خبرگزاری کار ایران

شب چله، زادروز ایزدمهر بر بلندای سرزمین ایران

شب چله، زادروز ایزدمهر بر بلندای سرزمین ایران
کد خبر : ۱۴۲۹۷۰۶

سیاوش آریا (پژوهشگر جشن‌های ایرانی و میراث فرهنگی)با اشاره به شب چله و زادروز ایزدمهر، از رسوم و آیین‌های این شب نوشت.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نخست بهتر است از واژه زیبا و پارسی «شب چله» بهره ببریم و از واژه «یلدا» پرهیز کنیم. هرچند که «یلدا» به معنای زایش و میلاد است، ولی واژه‌ای سریانی و بیگانه است. پس شایسته‌تر و زیبنده‌تر است که از واژه درست و پارسی «شب چله» بهره ببریم. 

«شب چله» زاد روز ایزد مهر است و هیچ ارتباطی با طولانی بودن شب ندارد و انقلاب زمستانی است و مردم در ۳۰ آذرماه تا بامداد گرد آتش بیدار می‌ماندند و در انتظار تولد مهر می‌نشستند. مهری که بر سرزمین ایران می‌تابد و هزار چشم و هزار گوش دارد و در اوستا، بلندترین یشت، به نام مهر یشت است. شوربختانه برخی از نویسندگان مهر را با خورشید برابر دانسته‌اند که نادرست است. زیرا در اوستا، یشت مربوط به مهر جدا است و یشت خورشید هم جدا است. 

ابوریحان بیرونی می‌نویسد: روز یکم دی ماه، خور روز نام دارد یعنی روز خورشید. یعنی پس از زایش مهر است که خورشید رخ می‌نماید. در واقع، مهر پرتویی از نور خورشید است از دیدگاه طبیعت و ستاره‌شناسی. 

اما ایزد مهر مربوط به هزاره‌های دور و پیش از تاریخ ایران است که پیش از اشو زرتشت وجود داشته و مورد ستایش بوده است و بسیار پر رمز و راز است آیین مهر ایرانی. مهر در اوستا با نام میترا آمده است که در واژه پارسی می‌شود مهر. 

ایزد مهر سپس در دوره اشکانیان و ساسانیان به گونه‌ای دیگر رخ می‌نماید و برای آن نیایش‌گاه ساخته می‌شود و تندیس‌هایی از آن بوجود می‌آید که نرینه و مادینه می‌شود یعنی زن، آناهیتا و مرد مهر که سنگ نگاره اردشیر دوم در تاق وه سان (تاق بستان) کرمانشاه، نگاره ایزد مهر را نمایان می‌سازد. 

پیکره و تندیس آناهیتا نیز در نیایش‌گاه‌های ساسانی در جای جای ایران از جمله تل سفیدک حاجی آباد زرین دشت پارس بدست آمده که یکی از سردیس‌های آناهیتا امروزه در موزه پارس شیراز است. 

یکی از نمادهای آیین مهر، درخت سرو است که در ایران باستان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است. 

درخت سرو در ایران باستان دارای ارج بسیاری است: «درایران باستان باب بوده هرگاه فرزندی زاده می‌شد، خانوادۀ آن به فرخندگی آن زایش یک درخت سرو می‌کاشتند. در جشن شب چله و در نخستین روز زمستان یکم دی، که «خورشیدروز» نام دارد نیز، درخت سرو کاشته می‌شد و اگر فرزندی در این شب زاده می‌شد بیشتر نام‌هایی که در پیوند با سرو و مهر است بر روی فرزندان خود می‌گذاشتند، مانند، سرو ناز، سروین (مانند سرو)، سرو بانو، سروین دخت، سرونیا (آزاده و نیک نژاد) و مهرناز، میترا، آناهید، مهرداد و غیره. 

«درخت سرو، درخت زندگی است و نُماد پایداری و ایستادگی و استقامت ایرانیان بوده است و ما درسنگ نگاره‌های پارسه (تخت جمشید) و دیگر یادمان‌های باستانی نشانه‌های فراوانی را از این درخت ورجاوند (مقدس) می‌بینیم که این‌ها همگی نشان ارج‌گذاری به طبیعت و درختان و گیاهان نزد ایرانیان بوده است. این درخت از ایران به دیگر کشورها و فرهنگ‌ها رفته و امروزه در باختر (غرب) و کیش عیسویان از آن و درخت کاج در آیین‌های خود بهره می‌برند». 

یکی دیگر از نمادهای شب چله، انار و رنگ قرمز است. دانه‌های انار نیز نشانه باروری و برکت است و از رنگ سرخ آن نیز به این منظور استفاده می‌شود و چوبی که موبدان بدست می‌گیرند به نام «بَرسَم» از جنس چوب انار است. حتا از چوب درخت انار نیز در سرنیزه‌های سربازان هخامنشیان که تصویرشان در کاخ تچر نقش شده، استفاده شده است. رنگ سرخ یلدا نیز از رنگ سرخ ردای مهر ایرانی گرفته شده. هخامنشیان نیز در نوروز در پارسه رنگ ارغوانی به تن می‌کردند و حتا رنگ فرش نیز ارغوانی بود. 

این جشن بزرگ با شکوه هرچه تمام در همۀ گسترۀ ایران فرهنگی برگذار می‌شده و در میان جمعیت‌های گوناگون ایرانی آیین‌ها و آداب ویژه‌ای هم داشته است و مانند نوروز که خوراک‌های ویژۀ هر منطقه‌ای را داریم (برای نمونه در شیراز، در جشن نوروز، «شیر برنج» پخته می‌شده که هنوز هم درخوان (سفره) نوروزی گسترده است، خوراک‌های ویژه‌ای هم برای این شب وجود داشته است». 

نقش طبیعت و خوراک دراین شب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است: «طبیعت و خوراک درگذشته درهمۀ جشن‌های ایرانی نقش به سزایی داشته است و ما می‌توانیم واژۀ «چله» را افزون بر دیدگاه‌های رایج از دید دیگری بررسی کنیم. واژه «چله»، «چِره» بوده که از واژۀ «چَر» اوستایی به چَم (معنای) چَریدن که همان خوردن است گرفته شده که چریدن در گذشته همان خَرامیدن و خوردن بوده و با مفهومی که امروزه می‌شناسیم دیگرگونه بوده که ما در سروده‌های «حافظ خوش سخن» هم، واژۀ خرامیدن را به چَم خوردن داریم». 

خوردن خوراک‌های گوناگون که در همۀ جشن‌های ایرانی باب بوده از دید اقتصادی هم دارای ارزش و بررسی است و در زندگی مردمان گذشته پیوندی تنگاتنگ داشته است. 

آیین مهر ایرانی در دوره اشکانیان از طریق تیرداد پادشاه ارمنستان به اروپا و باختر می‌رود و کیش مهر سراسر اروپا را دربرمی‌گیرد و تا ۴۰۰ سال آیین آن‌ها بوده است که نیایش‌گاه‌های فراوانی برای آن ساخته شده است در سراسر جهان. سپس عیسویان برای رهایی از کیش مهر، آیین مسیحت را پایه‌گذاری می‌کنند. ولی آن اندازه آیین عیسویت تاثیرپذیر از مهر است که همه آیین‌های مهر ایرانی در آن نمایان است. زادروز حضرت عیسا(ع)، همان‌زادروز مهر ایرانی است که تنها پنج روز با شب چله ایران تفاوت دارد و در آن دست برده‌اند. 

روشن کردن شمع در کلیساها، کلاه پاپ و سربند میترا و درخت سرو و کاج و آذین‌بندی آن از آیین مهر است. کشیدن ناقوس کلیسا، استفاده از بابانویل، سورتمه با چهار یا دو اسب، بهره گیری از رنگ ارغوانی که رنگ ویژه ردای ایزد مهر ایرانی بوده همه تاثیرپذیر از مهر ایرانی است.

آیین مهر در آیین اسلام شیعی نیز تاثیر گذاشته است که آب ریختن پشت سر مسافر در ایران اسلامی برگرفته از آیین مهر است. همه جشن‌های بزرگ ایرانی، نوروز سده مهرگان تیرگان مربوط به آیین مهر است که سپس به آیین مزدیسنا (زرتشت) رفته و رنگ و بوی فلسفی گرفته است

در مهریشت، برای ایزدمهر، افزون بر اینکه خود زیر دست اهورامزدا است؛ کارگزارانی نیز برای او تصور شده‌است. از جمله این کارگزاران، می‌توان به حاملان و کرسی و گردونه ایزد مهر اشاره نمود: «آن که (مهر) گرداننده‌ی گردون‌های است زیبا و برازنده و زرین و آراسته به گوناگون زیورها. این گردونه را چهار تکاور مینوی سپید درخشان جاودانه می‌کشند. 

در مهریشت، گیتی به دست ایزد مهرآفریده نشده‌است، کائنات در آغاز با آفرینشگری اهورامزدا نقاب‌ عدم از چهره برداشته و به هستی مبدل گشته‌است. خود ایزد مهر را نیز اهورامزدا آفریده‌است. بدینسان، اقدامات مهر و آفرینندگی‌های وی در طول اراده و افعال اهورامزدا و عمده فعالیت‌های مهر یاریگری و پشتیبانی است. 

دهمین یشتِ اوستا و از لحاظ مضمون پس از فروردین یشت، کهن‌ترین بخش آن است. این یشت در بزرگداشت و ستایش ایزد بزرگ و کهنِ ایرانی به نام «مهر» یا «میترا» (در اوستا «میثْرَه») ایزد پیمان، فروغ و روشنایی سروده شده که نام او در «گاتها»ی زرتشت نیز یکبار آمده است. مهر یشت از نگاه اشاره‌های نجومی و باورهای کیهانی از مهمترین و ناب‌ترین بخش‌های اوستا است. مهر یشت، پیمان‌نامه ایزد کهن ایرانی، و نیایش‌نامه فراگیرترین و تأثیرگذارترین آیین و دین ایرانی است. 

مهر یشت دارای ۳۵ بخش یا کرده و ۱۴۶ بند است. «مهر» و «گردونه مهر» در باورهای ایرانیان باستان و سرایندگان مهر یشت عبارت بوده است از ستاره قطبی و دو صورت فلکی پیرا قطبی «خرس بزرگ» و «خرس کوچک» (دبّ اکبر و دبّ اصغر). می‌دانیم که قطب آسمانی در هر ۲۵۸۰۰ سال، یکبار بر دور قطب دایره‌البروج می‌گردد و امروزه در کنار ستاره «جُدَی» (جَدْی) قرار دارد. 

بخش یکم (کرده یکم) 

می‌ستاییم مهرِ دارنده دشت‌های پهناور را، می‌ستاییم مهرِ دارنده دشت‌های پهناور را؛ او که به همه سرزمین‌های ایرانی، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می‌بخشد. 

بخش دوم

می‌ستاییم مهرِ دارنده دشت‌های پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمن‌آرایی که دارای هزار گوش است، آن خوش اندامی که دارای هزار چشم است، آن بلند بالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و به خواب نرونده است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز