واکاویِ ابعاد مختلف بازیِ رژیمصهیونیستی در زمینِ جنبش مقاومت فلسطین؛
خریدنِ وقت برای به تاخیرانداختنِ فروپاشی/ وضعیت صهیونیستها اصلا خوب نیست
روی زمین، به جز مردم عادی نوار غزه، چیز دیگری دستگیرِ صهیونیستها نخواهد شد. توجه داشته باشیم که سازماندهی مقاومت در اعماق زمین اتفاق میافتد و در حقیقت، مخفی از چشم نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیلی است. به نظر حتی خودِ صهیونیستها نیز تردیدی ندارند که حمله زمینی آنها به نوار غزه، تلفات زیادی را برایشان به بار خواهد آورد. با این حال، مساله اصلی این است که آنها حمله به نوار غزه را از نَه از روی ابتکار عمل، بلکه در فضای تردیدِ راهبردی انجام میدهند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رژیم اشغالگر قدس پس از تحمل و دریافتِ مجموعهای از شوکهای قابل توجه از سوی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در قالب عملیات طوفان الاقصی و دوره زمانی پس از آن، به تازگی چند مانور را جهت حمله زمینی به نوار غزه انجام داده و البته که ارتش رژیم اشغالگر قدس نیز اخیرا از حمله زمینی به منطقه مذکور سخن گفته است. در این چهارچوب، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که با حمله زمینی صهیونیستها به نوار غزه، مقاومت اسلامی فلسطین از برخی شگفتانههای جدید خود علیه صهیونیستها رونمایی خواهد کرد و عملا معادلات جدیدی را رقم میزند.
کما اینکه در ۲۴ ساعت گذشته نیز اخبار مختلف دال بر منهدم شدن دست کم ۳۰ تانک و خودروی زرهی صهیونیستها و البته وارد آمدن تلفات جانی به نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی منتشر شده است. در این چهارچوب، اینطور به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی که به دلیل عملیات طوفان الاقصی تا حد زیادی آبروی متصور برای خود را آسیب دیده یافته، اکنون در مواجهه با افزایش قابل ملاحظه میزان نارضایتیها در اراضی اشغالی از عملکرد نامطلوب خود و در عین حال تشدید بحرانهای امنیتی برای خودش، دست به حمله زمینی به نوار غزه زده است. اقدامی که بیش از آنکه پالسهای روشنی را در مورد ابتکار عمل صهیونیستها در مواجهه با بحرانهای پیشرویشان مخابره کند، به صورت عینی جلوههایی روشن از انفعال و ضعف آنها را مخابره میکند و گویی صهیونیستها در حال بازی در زمینی هستند که مطلوب مقاومت اسلامی فلسطین است. در گفتگو با «محمودرضا امینی»، دکترای روابط بین الملل و کارشناس مسائل راهبردی، به واکاوی ابعاد مختلف بازیِ رژیم اشغالگر قدس در زمین جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، در قالب اوج گیری تنشهای اخیر و جاری پرداختیم. مشروح گفتگو با این کارشناس را در ادامه میخوانید.
بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، در قالب عملیات طوفانالاقصی دست به نوعی اقدام پیشدستانه علیه صهیونیستها و نیات شومِ آنها علیه ملت فلسطین زده است. در واقع، این عملیات جدای از اینکه پالس قدرت مقاومت فلسطین را به طرف صهیونیست مخابره کرده، در عین حال سعی در خنثیسازی برخی طرح و برنامههای آتی رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین داشته است. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
عملیات طوفان الاقصی رویداد بزرگ و قابل توجهی بود و باید باور داشته باشیم که عملیات نیاز به برنامه ریزی، محاسبه، برآورد، و جمع آوری اطلاعات دارد و وقتی یک عملیات به نتیجه میرسد به این معناست که از قبل روی آن کار شده و مانورها و تمرینهای لازم با محوریت آن صورت گرفته و درست بر هم اساس باید گفت که عملیات طوفانالاقصی یک رویداد پیش بینی شده و تمرین شده از سوی حماس بود.
معادلهای که ۲ دلیل عمده و محوری را نیز میتوان برای آن ذکر کرد: اولا، جلوگیری از اقدام نظامی قریبالوقوع رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و مقاومت فلسطین و ایجاد معادلات تازه در چهارچوب تقابلات دو طرف، و دوم اینکه بایستی جلوهای عینی از نوعی توازن قوا میان اسرائیل و حماس ایجاد میشد. به نظر من؛ اگر حماس عملیات طوفان الاقصی را انجام نمیداد، اندک زمانی پس از این عملیات، اسرائیل اقدام نظامی علیه حماس و نوار غزه را با هدفِ تضعیف مقاومت فلسطین در دستور کار قرار میداد. از این منظر، اساسا طراحی و اجرای عملیات طوفانالاقصی را بایستی یک نقطه عطف در قالب نبرد مقاومت فلسطین علیه رژیم اشغالگر قدس به شمار آورد. رویدادی که البته دامنه دستاوردهای راهبردی آن به مراتب گستردهتر است و هرچه زمان میگذرد، ماهیت و ابعاد مختلفِ ضربات جدی که به صهیونیستها وارد شده، بیش از پیش آشکار میشود.
ارتش رژیم صهیونیستی به تازگی عملیات زمینی علیه نوار غزه را آغاز کرده است. به نظر شما آیا صهیونیستها در قالب حمله زمین به نوار غزه میتوانند به دو هدفِ اعلامی خود یعنی نابودسازی جنبش حماس و آزادسازی اسرای اسرائیلی دست یابند؟
روی زمین، به جز مردم عادیِ نوار غزه، چیزی دیگری دستگیرِ صهیونیستها نخواهد شد. توجه داشته باشیم که سازماندهی مقاومت در اعماق زمین اتفاق میافتد و در حقیقیت مخفی از چشم نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیلی است. حتی خودِ صهیونیستها نیز تردیدی ندارند که حمله زمینی آنها به نوار غزه، تلفات زیادی را برایشان به بار خواهد آورد.
اسرائیل با حمله زمینی خود به نوار غزه عملا وارد زمینِ آماده شده از سوی جریان مقاومت شده است. اسرائیل با حملات هوایی به غزه صرفا به دنبال نابودسازی زیرساختهای غزه و تحمیل رنج به مردم این منطقه بوده است و بعید است که با حمله زمینی به نوار غزه دستاورد خاصی داشته باشد. تردیدی نیست که نوار غزه، هدفی آسان برای عملیات زمینی صهیونیستها نیست.
با این حال، اساسا حمله زمینی صهیونیستها به نوار غزه در فضایی از شک و تردید راهبردی و از روی ناچاری صهیونیستها و نَه ابتکار عمل آنها اتفاق افتاده است. ضربه عملیات طوفانالاقصی به اسرائیل بسیار جدی بوده و رژیم صهیونیستی به هر نحو ممکن سعی دارد تا حدی آبروی از دست رفته خود را بازیابد. از این رو، با حمله زمینی به نوار غزه سعی دارد به نوعی اعاده آبرو، چه از طرف شهروندان صهیونیست و چه جامعه بینالمللی کند. از سوی دیگر، تندورهای صهیونیست نیز سعی دارند به نوعی با حمله زمین به نوار غزه، تا حد زیادی روی عملکرد نامطلوب خود سرپوش بگذارند و از ایجاد بحرانهای جدیتر علیه خودشان جلوگیری کنند.
با این حال، نکته قابل تامل این است صهیونیستها خیلی خوب میدانند که با تلفات و خسارات جدی در قالب حمله زمینی به نوار غزه رو به رو میشوند. در کنار همه اینها، صهیونیستها هیچ اهرم موثری را نیز برای آزادسازی اسرای خود که نزد حماس هستند، ندارند. فراموش نکنیم که جدای از اسرای غیرنظامی اسرائیلی که حماس نسبت به آنها عطوفت دارد و به نظر من دیر یا زود آنها را آزاد خواهد کرد، این جنبش، شمار قابل ملاحظهای از اسرای نظامی صهیونیست که برخی از آنها جز افسران نظامی ارشد ارتش رژیم اشغالگر قدس هستند را نیز در اختیار دارد. موضوعی که از اهمیت زیادی برای صهیونیستها برخوردار است. با این همه، حمله گسترده زمینی ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه، بعید است که با دستاوردهای جدی برای این رژیم همراه باشد. دلیل آن نیز بنبست راهبردی است که صهیونیستها در آن گرفتار شدهاند.
در مدت اخیر، دولتهای غربی و به ویژه دولت آمریکا، مدل کنشگری خاصی را از خود نشان دادهاند و شاهد بودهایم که در ظاهر طرفهای مختلف را به خویشتنداری دعوت کرده و میکنند اما در عمل، حمایتهای سنگینی را از رژیم صهیونیستی انجام میدهند. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
نوعِ رویکرد دولتهای غربی و مخصوصا آمریکا نسبت به بحران جاری ایجاد شده برای رژیم اشغالگر قدس نشان میدهد که وضعیت صهیونیستها بسیار وخیم است. از این رو، این طیفها با تشدید تحرکات میدانی از رژیم صهیونیستی به نوعی سعی دارند تا از ارایه سناریوهای خطرناکتر علیه اسرائیل جلوگیری کنند.
آمریکاییها در شرایط کنونی بار دیگر جلوهای عینی از استانداردهای دوگانه خود را پیش چشم افکار عمومی جهان به نمایش گذاشتهاند. از یک سو، تمامی طرفهای مرتبط با تنشهای جاری میان حماس و رژیم اشغالگر قدس را به خویشتنداری دعوت میکنند و از سوی دیگر، خود حمایتهای سنگین اطلاعاتی و تسلیحاتی از رژیم صهیونیستی انجام میدهند. البته که رویکردها و رفتارهای اینچنینی آمریکا صرفا محدود به تحولات اخیر نیست و آمریکاییها تاکنون بارها و بارها و در قالب پروندههای مختلف، یکچنین رویکردهایی را از خود نشان دادهاند. همین رویکرد آنها نیز نشان میدهد که اساسا نباید نسبت به آنها اعتمادی داشت. تردیدی نداشته باشید که اگر وضعیت صهیونیستها خوب بود، رهبران غربی اینچنین سریع و پشت سر هم خود را به اراضی اشغالی نمیرساندند تا به رژیم اشغالگر قدس روحیه بدهند.
به نظر عملیات طوفان الاقصی، جدای از اینکه برای رژیم اشغالگر قدس یک شوک جدی بود، به طور خاص برای دولت آمریکا، شرکای اروپایی آن و البته شماری از کشورهای عربی نیز یک شوک بزرگ و قابل توجه بود که به هیچ وجه انتظار آن را نداشتند. در این فضا، هم جریانها و گروههای مقاومت فلسطینی، هم محور مقامت و هم ملتهای منطقه، بایستی اقدامات لازم را در تقابل با دشمن صهیونیست انجام دهند و هیچ توجهی به اقدامات و ادعاهای طرف آمریکایی نداشته باشند. معادلهای که البت همین حالا نیز شاهد آن هستیم و میتواند حامل چالشهای جدی برای رژیم اشغالگر قدس و حامیان بینالمللی آن باشد.
برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که اقدام جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در قالب عملیات طوفان الاقصی و در عین حال تحرکات معنادار و قابل توجه آن در دوره زمانی پس از عملیات مذکور، تا حد زیادی راه و زمینههای لازم جهت فروپاشی رژیم اشغالگر قدس را تسریع و تسهیل خواهد کرد.
بدون تردید مقاومت فلسطین با تحرکات اخیر خود نشان داده که اراده و قدرت آن در ابعاد سیاسی و نظامی، افزایش قابل توجهی داشته و تردیدی نیست که وقتی قدرت مقاومت فلسطین افزایش مییابد، این موضوع خود میتواند تعریف کننده معادلات جدید و راهبردی باشد. مقاومت فلسطین از اراده لازم و کافی جهت نظامسازی برای فلسطینِ آزاد و مستقل برخوردار است و اساسا این فرایند در شرایط کنونی در حال طی شدن است.
در این فضا، جدای از اینکه شاهد وارد آمدن ضربات مختلف از سوی مقاومت فلسطین به رژیم اشغالگر قدس هستیم، میبینیم که جامعه صهیونیستها نیز از درون دچار انشقاق و شکاف شده و شمار قالب توجهی از شهروندان صهیونیست در حال ترک اراضی اشغالی هستند. معادلهای که از آن به عنوان «مهاجرت معکوس» یاد میشود. جدای از اینها، حمایتهای گستردهای که در مدت اخیر از مقاومت و ملت فلسطین در کشورهای غربی و در قالب برگزاری تظاهرات فراگیر و پرجمعیت صورت گرفته نیز حامل پالسهای معنادار و بینظیری است.
مجموع این معادلات، چالشهای پیش روی رژیم اشغالگر قدس را جهت تداوم بقای آن افزایش دادهاند و البته که چشماندازهای مرتبط با فروپاشی آن را روشنتر و قویتر کردهاند. اساسا حمله زمینی صهیونیستها به نوار غزه نیز با این هدف انجام گرفته تا شاید بتواند تا حدی روند فروپاشی رژیم صهیونیستی را به تاخیر بیندازد. از این منظر، این اقدام صهیونیستها نیز نَه از روی ابتکار عمل و به مثابه کنشی فعال، بلکه حرکتی کاملا منفعلانه و ناشی از تحمیل قواعدی بوده که مقاومت فلسطین آنها را به دشمن صهیونیست دیکته کرده است.
از این رو، من نیز موافقم که عملیات طوفان الاقصی و آنچه مقاومت فلسطین پس از عملیات مذکور از خود در تقابل با صهیونیستها نشان داده، تا حد زیادی میتواند روند فروپاشی رژیم اشغالگر قدس را تسریع و تسهیل کند.