در گزارش باستانشناسان آمده است:
از آخرین یافتههای باستانشناسان در بندر باستانی سیراف تا ساخت و سازهای بیرویه
باستانشناسان بندر باستانی سیراف با ارائه گزارشی از آخرین فصل کاوش در این محوطه از گسترش ساخت و سازهای بیرویه خبر دادند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از بنادر اصلی و مهم در تجارت و بازرگانی خلیج فارس که مدارک مکتوب و یافتههای باستانشناسی به دست آمده از آن، قدمت آن را به دوران ساسانی تا قرون اولیه اسلامی نشان میدهد، بندر باستانی سیراف است. مرحله جدید کاوشهای باستانشناختی سیراف پس از انجام فصل اول (۱۳۸۵) و دوم (۱۳۸۸) آن به سرپرستی محمداسماعیل اسمعیلی جلودار از تاریخ ۲/۳/۱۴۰۱ تا ۱۵/۴/۱۴۰۱ با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و پژوهشکده باستانشناسی پس از سیزده سال با تخصیص اعتبار اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان بوشهر انجام گرفت.
در این راستا، محمداسماعیل اسمعیلی جلودار (دانشیار گروه باستانشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران)، ابوالفضل عالی (دکتری باستانشناسی از دانشگاه تهران و مدیر پایگاه جهانی سلطانیه)، رضا حیدری (کارشناس ارشد باستانشناسی از دانشگاه تهران) و مهدی آذریان (مدیر پایگاه میراث فرهنگی بندرباستانی سیراف) در «گزارش مقدماتی کاوش باستانشناسی بندر باستانی سیراف و سواحل آن در خلیج فارس» که در کتاب گزارشهای بیست و یکمین گردهمایی سالانه باستانشناسی ایران منتشر شده، آوردهاند:
آگاهی ما از باستانشناسی خلیج فارس به ویژه در دوران تاریخی و اسلامی بسیار محدود است. رشد شتابان مطالعات باستانشناسی خلیج فارس در سواحل جنوبی و استفاده از جاینام مجعول برای خلیج فارس ضرورت توجه و انجام مطالعات باستانشناختی را دوچندان مینماید. از طرفی، انجام کاوشهای باستانشناختی در محوطهها و بنادر جنوبی خلیج فارس به ویژه بنادر دوره اسلامی آن هم از نظر کیفی و هم کمی در مقایسه با ایران بسیار بیشتر است. از سوی دیگر بنادر باستانی خلیج فارس تا پیش از شکل گیری مناطق نفتی و گازی خلیج فارس دوره آرامی را داشتند، پس از شکلگیری و گسترش مناطق صنعتی نفتی وگازی، موج تخریب آثار تاریخی در آنها سرعتی شتابان به خود گرفته و بخش بزرگی از عرصه آن! در سایه غفلت سازمانهای متولی مورد ساخت و ساز و نابودی قرار گرفت.
در این مقاله با اشاره به مهمترین اهداف اجرای این طرح آمده است: آگاهی از وضعیت سیراف و قلعه آن در دوره ساسانی در ادامه گمانه گاهنگاری سال ۱۳۸۶ با کاوش گسترده در آن، شناخت تجارت دریایی ایرانیان در خلیج فارس از اواخر دوره ساسانی تا صدر اسلام (قرن پنجم ق)، دستیابی و تحلیل شواهد باستانشناسی اهمیت بندر سیراف در اواخر دوره ساسانی و قرون اولیه اسلامی (تا قرن پنجم ق) به عنوان بندر مرکزی و اصلی در بازرگانی دریایی و کاوش گسترده در محل ترانشه B برای دستیابی به پلان بخش شمالی قلعه ساسانی کاوش شده توسط وایت هاوس از جمله اهداف این طرح است.
موقعیت و توصیف محوطه
بندر سیراف در باریکهای به طول ۴ کیلومتر و عرض ۷۰۰ متر، بین دریا و کوه و در فاصله ۲۵۰ کیلومتری شرق بندر بوشهر، در ساحل خلیج فارس، قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دریا ۱۰ متر است. بندر سیراف از آغاز سده ۱۹ م. مورد توجه مأمورین سیاسی، پژوهندگان تاریخ و باستانشناسان خارجی و البته ایرانی بود.
اولین کاوش گسترده توسط هیئت مشترک ایرانی و انگلیسی در هفت فصل انجام و در کل ۱۵ ترانشه با آثاری از ایران، هند، آفریقا چین و دیگر نقاط جهان باستان از آن به دست آمد. در سال ۱۳۸۵ فصل اول و پس از آن فصل دوم در سال ۱۳۸۸ در سیراف توسط جلودارزاده انجام پذیرفت. فصل سوم با انجام کاوش در ترانشه C و الحاقی آن به نام D در ادامه کاوش در فصل دوم که از حروف لاتین A و B استفاده شده بود، انجام گرفت. همچنین کاوش در سونداژ A گمانه آزمایشی T. T. I و یکی از گورهای سنگی نزدیک آن با نام گور شماره I در این فصل انجام شد.
بعد از انجام بررسی کامل مجموعه کارگاهی و انتشارات کاوشگر سابق وایتهاوس و ارزشمندی دادههای به دست آمده از این مجموعه و در عین حال تکمیل اطلاعات سابقه زیستی و مصنوعاتی در این بستر و با نگاهی بلند مدت برای نگهداری از مجموعه تاریخی مسجد جامع، تصمیم گرفته شد تا ترانشه C دربخش بیرونی و شمالی دژ ساسانی و در محدوده ترانشه B فصل دوم در سال ۱۳۸۶ که نتایج درخشانی به همراه داشت، به صورت گسترده کاوش شد. پس از خط کشی و نخ کشی ترانشه، با شکایت مالکان زمین یادشده انجام کاوش در بخش داخلی دژ معرفی شده از سوی وایت هاوس با گاهگاری احتمالی دوره ساسانی امکان پذیر نشده و با بررسی دوباره، گوشه جنوب شرقی مسجد جامع و متصل به دیواره دژ ساسانی انتخاب شد. بر اساس آنچه وایت هاوس نسبت به بقایای معماری دور احتمالی ساسانی ارائه نموده است، ترانشه Cو کارگاه فصل سوم کاوش در بخش شرقی داخلی فضای دژ در مجاورت حصار و دیوار داخلی دژ قرارداشت. کاوش در ترانشه C موجب شناسایی ۴۶ کانتکست و ۱۵ فیچر شده است که در ارتباط با یکدیگر قرار داشتند. از این ترانشه فضاهای معماری و کارگاهی به همراه مواد فرهنگی که از نظر گاهنگاری از قرن پنجم تا صدر اسلام را دربر میگرفت به همراه مدارک تجارت دریایی به دست آمد.
محدودیت فضای کاوش و امتداد آثار در دیواره جنوبی باعث شد تا این ترانشه از این بخش گسترده و ترانشه الحاقی D در کنارش بازگردد. کاوش در این ترانشه هم موجب شناسایی ۲۴ کانتکست و ۱۰ فیچر شده که تحلیل و تفسیر آنها از نظر شکل گیری و شاخصه ارتباط آنها با یکدیگر زمینه درک درست از بازسازی فرهنگی آنچه در این بخش رخ داده است را فراهم کرد، اما به جهت محدودیت زمانی و منابع مالی دستیابی به خاک بکر مقدور نشد و ادامه کاوش به فصل بعد موکول گردید.
یکی دیگر از بخشهای مهم سیراف باروی قلعه منسوب به دوره ساسانی است. بخش شرقی این قلعه، در قسمت داخلی باروی آن در نزدیکی محلی که بارو به برجهای اشکی شکل گوشه شرقی منتهی میشود چالهای نیمه عمیق مورد شناسایی قرار گرفت. در این بخش ظاهراً درختی قرار داشته که با برداشتن آن چاله نسبتاً بزرگی در این بخش به وجود آمد. این چاله به عمق حدود ۸۰ سانتیمتر در کنار دیوار ساسانی قرارداشت.
باتوجه به وضعیت نامشخص ساختار دیوار شرقی غربی، همچنین لایههای بخش شمالی دیوار ساسانی که در واقع بخش داخلی قلعه را تشکیل میداد، سوانداژی در محل چاله با هدف بررسی دقیقتر ساختار دیوار شرقی قلعه ساسانی از نظر رجچینی دیوار و چگونگی پیسازی، پیبردن به وضعیت بخش داخلی قلعه ساسانی و تسلسل لایههای تاریخی آن از منظر لایه نگاری انتخاب و کاوش در آن انجام پذیرفت. ابعاد آن ۱۵۰×۲۰۰ سانتیمتر و ۴ فیچر و ۶ کانتکست در کاوشِ آن شناسایی و در نهایت در عمق ۲۲۰ سانتیمتری به جهت وجود جریان آبی آشکارشده در آن، کاوش متوقف ماند. مواد فرهنگی به دست آمده از این بخش مربوط به دوران اسلامی و اواخر ساسانی است. همچنین این دیوار روی بستری از شن بادی بدون پیریزی بنایی ساخته شده بود. نکته جالب عایق کردن کف داخلی متصل به دیوار بارو با قلوه سنگ و ساروج به شکلی مستحکم بود. با برداشتن بخشی از این کف، جریان آبی شبیه به چشمه آشکار شد. به نظر، ساکنان قلعه این کف سنگی عایق بندی شده را برای مقابله با نفوذ آب به بخشهای بالایی و جلوگیری از تخریب احتمالی آن، ساختهاند. همچنین، گمانه شماره I و یک گور با نام گور شماره I در بخش دره لیر به شکل آزمایشی برای شناخت سازههای آبی و گورهای مشابه دره لیر کاوش گردید.
یافتههای فرهنگی
مهمترین یافتههای فرهنگی به دست آمده از این کاوش سفال، شیشه، فلز، سنگ، قعات گچی و صدفی است. به دست آمدن گونه سفالهای شاخص تجارت دریایی ایران با جهان باستان (هند، چین و آفریقا) شامل گونه سفالین نوک اژدری شکل، سفال با لعاب فیروزهای (سبزآبی)، سفال نوع سامرا با گاهنگاری دوران ساسانی تا صدراسلام از ترانشه D و C و نیز یک گونه چینی شامل سفال چانگشا با گاهنگاری صدر اسلام از نکات جالب توجه این کاوش است. همچنین، بر اساس گاهنگاری تطبیقی انجام شده روی سفالهای به دست آمده از این فصل پنج دوره زیر قابل ارائه است:
دوره سفالی نخست (۴۰۰ الی ۶۵۰ میلادی)،
دوره سفالی دوم (۶۵۰ الی ۷۵۰ میلادی)،
دوره سفالی سوم (۷۵۰ الی ۸۲۵ میلادی)،
دوره سفالی چهارم (۸۲۵ الی ۹۰۰ میلادی)،
دوره سفالی پنجم (۹۰۰ الی ۱۰۲۵ میلادی).
همچنین سفالهای به دست آمده از کاوش اخیر بر اساس نوع پوشش سطحی، به سه طبقه کلی سفالهای لعابدار، سفالهای ساده و سفال با پوشش گلی و سپس، سفالهای هر طبقه با در نظرگرفتن سه ویژگی شامل رنگ سطح بیرونی سفال، نوع و رنگ پوششهای سطحی و نوع خمیره به همراه کیفیت بافت و رنگ آن در گروههای کوچکتر دستهبندی شدند. بدین صورت ۳۳ گونه سفالی در طی این کاوش شناسایی شد که شامل سفالهای لعابدار (گروه ۱) شامل ۹ گونه مجزا است. سفالهای ساده در ۱۶ گونه شامل؛ طبقه سفالهای نخودی (گروه ۲ در ۱۱ گونه)، نخودی صورتی (گروه ۳ یک گونه)، قرمز (گروه ۴ در ۲گونه)، قهوهای (گروه ۵ در یکگونه) و آشپزخانهای (گروه ۷ در ۱ گونه) و سفال با پوشش گلی (گروه ۶ در ۸ زیرگروه) تقسیمبندی شدند.
درواقع میتوان گفت، مهمترین نتایج به دست آمده از کاوش در دو ترانشه، یک سونداژ، یک گمانه آزمایشی و یک گورسنگی در فصل سوم به شرح زیر است:
کاوش در ترانشه C و D هرچند به طور کامل انجام نشد و به خاک بکر نرسید، اما در طی آن شواهد سفالی با مطالعه تطبیقی از قرن ۵ میلادی (دوره ساسانی) تا قرن یازدهم میلادی (صدراسلام) مشاهده شد. شواهد معماری نشان از استقرار صدر اسلام با حداقل سه اتاق داشت. گونههای سفال شاخص تجاری نیز از قبیل خمره نوک اژدری شکل و سفال با لعاب سبزآبی (فیروزهای) و نیز سفال نوع سامرا از این ترانشه به همراه شواهدی از سازههای حرارتی و توپی سفالی به دست آمد.
تداوم کاوش در دو جهت افقی و عمودی منجربه شناخت کامل این فضاها خواهد شد. همچنین، سونداژ کاوش شده کنار باروی قلعه نشان از مهندسی دقیق ساسانیان از وضعیت منابع آبی زیرزمینی دارد که با ساخت عایقی از جنس سنگ و ساروج همراه بوده است. تداوم گورهای تدفینی در بخش شرقی دره لیر و نیز مهندسی دقیق تأمین و توزیع آب حتی در ارتفاعات و مناطق صعبالعبور سیراف نیز بخشی از شگفتیهای سیرافیها در سنت شهرسازی آنهاست که ضرورت انجام مطالعات دقیق و گسترده را دوچندان میکند. عدم توجه به سیراف و تخریب گسترده عرصه آن با ساخت و سازهای بیرویه و سکوت مسئولین شهری، انتظامی و قضایی و چراغ سبز آنها به این تخریب از یکسو وعدم برخورد قاطع وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی سرعت تخریبات را به اندازهای بالا برده است که بخش بزرگی از عرصه آن جولانگاه ساخت و ساز به شکلی زشت و ناموزون شده و بیم آن میرود ایرانیانی که تا پیش از این با صفتهای برجسته هنری و فرهنگی مشهور بودهاند، تبدیل به مثالی جهانی در تخریب محوطههای ارزشمند تاریخی گردند!