سرپرست گروه موسیقی آوای تبری مطرح کرد:
هنرمندی که سی سال سابقه دارد نباید با فراخوان به جشنواره بیاید
تمدید عضویت در «صندوق اعتباری هنر» مهمترین مشکل هنرمندان است
سیدجلال محمدی میگوید: نباید همه هنرمندان و گروهها بر اساس فراخوان به جشنوارهها راه یابند. ابه گفته او؛ یکی از مشکلات اصلی صندوق اعتباری هنر تمدید عضویت هنرمندان است چراکه اغلب آنها مدرکی دال بر فعالیت، از جایی دریافت نمیکنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از معضلات همیشگی در عرصه هنر و موسیقی، دستهبندی هنرمندان رشتههای مختلف به لحاظ ردهبندیهای حرفهای است. اصولا برای شناخت هنرمندان حرفهای از آماتور شاخصههایی مشخص و جدی وجود ندارد. حتی باید گفت هنرمندان رشتههای هنری مختلف در کشور فاقد بانک اطلاعاتی هستند. البته طی چندسال گذشته از سوی مسئولان ذیربط برای رفع این معضل تلاشهایی صورت گرفته که در حد آزمون و خطا بوده و نمیتوان اتفاقاتی کاربردی با خروجی مشخص تلقی کرد. در میان رشتههای مختلف هنرهای تجسمی و موسیقی (عرصه نواحی) شاید بیش از دیگر هنرها از این کاستی ضربه خورده اند، به این دلیل که جمعیت بیشتری از افراد را دربرمیگیرند. اما در میان هنرهای متعدد تجسمی و موسیقی نواحی، نوازندگان، مقام خوان ها، مقامدان ها، خوانندگان و آهنگسازان از وضعیت بدتری برخوردارند. باید گفت اهالی موسیقی نواحی به دلایل مختلف از جمله دور بودن از مرکز و زندگی در مناطق گاه دور افتاده همواره از شرایط بدتری برخودار هستند. در کل اساس موسیقی اقوام مختلف کشور که قدمتی چند هزارساله دارد، فرهنگ و البته شرایط اقلیمی مردم هر منطقه است که بستر گستردهای را به لحاظ جغرافیایی در بر میگیرد. همین گستردگی و کثرت جمعیت باعث شده هنرمندان عرصه موسیقی نواحی که نحوه آموزش آن اغلب سینه به سینه و بر مبنای استاد شاگردی است، مورد شناسایی و دستهبندی قرار نگیرند. چه بسا استادانی که سالهاست گوشه خانه یا کارگاه خویش به تولید و آموزش مشغول هستند و کسی از وضعیتشان خبر ندارد و آنها را نمیشناسد. جز این، هستند هنرمندانی که در میان قوم و منطقه خود جایگاه استادی دارند اما اخبار فعالیتهایشان در همان محدود اقلیمی زندگیشان انعکاس مییابد. اما یکی دیگر از معضلاتی که همواره انتقاد هنرمندان شهرهای مختلف را بر انگیخته بهره گیری از وجود استادان و هنرمندان حرفهای در قالب دعوت از آنها برای حضور در رویدادهاست. اغلب هنرمندان موسیقی نواحی کشور به دلیلعدم دسترسی به امکانات امروزی از جمله اینترنت و فضای مجازی در جریان انتشار فراخوانها قرار نمیگیرند. از طرفی استادان هر منطقه انتظار دارند که دبیرخانه جشنوارهها از آنها به عنوان هنرمندان میهمان برای حضور در بخشهای مختلف دعوت به عمل آورند نه اینکه با پر کردن فراخوان و گذر از فیلترهای مرسوم در رویدادهای مهمی چون جشنواره موسیقی فجر و جشنواره موسیقی نواحی حضور یابند. باید گفت این انتظار از سوی هنرمندان به جاست.
سیدجلال محمدی (نوازنده، آهنگساز و مدرس موسیقی) که سالهاست سرپرستی گروه آوای تبری مازندران را به عهده دارد، نسبت به این موضوع انتقاد دارد و در اینباره با ایلنا گفتگو کرد. موضوع دیگری که این هنرمند درباره آن صحبت کرد نحوه عضویت در صندوق اعتباری هنر و نحوه تمدید عضویتهاست. بر اساس شواهد موجود اینگونه به نظر میرسد که هنرمندان حرفهای و پیشکسوت، همچنین استادان موسیقی مناطق مختلف در تمدید عضویتهای خود با مشکل مواجه هستند که این کاستی نیز به دلیل عدم وجود بانک اطلاعاتی جامع و عدم ردهبندی هنرمندان به لحاظ حرفهای است.
اصولا در طول سال چقدر و تا چه حد از سوی «دفتر موسیقی»، «انجمن نمایش ایران»، یا حتی «خانه موسیقی» و دیگر متولیان فرهنگی، برای اجرا در جشنوارهها و دیگر رویدادها به مرکز دعوت میشوید؟
دفتر موسیقی که از ما دعوت به عمل نمیآورد. امسال ما را به سی و نهمین جشنواره موسیقی فجر هم دعوت نکردند. حال جدیدا جملهای که مطرح میشود این است که ما فراخوان دادهایم و شما هم درخواست دهید.
شما با پر کردن فراخوان و شرکت در جشنوارهها با این شیوه مشکل دارید؟
ببینید ما هنرمندانی داریم که مانند بنده سابقه فعالیت بسیار دارند. من جلال محمدی سی و دو سال است که روی صحنهام . خب من که سه دهه فعالیت کردهام، آیا باید به دنبال فراخوان بروم و از این طریق در جشنواره شرکت کنم؟ نه اینکه نخواهم دلیلش این است که خبر ندارم. از طرفی نمیشود که بگویم آقا ما هم حاضر و آمادهایم آیا مارا میپذیرید که بیاییم و اجرا کنیم؟ من و اعضای گروهم در طول سال مدام در حال تولید محتوا و اجرا هستیم و همه چیز واضح و مشخص است. حرفم این است که شناخت هنرمندان فعال عرصه موسیقی واقعا کار سختی نیست. کافی است صفحات موسیقی کشور را ورق بزنید تا افراد فعال و با سابقه هر منطقه را بشناسید. این کار با یک جستجوی کوچک در فضای اینترنت هم امکانپذیر است. مثلا شاید با هنرمندی مواجه شویم که بیست و پنج سال فعالیت داشته و دیگر کار نکرده. این موارد قابلشناسی و مشخص هستند. در نهایت فراخوان برای گروههایی خوب است که سابقه فعالیت طولانی ندارند و حضور در رویدادهای این چنینی برایشان رزومه میشود و در نحوه فعالیتهایشان اهمیت دارد.
شاید وجود یک بانک اطلاعاتی جامع در رابطه با رزومه و فعالیتهای هنرمندان بخشی از این مشکل را حل کند.
به هرحال میتوان هنرمندان و نحوه فعالیتشان را از هم تفکیک کرد. شما فردی را میبینید که در طول پنج سال اخیر، بیست تا سی اثر تولید کرده و سه چهار هزار نفر آدم را مشغول به فعالیت کرده است! چنین فردی آیا باید بر اساس فراخوان به جشنواره برود؟!
آیا رویدادی نبوده که از شما و گروهتان برای حضور در آن دعوت به عمل آورده باشد؟
کلا هیچکدام از جشنوارههای موسیقی کشور به ما چیزی نمیگویند و چنین اعلامی در این زمینه وجود نداشته است. اگر هم در جشنوارهای حضور یافتهایم بر اساس اطلاعرسانی دوستانی مثل شما بوده! مثلا گفتهاند آقای محمدی فلان جشنواره در پیش است و آیا نمیخواهید شرکت کنید؟ که در ادامه ما هم اقدام کردهایم. به هرحال مسئولان مربوطه در جشنواره میتوانند به فردی چون من، که سی است در عرصه موسیقی فعال هستم، نامهای بزنند. نه فقط من تمام دوستانی که سالهای طولانی زندگیشان را به این عرصه اختصاص دادهاند، باید با چنین شیوهای از برگزاری جشنوارهها مطلع شوند و در رویدادها حضور یابند. جشنواره موسیقی نواحی برگزار میشود و ما نیستیم. جشنواره موسیقی فجر برگزار میشود، باز هم ما نیستیم!
از مشکلات اداری و صنفی دیگری بگویید که طی یکی دو سال گذشته خودتان و اعضای گروهتان با آن مواجه بوده اید.
یکی از موضوعات مهم که چند سال قبل هم با شما دربارهاش صحبت کردم، درباره خدماتی است که «صندوق اعتباری هنر» به هنرمندان ارائه میدهد. موردی که میخواهم دربارهاش بگویم تمدید عضویت هنرمندان در «صندوق اعتباری هنر» است. یکی از مشکلات اصلی این است که مسئولان مربوطه میگویند هنرمندان حق عضویت خودشان را تمدید کنند، چون میخواهیم اعضا را پالایش کنیم. پالایش هنرمندان خیلی خوب است و باید گفت اتفاقی عالی است؛ اما زمانی که هنرمندان را به رویدادها دعوت میکنند و هیچ نامه یا لوح تقدیری به آنها نمیدهند، چگونه با ارائه مدارک عضویت خود را تمدید کنند تا بلکه پالایش نشوند؟!
خودتان شخصا با مشکل عدم وجود مدارک برای حضور در جشنواره و دردسرهای تمدید عضویت در «صندوق اعتباری هنر» مواجه بودهاید؟
راستش من خودم که در جشنوارهها شرکت کردهام و هیچ لوح و مدرکی از این رویدادها دریافت نکردهام که در موقعی که صندوق میگوید، قابل ارائه باشد. البته الان درباره خودم شخصا حرف نمیزنم. به هرحال من و همسرم و پسرم بیست آلبوم و کنسرت را تولید و اجرا کردهایم و و قاعدتا ارائه مدارک برای تمدید حق عضویتمان کار دشواری نیست. صحبت من درباره بقیه هنرمندان است، آنها باید چه کنند؟ بارهای بار دوستان هنرمند عرصه موسیقی با من تماس گرفتهاند و از مشکلاتشان گفتهاند که ما برای عضویت و تمدیدهایمان باید چه کنیم؟ آنها سپس از من نامهای مبنی بر فعالیتهایشان میخواهند و من هم به آنها نامه میدهم؛ اما آیا نامه من کفایت میکند؟ من صندوق اعتباری هنر را خیلی قبول دارم و همیشه هم این را گفتهام.
مدیرعامل «صندوق اعتباری هنر»، پیش از سال جدید با حضور اهالی رسانه نشستی خبری برگزار کرد و درباره خدمات تازه صندوق مطالبی را بیان کرد.
بله به هرحال در سالهای قبل با وجود کرونا خدمات و حمایتهایی از سوی صندوق وجود داشت که حال برداشته شده است. در جریان این تغییرات هستم؛ منتهی چالش من با راهکارهایی است که صندوق اعتباری هنر ارائه میدهد. نمیگویم که آنها غلط هستند، صحبتم درباره بخشهای ذیربطی چون «دفتر موسیقی»، «خانه موسیقی»، «انجمن موسیقی» یا ادارات ارشاد است. در میان این نهادها و ارکانها باید تعاملاتی وجود داشته باشد.
این عدم هماهنگیها در کجاست؟
ببینید، وقتی «دفتر موسیقی» و دیگر بخشهای مرتبط هنرمند را دعوت نمیکنند و نامه اداری یا لوح تقدیر یا هر چیز دیگر مبنی بر فعالیت و حضور، به او نمیدهند، عضویت چنین افرادی چگونه باید توسط خودشان تمدید شود؟ نهایتا این است که نامهای به سرپرست گروه بدهند، که راهگشا نیست و مسیر عضویت و تمدیدها را تسهیل نمیکند. این مشکل شاید برای شما که خبرنگار هم هستید پیش بیاید. به شما میگویند برای تمدید عضویتتان از فعالیتهای پنج سال گذشته خود گزارشی به ما ارائه کنید. اگر نام و نام خانوادگی شما در پایین مطالبی که در خبرگزاریتان منتشر شده، قید نشود یا مثلا برایتان حکم ماموریت نزنند؛ چگونه میتوانید گزارشی قابل قبول به «صندوق اعتباری هنر» ارائه دهید؟ شاهد بودهام که تعداد زیادی از دوستان با چنین مشکلی مواجه بودهاند. مثلا میگویند شما نمیتوانید به عضویت صندوق دربیایید چون مثلا استخدام نیستید یا به هرحال محدودیتهای استخدامی دارید. در نهایت از شما نامه و مدارکی مبنی بر صحت فعالیتهایتان بر اساس قوانینی که وضع کرده اند، میخواهند.
اینجاست که خانه موسیقی، انجمن موسیقی، دفتر موسیقی و بخشهای ذیربط دیگر برای حل این معضل به کمک هنرمند بیایند و او را برای ارائه مدارک مورد حمایت قرار دهند.
در نهایت هنرمندان با سابقه را، اهالی هر شهر و دیار میشناسند. مثلا شما به مازندران بیاید و بپرسید جلال محمدی را کیست و آیا او را میشناسید؟ آنها میگویند همان نوازندهای که دوتار مینوازند؟ آقای ایکس که تمام دنیا او را میشناسند، دیگر نباید مدرک ارائه کند.
شاید بتوان با انتخاب یک هیئت ارزیابی متشکل از هنرمندان و استادان فعال، این دسته از هنرمندان را شناسایی کرد. با وجود چنین اتفاقی، مشخص میشود که چه کسی کار میکند و کدام هنرمند سالهاست کار مفیدی ارائه نکرده است.
همانطور که گفتم، متاسفانه سازمانها و ارگانهایی هستند که در این رابطه هیچ ارتباطی با هم ندارند و اصلا با هم هماهنگ نیستند. موضوع این است که پنج، شش یا هفت نهاد برای پرداختن و حمایت از موسیقی وجود دارد، اما آنها یک دیگر را قبول ندارند! باور کنید حل کردن چنین معضلی کار سختی نیست و با یک تجمیع و هماهنگی میان بخشهای مذکور، میتوان قسمتی از مشکلات را حل کرد. اگر غیر از این باشد باید سوال کرد که این پنج، شش نهاد برای چه وجود دارند و دقیقا در طول سال چه کارهایی انجام میدهند؟! آیا گزارشی وجود دارد که بدانیم این بخشها چه خدماتی به هنرمندان عرصه موسیقی ارائه میدهند؟ اگر خدمات نمیدهند پس چرا دایر هستند؟! «خانه موسیقی» اگر بیست سال سابقه کار دارد، چرا آنطور که باید فعال نیست؟! اگر فعال است پس «انجمن موسیقی ایران» با چه اهدافی راه اندازی شده است؟
آیا در میان چالشهای موجود موارد دیگری هست که بخواهید بیان کنید؟
مورد دیگری که لازم میدانم بیان کنم در نظر گرفتن سوبیسیدی برای موسیقیهای محلی است که در نوع خود مبحثی مهم و اساسی است و به هرحال باید لحاظ شود. موضوع دیگر هم چند و چون برگزاری کنسرت در استانمان است.
از نحوه برگزاری کنسرتهای موسیقی نواحی در استان مازندران و شهرهای توابع بگویید. به هرحال شاهدیم که برگزاری کنسرت بر خلاف گذشته به روالی مرسوم و معمول تبدیل شده است.
بله این موضوع هم در نوع خود برای بچههای فعال در عرصه موسیقی نواحی مشکلی جدی است. چرا باید در استان مازنداران، دویست، سیصد کنسرت پاپ برگزار شود و خبری از کنسرتهای محلی نباشد. شما حساب کنید اخیرا در میان دهها کنسرت پاپ، فقط سه کنسرت موسیقی محلی برگزار شده که دو تای آنها را هم خودم روی صحنه بردهام.
همه اینها در حالی است که تمام ادارات برای حضور در برنامه از برنامه گذار یا سرپرست گروه بلیت رایگان میخواهند! چرا چنین توقعی وجود دارد؟ چنین کارهایی در کنسرتهای پاپ قابل انجام است، نه اجراهای موسیقی نواحی و محلی! چرا زمانی که کنسرت محلی برگزار میشود اداره ارشاد و دیگر ادارات از گروهها بلیتهای نیم بها خریداری نمیکنند؛ تا به این واسطه از هنرمندان حمایت کرده باشند؟ مسئولان عزیز ما این کارها را نمیکنند و فقط شعار میدهند.
یکی از آخرین فعالیتهای شما و اعضای گروه «آوای تبری» اجرای آیین «نوروزخوانی» بود. از نحوه برگزاریها و حمایتها رضایت داشتید؟
حقیقا من و بچههای گروه برای اجرای باکیفیت «نوروزخوانی» که قبلا توسط افرادی معدود برگزار میشد در شهرهای مختلف مازندران نهایت تلاش خود را به کار گرفتیم و حتی با وجود ماه مبارک رمضان اجراهای خود را به این سمت و سو بردیم. حال پس از پایان نوروز، سوالم از مسئولان ارشاد، مدیران فرهنگی استان در میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، حوزه هنری، صدا و سیما و…این است که پیش از سال جدید چند رویداد با محوریت «نوروزخوانی» برگزار کردهاید؟ چند هنرمند «نوروزخوان» را آوردهاید و آنها را سر و سامان داده و مورد حمایت قرار دادهاید؟ مطمئن باشید چنین اتفاقی نیفتاده و اگر رخ میداد صدبار خبر آن منتشر شده بود. کلا موسیقی محلی در شهرستانها و استانها نسبت به قبل مهجورتر شده است. مدیران هم شدیدا دچار شعارزدگی هستند. آنها دم از حمایت میزنند اما فقط شعار است.
اگر ناگفتهای مانده بفرمایید.
بگذارید در پایان تمام مباحث را جمعبندی کنم. موضوعات مهمی که به آنها پرداختیم یکی اطلاعرسانی به هنرمندان درباره جشنوارهها بود. مسئله دیگر هم موضوع تمدید عضویت هنرمندان و استادان در «صندوق اعتباری هنر» است، که چند دهه در عرصه موسیقی فعالیت کردهاند. واقعا مدیر یا مسئول نباید برای چنین هنرمندان با رزومهای که دارند، تعیین تکلیف کنند. مسئله دیگر توجه به هنرمندان و استادانی است که سالهای سال کار کردهاند، اما سواد یا تحصیلات آکادمیک ندارند. چنین افرادی در جریان اتفاقات نیستند و اصلا نمیدانند روال اداری را چگونه طی کنند. چنین هنرمندانی هم باید به برنامهها و جشنوارهها دعوت شوند چون آنها نمیتوانند منتظر فراخوان باشند و بر این اساس در رویدادها حضور یابند. بخش دیگر تفکیک هنرمندان است. به هرحال همه در یک سطح نیستند. مثلا یک نفر تک نواز یا دونواز یا خواننده است و برخی دیگر سابقه گروه نوازی دارند. این موارد باید توسط مسئولان مربوطه مورد توجه قرار گیرد تا به این واسطه بخشی از مشکلات هنرمندان عرصه موسیقی در تمام سطوح حل شود.