یک نوازنده و آهنگساز مطرح کرد؛
اولین ارکستر تاریخ در لرستان شکل گرفته است/ عدم نتنگاری ریتمهای فولکوریک باعث شد به سراغ تالیف کتاب بروم
بابک پیمانی یک کتاب تخصصی درباره تنبک فولکوریک لرستان و نحوه نواختن آن تالیف و منتشر کرده است. او میگوید: یک کتاب آموزشی درست، قاعدهمند و کارآمد حتما باید بر اساس استانداردهای جهانی نگارش و تالیف شود. در مقوله آموزش هنری چون موسیقی نمیتوانیم به ناگاه از یک مسئله عبور کنیم و به سراغ موضوعی دیگر برویم. موارد مهمی دراین زمینه وجود دارد که باید رعایت شوند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، معمولا در ابتدای فراگیری مقولات مختلف و آغاز فرایند پژوهش و آموزش در همان ابتدا به سراغ کتابها میرویم. در میان آن آثار هم معمولا آنهایی را برمیگزینیم که نویسنده و مولف معتبرتر و شناختهشدهتری داشته باشد. در ادامه، این نام انتشارات است که به کم و کیف اثر اعتبار میدهد. هنرهای مختلف هم برای هنرجویان و نوآموزان و حتی افراد حرفهای چنین رویهای دارند، اما موضوع این است که روال نشر آثار در رابطه با هنرهای مختلف همواره چالشهای داشته است. در این میان برخی هنرها از این بستر گسترده و کارآمد بهرهی کمتری بردهاند که موسیقی دستگاهی و مقامیِ نواحی مختلف ایران در این دسته میگنجدند.
معمولا در زمینه موسیقی نواحی و محوریت سازها و مقامها و آواهای مناطق مختلف ایران، همواره کمبودهایی جدی وجود داشته و این در حالی است که موسیقی دستگاهی ایران به واسطه وجود هنرمندان تحصیلکرده و امکانات موجود در پایتخت، در زمینه کتاب و نشر وضعیت بهتری داشته است. اصول یادگیری موسیقی نواحی ایران تا همین چند سال بر اساس شیوه استاد شاگردی و سینه به سینه بوده است. هنوز هم در برخی از شهرها و روستاهای کشور شیوه آموزش به همین شیوه است. در چنین چهارچوبی معمولا آثار به صورت شنیداری و به واسطهی گوش آموزش داده میشوند. چنین شیوهای بدون شک در طولانی مدت موسیقی مناطق مختلف را دچار آسیب و تحریف میکند. این را باید در نظر داشت که با فقدان استادان و پیشکسوتان نسلهای قبل، آنها داشتههایشان را بدون اینکه ثبت و ضبط شده باشند، با خود به دیار باقی میبرند! طی همین روند است که بسیاری از مقامها و نواها، منسوخ و فراموش شدهاند. و هم، بنا به همین دلایل است که نتنگاری آثار قدیمی همواره از سوی منتقدان و هنرمندان مورد تحسین قرار میگیرد.
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم هنرمندان موسیقی نواحی نسلهای قبل نسبت به ثبت و ضبط آثار دغدغه بیشتری داشتهاند؛ چراکه با نگاهی ضمنی درخواهیم یافت، آن تعداد معدود کتابهای موجود، اغلب نوشته و تالیف این دسته از هنرمندان است. اما در میان نسلهای جدید نیز هستند افرادی که با وجود مشکلات و چالشهای متعددِ امروزی، ثبت و ضبط آثار را مقولهای بسیار جدی میدانند. معمولا در هر منطقه از کشورمان، هنرمندان و پژوهشگران جوانی را خواهیم یافت که برای تالیف و نگارش آثاری در رابطه با موسیقی دیار و منطقهشان تلاش میکنند. وجود چنین افرادی امیدبخش است؛ حتی اگر تعدادشان بسیار معدود باشد.
بابک پیمانی (نوازنده تنبک و سازهای کوبهای) یکی از همین افراد است. او علاوه بر فعالیتهای تولیدی، اجرایی و همکاری با گروهها و هنرمندان مختلف به مقوله پژوهش و تالیف هم نگاهی جدی دارد. او تلاش دارد بخشی از موسیقی فوکلوریک خطه لرستان را در قالب کتابی مکتوب و البته و منتشر کند.
کتاب «آموزش تنبک فولکلوریک لرستان» نام اثری است که بابک پیمانی آن را به تازگی منتشر کرده است. این اثر به ریتمهای مختلف منطقه لرستان و نُتنگاری آنها پرداخته است. او در گفتگو با ایلنا درباره جزییات این اتفاق توضیحاتی داد و روی باستانی بودن موسیقی دیارش تاکید کرد.
نگارش و تالیف از برایتان دغدغه شد؟
موضوعی که مرا به نگارش و تالیف کتاب ترغیب کرد؛ عدم «نتنگاری» ریتمهای فولکوریک است. بسیار میبینیم که ریتمها و قطعات موسیقی برخی مناطق ایران نتنگاری نشدهاند و همچنان به شیوههای مرسوم قدیمی آموزش داده میشوند. در رابطه با موسیقی و تنبک لرستان هم این رویه وجود دارد و من از همان ابتدای فعالیتهایام به این کاستی پی بردم. میدیدم هرآنچه داشتهایم به صورت سینه به سینه و گوشی آموزش داده شده و به نسلهای بعد رسیده و اتفاقی مکتوب رخ نداده است. به طور دقیقتر من از همان زمانی که کلاسهایام را شروع کردم و با کتابهای تنبکنوازی کلاسیک مسیرم را ادامه دادم، دغدغه این مسئله را داشتم. چند سالی است که این مسئله خیلی برایم جدی شده و نتیجه این دغدغه حال کتابی است که «آموزش تنبک فولکلوریک لرستان» نام دارد و به تازگی منتشر شده است.
اثر مذکور به نوعی سیستم و متدی آموزشی در رابطه با ساز تنبک است که بر اساس تجربیات چند ساله خودم آن را به رشته تحریر درآوردهام. ابتدا به ذهنم رسید که اول فیگورها و الگوهای ریتمیک را بنویسم، بعد با خودم گفتم نه اینطور نمیشود و شاید کسی بخواهد فقط تنبک فولکوریک بنوازند. اینگونه شد که تصمیم گرفتم اثر جدیتر و تخصصیتر باشد.
اگر به خیلی از مناطق بروید، درخواهید یافت که اغلب نوازندگان مقامها و قطعات را با نتهای دستی و ابداعی مینویسند. مثلا در رابطه با سازهایی چون «دوتار» و «تنبور» نام پردهها یا دستانها، شمارهبندی است. برای نوع کوک ساز و سیمها هم اعداد و علامتهایی وجود دارد. فعالیت موزیسینها و اجرای مقامها بر این اساس چه مشکلات و آسیبهایی را در پی خواهد داشت؟
بله این روالی که میگویید موجود دارد. اما باید این موضوع را همواره در نظر داشته باشیم که هر استاد به لحاظ زیستی مانند همه انسانها عمر محدودی دارد. با این حساب ما برای بهرهگیری از دانش و داشتههای هر استاد زمان مشخصی داریم. با درگذشت و حذف هر فرد، متاسفانه او هر داشتهای که دارد را با خود میبرد. این قضیه درباره ریتمها هم صادق است. در گذشته تکنیکهای امروزی وجود نداشته و لذا با درگذشت هر استاد، او هرآنچه داشته را با خود میبرده است؛ بی اینکه آن آثار و اجراها، ضبط شده و جایی به ثبت برسند؛ اینگونه بوده که ریتمها از بین میرفتهاند.
شاید بتوان گفت دلیل همه تغییرات نادرست و تحریفات رخ داده تا امروز همین کاستی و چالش است؛اینکه مقامهای بسیاری از مناطق کشور به صورت درست نتنگاری نشدهاند. آن نتهای دستی هم میتوانند قابل تحریف و تغییر باشند.
بله درست است.
شما در این کتاب به «نتنگاری» قطعات و ریتمهای مورد نظرتان پرداختهاید. این رویه هم به لحاظ طراحی و تالیف توسط شما، و هم در زمینه نشر و پخش با چه حمایتهایی به نتیجه رسیده است؟
نگارش و چاپ کتاب «آموزش تنبک فولکلوریک لرستان» از همان ابتدای نگارش تا مرحله نشر شخصی و توسط خودم انجام شده است. قاعدتا باید حمایتهایی از سوی نهادهای فرهنگی وجود داشته باشد؛ آنهم از اثری که درباره موسیقی نواحی ایران است، اما خب متاسفانه مورد حمایت هیچ شخص و نهادی قرار نگرفتم و خودم به تنهایی با هزینه کاملا شخصی اقدام به انتشار و چاپ نمودم. از طرفی از آنجایی که موضوع کتاب صفر تا صد یک سیستم آموزشی بود، باید استانداردهای جهانی را در نظر میگرفتم که این قضیه هم مشکلات خودش را داشت.
چرا روی نگارش اثر بر اساس استانداردهای جهانی تاکید دارید؛ در حالی که سازتان ایرانی و موسیقیتان فولک است.
بله موضوع کتاب سازی ایرانی است که شیوههای نوازندگی فولکوریک را آموزش میدهد؛ اما باید بگویم اینگونه نیست که ما یک کتاب آموزشی را بدون رعایت قواعد و مولفههای مهم به رشته تحریر درآوریم؛ البته صحبت من درباره کتاب «استاندارد» است. یک کتاب آموزشی درست، قاعدهمند و کارآمد حتما باید بر اساس استانداردهای جهانی نگارش و تالیف شود. در مقوله آموزش هنری چون موسیقی نمیتوانیم به ناگاه از یک مسئله عبور کنیم و به سراغ موضوعی دیگر برویم. موارد مهمی دراین زمینه وجود دارد که باید رعایت شوند.
اگر امکانش هست در اینباره یک مثال تخصصی بزنید که برای مخاطبان عامتر موسیقی هم قابل فهم باشد.
مثلا استاندارد جهانی میگوید زمانی که شما نت چنگ را یاد گرفتید و سپس به فراگیری دولاچنگ پرداختید، اینها باید در کنار هم قرارگیرند. در ادامه است که هنرجو یا نوازنده باید به سراغ مسئله جدید برود. همه این موارد وسواس و ظرافت بسیاری را از سوی نویسنده و مولف، میطلبد.
اتفاقا موضوع استاندارد بودن منابع آموزشی چالشی است که در چاپ و نشر کتابهای هنری داخلی وجود دارد. اما در میان کتب موجود آثاری که به آموزش موسیقی میپردازند، معمولا به لحاظ بهرهگیری از علامتهای اختصاری استاندارد دچار اشکالات و حتی اشتباهاتی در نتنگاری هستند. این اشکال همیشه وجود داشته است.
حرفتان درست است و من از همان ابتدا به همه این موارد فکر میکردم. طی سالهای اخیر چهار، پنج سالی روی علامتها فکر کردهام تا حین نگارش و چاپ همه چیز درست و دقیق باشد. مثلا ما در تنبکنوازی کلاسیک ضربه «اسلپ» نداریم و باید برای آن علامت تعریف میکردم. کلا ریتمهای فوکلوریک به گونهای هستند که گاه لازم است برای آنها در جهت نتنگاری علامتی تعریف کنیم. و خب چنین مواردی مهم و زمانبر است. از سوی دیگر روی فیگورهای مربوط به ساز تنبک حساسیت داشتم و روی این بخش نیز برای ارائه اثری کاملتر زمان صرف کردهام.
مگر فیگورهای نواختن تنبک فولکوریک با تنبکنوازی مرسوم درکشور تفاوت دارد؟
بله مثلا در تنبکنوازی فولکوریک ضربات، دست باز هستند و در شیوه کلاسیک دست بسته انجام میشوند. یا مثلا درتنبک فولکوریک چیزی به اسم «پِلنگ» یا «بشکن» نداریم. یعنی در طول تاریخ چندین هزارساله چنین موردی نداشتهایم.
کمی درباره تنبک فولکوریک لرستان بگویید. خیلی کم در اینباره شنیدهایم حتی شاید مخاطبان خاص و تخصصی موسیقی هم از این موضوع بیاطلاع باشند. عموما تصورمان این است که ساز با قدمت لرستان سرنا، دهل و «تال» یا همان کمانچه لری است. در برخی مناطق هم «تنبور» یا به زبان محلی «تمیره» یا «تموره» را داریم.
من برای رسیدن به پاسخ سوالی که الان شما درباره تنبک فولک لرستان مطرح کردید، با دکتر عطا حسنپور مورخ و باستانشناس خیلی در ارتباط بودهام. کمکهای ایشان خیلی جای تقدیر دارد و واقعا کنار من بودند؛ لذا لازم میدانم در همین فرصت از ایشان و همکاریها و تعاملاتی که با من داشتند تشکر کنم. ایشان مستندی را در اختیارم گذاشتند که بسیار کمککننده بود و گویای قدمت تاریخی موسیقی لرستان است. در همین راستا تصویری وجود دارد که مربوط به اولین ارکستر جهان بشریت است و محل آن منطقه کاسین (بخشهایی از خطه زاگرس و لرستان امروزی) خودمان بوده است. شما حساب کنید این ارکستر سازبندی داشته و سازهای بادی، کوبهای و زهی را شامل میشده است. این وقایع مربوط به شش هزار یا شش هزار و پانصد سال پیش است.
از این پیشینه و اتفاقات تاریخی، مثالهای دیگری هم وجود دارد.
بله. مثلا ردیف رقصندگان را داریم که محدوده دزفول را دربرمیگیرد که به آن «لرستان فرهنگی» میگفتهاند. از آنجایی که هیچ رقص و سروری بدون ریتم معنایی ندارد، میتوانیم بگوییم ریشه کاملا متعلق به لرستان است. گرفتن دست و انگشتان در رقصهای فولکوریک همان مدلی است که امروزه هم وجود دارد و در مراسمها شاهدش هستیم. بنا به همین توضیحات باید بگویم هر آنچه رخ داده مختص منطقه بوده است.
پس میتوانیم بگوییم تنبک هم یکی از سازهای باستانی ماست که خاستگاه آن لرستان بوده است.
بله میتوان چنین گفت. تمام این توضیحات تاریخی را در کتاب «آموزش تنبک فولکلوریک لرستان» هم اعمال کردهام، تا درباره قدمت موسیقی لرستان هم توضیحات کاملی به هنرجویان و نوازندگان داده باشم.
تنبک فولکوریک لرستان را به لحاظ شیوه نواختن و ریتمها چقدر میتوانیم از موسیقی دستگاهی ایران جدا بدانیم؟ شاید هم چنین اتفاقی افتاده باشد و نوازندگان و آهنگسازان نسلهای قبل برداشتهایی هم از موسیقی منطقه داشتهاند و مواردی را در موسیقی دستگاهی ایران لحاظ کردهاند؟
مسئله بسیار متفاوت است و من در اینباره با دیگر دوستان رسانهای هم صحبتهایی داشتهام. تنبک فولکوریک لرستان از نظر بافت، از نظر ناحیه تولید صدا روی ساز و هم به لحاظ فیگورهای ریتمیک و اکسنتها، فضای کاملا متفاوتی دارد. این تفاوتها دلایلی هم دارد که نوع زندگی و بافت جغرافیایی و موارد دیگر برخی از آنهاست. اما میتوانیم بگوییم که خروجی ریتمهای فولکوریک بوده که به ریتمهای کلاسیک رسیده است. همین ریتم شش هشتم کلاسیک ایرانی که الان در قالب موسیقیهای مختلف آن را میشنویم، هزاران سال پیش وجود داشته است. یعنی ما همچین مقامی داشتهایم که ریتمیک و بین شش هشتم و ده هشتم بوده است. یا مثلا مقام «سهپا» را داریم که در کتابم آن را آوردهام. ریتم دو چهارم کلاسیک ایرانی که الان میشنویم، هزاران سال پیش هم وجود داشته و در آن دوران چنین ریتمی ساخته و نواخته شده است. بر اساس تمام مستندات و آنچه در این گفتگو توضیح دادم، ریشهها در منطقه زاگرس و لرستان و توابع آن هستند.
کمی درباره متد آموزشیتان بگویید که در کتاب «آموزش تنبک فولکلوریک لرستان» به آن پرداختهاید. منظور این است که در کتابتان بخش جداگانه و روشمندی را برای آموزش ضمیمه کردهاید یا اینکه این روش و روند به ترتیب و بر اساس دروس پیشنهادی به هنرجو و خواننده ارائه شده است؟
جدا از تاریخچه که در اثر به آن پرداختهام، اصول تمرینی ریتمیک در آن رعایت شده است. یعنی اگر مثلا فردی که ریتم نمیداند و اصلا متوجه این مقوله نیست؛ اما ریتمهای فولکوریک را دوست دارد، میتواند بر اساس ترتیب کتاب، به صورت صفر تا صد ریتمها را بنوازد. در همین راستا حداقل هفتاد صفحه تمرینی را قبل از الگوهای اصلی در کتاب آوردهام. فرد مذکور هفتاد صفحه تمرینی را مینوازد و باقی موارد را فرا میگیرد و سپس به الگوهای اصلی میرسد. به طور مثال در کشوری چون اسپانیا هم چنین رویهای وجود دارد و اتفاقاتی که در کاخننوازی این کشور رخ میدهد چیزی شبیه شیوههایی است که در تنبکنوازی ما وجود دارد. میبینیم که فلان کاخنواز صرفا فولک میزند و کلاسیک نمینوازد.
مورد یا ویژگی دیگری درباره کتابتان وجود دارد که بخواهید دربارهاش توضیح دهید؟
موضوع دیگر اینکه من صرفا به یک منطقه و یک سیستم جغرافیایی بسنده نکردهام. دوست داشتم موضوعات مورد نظر در رابطه با موسیقی و تنبک فولکوریک لرستان بهتر و بیشتر معرفی شوند؛ به خاطر ارزش و قدمتی که دارند.
و برای این معرفی بهتر چه تمهیدی را به کار گرفتید؟
برای رسیدن به این مقصود کل کتاب به زبان انگلیسی هم ترجمه شده است. یعنی اینکه مخاطبت با کتابی دو زبانه مواجه است و در مقابل صفحات فارسی متن ترجمه شده را آوردهام. هدفم این بود که برای غیر ایرانیها و غیر فارسی زبانها هم منبعی داشته باشم. طی این موضوع هنرجوی غیر ایرانی و نا آشنا به زبان فارسی هم میتواند علاوه بر مطالعه تاریخچه و بخشهای کتاب، کل آثار ارائه شده را بنوازد.
در دنیای بدون مرز امروز موزیسینهایی را میتوان نام برد که به یادگیری و شناخت موسیقی ایرانی و تلفیق آن با سبکهای دیگر تمایل دارند. به طور مثال یواخیم هایتنس نوازنده و آهنگساز آلمانی سالهاست روی موسیقی ایرانی کار میکند و در این زمینه آثاری تولید کرده و جشنوارههایی را هم با این محوریت برگزار کرده است. چنین هنرمندانی همواره به دنبال منابع موثقی هستند که به زبان انگلیسی نوشته یا ترجمه شده باشد.
بله این کار با همه دشواریهایی که برای نویسنده و مولف ایرانی دارد اما نوعی فرهنگسازی هم محسوب میشود. لذا از اینکه کتابم دو زبانه منتشر کردهام خوشحال و میدانم انجام چنین کاری اصطلاحا جواب میدهد و بازخوردهای مثبتی از سوی هنرمندان غیر فارسی زبان خواهد داشت. امیدوارم چنین باشد. از طرفی من در خارج از ایران معمولا اجراهای متعدد دارم و به همین واسطه میدانم موسیقی ایرانی برای غیر ایرانیها هم جذاب است و آن را دوست دارند.
موضوع مهم بعدی که اغلب نویسندگان و مولفان و مترجمان با آن چالش دارند، ورود به عرصه نشر و چالشهای آن است. این روند برای شما چگونه و با چه دشواریهای طی شد؟
من هم طی این روند سختیهایی را متحمل شدهام. فردی که میخواهد در فضای فعلی کتاب چاپ کند؛ آنهم یک اثر آموزشی، باید خیلی خیلی صبور و مقاوم باشد. این روند آنقدر پرچالش است که برخی از نویسندگان و مولفان از میانه راه ازانجام کاری قصدش را دارند و همان چاپ کتاب است، منصرف میشوند. یکی از دلیل چنین اتفاقی هزینههای بالای نشر برای نویسنده است. دلیل دیگر عدم همکاریهای بخشها و نهادهایی است که نسبت به نشر آثار حوزه خودشان وظیفه دارند اما به آن عمل نمیکنند. به طور مثال من هنوز ایمیلهایم به خانه موسیقی را دارم. من حدود یک ماه پیگیر ماجرا بودم و میخواستم مسئولان مربوطه را در جریان پروژهام بگذارم و در همین راستا حمایتهایی رقم بخورد، اما خب متاسفانه به نتیجه مثبتی نرسیدم و هیچ حمایت و تعاملی رخ نداد.
در نهایت چه پاسخی به شما دادند؟
مسئولان مربوطه در خانه موسیقی به من گفتند نسخه پی دی اف کتاب را برایشان بفرستم و درخواستی بنویس تا روال همکاری انجام شود. الان دو سال گذشته و کتاب چاپ شده و هنوز پاسخی به من داده نشده است. در ادامه هم صفر تا صد روند چاپ را خودم به عهده گرفتهام و تامین هزینههای سرسام آور هم تمام و کمال به عهده خودم بوده است. خودتان میدانید که قیمت کاغذ به طور روزانه افزایش مییابد و این تنها یکی از موارد است. من حتی مقوله پخش را هم خودم انجام میدهم و کتاب را به مراکز پخش ندادهام. میخواهم بگویم تمام کارها را شخصا خودم انجام دادهام، تا کتاب به دست افرادی که به آن نیاز دارند، برسد. من در سایت خودم، مستقیما شماره تلفنی را به این کار اختصاص دادهام تا آنها را مستقیما برای مخاطبان ارسال نمایم.
کتابهای آموزشی آنهم در زمینه موسیقی برای چاپ هزینه بالایی دارند چون عکسها، نتها باید روی کاغذ خوب و با کیفیت چاپ شوند.
همینطور است که میگویید. کتاب «آموزش تنبک فولکلوریک لرستان» رنگی است که جنس کاغذش باید با کیفیت باشد و مشمول هزینه است. بحث عکاسی؛ صفحهآرایی و جلد هم مقولات دیگری هستند که مشمول هزینهاند. و اینکه دو زبانه بودن کتاب هم برای ترجمه هزینههایی داشته است. من نه به عنوان مولف کتاب، بلکه به عنوان یکی از نوازندگان این کشور دلم میخواست حمایتهایی در این زمینه وجود داشته باشد. باور کنید درگیر مسائل بسیاری بودهام که واقعا در حوزه نشر به من ارتباطی نداشتهاند. واقعا در مقاطع و روزهای به شدت کلافه میشدم و با وجود این کلافگیها و خستگیهاست که تعدادی از همکارانم از چاپ اثرشان منصرف میشوند.
چقدر برای چاپ کتابتان هزینه کردهاید.
اینطوربگویم که هر رقمی در ذهن دارید آن را بسیار بیشتر کند. خیلیها تصور میکنند الان با پنجاه، شصت میلیون تومان میتوانند کتاب چاپ کنند، اما اینطورنیست و هزینهها خیلی بیشتر است. حال شما قضیه رنگی چاپ کردن اثر را هم در نظر داشته باشید که بسیار مقوله پرهزینهای است. من برای چاپ اثرم حداقل صد میلیون هزینه کردهام.
از فعالیتهای اجرایی آیندهتان بگویید.
آخرین فعالیت اجرایی من تور کنسرتهای اروپا بود که به این واسطه همراه با اعضای گروه «بالوشان» در یازده کشور به اجرای برنامه پرداختم. در حال حاضر هم با آقای علی زندوکیلی مشغول همکاری هستم و چند ماهی میشود در خدمت ایشان هستم.
اگر ناگفتهای مانده بفرمایید.
گفتنیها تا جای ممکن بیان شد. موضوع دیگری که لازم میدانم به آن اشاره کنم این است که کتاب «آموزش تنبک فولکوریک لرستان» جلد دوم خواهد داشت. سه، چهار کتاب دیگر در دست نگارش و تالیف دارم که ترجیح میدهم در زمان چاپ به آنها بپردازیم.
گفتگو: وحید خانهساز