یادداشتی از سیدمرتضی میرسراجی؛
سه هرم مصر یا دو هرم مصر؟
سید مرتضی میرسراجی (دکتری تخصصی الهیات و مدرس گروه معارف دانشگاه)، در یادداشتی به چرایی استعمال لفظ «دو هرم» در آثار جغرافیایی و تاریخی کهن پرداخته و ابعاد آن را بررسی نموده است.
همیشه خواندهایم و شنیدهایم و دیدهایم: «اهرام ثَلاثَۀ مصر» یا به فارسی روان «هرمهای سه گانۀ مصر»، ولی در این فرصت، قصد آن را دارم که نکتۀ متفاوتی را در این زمینه بیان کنم؛
همانطور که میدانیم بزرگترین هرم و به عبارتی پُر ارتفاعترین هرم مصر به نام هرمِ «خوفو» با ارتفاع نزدیک به ۱۴۷ متر، مربوط به مقبرۀ فرعونی به همین نام بوده است که تصویر آن آرامگاه با ابهت را در زیر مشاهده مینمایید؛
هرم دوم از نظر ارتفاع، هرم «خَفْرِع» با ارتفاع حدود ۱۳۷متر، ۱۰ متر کوچکتر از هرم پیشین و مربوط به مقبرۀ فرعونی به همین نام و احتمالاً جانشین و پسر فرعون خوفو بوده و تصویر آن در زیر مشخص است؛
سومین هرم، هرمِ «مِنکورِع»، با ارتفاع ۶۵ متر و مربوط به آرامگاه فرعونی به همین نام بوده که فرزند خفرع صاحب هرم دومی و نوۀ فرعون خوفو، صاحب هرمِ بزرگ نخستین بوده است که در تصویر زیر آن مقبره نمایان است؛
اینها به زبان ساده، همان «اهرام ثلاثه» یا «هرمهای سه گانۀ» معروف در مصر است که به جهت ویژگیها و امتیازات جالب آن، افراد بسیاری را از سرتاسر دنیا به مقصد این کشور رهسپار میکند.
البته لازم به ذکر است که به جز این سه هرمِ معروف، دهها هرم کوچک و بزرگ دیگر در نقط مختلف مصر و حتی نزدیک به این سه هرم یا در کشور «سودان» وجود دارد ولی در نظر همۀ ما این سه هرم به دلایل معلوم، جلوهگری بیشتری میکنند.
با مطالعهای که در کتابهای کهن تاریخی و جغرافیایی مسلمانان انجام دادم؛ این مسأله واضح است که گذشتگان، از لفظ «اَلْهَرَمَیْن» یا «اَلْهَرَمان» در مورد این هرمها استفاده مینمودند که در واقع، «مُثَنّی» در اصطلاح ادبیات عرب، یا به عبارتی «دو تاییِ» لفظ و کلمۀ «هَرَم» در آن زبان است که به معنای و معادل «دو هرم» در زبان فارسی میشود و مقصودشان از قید و تأکید بر دو هرم، همان دو هرم خیلی بزرگ یعنی هرم بزرگ خوفو و هرم متوسط خفرع نسبت به سومی است. این بدان معنا است که عوام و خواص به هیچ وجه در گذشته، هرمِ سوم یا همان هرم مِنکورِع که برای نوۀ خوفو و پسر خفرع است در نظر نمیگرفتند و ترکیبی به شکل اهرام ثلاثه بیان نمیکردند. البته این مسأله بدان معنا نیست که در ادوار گذشته، هرم سوم در زیر خاک مدفون بوده است و آن ها، آن را به چشم نمیدیدند بلکه گذشتگان به هیچ وجه آن را به شمار نمیآوردند و تنها برایشان دو هرم خوفو و خفرع در نگاه نخست با اهمیت بوده است و به شکلی با دید دوتایی و جفت به این موضوع مینگریستند. به راستی از چه زمانی، لفظ «اهرام ثَلاثَه» در لسان مردمان باب شده است. شاید برخی غربیها برای نخستین بار آن را بیان کرده و رواج داده اند. با این حال و به رغم گذشتگان، در زمان ما، عربها به این سه هرم، «اهرام الجیزة» (هرمهای منطقۀ جیزَه) یا «الاهرام الثلاثة» (هرمهای سه گانه) میگویند.
در عمدۀ کتابهای تاریخی و جغرافیایی قدیمی از همین لفظ «هَرَمَیْن» استفاده شده است مثلاً «ابن فَقیه» جغرافی نگار و مُتوفای حدود ۳۳۰ یا ۳۴۰هجری در قسمتی از کتاب جغرافیایی خویش، بابی را با عنوان «صِفَة الهَرَمَیْن» (ویژگی دو هرم) گشوده است. [۱] و توضیحاتی راجع به آنها میدهد و جالب آن که در ادامه متن تأکید میکند که تعداد این هرم ها، سه عدد است.
«… و هی ثلاثة أهرام» [۲]
اما چرا همیشه، آن دو هرم بزرگتر را میدیدند و هرم منکورع را نمیدیدند و آن را به حساب نمیآوردند؟ یا نمونۀ دیگر، «ابوریحان بیرونی»، مُتوفای بعد از ۴۴۰ هجری، دانشمند ذوفنون در کتاب «آثارُ الباقیة» به فراخور مطلبی نوشته است: «…بنوا أبنیة کالهرمین المبنیّین فی أرض مصر» [۳]
(…آنها ساختمانهایی همچون «دو هرم» ساخته شده در «مصر» بنا کردند!)
در سایر تألیفات جغرافیایی و تاریخی نیز لفظ مُثَنّی یا دوتایی هَرَمَین به جای بیان ترکیب «سه هرم» یا به عبارتی «الاهرام الثلاثة» استعمال شده است و با ارزیابی و مطالعۀ متون کهن و مختلف به دست میآید لفظ «هَرَمَین» یا «دو هرم» لفظ غالب و مطلق همۀ متون بوده است و چنان که پیشتر بیان شد بر ما معلوم نیست از چه زمانی، مردم از بیان این لفظ منصرف و به ترکیب «اهرام ثلاثه» روی آورده اند!
به عنوان شاهدِ تصویری، در بحث متداول و شایع بودن لفظ «دو هرم» در گذشتهها و در آثار جغرافیایی و تاریخی کهن، به نقشۀ موقعیت دو هرم بزرگ مصر در میان نقشه هایِ کتابِ جغرافیاییِ بسیار قدیمیِ «اَلْاَشکال» اثر «اَبوزَید بَلْخی»، مُتوفای سال ۳۲۲ هجری، وفات یافتۀ ۱۱۲۳ سال پیش به تاریخ امروز برگرفته از نسخۀ خطی آن توجه نمایید که با «فلش زرد رنگ» مشخص نمودهام اگر چه دو هرم را با شکل نادرست هندسیِ «مثلث»، ترسیم و طراحی کردهاند و کنار آنها کلمۀ «اَلْهَرَمَیْن» را به عربی نگاشته اند [۴] ولی به هر جهت مقصود را افاده مینماید.
به هر روی، از هرم سوم و ذکر آن یا تصویر آن در آثار دیرینه و حتی متأخر جغرافیایی- تاریخی خبری نیست و در پرتو درخشندۀ سبک معماری خاص دو هرم بزرگ و ابهت آن دو دیده نشده است.
پی نوشت:
[۱]البلدان، ص۱۲۳
[۲]همان
[۳] آثار الباقیة، ص۳۰
[۴]الاشکال، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص۱۳۲