خبرگزاری کار ایران

«تامر عجرمی» در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛

فروپاشی دولت نتانیاهو قریب الوقوع است

فروپاشی دولت نتانیاهو قریب الوقوع است
کد خبر : ۱۴۶۸۳۰۳

موانع متعددی در مسیر انفجار یک جنگ فرگیر منطقه‌ای قرار دارند

حادثه هفتم اکتبر و متعاقبا آغاز جنگ غزه، تا حد زیادی توان بازدارندگی اسرائیل را تضعیف کرده و برخی چهره‌های شاخص امنیتی اسرائیلی از حداقل ۵ سال زمان برای جبران این وضعیت خبر می‌دهند. در این چهارچوب، اسرائیل فکر می‌کند که جنگ طلبی می‌تواند حد بیشتری از امنیت را برایش به همراه داشته باشد و اگر به این گزینه متوسل نشود، بحران‌های به مراتب بزرگتری انتظار آن را می‌کشند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در روزهای گذشته روند تحولات منطقه غرب آسیا وارد مرحله تازه‌ای شده است. در این راستا، مدتی قبل بود که شاهد بودیم رژیم اشغالگر قدس به کنسولگری کشورمان در دمشق حمله کرد و موجب به شهادت رسیدن سردار «محمدرضا زاهدی» از فرماندهان رده بالای سپاه قدس و تنی چند از دیگر فرماندهان و مستشاران نظامی ایرانی در سوریه شد. اقدامی که با سیلی از ابراز محکومیت‌های بین المللی همراه شد و البته که مقام‌های ارشد کشورمان از جمله مقام معظم رهبری و رئیس جمهور نیز در موضع گیری‌هایی از انتقام جویی سخت ایران از اشغالگران صهیونیست خبر داده‌اند.

در جبهه مقابل، مقام‌های صهیونیست نیز در موضع گیری‌هایی سعی داشته‌اند ایران را از هرگونه واکنش و پاسخ برحذر دارند و در این رابطه اسرائیل حتی اقدام به طرح تهدیدات بیشتر علیه کشورمان نیز کرده است. با این همه، همچنان سطح تنش‌ها در منطقه غرب آسیا بالا است و بسیاری معتقدند که هر لحظه احتمال وقوع تحولات تازه و معنادار در سطح منطقه وجود دارد.

از این رو، ایلنا در گفتگو با «تامر عجرمی» نویسنده و تحلیلگر مسائل خاورمیانه، به واکاوی چند سوال مهم و محوری با توجه به جدیدترین تحولات منطقه غرب آسیا در بحبوحه جنگ غزه پرداخته است.

مشروح گفتگو با تامر عجرمی را در ادامه می‌خوانید.

برخی تحلیلگران بر این باورند که در پی تشدید تنش‌ها میان ایران و رژیم اشغالگر قدس، بایستی انتظار تحولاتی تازه در سطح منطقه را داشت. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟

پس از حمله اخیر رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران که یک اقدام کاملا غیرقانونی بود، تل آویو عملا یک پالس جدی را به تهران فرستاد و آن این بود که به دنبال جنگ و تنش با تهران است. با این حال، من فکر می‌کنم که اسرائیل با این تحلیل، اقدام اخیر خود علیه ایران را انجام داد که تصور می‌کند که می‌تواند عقبگردهای خود در برابر ایران و محور مقاومت را با انجام حملات تروریستی به آن‌ها جبران کند.

فراموش نکنیم که حادثه هفتم اکتبر و متعاقبا آغاز جنگ غزه، تا حد زیادی توان بازدارندگی اسرائیل را تضعیف کرده و برخی چهره‌های شاخص امنیتی اسرائیل از حداقل ۵ سال زمان برای جبران این وضعیت خبر می‌دهند. در این چهارچوب، اسرائیل فکر می‌کند که جنگ طلبی آن می‌تواند حدِ بیشتری از امنیت را برایش به همراه داشته باشد و اگر این حملات را انجام ندهد، بحران‌های به مراتب بزرگتری انتظار آن را می‌کشند.

در عین حال، از یاد نبریم که اسرائیل دغدغه‌های جدی در مورد تحمیل انزوای به خود به ویژه از جانب متحدان غربی‌اش دارد که همگی این مسائل، گزاره جنگ فراگیر با ایران را به یک گزاره جذاب برای آن تبدیل می‌کنند. با این همه، من فکر می‌کنم که موثر بودن راهبرد ایران علیه اسرائیل که در سال‌های اخیر نیز اثبات شده، حاکی از این مساله است که ایران یک بازیگر به تمام معنا عقلایی است.

از این رو، این بازیگر در بحث انتقام جویی نیز به نحوی رفتار خواهد کرد که حامل بیشتری آسیب برای اسرائیل و کمترین چالش برای خودش باشد. در این میان، لفاطی‌های مقام‌های اسرائیلی نیز چیز تازه‌ای نیست و چندان نباید به آن‌ها توجه کرد.

در بحبوحه شکست‌های میدانی اسرائیل در جنگ غزه و البته تنش‌زایی اخیر آن علیه ایران، جریان اپوزیسیون اسرائیل به نحو آشکار‌تری به مقابله با دولت نتانیاهو می‌پردازد. دیدگاه و تحلیل شما دراین رابطه چیست؟

اسرائیل برای دوره‌ای نامحدود نمی‌تواند بجنگد. جریان اپوزیسیون اسرائیل به رهبری یائیر لاپید به صراحت اخیرا از ضرورت برگزاری انتخابات زودرس در اراضی اشغالی و کنار رفتن نتانیاهو و متحدانش از قدرت صحبت کرده است. همین جریان در ابتدای جنگ غزه حمایتی تمام عیار را از نتانیاهو مطرح می‌کرد. باید پرسید که چه شده که شاهد این وضعیت در اراضی اشغالی هستیم؟ پاسخ روشن است: زیرا اسرائیل نه تنها به اهداف اعلامی خود در جنگ غزه نرسیده بلکه اکنون با سیلی از بحران‌های امنیتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در عمق اراضی اشغالی نیز رو به رو است.

در این شرایط، بر اساس نظرسنجی‌های مختلف، این مساله به یک باور تبدیل شده که اغلب ساکنان فلسطین اشغالی معتقدند که نتانیاهو برای خود و بقایش در قدرت می‌جنگد و در این میان، ساکنان فلسطین اشغالی بهانه هستند. مسائلی که همه و همه، مشت نتانیاهو را بازتر از همیشه کرده‌اند و ماهیت حقیقی کنش و اقدامات آن پیش چشم ساکنان فلسطین اشغالی مشخص‌تر از همیشه شده است.

بسیاری بر این باورند که رویکرد دولت بایدن در رابطه با جنگ غزه، در رابطه با افکار عمومی و همچنین آنچه در عرصه عمل اتفاق می‌افتد، تضادهای جدی دارد و مبهم است. دلیل این مساله را چه می‌دانید؟

یک بُعد جدی جواب سوال شما را باید در تشدید فشارهای افکار عمومی آمریکا و جهان علیه دولت بایدن جستجو کرد. واشینگتن در بحبوحه جنگ غزه به واسطه همدستی با جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین، با چالش‌های جدی و اساسی رو به رو شده است.

موضوعی که تا حد زیادی ریاکاری دولت امریکا را در محیط بین المللی پیش چشم افکار عمومی جهان قرار داده است. حال در این وضعیت، آمریکا تا حد زیادی قدرت نرم خود را در معرض خطر می‌بیند و در این فضا، راهی جز اتخاذ مواضع دوگانه و ریاکارانه پیش روی خود نمی‌بیند. اساسا به همین دلیل است که می‌بینیم مدام رسانه‌ها می‌نویسند و می‌گویند که بایدن به اسرائیل در مورد حمله به رفح هشدار می‌دهد اما همین دولت بایدن به تازگی موافقت خود را با فروش صدها بمب جدید به رژیم اسرائیل اعلام کرده است.

به طور کلی، به نظر می‌رسد که حقیقت سیاست دولت بایدن در رابطه با جنگ غزه را نمی‌توان از مواضع رسمی آن موشکافی کرد و باید دنبال سرنخ‌های مختلف در این رابطه بود. سرنخ‌هایی که مقام‌های آمریکایی چندان مایل به افشای آن‌ها و یا تحلیلشان نیستند.

تا چه حد سناریوی آغاز جنگ فراگیر در منطقه را محتمل می‌دانید؟

شاید سناریوی جنگ فراگیر سناریوی مطلوب برای اسرائیل باشد با این حال، سناریوی مطلوب آمریکا نیست. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پیش است و دولت بایدن نمی‌خواهد که یک پاس گل جدی را به ترامپ و جمهوریخواهان بدهد و شانس انتخاب مجدد خود را به خطر بیندازد. فراموش نکنیم که در صورت آغاز یک جنگ منطقه ای، آمریکا نمی‌تواند کنار بنشیند و تماشا کند.

همین درگیر شدن آمریکا در یکچنین جنگی، تلفات و خسارت‌های زیادی را چه در بُعد جانی، و چه مالی و حیثیتی به آن وارد می‌کند. فراموش نکنیم که بسیاری بر این باورند که سال جاری میلادی را بایستی سالی سخت برای اقتصاد آمریکا ارزیابی کرد. اساسا اقتصاد آمریکا نیز ظرفیت مداخله دولت این کشور در یک جنگ جدید در خاورمیانه را ندارد. جنگی که خودِ اسرائیل هم نمی‌تواند چشم اندازی را برای پایان آن ترسیم کند و در این رابطه، آمریکا نیز وضعیت تقریبا مشابهی دارد. آمریکایی‌ها پیشتر جنگ‌های خونینی را در سطح منطقه به راه انداخته‌اند اما در هیچکدام از آن‌ها پیروز نبوده‌اند.

معادله‌ای که سبب می‌شود تا آن‌ها با نهایت احتیاط روند تحولات منطقه‌ای را دنبال کنند و البته که به نظر می‌رسد حضور در یک جنگ جدید، خط قرمز جدی آن‌ها است. خط قرمزی که از ابتدای جنگ غزه نیز به آن توجه داشته اند (آمریکایی‌ها) و گزارش‌های مختلف حاکی از این هستند که بارها این مساله را به طرف اسرائیلی نیز منتقل کرده‌اند.

انتهای پیام/
زهرا حاج محمدی
سامان سفالگر
ارسال نظر
پیشنهاد امروز