پشتِ زیورآلات باستانی چه افکاری نهفته است؟
یک باستانشناس معتقد است: زیورآلات در گذشته نه تنها برای آراستگی بلکه با اهدافی مرتبط با اعتقادات و آیینها طراحی و ساخته میشدند. حتا میتوان گفت برخی از سنگهای خاص را با نیتی خاص برای رسیدن به هدفی خاص با خود همراه داشتند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فلزات و سنگهای قیمتی از دیرباز در دستهای ماهر بشر به شکلهای تزیینی و هنری درآمده است تا به عنوان زیور شخصی در راه نمایش مقام و موقعیت اجتماعی یا در جهت درمان جسم و روح در رسومات آیینی به کار برده شود.
انسانهای نخستین، انواع صدفها را با الیاف نباتی رشته کرده و به گردنشان میآویختند. آنان قاب و مهرههای استخوانی و گوش ماهی را با مختصر تغییر به صورت زیورآلات درآورده و مورد استفاده قرار میدادند. با ترک کوچنشینی در دوره نوسنگی و گذار از مرحله شکار به مرحله کشاورزی و کشف آتش و چرخ، انسان به مرحله صنعت سوق داده شد و با ذوب فلزات توانست اشیای گونا گونی بسازد که مجموع این عوامل در دورانهای مختلف سبب دگرگونی در شکل و جنس زیورآلات شد.
از زمانهای دیرین و در حدود ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در مصر و قریب به ۲۵۰۰ قبل از میلاد در میانرودان (بینالنهرین)، جواهرات و آرایههای دل انگیزی ساخته میشد. گذشت روزگاران نشان داده است که خودآرایی انسانها به دارایی و فقرشان بستگی داشته و منحصر به نژاد و قومی خاص نبوده است. نژادها و اقوام در این راستا، با هرچه که گمان کردهاند که موجب زینتشان میشود، خود را آراستهاند و با این جلوهگری همچون یک نیاز حتمی و حیاتی برخورد نمودهاند و در هر زمانی وسایل موجود را اعم از طلا، نقره، آهن، شیشه، گچ، سنگ و صدف- به کار گرفتهاند. نخستین علت پیدایش هنر، میلی است که انسان به زیبا جلوه دادن خود دارد. بشر میخواهد احساس خود را با قالبهای مادی تعبیر کند. او رنگ و شکل را وسیله این تعبیر قرار میدهد؛ از این رو، هنر وقتی آغاز میشود که انسان به فکر تزیین میافتد. دراین میان، جواهرات از کهنترین عناصر مدنیت به شمار میروند.
زهرا ابطحی (باستانشناس) دراین باره گفت: شاید در ظاهر، زیورآلات وسایلی برای آرایش و زینت تصور شوند بتوان چنین ساده انگارانه به آن نگرست اما این درحالی است که ساخت زیورآلات بر اساس باورها و اعتقادات است. از صدها سال پیش که نخستین گردنبندها در کنار اجساد گذاشته شدهاند و ما توانستهایم بخشی از این آثار را در کاوشهای باستانشناسی پیدا کنیم، یکی از اساسیترین دلایل تهیه زیورآلات به نوع و جنس موادی بازمیگردد که آن زیور با آن درست شده. برای مثال زیورآلاتی داریم که با صدفها درست شدهاند و از آنجایی که صدف چیزی نیست که همه جا بدست آید و به نوعی در آن زمان خاص محسوب میشد، از این رو ارزشمند بود. نه تنها صدف بلکه سنگهای عقیق، لاجورد و… نیز از چنین ویژگیهایی برخوردار بودند.
او ادامه داد: حتا ساخت زیورآلات برای همه اقشار و اشخاص جامعه انجام نمیشد بلکه تنها در دسترس اشخاص خاص جامعه بود. همانطور که در کاوشهای باستانشناسی شاهد هستیم، بسیاری از این زیورآلات در قبور و در گورستانها بدست آمدهاند. برای مثال در قبور عصر مفرغ بسیاری از این زیورآلات بدست آمده که از منظر باستانشناسان، کاربرد آیینی داشتند. به این معنا که گذشتگان ما اعتقاد داشتند، متوفا برای ورود به دنیای دیگر به وسایل خود نیاز دارد. از آن جمله میتوان به آب، خوراک وسایل شخصی و البته زیورآلات اشاره داشت. این اشخاص در طول زندگی خود از این زیورآلات استفاده میکردند و به اندازهای برایشان اهمیت داشت که حتا در زندگی پس از مرگ هم میخواستند آن را به همراه داشته باشند.
ابطحی یادآور شد: برخی از این زیورالات نه تنها جنبه تزیینی داشتند بلکه احتمالا نوعی تفکر حفاظتی و آیینی نیز در پس آن قرار داشت. با توجه به آنکه این مهم بخشی از میراث ناملموس ماست به طور قطع نمیتوانیم بگوییم که اینگونه بوده یا خیر. اینکه گذشتگان ما درخصوص انواع سنگها و زیورآلات چه تفکری داشتند برایمان به طور کامل مشخص نمیشود اما میدانیم که همواره این تصور وجود داشت که برخی از سنگها نیروهای خاصی دارند و سنگها به دنیای زیرین وصل هستند و میتوانند دارنده خود را از بلایا حفظ کنند و موجب پیروزی شوند. برای مثال سنگ فیروزه را به عنوان نمادی برای پیروزی میشناختند. جالب آنجاست که نه تنها در ایران بلکه در میان بومیان آمریکا نیز چنین اعتقادی وجود داشت و سنگ فیروزه را با خود حمل میکردند. درواقع میتوان گفت برخی از اعتقادات و نمادهای مشترک در میان عصر باستان در نقاط مختلف دنیا که حتا ارتباطی هم باهم نداشتند، وجودداشت.
این باستانشناس درخصوص استفاده از نقش مایهها و عناصر بصری در زیورآلات نیز گفت: نقوش روی زیورآلات نیز متفاوت است. از انار و انگور گرفته تا مار، شیر و… که نمادهایی ازباروری، قدرت و… است نیز بکار برده میشود. حتا برخی از این نمادها تا دوره اسلامی نیز تقدس خود راحفظ کردهاند. برای مثال انار را میوه بهشتی مینامیم.
بنابراین گزارش، در گذشته آویختن جواهرات معموال، تابع تسلط حکومتها و مبین ارزشها، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و معنوی افراد، گاهی، سمبلی برای اظهار قدرت و نشانه اهمیت و امتیاز طبقه خاصی از مردم آن جامعه، گاهی، همسو با اعتقادات فرهنگی و دینی مردمان آن روزگاران بوده و گاهی نیز با رشد علایق خرافی، پیوند خورده است. در حقیقت، گستره استفاده از زیور آلات نه به جنس و طبقه خاص محدود شده و نه کاربردی منحصر به فرد به عنوان شی زینت بخش دارد.
از میان اشیای گونا گون مکشوفه که کاربرد تزیینی داشته و از تمدنهای مختلف ایران به دست آمدهاند، مشاهده میکنیم که، نقشمایهها و طرحها و نمادها به طور مداوم از سلسلهها به یکدیگر و به دیگر تمدنها منتقل شده و از هم ملهم بودهاند. وئی واندنبرگ در کتاب خود به نام باستان شناسی ایران باستان چنین میگوید: هنر فلزکاری مخصوص ملل اسب سوار است مانند پارسیها. ایرانیان از دیرباز، از هیچ زیوری روی گردان نبودند. زیورآالت به عنوان مکمل پوشش تن و سر و دست و پای زن و مرد و تزیین کننده آنها، همیشه موردتوجه اقوام مختلف بوده است.
در این ارتباط هنرهای زینتی و ساخت زیورآلات نیز به عنوان هنری شکوهمند، کاربردی و ارزشمند به عنوان شاخهای مهم برای بررسی و تحقیق بیان میگردد و با توجه به اینکه در تمدن ایران باستان دو سلسله هخامنشی و اشکانی از جمله تمدنهای مهم با بافت فرهنگی هنری متفاوتی بودند، در تطبیق اشیاء به جای مانده از این دورهها میتوان به نتایج ارزندهای دست یافت. در دوره هخامنشی صنعت فلزکاری، سوارکردن فلزی بر روی فلزی دیگر، کنده کاری و تزیین فلزات به وسیله سنگهای قیمتی و همچنین، آبکاری فلزات دوران شکوفایی خود را میگذراند.
ابطحی افزود: در برخی از زیورآلات ایران باستان شاهد طرحهایی مانند کوزه آب، انار و. . هستیم که هرکدام نماد چیزی است و میتواند در راستای پرستش الههای خاص باشد. حتا درعصر حاضر نیز برخی از این نمادها مانند خوشه انگور، انار و… نیز در ساخت زیورآلات دیده میشود. این نشان از آن دارد که نمادها، فرهنگ و تمدن تاثیر خود را در نسلهای مختلف میگذارد. برخی از نقوش صدها وهزاران سال است که تکرار میشوند از آن جمله میتوان به نقش، شیر، بز، انار، درخت و… اشاره کرد. این نقوش ناخودآگاه تاثیر خود را در ذهن نسلهای دیگر میگذارند شاید از این روست که نگاه نسل جدید نسبت به زیورآلات بیشباهت به نسلهای گذشته نیست و شاید کمی ظرافت و تکنولوژی را دخیل کرده باشد اما بازهم به همان نمادهای گذشتگان از اسلیمیها گرفته تا انار و… باز میگردد.