شرح مواجهه چهرههای هنری با استبداد در «نقاشی و اعتراض»
کتاب «نقاشی و اعتراض» نگاهی به زندگی و آثار ده نقاش معترض معاصر جهان، اثری از محمدرضا وحیدزاده در انتشارات سورهمهر به چاپ رسیده است.
به گزارش ایلنا، کتاب «نقاشی و اعتراض» جلد دوم کتاب «هنر اعتراضی جهان» نگاهی به زندگی و آثار ده نقاش معترض معاصر جهان، به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به تازگی توسط انتشارات سورهمهر به چاپ رسید. حسین شهرستانی مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی ناظر علمی این اثر بوده است.
کتاب بازخوانی شرح زندگی و زمانه ده تن از جنونمندترین و ارجمندترین هنرمندان معاصر است از ممالک شرق و غرب و زبان هاو نژادهای گوناگون و مواجهه پرماجرایشان با ظلم و استبداد و استعمار است؛ هنرمندانی که همواره با هنر و در هنر زیستهاند و رگهای جهان را تا همیشه تاریخ از سُکر هنر والای خویش گرم کردهاند و در عین حال، فارغ از هر مذهب و باور و مسلکی که داشتهاند، آنی در برابر ناراستی و کجروی و بیعدالتی، به ویژه مظهر تامه آن یعنی امپریالیسم جهانخوار، ساکت ننشستهاند.
دیگو ریورا از مکزیک، اتو دیکس از آلمان، ایری و توشی ماروکی از ژاپن، بنکسی از انگلستان، آلبرت تاکر از استرالیا، لئون گالوب و فیت رینگولد از آمریکا، فرناندو بوترو از کلمبیا، سلیمان منصور از فلسطین و پیتر هاوسون از اسکاتلند و هانیبال الخاص از ایران، ده نقاشی هستند که وحیدزاده با جستوجو در آثار منتشره زبان فارسی، مقالات، صفحات مجازی، مقالاتی با زبانهای اصلی و منابع مختلف دیگر هنر اعتراضی آنها را برای مخاطب ترسیم کرده است.
کتاب از جهت چهارچوب نظری به الگویی نزدیک شده است که میتوان آن را برگرفته از شیوه نقد تکوینی دانست. شهرستانی در پیشگفتار کتاب تاکید میکند؛ «هنر اعتراضی جهان، شبکهای از آگاهی و اراده رهاییبخش جهانی است در سراسر بلاد مسکون، رویارو با نظام سرمایه دارانه و استعماری قدرتهای جدید.
«نقاشی و اعتراض» در ۴۱۵ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه در بازار کتاب موجود است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«شعر چیست؟ انکشاف حقیقت یا سکنیگزینی در خانۀ وجود؟ محاکات جهان یا رستاخیز واژهها؟ هرچه هست، چیز غریبی است که بشر هیچگاه گریبان خویش را از چنگ آن نرهانده و پیوسته با او در سخن بوده است. غریبهای دیرآشناست که از گذشتههای دور آدمی را به خود فراخوانده و به نجوا با خویش واداشته و عهد سخن گفتن از نهتوی تاریک و روشن دلش را جسورانه گردن گرفته است. شعر تجلی درون است و نقبی به آنچه کلام عادتزده را به آن راهی نیست. شعر خود آدمی است؛ با همۀ زشتیها و زیباییها و فرازها و فرودهایش. شعر نهاد ما را آینگی میکند؛ به هر رنگ و نقش و جلوهای که باشیم؛ با زبانی که همتایی به گویاییاش نیست.»