خبرگزاری کار ایران

مستند‌ «الکافی» به دنبال چیست؟

پاسخی متعادل به شیعه‌ پژوهان از یهودیان و سنی ها تا مستشرقان و جامعه شیعی مذهب

پاسخی متعادل به شیعه‌ پژوهان از یهودیان و سنی ها تا مستشرقان و جامعه شیعی مذهب
کد خبر : ۱۴۵۵۷۳۸

مسعود طاهری با اشاره به اینکه مستند «الکافی» برای مخاطبان عام و همچنین نخبگان حاوی مطالبی تازه است خاطرنشان کرد: مستند «الکافی» در مواجهه با مخاطبش شبیه کتاب «الکافی» است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند‌ «الکافی» به کارگردانی مسعود طاهری یکی از جدیدترین محصولات مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است. این اثر درباره مهمترین کتاب حدیث شیعه (الکافی) و مولفش محمد بن یعقوب کلینی است که تا امروز در چند شهر اکران‌هایی داشته است.

به بهانه ساخت این مستند سینمایی با کارگردان آن گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید:

ایده ساخت مستند «الکافی» چگونه شکل گرفت و با چه دغدغه‌ای به سراغ این کتاب و مولف آن رفتید؟

مستند قبلی من در داخل ایران درباره هنری کوربَن بود و در زمان ساخت آن فیلم پروسه‌ای طی شد که رسیدن به کاری چون «الکافی» طبیعی بود. بعد از اینکه وارد پروژه دیگری شدم که درباره آقای امیرمعزی است و به نوعی فاز بعدی پروژه کوربن بود که تصویربرداری‌اش هم انجام شده باز هم با موضوع «الکافی» روبرو شدم و این موضوع برایم بیشتر مورد توجه قرار گرفت.

وقتی که من پاییز سال گذشته مصاحبه آقای امیرمعزی را برای این فیلم گرفتم، ساخت «الکافی» عملاً شکل اجرایی پیدا کرد. پژوهش‌های این فیلم مربوط به سال ۱۴۰۰ است و بعد از آن که من از ضبط پاییز برگشتم مرکز گسترش هم پذیرفت که با هم همکاری داشته باشیم و کار اجرایی این اثر خیلی جدی‌تر شد.

این فیلم تقریباً در راستای همان مستند هنری کوربن حرکت می‌کند ولی یک قدم رو به جلوتر است به طوری که می‌توان گفت موضوع این مستند همان موضوع نیست اما با آن در یک راستا قرار می‌گیرد.

چه ارتباطی بین هنری کوربن و موضوع کتاب «الکافی» می‌تواند وجود داشته باشد؟

چند مسئله در فیلم «مستشرق» که درباره کوربن است، هنوز نیاز به بحث دارد. یکی از این مباحث تشیع باطنی است که می‌توان آن را اسلام عرفانی دانست. کوربن اعتقاد داشت پدر عرفان در اسلام تشیع است و به یک اسلام باطنی و دروانگرا با ویژگی‌هایی خاص اشاره داشت که محصول تعالیم ائمه (علیهم السلام) است و این بیشتر انسان را به سمت کتاب‌هایی می‌برد که آثار متقدم شیعی هستند که از جمله آن‌ها می‌توان به «المحاسن» برقی یا «بصائر الدرجات» صفار قمی اشاره کرد اما این کتاب‌ها نمی‌توانند آثار متعادلی باشند.

به عنوان مثال کتاب صفار قمی کتابی است که فقط درباره قدرت‌های ماورایی ائمه (علیهم السلام) صحبت می‌کند یا کتاب «المحاسن» بیشتر به بحث متعقل (خردمندی و دانایی) ائمه (علیهم السلام) می‌پردازد ولی کتاب «الکافی» تعادل لازم را دارد به طوریکه در آن هم تعالیم و آموزه‌های دینی شیعه در آن وجود دارد و هم بخش‌های دیگر مثل فقه یا حتی مباحثی که برای امروزی‌ها تعجب‌برانگیز است به چشم می‌خورد.

کلینی بابی دارد که به معیشت می‌پردازد و به مردم توصیه می‌کند که کار کنند چراکه در آن دوره تصوف در ایران رشد پیدا کرده و تارک دنیا شدن و کار نکردن رواج پیدا کرده است. کلینی در حقیقت به جامعه خودش خوراک فکری می‌دهد ولی از قضا کاری که مرحوم کلینی انجام داده بیش از ده قرن است که باقی مانده است. یکی از نکته‌های مهمی که ما در فیلم به آن پرداختیم این است که جامعه ری او را به این نگاه واداشته و شاید او اگر در قم بود نگرش دیگری دنبال می‌کرد و در مسیر دیگری قرار می‌گرفت.

قم در آن زمان یک جامعه ایزوله است و فقط جامعه شیعی در آنجا وجود دارد اما در ری شرایط دیگری را شاهد هستیم. همه این مسائل در فیلم مورد بحث قرار گرفته است.

«الکافی» مستندی کاملاً تخصصی به نظر می‌رسد. آیا مخاطب عام هم می‌تواند با این اثر ارتباط برقرار کند؟

فیلم «الکافی» شبیه به کتاب «الکافی» شده است. این کتاب در حقیقت برای یک مومن عام شیعه در قرن چهارم نوشته شده و در فیلم هم به این مسئله اشاره شده است ولی ممکن است فردی کتاب را بخواند و بخش‌هایی از آن را بفهمد و بخش‌هایی از آن را متوجه نشود و فیلم «الکافی» هم همین ویژگی را دارد.

فیلم در مواقعی کاملاً وارد بحث‌های تخصصی می‌شود و مباحث در سطح نخبگانی مطرح می‌شوند اما در نمایش‌هایی که این فیلم داشته عوام مردم هم برداشت‌های خود را از فیلم داشتند و به نظرم ارتباط لازم بین مخاطب و اثر برقرار شده بود.

اگر شما یک موضوع تخصصی را برای ارتباط بیشتر مخاطب عام با اثر در سطحی عامه‌پسند مطرح کنید دیگر آن اثر برای قشر نخبه‌ای که از اصلی‌ترین مخاطبان هستند جذابیت لازم را ندارد. متأسفانه جامعه ما کمی درگیر فقر مطالعاتی و اطلاعاتی است و همینکه مخاطب با دیدن این اثر متوجه شود کلینی چه شخصیتی بوده و چه کارهایی انجام داده به نظر من اتفاق خوبی است.

جالب است بگویم برخی از کسانی که به عنوان کارشناس در فیلم حاضر بودند بعد از اینکه فیلم را دیدند به من گفتند که با دیدن «الکافی» چیزهای تازه‌ای درباره موضوع این اثر یاد گرفته‌اند و سعی ما هم بر این بوده که در این مستند مطالب جدید برای همه مخاطبان وجود داشته باشد.

چرا در «الکافی» علاوه بر بررسی اثر کلینی، نگاهی تاریخی را هم دنبال کرده‌اید؟

من چند مسئله را در فیلم «الکافی» مورد نظر قرار دادم. اولین نکته بافتارهای مذهبی رشد کلینی است. ما انتقال مکتب کوفه به قم را داریم و کلینی هم محصول مکتب حدیثی قم است و اینجا یک بافتار مذهبی وجود دارد. یک بافتار جغرافیایی و تاریخی هم وجود دارد که ما به همه این‌ها اشاره کرده‌ایم و محصول مجموع این موارد شخصیت کلینی است.

تا اینجا کُلینی یک عالم درجه یک شیعی در ری است که محصول مکتب حدیثی قم به حساب می‌آید اما اینکه کتاب چگونه نوشته می‌شود نکته دیگری است و آن اینگونه است که یکی از شیعیان ری از او خواهشی دارد و می‌گوید که می‌خواهم علم و دین به معنا و مفهوم شیعی را بفهمم و به من ابزاری بده تا متوجه شوم علم دین چیست.

علم دین در این مورد به معنای فقه امروز نیست و مسئله در این حد است که آن دوست مومنِ کُلینی می‌خواهد بفهمد که تشیع چیست که آقای سید علیرضا حسینی در این فیلم جمله‌ای طلایی دارند و می‌گویند ما برای لحظه لحظه زندگی کردن مومنانه‌مان به مستندات دینی احتیاج داریم و کتاب «الکافی» قصد دارد این خلاء را برای مخاطب خودش که یک مومن شیعه است پر کند.

کُلینی از بین سیصدهزار حدیثی که دست شیعه بوده ۱۶ هزار حدیث را برای چنین مخاطبی گزینش کرده است و او به نوعی احادیث را برای سطح متوسطی از شیعه یا افرادی تقریباً عام تبدیل کرده تا بتوانند احادیث ائمه (علیهم السلام) را متوجه شوند.

مسئله دیگری که برای من خیلی مهم است به زمان نگارش کتاب مربوط می‌شود. این کتاب در زمان غیبت صغرا نوشته شده است. در آن دوره دسترسی به امام معصوم (علیه السلام) وجود ندارد و آن دوره به دوره حیرت معروف است که پس از شهادت امام حسن عسگری (علیه‌السلام) شیعه دچار یک گیجی و گنگی است و در آن زمان این استراتژی مطرح می‌شود که کلام امام به جای حضور فیزیکی امام بین مومنان نقش داشته باشد و کُلینی با این اثر چنین اقدامی انجام می‌دهد و معتقد است این کتاب برای یک مومن شیعه که می‌خواهد به دستورات ائمه (علیهم السلام) عمل کند، کافی است.

شما «الکافی» را مستندی درباره تطورات اندیشه شیعه می‌دانید. پرداختن به یک کتاب و مولف آن چه ارتباطی با تاریخ تطورات اندیشه شیعه دارد؟

آموزه‌هایی در تفکر شیعه وجود دارد که در شیعه نخستین شکل دیگری داشته و امروز که به ما رسیده پردازشی روی آن صورت گرفته است و در واقع یک فرایند تاریخی روی آن صورت گرفته که برخی مفاهیم دچار تحول معنایی شده‌اند.

یکی از این موارد، مفهوم "عقل" است. عقلی که اهل بیت (علیه‌السلام) درباره آن صحبت می‌کنند و در کتاب «الکافی» هم وجود دارد با عقلی که امروز مطرح می‌شود کاملاً متفاوت است. این عقل که بعدها توسط برخی از بزرگان شیعه مثل شریف مرتضی شکل معتزلی گرفت که البته آغاز آن به شیخ مفید مربوط می‌شود اما ایشان سعی داشت که تعادلی در این موضوع ایجاد کند ولی از دوره شریف مرتضی عقل مفهوم معتزلی پیدا کرد.

در واقع عقل مفهوم کلامی پیدا کرده که رنگ یونانی دارد و این نگرش ادامه پیدا کرد تا اینکه در دوره صفویه یک قیام علیه این نوع عقل صورت گرفت که مکتب اخباری به وجود آمد که معتقد بود ما باید به همان آموزه‌های خالص حدیثی برگردیم. با این حال مکتب اخباری یک مکتب درون گفتمانی اصولی است.

اگر ما بخواهیم اندیشه‌های خالص‌تر ائمه (علیهم السلام) را ببینیم باید به کتاب‌های متقدم شیعه مراجعه کنیم. کتاب‌های «الکافی» به قبل این جنبه در آن‌ها پر رنگ‌تر است و یک سری آموزه‌ها در این دوره به فراخور مصلحت‌اندیشی‌ها حذف شده است. به عنوان مثال یکی از این مسائل اعتقاد به تحریف قرآن است که شیعه‌های نخستین به آن اعتقاد داشتند و جزو اعتقاد جدی آن‌ها بود ولی بعدها توسط شیخ مفید این آموزه حذف شده است. آموزه مهدویت تعدیل شده، آموزه اعتقاد به ائمه (علیهم السلام) که چه قدرت‌هایی دارند در شیعه تقریباً تعدیل شده است و تصویری که از قرن چهارم به بعد از ائمه (علیهم السلام) ارائه می‌شود به نوعی دنیایی‌تر یا عقل‌مآب‌تر است. درباره این عقل مباحث زیادی وجود دارد، مثلاً عقل را به معنای استدلال می‌دانیم یا عقل همان چیزی است که اهل شهود درباره آن بحث می‌کنند و ما به عنوان عقل شهودی آن را می‌شناسیم که درباره این مباحث در این فیلم بحث شده است.

وقتی که ما مستند را می‌بینیم در انتها متوجه می‌شویم که تحولی در نگرش‌ها ایجاد شده و باید بگویم که در خیلی‌ از آموزه‌ها این تحول وجود دارد.

انتخاب کارشناس‌ها با چه معیاری صورت گرفته است؟ در نقدهایی که درباره فیلم «الکافی» مطرح شده به جای خالی برخی کارشناس‌ها اشاره شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به سیدمحمد جواد شبیری اشاره کرد.

من برای این نوع فیلم‌ها تقریباً‌ سعی می‌کنم کسانی را انتخاب کنم که در دنیا استثنایی هستند و وقتی موضوع کُلینی است بهترین کارشناس‌ها در ایران و عراق هستند.

پروسه انتخاب کارشناس‌ها یک پروسه خیلی طولانی و پیچیده بود. من فیلمم را هیچ‌گاه تحت لایسنس فرد، گروه، گفتمان یا دستور خاص نمی‌سازم بلکه از همه جریان‌ها و گروه‌ها نظر می‌خواهم چرا که معتقدم باید همه گروه‌ها آرای‌شان درباره موضوع مطرح شده منعکس شود.

من نقد را مسئله درون گفتمانی می‌دانم، به اینگونه که اگر من می‌خواهم شما را نقد کنم باید گفتمانمان مشترک باشد و بعد من به موضوعی در این گفتمان نقد کنم. وقتی دو نفر گفتمان هم را قبول ندارند دیگر مقوله نقد مطرح نیست و آن را می‌توان نوعی جدل دانست.

پروسه‌ای که ما انتخاب کردیم این است که از همه دیدگاه‌ها استفاده شود و من تقریباً برای هر موضوعی که آدم‌ها می‌خواهند صحبت کنند پروسه‌های خیلی طولانی انتخاب و ارتباط را طی کرده‌ام. آقای سیدمحمد جواد شبیری زنجانی به این دلیل در این مستند حضور ندارند که خودشان با ما همکاری نکردند و به ما گفتند که دو ماه دیگر با ما مصاحبه می‌کنند، ادموند هیز به ما گفتند که سه ماه دیگر با ما گفتگو می‌کنند و حتی افرادی دیگر بودند که به ما گفتند حاضر به مصاحبه نیستند و الان از ما گلایه می‌کنند که چرا به سراغ آن‌ها نرفتیم.

تضلع و تضارب آرا برای من مسئله بسیار مهمی است ولی این آرا باید زیر یک چتر قرار بگیرند که ما بتوانیم درباره مرحوم کلینی با هم گفتگو داشته باشیم. مثلاً آقای برقعی کتاب «کسرالصنم» را نوشته‌اند و معتقدند که کتاب «الکافی» اثری مهمل و مزخرف است ولی من نمی‌توانم سراغ چنین اشخاصی با این نگاه بروم و درباره اینکه کجای این کتاب درست است و کجای کتاب مشکل دارد صحبت کنم چرا که این موضوع، بحثی بیرون گفتمانی نسبت به موضوع فیلم است و به همین دلیل سراغ ایشان نرفتم.

در جایی به این نکته اشاره کردید که این مستند در بخش‌هایی به شیعه‌پژوهان اسرائیلی پاسخ می‌دهد. «الکافی» در چه مواردی با شیعه‌پژوهان اسرائیلی در تقابل قرار می‌گیرد؟

موضوع تقابل مدنظر من نبود و به طور کل موضوع فیلم من اصلاً سیاسی نیست. صحبت‌های من به درستی منتقل نشده،‌ من به این نکته اشاره کردم که شناخت تفکر شیعه به صورت پدیدارشناسانه و بدون پیش فرض برای چند دسته از افراد واجب و ضروری است. یکی از آن‌ها، افرادی است که در ایران هستند و شاید این افراد اصلاً هیچ اعتقادی هم به شیعه نداشته باشند ولی ما الان در حکومتی با آموزه‌های شیعی زندگی می‌کنیم و این شرایط ایجاب می‌کند که ما این تفکر را به صورت پدیدارشناسانه بشناسیم.

در اکثر مواقع شاهد هستیم آدم‌هایی که درباره تفکرات بنیادین شیعه صحبت می‌کنند تقریباً مهمل می‌گویند. اگر بخواهم یک نمونه خیلی واضح را عنوان کنم به مصاحبه‌ای در شبکه ایران اینترنشنال اشاره می‌کنم که فردی در آن مدعی بود که شیعه را خیلی خوب می‌شناسد و درباره مذهب شیعه صحبت می‌کرد اما به معنای دقیق کلمه مزخرف می‌گفت و در تلویزیون هم افرادی حاضر می‌شوند و درباره مباحثی اینچنین صحبت می‌کنند که دچار اشکال هستند و ایرادات روش‌شناسانه تاریخی خیلی جدی به آن‌ها وارد است و بیشتر تفکرات و پیش‌فرض‌های خود را به تشیع تحمیل می‌کنند. ما هرچقدر سعی کنیم صبغه پدیدارشناسانه‌مان جدی‌تر شود شناختمان دقیق‌تر می‌شود و این خود نوعی سلوک عالمانه است.

دومین مورد کشورهای همسایه ما هستند که عموماً کشورهایی با مذهب سنی به حساب می‌آیند و همسایگی‌شان با ما ایجاب می‌کند که تفکر شیعه را به شکلی که واقعاً بوده، بشناسند و در این مسئله اسرائیل بین همه کشورها خیلی پیشتازتر و پیش‌رو تر است چرا که تقابل اسرائیل با ایران برای آن‌ها موضوعی استراتژیک است و عالمی که محصولی در این مورد تولید می‌کند شاید اصلاً به این مباحث سیاسی هم کاری نداشته باشد اما کسانی که در اسرائیل از این پژوهش‌ها استفاده می‌کنند شاید نهادهای سیاسی باشند کمااینکه شناخت یهودیت به عنوان دینی که امروز نشان داده می‌شود و آنچه که در واقع بوده برای ما مسئله‌ای مهم و واجب است.

بنابراین ما هم احتمالاً باید یک سری یهودی‌پژوه درجه یک داشته باشیم که کار خودشان را انجام می‌دهند و به اینکه چه نهادی قرار است از پژوهش آنها استفاده کند کاری نداشته باشند تا ما به واسطه پژوهش آن‌ها واقعیت مسئله را بدانیم. بنابراین در مورد شیعه‌پژوهی باید بگویم اسرائیل از همه کشورهای این منطقه پیش‌رو تر است.

نکته دیگر که پژوهشگران اسرائیلی برایشان جالب توجه است پیوندهای عمیقی است که آن دین ابراهیمی با مذهب تشیع دارد. تفکر مهدویت در اهل سنت تقریباً خیلی بی رمق است و اسرائیلی‌هایی که معتقد هستند به سرزمین موعودشان رفته‌اند و آنجا در انتظار منجی هستند نگرششان شباهت‌هایی به انتظار منجی تشیع دارد که این تشابهات برای شیعه‌پژوه‌ها جالب توجه است و آن‌ها را درباره مذهب شیعه کنجکاو می‌کند و البته اشتراکات دیگری هم وجود دارد که این کنجکاوی را بیشتر کرده است.

ما از قصد و غرض آن‌هایی که در اسرائیل شیعه‌پژوهی انجام می‌دهند بی‌خبر هستیم اما کار آن‌ها عموماً‌ پژوهش‌هایی روش‌شناسی کاملاً عالمانه است که خیلی وقت‌ها هم پژوهششان پدیدارشناسانه است. شاید در یک موارد خلاء دارند و اشتباه کرده باشند که من در این مستند اشتباهات آن‌ها را جواب داده‌ام.

مثلاً یکی از پژوهشگران ‌آن‌ها معتقد است که اسم آقای کُلینی در واقع کیلین است و من در این مستند ثابت می‌کنم که به دلایلی اظهار نظر این فرد کاملاً غلط است. آن‌ها در جایی دیگر اینگونه مطرح می‌کنند که نگارش «الکافی» در بغداد تمام شده ولی ما در این مستند این موضوع را مطرح می‌کنیم که «الکافی» قطعاً در قم یا ری تمام شده است و شاید یک ویرایش نهایی در بغداد هم صورت گرفته باشد. موضوع من در این مستند یک بحث کاملاً پژوهشی است و هیچ بحث سیاسی در این مورد نداشتم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز