خبرگزاری کار ایران

خواننده ارکستر «مهرگان» مطرح کرد؛

ما اهالی موسیقی غیر پاپ هم درگیر مافیا هستیم

ما اهالی موسیقی غیر پاپ هم درگیر مافیا هستیم
کد خبر : ۱۴۷۰۸۳۳

اجراهای خوانندگان کر از پاپ‌ها درست‌تر است اما کرخوان‌ها هم دانش موسیقایی ضعیفی دارند/ حمایت از ارکسترهای دولتی و خصوصی دچار تبعیض است

امیر محنتی می‌گوید: غول‌های تهیه کننده موسیقی به غیر پاپی‌ها اجازه فعالیت نمی‌دهند و باید گفت ما اهالی موسیقی غیر پاپ هم خواه ناخواه درگیر مافیا هستیم. این تهیه کنندگان اگر متوجه شوند طرف دانش و تخصص دارد اصلا او را وارد بازی نمی‌کنند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی کرال به ساخته‌هایی گفته می‌شود که توسط آهنگساز برای آواز گروهی نوشته شده است. این جمع‌خوانی‌ها از گذشته‌های دور وجود داشته و خاستگاه آن را موسیقی مذهبی کلیسا دانسته‌اند. در ایران نیز می‌توان برخی آثار حسین دهلوی را به یاد آورد که برای کر نوشته شده‌اند. به هر روی گرو‌های کر جز اینکه خود می‌توانند به صورت مستقل فعالیت کنند، یکی از بخش‌های اصلی و مکمل ارکسترهای مختلف نیز هستند. معمولا رسانه‌ها و دوستداران موسیقی کمتر به خوانندگان کر توجه دارند به این دلیل که موسیقی کرال را اتفاقی جمعی می‌دانند. اما واقعیت این است که خوانندگی کر هم مانند دیگر بخش‌های موسیقی به سواد و دانش، تخصص و تجربه نیاز دارد. 

«مهرگان» ارکستر کر بزرگی است که توسط آریا سیاح (دکترای موسیقی از دانشگاه رابرت گوردون انگلستان) رهبری می‌شود و از زمان تاسیس تا به امروز همچنان فعال بوده است. این ارکستر در اواخر آذرماه سال ۱۳۹۸برای تکمیل کادر خوانندگی خود فراخوان داده بود که طی این آزمون تعدادی از کر خوان‌ها برای همکاری انتخاب شدند. امیر محنتی یکی از همین افراد است که حال باید او را خواننده گروه کر ارکستر «مهرگان» بدانیم که تنور می‌خواند. 

محنتی در گفتگو با ایلنا از فعالیت در زمینه موسیقی کرال گفت و به مصائبی پرداخت که این بخش از موسیقی ارکسترال را با چالش‌هایی مواجه کرده است.

چه شد که خواننده کر شدید و آیا پیش از آن در زمینه موسیقی تجربه داشتید؟ 

من فعالیت هنری خودم را از سال نود و دو در عرصه موسیقی با ساز گیتار نزد استاد پژمان خلیلی شروع کردم. پس از آن یک دوره سولفژ را هم پیش استاد خلیلی گذراندم. سال ۱۳۹۵ عکاس ستاد جشنواره موسیقی فجر بودم و در همان زمان یکی از دوستان پیشنهاد داد برای حضور در یک ارکستر شانس خودم را امتحان کنم. دوستم گفت آقای دکتر آریا سیاح برای جذب خواننده گروه کر ارکسترش که «مهرگان» نام دارد، فراخوان داده است. من با دوستان که فراخوان داده بودند تماس گرفتم و درباره تجربیاتم توضیح دادم. در ادامه بود که در آزمون آقای سیاح شرکت نمودم و خداراشکر پذیرفته شدم. الان نیز همچنان پس از چندسال خواننده کر ارکستر «مهرگان» هستم. قرار است فعالیت‌های ما مجددا شروع شود تا برای اجراهای آینده آماده شویم. 

این آزمون برای عضویت در ارکستر «مهرگان» چگونه و بر چه اساس برگزار شده بود؟ 

زمانی ارکستر گروه کر خاوران دست آقای سیاح بوده است. ایشان برای تحصیل به خارج از کشور می‌روند و دکترای موسیقی‌شان را از دانشگده منهتن آمریکا دریافت می‌کنند. پس از بازگشت به ایران فراخوانی را منتشر کردند تا خوانندگان گروه کر ارکسترشان را به این واسطه انتخاب کنند. از بین سیصد، چهارصد نفر شرکت کننده، دویست نفر انتخاب شدند. در ادامه دوباره آزمونی اخذ شد تا برگزیدگان به ارکستر ثابتی که الان فعال است، بپیوندند. 

در نهایت تعداد کرخوان‌های ارکستر «مهرگان» چند نفر است و پس از انتخاب چه اتفاقاتی در زمینه اجراهای حرفه ای، رخ داد؟ 

در حال حاضر خوانندگان کر ثابت ارکستر حدود سی و پنج تا چهل نفر هستند. اولین کنسرت ما هم که قاعدتا هنرجویی محسوب می‌شود، در سالن فرهنگسرای گلستان روی صحنه رفت. در ادامه و پس از این اتفاق هم برای فارغ التحصیلان حقوق در سالن عرفان اجرا داشتیم. سپس در دانشگاه تهران روی صحنه رفتیم و به اجرای آثارمان پرداختیم. در سال ۱۴۰۱ یک هم در سالن برج آزادی تهران کنسرت برگزار کردیم و این روال تا امروز ادامه داشته است. باید بگویم ارکستر «مهرگان» همچنان فعال است و تمرینات خود را انجام می‌دهد و خداراشکر تا به اینجا هم اجراهای خوبی داشته‌ایم 

در یک فضای استاندارد ارکسترها در برخی موارد موظف به آموزش اعضا هستند، آیا در ارکستر «مهرگان» این روال وجود داشته؟ 

می‌توانم به جرات بگویم همه افراد و اعضای گروه در ابتدا در زمینه موسیقی هیچ دانشی نداشتند. دوستان حتی نمی‌توانستند نت خوانی کنند و حتی نمی‌دانستند هارمونی به چه معناست؟ ما اصلا تئوری موسیقی بلد نبودیم! همه ما زیر نظر آقای دکتر سیاح آموزش دیده‌ایم و طی این روند صفر تا صد بوده که ما به اجراهای خیلی خوب رسیده‌ایم. 

با این حساب خوانندگان کر حتما باید آموزش ببیند و آزمون دهند تا کیفیت کار بالایی در اجراها داشته باشیم. اما همه ارکسترها به آموزش نوازنده و خواننده نمی‌پردازند. 

بله متاسفانه رویه‌ای که می‌گویید جدی نیست. ارکستر «مهرگان» تنها گروهی در سطح کشور است که اعضای گروهش را تعلیم می‌دهد و از آن‌ها آزمون تخصصی می‌گیرد. ارکستر ما به اعضای برگزیده در آزمون‌ها لوح تقدیر می‌دهد و اعضا کارنامه بین المللی دریافت می‌کنند. این رویه باید در تمام ارکسترهای کشور وجود داشته باشد که متاسفانه اینطور نیست. به جرات می‌گویم که اگر گروه کر «مهرگان» در رویدادها و فستیوال‌های بین المللی دنیا حضور یابد، واقعا می‌تواند برگزیده و رتبه دار باشد. همه اعضای گروه‌های کر باید دانش موسیقی داشته باشند. 

اصولا مشکلات خوانندگان کر درنحوه فعالیت‌هایشان در چه مواردی خلاصه می‌شود؟ مثلا اینکه این روال موجود دارد که کرخوان‌ها مانند دیگر خوانندگان مورد انتخاب و همکاری قرار گیرند یا اینکه اساس کار آن‌ها فعالیت‌های گروهی است؟ 

اولین موردی که لازم می‌دانم بیان کنم این است که ما در ایران گروه کر به شدت کم داریم. اگر هم باشد تعداد این گروه‌ها سه، چهارتاست که ارکستر کر «مهرگان» یکی از آن‌هاست. بقیه ارکسترها مثل گروه کر تالار وحدت، گروه صدا و سیما و ارکسترسمفونیک، همگی اینها کر محسوب نمی‌شوند و باید گفت آن‌ها «اونیسون» می‌خوانند. مورد دیگر این است که اغلب کرخوان‌ها دانش موسیقایی قوی ندارند. 

«اونیسون» به چه معناست؟ 

در واقع دو نت با صدای یکسان را «اونیسون» می‌گویند؛ به زبان عامیانه یعنی شعری مقابل دوستان گذاشته می‌شود و آن‌ها صرفا می‌خوانند و هم خوانی صورت می‌گیرد؛ بدون آنکه این کار را روی نت انجام دهند. این مورد یکی از مشکلات مهم موسیقی کرال ماست. خیلی مواقع خوانندگان کر می‌توانند برای اجرا با گروه‌ها و ارکسترها همکاری کنند و حتی مانند خوانندگان دیگر اجرا بگذارند. صدای خوانندگان کر حالتی کلاسیک دارد و آن‌ها می‌توانند خیلی خیلی بهتر از خوانندگان حال حاضر پاپ، بخوانند. 

حال که از موسیقی پاپ سخن به میان آمد، با توجه به اینکه خواننده کر هستید، از هنرمندان پاپ بگویید که درست می‌خوانند. به هرحال همه خوانندگان پاپ امروزی بد نیستند. 

خیر همه بد نیستند. به نظرم، ما دو خواننده پاپ داریم که خیلی قوی کار می‌کنند. یکی از آن‌ها حمید حامی است و دیگری نیما مسیحا. این دو هنرمند دست پرورده زنده‌یاد بابک بیات هستند. این دوستان روی نت، و با تمرکز روی بخش صدایی «تنور» می‌خوانند. به جرات می‌گویم بله خوانندگان کر هم می‌توانند مانند دیگر خوانندگان بخوانند و آلبوم منتشر کنند. آن‌ها حتی می‌توانند خودشان ارکستر داشته باشند؛ یا به صورت تک اجرا و به عنوان خواننده «سولو»، کنسرت دهند. 

کلا به لحاظ تخصصی در کرخوانی چند صدا داریم و چه موارد تخصصی در این زمینه وجود دارد که باید حتما توسط خواننده یا خوانندگان کر رعایت شود؟ 

ما در بخش‌های صدایی به صورت بین المللی چهار صدا داریم که «سوپرانو»، «آلتو»، «تنور» و «باس» نام دارند. این موارد بین المللی هستند و تعاریف جهانی دارند. اما جز اینها «مترو سوپرانو» و صداهای زیرتر هم داریم که بین‌المللی نیستند. «تنور» صدای معمولی آقایان است. «آلتو» صدای بم خانم هاست. «سوپرانو» صدای زیر خانم‌ها محسوب می‌شود و «باس» هم صدای بم آقایان است. در کل مسائل اساسی در بخش خوانندگی گروه کر مواردی چون «دانش موسیقایی»، «علم تئوریک» و «نت خوانی» هستند. وقتی پارتینور به خواننده کر داده می‌شود، او باید بداند علائمی که در متن قید شده چه معنایی دارند. اگر دانش نباشد اجراهایی اصولی نخواهیم داشت. 

درباره مشکلات مشترکی بگویید که در ارکسترهای کرال و غیر کرال وجود دارند. 

بزرگترین مشکلات ما، چه در ارکسترهایی که گروه کر دارند و چه آن‌هایی که کر ندارند، غرور است. اغلب رهبرها و حتی نوازندگان ما دچار غرور هستند! این دسته از افراد فقط خودشان را می‌بینند و با یکدیگر همراه نیستند. بسیار شاهد بوده‌ایم که ارکستر یا گروهی آمده و اجرا کرده و تمام شده است. این موضوع و چنین فعالیت‌های غیر مستمری برای موسیقی کشور ما ضعف است. عدم همکاری با رهبران ارکستر دارای سواد و تخصص مشکل دیگر ماست. ما رهبرانی داریم که سواد و تخصص بالایی دارند. هنرمندی چون آقای علی رهبری چنین هنرمندی است که متاسفانه از ایران رفت. شهرداد روحانی، منوچهر صهبایی، استاد چکناوریان و دکتر سیاح را داریم که دارای تخصص هستند. اینگونه به نظر می‌رسد که تمایلی برای فعالیت این افراد وجود ندارد و همکاری‌های خوبی با آن‌ها صورت نمی‌گیرد! واقعا این پتانسیل وجود دارد که ارکسترهای خیلی خوبی داشته باشیم، اما متاسفانه از داشته‌هایمان، و از وجود هنرمندان و رهبران خوب‌مان بهره نمی‌بریم. اگر یادتان باشد ارکستر ملی ایران چند وقت پیش اجرایی داشت که طی آن نوازنده با سازش صدای اسب درآورد. چنین کارهایی به نفع موسیقی کلاسیک ما نیست و ضعف محسوب می‌شود نه نوآوری! ما درباره ارکستری حرف می‌زنیم که اغلب خوانندگان آن «اوریسون» می‌خوانند. هر ارکستر چیدمان خودش را دارد اما اصولی هست که باید به آن‌ها پایبند باشیم. اگر بخواهیم خوشبین باشیم، در کل با چشم‌پوشی از برخی موارد باید بگویم ارکسترهای خوبی داریم اما اجراهای ما ضعف‌هایی دارند. 

درباره نقش رهبر در کم و کیف تولید و اجراهای ارکسترها بگویید. 

در یک ارکستر وجود رهبر و تخصص او از هر چیزی پراهمیت‌تر است. یکی از سخت‌ترین کارهای دنیا رهبری ارکستر است؛ چون اگر یک نت اشتباه زده شود، اجرا کل اجرا از هم می‌پاشد. به هر حال رهبر ارکستر باید ده‌ها نوازنده و خواننده کر را در طول کنسرت مدیریت کند. این اهمیت در گروه‌های کر هم وجود دارد. رهبر ارکستر مهمترین عضو گروه‌های کر نیز هست. 

 به نظرتان ارکسترها و گروه‌های بزرگ برای تولیدات و اجراهای با کیفیت و استاندارد تا چه حد باید مورد حمایت‌های مالی و معنوی دولت‌ها قرار بگیرند؟ 

دولت، نهادهای فرهنگی، «وزارت ارشاد»، «دفتر موسیقی»، «انجمن موسیقی» و «خانه موسیقی» باید تمام گروه‌های کر را حمایت کنند. در این زمینه نباید تبعیضی میان گروه‌های دولتی و خصوصی وجود داشته باشد. و خب می‌دانید تعداد ارکسترهای دولتی ما از انگشتان یک دست هم کمتر است. بگذارید گروه کر «مهرگان» را مثال بزنم. این ارکستر به صورت خصوصی تاسیس شده و اداره می‌شود و در وزارت ارشاد هم ثبت رسمی شده است. ما در تمام اجراهایی که تا امروز داشته‌ایم خودمان هزینه‌ها را برعهده داشته‌ایم و هیچ حمایتی وجود نداشته است. اگر هم بخواهند حمایت کنند خیلی راحت می‌گویند آنچه را ما می‌گوییم، باید اجرا کنید. واقعیت این است که ارکسترها درآمدی ندارند؛ اگر حامی و سرمایه گذار نداشته باشند. اگر قرار بر این است که ارکسترها واقعا فعالیت کنند و مسئولان هم با این رویه موافق هستند پس ارکسترها را برای حمایت، سطح‌بندی کنند. در این صورت اجرای ارکسترها بر اساس بودجه‌بندی مشخص خواهد بود. سوال دیگر این است که چرا تنها برخی ارکسترها می‌توانند اسپانسر داشته باشند و باقی گروه‌ها در این لیست قرار ندارند؟ 

نظرتان این است که موسیقی ما دچار مافیاست و بر این اساس اداره می‌شود؟ 

تا جایی که اطلاع دارم و بر اساس مطالعات و تحقیقاتم این مافیا به معنای واقعی بیشتر در مارکتینگ موسیقی پاپ وجود دارد و در موسیقی ارکسترال و کرال زیاد شاهدش نیستیم؛ چون روال تولیدات و اجراهای ارکسترها چهارچوب مشخصی دارد. در این راستا معمولا فراخوانی منتشر می‌شود. در این میان برخی ارکسترها و گروه‌ها برای فعالیت‌های مقطعی تشکیل می‌شوند و برخی دیگر مانند کر «مهرگان» دائمی هستند. چرا گروه‌هایی که به طور مرتب تمرین دارند و مشغول فعالیت هستند نباید حمایت شوند؟ در این صورت چگونه مادام العمر باشند و فعالیت‌های مستمر داشته باشند؟ البته بر اساس یک اتفاق می‌توانیم بگوییم موسیقی ارکسترال هم به نوعی دچار مافیاست. اگر به گروه‌های حضور یافته در ادوار مختلف جشنواره موسیقی فجر توجه کنیم، درخواهیم یافت که هرسال چند ارکستر ثابت در این رویداد حضور می یابند و همان‌ها هستند که عنوان و جایزه دریافت می‌کنند؛ چون مورد حمایت دولت هستند. این مشکل وجود دارد و نمی‌دانم نامش مافیاست یا خیر. متاسفانه غول‌های تهیه کننده موسیقی به غیر پاپی‌ها اجازه فعالیت نمی‌دهند و باید گفت ما اهالی موسیقی غیر پاپ هم خواه ناخواه درگیر مافیا هستیم. این تهیه کنندگان اگر متوجه شوند طرف دانش و تخصص دارد اصلا او را وارد بازی نمی‌کنند. تهیه کنندگان معمولا روی صدای خواننده سرمایه‌گذاری می‌کنند. در ادامه به واسطه کنسرت‌های همان خواننده، سود و سرمایه‌ای هنگفتی به جیب می‌زنند و سپس فرد را رها می‌کنند و به سراغ شخص دیگری می‌روند. به هر حال این نگرش و نحوه فعالیت روی کار غیر پاپی‌ها هم تاثیر می‌گذارد. ما خوانندگان خیلی خوبی داریم که اگر مافیایی وجود نداشت به جایگاهی که باید می‌رسیدند و دیده می‌شدند و حال مشغول فعالیت بودند. 

درباره وضعیت صنفی و بیمه‌ای هنرمندان موسیقی بخصوص فعالان عرصه ارکسترال و کرال هم کمی توضیح دهید.

شخصا از طریق ارگان دیگری به عضویت صندوق اعتباری هنر درآمده‌ام. اما موضوعی که وجود دارد و لزوم آن به شدت احساس می‌شود، علاوه بر گستردگی خدمات، همکاری نهادهای مرتبط درجهت خدمت‌رسانی بهتر به هنرمندان است. به نظرم خانه موسیقی باید با صندوق اعتباری هنر در جهت ارائه خدمات بهتر و بیشتر همکاری و تعامل بیشتری داشته باشد. واقعا چه فرقی می‌کند که شخص جزو اهالی رسانه باشد، یا عکاسی کند و یا دررشته‌های دیگری فعالیت نماید؟ صندوق باید همه این بخش‌ها و فعالانش را حمایت کند. صندوق اعتباری درابتدای عضویت‌های چند سال پیش مبالغی را در جهت حمایت از اعضا به حسابشان واریز کرد که گویا مربوط به دوران کرونا بود. حال این نهاد به اموردیگر اعضا می‌پردازد که مهمترین آن‌ها بیمه است. بیمه باید سطح گسترده‌تری از هنرمندان را در بر گیرد. به هرحال ارکسترها و اعضای‌شان باید بیمه شوند تا از خدمات حمایتی موجود، برخوردار باشند. هنرمند درآمد آنچنانی ندارد؛ لذا باید برای استفاده از خدمات بیمه‌ای او، کف مبلغ واریزی برایش در نظر گرفته شود. آن‌هایی که از موسیقی درآمد کلان کسب می‌کنند، تعدادشان بسیار کم است و هنرمندانی که درآمد کمی دارند جمعیتی کثیر هستند. به نظرم برای حمایت از ارکسترها در ابتدا این خانه موسیقی است که باید کاری کند. مدیرعامل خانه موسیقی آقای حمیدرضا نوربخش در این زمینه ها، باید کاملا پاسخگو باشد. ایشان و همکارانشان باید اجراهای مختلف ارکسترها را ببیند و درجریان کیفیت کارها باشند. 

اگر ناگفته‌ای مانده درباره‌اش توضیح دهید. 

به عنوان شخصی که در زمینه موسیقی فعالیت دارد، از مسئولان بسیار گله دارم. ما نوازندگان، خوانندگان و آهنگسازان خوبی داریم که اگر حمایت دولتی نباشد، نمی‌توانند کار کنند و دیده شوند. اینها سرمایه‌های ما هستند و نباید استعدادهایشان هرز برود. بزرگترین ضعف ما هم در بخش خصوصی این است که اسپانسرها تن به ریسک نمی‌دهند. امیدوارم در آینده‌ای نزدیک شاهد اتفاقات بهتری در جهت ارتقا موسیقی کلاسیک و کرال باشیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز