.
ثمر ابوالوف در حال حاضر عکاس خبری نیویورکتایمز است. او خیلی پیش از وقایع غزه بیمحابا جبهههای جنگ را در قلب تهاجمات و در صف اول تجربه کرده است. بیسلاح و حتی گاه بیتجهیزات ایمنی و اولیه رسانهای و بینالمللی.
زنی که از مرگ نمیترسد
اولین کاری که ثمر ابوالوف قبل از اینکه از یک بچه مرده عکس بگیرد انجام میدهد، این است که مطمئن شود آن بچه یکی از فرزندان خودش نیست. او تا این حد در دشواری احساسی به سر میبرد، بیآنکه در ثبت وقایع کمکاری کند. موضوع این است که ثمر ابوالوف به عنوان مادر چهار فرزند هرگز در صحنههای تراژیک و غیرانسانی، جلوی احساساتش را نمیگیرد و دردمندانه اشک میریزد. او در همین حال، چشم بر ویزور دوربین میگذارد و عکسهای دردناکی را از جنگها و ظلمهای بیپایان اشرار در غزه ثبت میکند.
کنترل موشکها در آسمان شهر غزه
بیش از ۱۰ سال است که ابوالوف به عنوان یک عکاس جنگی فعالیت میکند. او با کارهایی که در این عرصه انجام داده، تمام تعریفهای سنتی و جنسیتی مرسوم را زیر سوال داده و حتی آنها را دچار تغییر کرده است.
ثمر ابوالوف سالهاست که با پرترههای دردناک و انسانی خود آوارگی و نا امیدی همراه با مرگ تعداد زیادی از مسلمانان را به دنیا مخابره میکند. او همچنین لحظات کوتاه شادی و تابآوری اهالی غزه را به ثبت میرساند؛ هرچند کم و معدود!
آخرین عکسهای ثمر که مربوط به جنگ همین جنگ اخیر اسرائیل با غزه است، توجهات زیادی را در دنیا به خود جلب کرد. به این ترتیب است که او نشان و جایزه شجاعت عکاسی خبری را از «نیدرینگهاوس ۲۰۲۴» و مسابقه «جورج پولک» دریافت کرده است.
دانشآموزان فلسطینی با شنیدن صدای حملات هوایی در روز ۷ اکتبر با ترس و نگرانی آسمان را نگاه میکنند
ثمر ابوالوف در آثارش، پدر و مادرانی را نشان میدهد که در حال فریاد زدن و عصیان هستند و بر بدنهای کوچک و کفن پوش فرزندانشان گریه میکنند. تختهای بیمارستانهای مملو از نوزادان زودرس و زخمی، نوزادان دچار سوءتغذیه دور و بر آنها با بدنهای ضعیف و رو به زوال، نگاه کودکان ترسیده چشم به آسمان، و انبوه بمبهای آوار شده بر سر فلسطینییان سوژههایی هستند که ثمر ابوالوف آنها را جدی میپندارد و به هرقیمت ممکن از آنها عکس میگیرد؛ حتی به قیمت جانش.
خالد جوده در سردخانه بیمارستان «دیرالبلاح» واقع در غزه برای خواهر کوچکترش میثاق سوگواری میکند
زندگی لابه لای جسدها
ثمر ابوالوف که حال چهل ساله و چند روزی است در غزه حضور ندارد، در گفتگویی که با «سیانان» در قاهره، داشته، درباره حضورش در جنگ و مصائبی که با آنها مواجه بوده اینگونه میگوید: عکسبرداری از اجساد برایم دردناکترین کارهاست. یکی از بدترینها عکسها، اثری است که ۱۷۰ جسد انباشته شده روی هم را نشان میدهد. زمانی که آنها را تماشا میکردم یا از پشت دوربین آنها را مینگریستم، با خودم میگفتم اینها انسان هستند نه اجساد و خون و استخوان در تمام ابعاد و سایزها! جسدهایی از نوازادان گرفته تا پدر بزرگها و مادربزرگها. به این فکر میکردم که این آمدها افرادی بودهاند که در زندگی رویاهای بزرگی در سر میپروراندهاند و امید داشتهاند که از جنگ جام سالم به در ببرند.
موضوع این است که این بانوی عکاس بیش از آنچه که تصور کنید در جنگ و درگیری حضور داشته است. با این وجود سطح وحشیگری اسرائیلیها در حملههای اخیر به غزه در حدی بوده که او غافلگیر شده و حال به لحاظ روحی و روانی وضعیت بدی دارد.
برخی از ۲۸ نوزاد نارس که تحت مراقبتهای ویژه در بیمارستان الشفا در شمال غزه بودند و در ماه نوامبر از مرز به مصر انتقال داده شدند
لباس و پتوها روی بالکنهای بیمارستان «الاقصی» در «دیرالباله» غزه آویزان شده است/ هزاران آواره به بخشهای پزشکی در سراسر قلمرو پناه بردهاند
یک بیمار در کف بیمارستان «الاقصی» در «دیرالبلاح» دراز کشیده است. پس از هفتهها حملات اسرائیل که کمبود شدید تجهیزات پزشکی را به همراه داشت، پزشکان میگویند بیماران را بدون بیهوشی جراحی میکردهاند!
زندگی داخل جیپ زیر آتش دشمن
پس از حمله اسرائیل به حماس در هفتم اکتبر سال قبل، ابوالوف ماهها در پشت جیپ شخصی خود میخوابیده بیآنکه غذا و آب و آذوقهای داشته باشد؛ در نهایت او غذای خود را از میان ویرانهها پیدا میکرده است.
او در ادامه میگوید: در همین شرایط بوده که از زیر ویرانهها و آوارها، صدای فریاد و کمکخواهی و زاری میشنیده است.
وی میافزاید: من هرگز دست از کار نکشیدم، حتی آن زمان که خانوادهام را کشتند و خانهام را با بمبهایشان ویران کردند.
نوزاد تازه متولد شده در کنار برادر و خواهرها و خانوادهاش در یکی از اردوگاههای سازمان ملل در «خانیونس»/ این کودک که بتول نام دارد درست نیم ساعت پیش از شروع جنگ غزه زاده شده!
ثمر ابوالوف با صدایی حزین، در ادامه میگوید: من فقط یک نفر با دوربین نیستم، بلکه انسانم. کافی است به عنوان عکاس و خبرنگار به غزه بیایید تا چیزی در درونتان بارها و بارها و بارها بمیرد. در رابطه با خودم بگویم من برای حضور در اینجا فقط یک انتخاب داشتم که آن هم رویایام بود.
او در حالی سالهاست در جبهههای جنگ حضور دارد که در سن بیست و شش سالگی سه فرزند داشته. ثمر درباره آن سالها میگوید: در آن دوره از زندگیام، با خودم فکر میکردم چیزی کم است. من خیلی کم سن بودم و در آن سنین جوانی حس میکردم آن زندگی مال من نیست. واقعیت این بود که من به تحصیل و انجام دادن کارهای معنادار برای خودم و مردمم فکر میکردم. نوشتن، امور روابط عمومی و حتی حسابداری کارهایی بودند که انجامشان دادهام و باید بگویم هیچ کدام از آنها مانند عکاسی برایم جذاب نبودهاند. معتقدم آنچه به عنوان عکس میبینید، تنها یک فریم نیست بلکه روحی پشت آن نهان است.
ثمر ابوعلوف در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید: با انتخاب عکاسی میخواستم به مردم نشان بدهم که غزه چه طور جایی است و هنوز هم معتقدم که این منطقه بسیار زیباست؛ چون حتی اگر مردمش در اوج بیعدالتی و ظلم باشند باز هم در جستجوی شادی هستند.
یک تظاهرکننده در جریان تظاهرات مرزی غزه و اسرائیل در سال ۲۰۱۸ در میان دود ایستاده است
عکاسی با دوربین قرضی و شروع مسیر حرفهای
در نهایت اینکه ثمر ابوالوف از همسر جدا شد و برای رسیدن به اهدافش پا به میدان گذاشت. ثمر در سال ۲۰۱۰، در میان مسئولیتهای مادرانه و فشارهای جامعه، درکلاسهای عکاسی ثبت نام نمود. او آنلاین و به صورت رایگان نوردهی، ترکیببندی و ویرایشهای تکمیلی را آموخت.
اما این همه ماجرا نیست و او در ادامه حتی پولی برای خرید دوربین نداشته! تا آنجایی که با ماشین خود در غزه و توابع آن به دنبال عکاسان میرفته تا دوربین و تجهیزاتشان را برای مدت زمانی کوتاه به او قرض دهند.
او میگوید: من در ابتدا ار که تازهکار بودم؛ بیمحابا به سوی جنوب و مرزهای غزه میرفتم. هنوز خیلی تازهکار بودم و نمیدانستم با چه خطرات و آسیبهایی مواجه خواهم شد. من فقط میخواستم عکس بگیرم و غزه را به دنیا نشان دهم.
زنان مسلمان غزه در ماه رمضان سال ۲۰۲۲ برای خوردن افطار آماده میشوند
ثمر پس از مدت زمانی کوتاه تصمیم میگیرد از عکسهای زنان و کودکان فلسطینی نمایشگاهی برگزار کند، که این اتفاق در غزه میافتد. یک سال بعد در حالی که هنوز با دوربین و تجهیزات قرضی کار میکرده در یک مسابقه عکاسی که توسط آژانس امداد و کار سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی (آنروا) برگزار شد، حضور مییابد و جایزه اصلی را از آن خود میکند. عکس برنده او کودکانی را نشان میدهد که در یک مراسم کودکانه جشن تولد که در اردوگاه پناهندگان برگزار شده حضور دارند و صورتهایشان با نور شمع روشن شده است.
جوانان فلسطینی غروبی در کنار آتش/ آن زمان که غزه مورد هجوم نبود/ سال ۲۰۱۶
همکاری با رسانهها و رسیدن به «نیویورکتایمز»/ یک عکس نامتعارف
این عکاس زن کمی پس از فعالیتهای جدی و میدانی همکاری با برخی رسانهها را آغاز میکند. رویترز، میدیل ایست آی، الغدیدا، و یک مجله محلی مخصوص زنان، خبرگزاری و نشریاتی هستند که ثمر با آنها همکاری کرده است.
سال ۲۰۱۵ بود که ثمر ابوالوف با انتشار عکسی، نزد مردم دیگر کشورها شناخته شد و محبوبیت کسب کرد. موضوع این بود که او بدون تجهیزات ایمنیِ خبرنگاری در حال پوشش دادن اعتراضی مرزی و پر خطر بود. او با یک نایلون برای خودش جلیقه خبرنگاری درست کرده بود. و قابلمهای را به عنوان کلاه بر سر گذاشته بود. او روی جلیقه نایلونیاش و کلاهش با رنگ سفید دو کلمه «PREES» و «TV» را نوشته بود.
ثمر هنگام پوشش تظاهرات در مرز اسرائیل و غزه، سال ۲۰۱۵/ او کلاه ایمنی و جلیقهاش را خودش درست کرده
خودش درباره این کار میگوید: میخواستم مطمئن شوم که به عنوان یک خبرنگار دیده میشوم نه یک معترض! و معتقد بودم حق دارم به عنوان چنین شخصی، مورد محافظت قرار گیرم. و خب به خاطر آن عکسی که از من منتشر شد معروف شدم.
ثمر میافزاید: یادم هست با آن جلیقه ضد گلوله الکی و قلابی و آن قابلمهای که روی سرم بود و حکم کلاه داشت، مقابل سربازان اسرائیلی میایستادم و از آنها عکاسی میکردم. بعد آنهایی که در صحنه حضور داشتند به من میخندیدند و میگفتند در قابلمه برایمان چه غذایی درست کردهای؟! اما من این حرفها برایم مهم نبود و فقط عکس میگرفتم. من به شک و تمسخر عادت کرده بودم. حتی در اوائل کارم همکاران مرد هم مرا مسخره میکردند و آزارم میدادند و استعدادهایم را در عکاسی نادیده میگرفتند!
ثمر تاکید میکند: من در واقع طی این سالها خودم را خلق کردهام و ساختهام؛ آن هم به تنهایی!
کودکان غزه در حال آبتنی/ سال ۲۰۲۱ غزه
از «مرگ» نمیترسم و به سمتش میروم
ثمر ابوالوف در ادامه میگوید: از تمام خطرات و آسیبهای شغلم آگاهم و خب باید بدانید من اصلا از مرگ ترسی ندارم. شاید باور نکنید اما نمیدانم خطر چه حس و حالی دارد؛ چون همیشه به سمتش میدوم. نمیتوانستم بپذیرم که تقدیرم این باشد که در خانه بمانم بدون اینکه از رویاها و اهدافم بگذرم. حال که بر اساس خواست قلبیام عمل کردهام، با قضاوتهای دیگران هم هیچ چالشی ندارم.
جشن تولد کودکان در اردوگاه آوارگان الشاطی در شمال غزه/ این عکس در سال ۲۰۱۲، برنده مسابقه عکاسی «UNRWA» شد
در بخشی از گزارش ضمن تحسینبرانگیز خواندن زندگی ثمر اینگونه آمده که او شجاعتش را یک شبه به دست نیاورده است. خودش اعتراف میکند؛ زمانی که اولین تظاهرات ضد اشغال را پوشش داده، وقتی سربازان اسرائیلی شروع به تیراندازی و پرتاب گاز اشکآور کردند، همراه با معترضان فرار کرده. او زمانی که به خانه باز میگردد و عکسهای همکارانش را میبینید، تصمیم میگیرد دیگر از هیچ غائلهای فرار نکند!
ثمر در این رابطه میگوید: شغل من پنهان شدن نیست و فرار کردن در کار من جایی ندارد. حتی وقتی همه در اطرافت فریاد میزنند و گوشهایشان را پوشاندهاند، در حالی که موشکها در حال سقوط هستند و مردم به دنبال جایی برای پنهان شدن میگردند، تو دنبال امنیت نمیگردی؛ بلکه روی آن تمرکز میکنی. من حالا یک عکاس جنگ با تجربهام؛ این را خودم میدانم.
پس از سقوط بمب در نزدیکی بیمارستان «الشفاء» در شهر غزه کودکان وحشتزده فرار میکنند
«مرگ فرزندان»؛ فوبیای یک عکاس جنگ
ثمر با اندوه میگوید: تنها موضوعی که مرا میترساند احتمال از دست دادن بچههایم است. البته این ترس برای بسیاری از همکاران ثمر، از جمله دوست دیرینش محمد العلو، عکاس خبرگزاری «آناتولی» به حقیقت پیوسته است. ثمر در ماه نوامبر امسال زمانی که وقتی فهمید چند عضو خانواده همکار و دوستش محمد العلو از جمله چهار فرزندش، در یک حمله هوایی اسرائیل کشته شدهاند، بیدرنگ خودش را به او رساند چون میدانست چه داغ سنگینی را تحمل میکند.
او حال دیگر مانند زنهای معمولی نیست چون معتقد است سالهاست فریادش را در گلو خفته کرده است. آن زمان هم که محمد العلو خانوادهاش را از دست داد، او بوده که از خواندن نماز بر میتها عکس گرفته در حالی که پشت دوربین اشک میریخته است.
تصویری از محمد العلو خبرنگار و همکار ثمر ابوالوف که فرزندان و خانواده خود را در بمباران از دست داده است
میترسم جای من و سوژههایم با هم عوض شود
در یکی از عکس محمد العلو را میبینیم که با جلیقه خبرنگاری بر تن، بدن بیجان دختر کوچکش را در آغوش رفته و میگرید.
ابوالوف میگوید: با وجود اوضاع فعلی اصلا بعید نیست که خبرنگاران و عکاسان در ویرانهها و جنازهها به دنبال فرزندانشان بگردند. اما ترس من از این است روزی خودم در موقعیت افرادی قرار گیرم که از آنها عکس بگیرم و شرایطی پیش بیاید که خودم را در حال عزاداری بر جنازه فرزندانم ببینم. این اتفاق برایم بسیار دردناک است.
روزنامهنگاران فلسطینی بر اجساد همکاران خود ساری منصور و حسونه اسلامی که در حمله اسرائیل به اردوگاه آوارگان «بوریج» در مرکز غزه در ماه نوامبر کشته شدند، نماز میخوانند
اسرائیل به عمد خبرنگاران و عکاسان را هدف قرار میدهد
«سیانان» در بخشی از گزارش تاکید کرده: بسیاری از فلسطینیها معتقدند که اسرائیل خبرنگاران و خانوادههایشان را هدف قرار میدهد. این در حالی است که ارتش اسرائیل بر این تأکید میکند که نیروهایش به طور عمدی خبرنگاران را هدف قرار نمیدهند و اسرائیل از مطبوعات آزاد حمایت میکند!
نگاهی به آمار گویای همه چیز است؛ از ۷ اکتبر، حداقل ۱۰۸ خبرنگار و کارمند رسانهای در حملات هوایی اسرائیل و سایر حملات کشته شدهاند؛ که ۱۰۳ نفر از آنها فلسطینی هستند! به گفته کمیته حفاظت از خبرنگاران، این مرگبارترین جنگ برای خبرنگاران از سال ۱۹۹۲تا به امروز است.
این کمیته بیان کرده همچنان در حال بررسی حدود ۳۵۰ مورد قتل و دستگیری دیگر است که در غزه و توابع آن، رخ داده است.
آدام، کوچکترین و تنها فرزند بازمانده یک خانواده که بر اثر اصابت ترکش زخمی شده است/ مادر این بچه دچار سوختگی صورت و شکستگی شده بود
چرا غزهایها از خبرنگاران و عکاسان فرار میکنند؟
بر اساس شواهد میتوان دریافت حال دیگر فلسطینیها به محض دیدن خبرنگاران و عکاسان از آنها فاصله میگیرند؛ چون میدانند ممکن است اسرائیلیها تا لحظاتی بعد آنها را هدف قرار دهند. در گذشته اینطورنبوده و بلکه روال برعکس بوده است.
ثمر در اینباره میگوید: اگر مثلا من در صف نانوایی یا دستگاه خودپرداز باشم و مردم مرا ببینید به هیچ وجه نزدیکم نمیشوند! چراکه میترسند کشته شوند. آنها میگویند او یک خبرنگار است و باید از او دوری کنید. البته من اینگونه ترسها را درک میکنم و به هیچ وجه از مردم، حتی دوستان و خانواده به دلیل فاصله گرفتن و دورشدنشان از خودم، دلخور نخواهم شد.
ثمر ابوالوف میگوید: آنچه اهمیت دارد این است که من بر رسالت انسانی و رسانهای خود وفادار بمانم. من کار میکنم تا به ثبت داستانها بپردازم و دنیا آنها را ببیند. به نظرم مردن در این مسیر ارزشش را دارد.
این خبرنگار و عکاس مردمی در ادامه بیان میکند: هرگز نه در زندگیام و نه در هیچ کدام از جنگها در غزه، نخواستم این خاک را ترک کنم. اما واقعا نمیخواستم بچههایم در این شرایط مورد هجومهای غیر انسانی و آسیبهای جسمی و روانی قرار بگیرند. با وجود آنکه به خودم قول دادهام در غزه بمانم، اما بنا به شرایط موجود (به سختی و به زور)، پذیرفتم که بچههایم را از غزه خارج کنم. من آنها را دسامبر گذشته از غزه دور کردم. با این تفاسیر باید بگویم دوری از فرزندانم میلیونبار سختتر از تلاش کردن برای زنده ماندن در جنگ است. الان در جایی که هستم نمیتوانم به خوبی بخوابم به این دلیل که بوی مرگ این اجازه را به من نمیدهد و چهره مردگان غزه لحظهای از ذهنم پاک نمیشود.
نام این بچه محمد ابورطینه است و دوازده ساله است/ خانوادهاش را در شهر رفح از دست داده است
نام این دختر غزال بکر است و چهار سال دارد و پایش را بر اثر اصابت ترکش از دست داده است/ او با خانوادهاش از بیمارستان «الشفاء» واقع در غزه فرار کرده است/ این کودک یکی از هزاران بچهای است که آسیبهای جبرانناپذیر دیدهاند
به غزه باز میگردم!
در حال حاضر، ابوالوف که در غزه حضور ندارد، روزهایش را صرف حمایت از همکاران عکاسش میکند که در میدان جنگ حضور دارند. او که در این دنیا فرزندانش را بیش از هر چیز دوست میدارد این روزها را صرف کمک و تعلیم و تربیت آنها میکند.
او میگوید: در نهایت نمیدانم زندگی و حرفهام به چه سمت و سویی میرود؛ تا آن زمان که دوباره به غزه بروم. به احتمال خیلی زیاد برای ثبت زندگی فلسطینیهای زخمی و آواره زیر آتش هجوم اسرائیل، بازهم به غزه خواهم رفت. حتی اگر همه آنها به مکانهای دیگری منتقل شده باشند بازهم از هدفم دست نمیکشم و به ساخت مستند زندگی آنها خواهم پرداخت.
فلسطینیان در جریان آتش بس موقت در ماه نوامبر از ساحل «خان یونس» لذت میبرند
زبان یاد میگیرم تا به در جنگ «سودان» و «اوکراین» حضور یابم
کار دیگری که حال ثمر ابوالوف به آن مشغول است فراگیری زبان انگلیسی است. او میخواهد بعد از یادگیری زبان به جبهههای اوکراین و سودان برود، چراکه معتقد است وظیفه یک عکاس ژورنالیستی این است که صدای مردم ستمدیده باشد: مهم همین موضوع است وگرنه اهمیتی ندارد که کجا بروم.
ثمر ابوالوف در پایان میگوید: اما غزه با قلب و روحم آمیخته است. من دریا و انرژیاش را دوست دارم. او الهامبخش عشق من به عکاسی خبری است. اگر میتوانستم در هر کجا باشم (حتی با ناعدالتی، خشونت و جنگ) همان غزه بود.