خبرگزاری کار ایران

نقدی بر پژوهش‌های تازه در تخت‌جمشید/ با پیش‌فرض‌های نادرست؛ رمزگشایی از تاریخ ساخت کاخ‌های G و H غیرممکن است

نقدی بر پژوهش‌های تازه در تخت‌جمشید/ با پیش‌فرض‌های نادرست؛ رمزگشایی از تاریخ ساخت کاخ‌های G و H غیرممکن است
کد خبر : ۱۴۳۰۹۰۶

افشین یزدانی (باستان‌شناس) در یادداشتی به بیان موضوعاتی پیراموش کاوش‌های آبراهه‌های تخت جمشید و یافته‌های جدید این کاوش‌ها پرداخت.

بدیهی است که پیش از هرگونه فرضیه و نظریه‌پردازی پیرامون جنبه‌های تاریخی و باستانی محوطه‌ای به اهمیت تخت جمشید به لحاظ گره خوردگی با یکی از دوره‌های برجسته تاریخ ایران و پهنه بزرگی از جهان باستان، نهایت دقت و احتیاط در توصیف داده‌ها و راستی آزمایی‌های اولیه انجام گردد.

ادعای ارتباط بقایای چندین اسکلت کشف شده درون کانال‌ها با حمله اسکندر مقدونی بدون ارائه هیچ سند معتبر، طرح داستان سقوط اسبی از روی تختگاه به پایین به دلیل زد و خوردهای همزمان با حمله اسکندر در بهار سال ۱۴۰۱ که نگارنده شواهد مسلم لایه نگاری و باستان شناختی را در رد این ادعا در همان زمان در گزارشی با عنوان «تحلیلی بر ادعاهای کاوش در آبراهه‌های تخت جمشید/ از اجساد کشف شده تا ناگفته‌های کاخH» ارائه کرد و پاییز امسال نیز ادعای کشف راز صدساله کاخ H براساس شناسایی بقایای یک اسکلتدرون کانال‌های تخت جمشید مایه حیرت است. در زیر به منظور روشنگری افکار علاقه‌مند و توجه به لزوم افزایش دقت و دانش در برخورد با جنبه‌های تاریخی و باستان شناختی تخت جمشید در جلوگیری از رشد و گسترش هرگونه شبه علم در فضای علمی و عمومی، به چندین مورد از اظهارات و ادعاهای مسأله دار مطرح شده از سوی سرپرست و اعضای محترم کاوش آبراهه هااشاره و توضیحاتی تقدیم می‌شود: 

۱. ادعای نامگذاری کاخ G تخت جمشید به دلیل آن که هیچ نامی از آن باقی نمانده است:

در توضیح باید گفت که در سال ۱۹۳۷ میلادی نقشه برداران مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو آثار و بناهای شاخص تختگاه از کاخ بزرگ معروف به آپادانا تا کاخ‌های هدیش و تچر را براساس حروف الفبای انگلیسی از A تا Q شماره‌گذاری کردند و براین اساس کاخ مورد بحث با حرفG مشخص شد ازینرو برخلاف آن گونه که بیان شده موضوع نامگذاری کاخ‌ها با حروف الفبا صرفا هیچ ارتباطی با باقی ماندن یا نماندن نامی از آن‌ها در کتیبه‌های تخت جمشید ندارد. 

نقدی بر پژوهش‌های تازه در تخت‌جمشید/ با پیش‌فرض‌های نادرست؛ رمزگشایی از تاریخ ساخت کاخ‌های G و H غیرممکن است

شکل۱. برخلاف ادعای سرپرست کاوش آبراهه‌ها شماره‌گذاری آثار تخت جمشید براساس حروف الفبای انگلیسی هیچ ارتباطی با وجود یاعدم وجود اطلاع از کاخ‌های برفراز تختگاه ندارد. 

2. ادعای نداشتن اطلاعاتی از کاخ G:

اشمیت کاوشگری که از وی نام برده شده است به صراحت می‌گوید: «برای ما مسلم است که نمای پلکان با نام اردشیرسوم در اصل به نمای جنوبی کاخ G متعلق بوده است». همچنین فردریک کرفتر مهندس معماری که در کاوش‌های تخت جمشید از ابتدا تا انتها حضور داشت و دقیق‌ترین بازسازی از کاخ‌ها و مجموعه آثار تختگاه را ارائه کرده است طرح قابل اعتمادی از ایوان، پلکان و ابعاد کاخ مورد بحث ترسیم نموده و براساس تحلیل از نقوش پلکان و موقعیت سازه، از آن به عنوان تالاری برای پذیرایی نمایندگان تمام ملل نام می‌برد. 

3. ادعای صدساله باستان‌شناسی برای تاریخ ساخت و تغییرات انجام شده در کاخ‌های H و G:

در طول نزدیک به یک سده گذشته، پژوهش‌های گسترده باستان‌شناسان و مهندسانی چون «اریک اشمیت»، «ریچارد هاینس»، «فردریک کرفتر»، «علی سامی» و «اَن بریت تیلیا» مشخص کرده است که نزدیک به لبه تختگاه محلی که در نقشه‌ها با نام کاخ H مشخص شده بنایی از اردشیر اول برپا بوده و کمی آن سوتر بر روی تپه مرکزی نیز در محل کاخ G بنایی با نام سازنده آن، اردشیر سوم، قرار داشته است. پس از آتش سوزی تخت جمشید و ویرانی هر دو بنا، از مصالح هر دو کاخ در محل کاخ H که نزدیک به لبه تختگاه بوده و نمای خوبی به دشت داشته کاخی جدید ساخته می‌شود. برای این کار بقایایی از پلکان سنگی و داری نقش برجسته کاخ G به محل کاخ H منتقل می‌شود. شواهد شمایل نگاری سکه هایشاهان محلی پارس و کاربرد رهیافت همخوانی داده‌ها و مدارک، چون شواهد موجود از ساخت و ساز این شاهان در پای تخت جمشید (نیایشگاه شاهان محلی پارس پَرَتَرَکَه/فراته داران) تاریخ ۲۸۰ پیش از میلاد را که پیش از اینتوسط کاوشگر نخست تخت جمشید ارنستهرتسفلد مطرح شده برای انجام ساخت و سازهای کاخ فراهخامنشیH و جابجایی بلوک‌های کاخ G به عنوان محتمل‌ترین تاریخ پیشنهاد می‌کند. این پیشنهاد به معنای این است که خلاف ادعای وجود راز و معما از سوی سرپرست محترم کاوش آبراهه ها، چنین ادعایی صحت ندارد. 

نقدی بر پژوهش‌های تازه در تخت‌جمشید/ با پیش‌فرض‌های نادرست؛ رمزگشایی از تاریخ ساخت کاخ‌های G و H غیرممکن است

شکل۲. نمای ایوان و پلکان کاخ اردشیر سوم یا کاخ G که براساس شواهد مستندات موجود توسط فردریک کرفت/ بازسازی شده است. 

نقدی بر پژوهش‌های تازه در تخت‌جمشید/ با پیش‌فرض‌های نادرست؛ رمزگشایی از تاریخ ساخت کاخ‌های G و H غیرممکن است

شکل۳. دو متن پارسی باستان به شکل خطوط میخی با نام اردشیر سوم بر نمای پلکان جنوبی کاخ G. 

نقدی بر پژوهش‌های تازه در تخت‌جمشید/ با پیش‌فرض‌های نادرست؛ رمزگشایی از تاریخ ساخت کاخ‌های G و H غیرممکن است

شکل۴. تصویر منتشر شده از اسکلت کشف شده در کف آبراه زیر حیاط کاخ تچر. 

۳. کشف بقایای اسکلت انسانی و اخبار و اطلاعات و ادعاهای پیرامون آن:

۱-۳: شناسایی جنسیت و سن اسکلت همزمان با کشف بقایا

در حالی که تخمین جنسیت نیازمند دقت و صرف زمان بسیار دارد بویژه برای اسکلتی که به شدت دچار تغییرات ساختاری، جابجایی و فرسایش برای بخشهای شاخصی چون استخوانهای لگن گشته است و تعیین سن هنگام مرگ انسان‌شناسان را وا می‌دارد تا پس از مطالعات بصری دقیق و زمانبر تنها به بیان عبارتهایی چون خردسال، جوان، میانسال و بزرگسال تا تکمیل آزمایش‌های پزشکی بسنده کنند اما در کاوش آبراهه‌های تخت جمشید، جنسیت با سرعت و شتاب و سن اسکلت نیز با دقت بالا، ۲۵ سال معرفی می‌شود. رسانه‌ها از مرگ این جوان ۲۵ساله به عنوان قتل بر اثر ضربات نام می‌برند. 

۲-۳: ادعای همزمانی تاریخ دقیق جابجایی‌های مصالح معماری سطح تختگاه زمان مرگ اسکلت درون آبراه

تاریخی که به جهت نظری و تئوریک برای اسکلت تازه کشف شده قابل ارائه است گستره‌ای از سال ۴۸۶ پیش از میلاد، زمان اتمام قطعی ساخت آبراه، تا سال قرار گیری بلوک‌های سنگی بر روی بقایای اسکلت است. تا همین جا سرپرست کاوش تاریخ مرگ را با وجود قرار گیری پیکر بر کف زمان ساخت داریوش بزرگ (مرگ به سال ۴۸۶ پیش از میلاد) برابر با سال‌های پس از فروپاشی هخامنشیان در ۱۵۰ سال و بیشتر پس از آن پیشنهاد می‌دهد کهبدرستی به این معناست که نزدیکی و قرابت پیکر با کف آبراهه به هیچ عنوان سندی برای تقارن زمان مرگ با زمان ساخت آبراه بشمار نمی‌رود. برای درک بهتر موضوع فرض کنیدتاریخ قرار گیری پیکر بر روی کف آبراه با آزمایش‌های علمی ۳۰۰ پیش از میلاد تعیین شود. آیا صرفا براساس قرارگیری پیکر بر روی کف، می توانیم تاریخ نهاده شدن آنرا برای تاریخ ساخت آبراه نیزتعمیم دهیم؟ قطعا خیر. به همین منوال نمی‌توانیم به فرض دانستن تاریخ دقیق مرگ جسد آن را به زمان قرار گیری بلوک‌های سنگی روی آن تعمیم دهیم. چرا که کاملا محتمل است همانگونه که بین ساخت کف آبراه تا زمان قرار گیری پیکر بر روی آن بیش از ۱۵۰ سال گسست زمانی رخ داده است می‌تواند چنین رخدادی کمتر و بیشتر برای قرارگیریبلوک‌های سنگی بر روی اسکلت روی داده باشد. براین اساس است که به صراحت می‌توان ادعا کرد که پیش فرض سرپرست محترم کاوش آبراهه‌ها در مورد امکان شناسایی تاریخ جابجایی مصالح روی تختگاه به صرف تعیین تاریخ مرگ اسکلت، که در رسانه‌ها نیز به شکل گسترده منتشر شده، از اساس نادرست و مشکل دار است. به فرض آن که همین امروز هم تاریخ مرگ را بدانیم در بهترین حالت تنها به عنوان یک تاریخحد ابتدایی (این با تاریخ مطلق و قطعی متفاوت است) آن هم نه برای جابجایی مصالح روی تختگاه که خود رویدادی مجزا است که صرفا برای قرار گیری بلوک‌های سنگی بر روی اسکلت دارای اعتبار است و نه بیشتر. ازین رو این ادعا که «این اسکلت می‌تواند تاریخ دقیق ساخت یکی از کاخ‌های تخت جمشید در دوران فراهخامنشی را مشخص کند» به کل از درجه اعتبار ساقط و گمراه کننده است. 

در پایان تأکید می‌شود که بیان انتقادات حاضر به معنای نادیده گرفتن زحمات سرپرست و اعضای محترم کاوش در طول چندین فصل گذشته تا به امروز به ویژه در بازگشایی بخش‌هایی از آبراه که موجب نجات تختگاه از آبگرفتگی‌های شدید در طول فصل‌های زمستان و بهار می‌شد نیست و هدف این نوشتار همانگونه که دیوید کلارک باستان‌شناس انگلیسی در ۵۰ سال پیش با انتشار مقاله‌ای با عنوان «باستان‌شناسی دست از ساده انگاری می‌کشد»، تأکید دارد، ارتقای سطح اندیشه و تحلیل در مواجه با داده‌های به غایت ارزشمند و بی‌تکرار باستان شناختی است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز