کارگردان «ستون ۱۴» مطرح کرد؛
اکران فیلم در سینمای ایران سختتر از تولید آن است
امیرحسین همتی با اشاره به اینکه تعداد سانسهای اندکی به فیلم «ستون ۱۴» اختصاص داده شده و در تبلیغات نیز هیچ گونه همکاری صورت نگرفته، تأکید کرد: در تجربه اکران این فیلم به این نتیجه رسیدم که اکران فیلم در سینمای ایران سختتر از تولید فیلم است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «ستون ۱۴» به عنوان اولین فیلم سینمایی امیرحسین همتی به تهیهکنندگی علیرضا قاسمخان یک تریلر اجتماعی است که این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم با روایت قصهای ملتهب به عنوان اولین اثر کارگردانش یکی از معدود آثار سینمای ایران است که در ژانر تریلر ساخته شده است که البته در بستر یک موقعیت اجتماعی قصهاش را روایت میکند.
به بهانه اکران «ستون ۱۴» با امیرحسین همتی گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
«ستون ۱۴» را میتوان فیلمی ایدهمحور دانست. ایده این فیلم چگونه شکل گرفت؟
من همواره به مسائل مختلفی فکر میکنم و با دوستانم درباره معماری و سینما همیشه صحبت میکنیم و یک روز وقتی با یکی از دوستانم صحبت میکردیم بحثی شکل گرفت که میتوانم بگویم جرقه ایده فیلم «ستون ۱۴» آنجا زده شد ولی در وهله اول آنچه که در ذهنم ایجاد شده بود اینگونه نبود و موضوع فیلم بیشتر معطوف به بحث شرطبندی روی روابط انسانی بود و بعد که عمیقتر به این ایده فکر کردم این موضوع را مورد بررسی قرار دادم که این ایده چقدر میتواند در زندگی ما ملموس باشد.
چقدر در قصه «ستون ۱۴» سعی داشتید قشر ضعیف جامعه را به شکل انتزاعی بازیچه قشر مرفه نشان دهید؟
قطعاً این بازیچه شدن در فیلم وجود دارد. زمانی که در دانشکده هنرهای زیبا تحصیل میکردم، ما دانشجوها معمولاً روی پلهها مینشستیم و با هم صحبت میکردیم، در جایی که پاتوق ما بود، روی یکی از ستونها شعری نوشته شده بود که هیچوقت متوجه نشدم این شعر متعلق به چه کسی است و برخی میگفتند این شعر از یک شاعر چینی است.
روی ستون این شعر نوشته شده بود که «بچهها شوخی شوخی به قورباغهها سنگ میزدند و قورباغهها جدی جدی میمردند». این جمله از همان ۱۸ سالگی روی من تأثیر گذاشت و به این فکر کردم که اگر ما دوربین را به سمت قورباغهها بچرخانیم و اتفاق را از زاویه دید آنها ببینیم چه وضعیت وحشتناکی وجود دارد. در این فیلم من سعی نداشتم که نمایندهای از قشر مرفه نشان دهم یا این مرفه بودن را در طراحی لباس با پوششهایی خاص نشان دهم. در واقع دو کاراکتر یاشار و ساناز در این فیلم متوجه نیستند که چه کاری انجام میدهند و نمیدانند بازیهای بچهگانهشان چه بلایی سر دیگران میآورد.
چرا در به تصویر کشیدن هیجانات و اقدامات دو کاراکتر برادر و خواهر غلو کردید و آیا این اغراق در جهت دستیابی به یک مفهوم بوده است؟
در «ستون ۱۴» یک قصه و زیرمتنهای بسیاری وجود دارد، هر مخاطب میتواند برداشت خود را از این فیلم داشته باشد و به همین دلیل میتوانم بگویم به اندازه تعداد مخاطبان برای این فیلم زیرمتن وجود دارد. دلیل اینکه ما به شکلی رادیکال و اغراقشده به این موضوع نگاه کردیم این بود که میخواستم اطلاعاتی توسط خود بیننده با توجه به تجربه زیستهاش استخراج شود.
پدر در این قصه به نوعی مربوط به نسل قبل است و ما این دو نفر را میبینیم که از نسل امروز هستند و احساس میکنند کاراکترها بهتری شدهاند و آن نسل را نابود کردهاند تا خودشان اوضاع را بهتر کنند اما نتوانستهاند این کار را انجام دهند. در بین یاشار و ساناز ما شاهد هستیم که نفرت او نسبت به پدر رادیکال است اما در نهایت او راه پدر را ادامه میدهد و این در حالی است که یاشار سعی دارد شبیه پدر شود.
چرا کاراکتر زن را شبیه پدر انتخاب کردید؟
در این انتخاب به دنبال ارائه معنا یا مفهوم خاصی نبودم و بیش از هر چیز به جذابیت اثر فکر کردم چراکه در این موقعیت مخاطب انتظار دارد که پسر به پدر شبیه شود اما قصه را به شکلی طراحی کردیم که در این مورد خلاف انتظارات مخاطب پیش برود. در مقابل این دو شخص کاراکتر جلال وجود دارد که مهمترین کاراکتر فیلم است و قهرمان این فیلم جلال است. او شخصی فریبخورده و ساده است که با مشکل اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و همسرش را دوست دارد و هر دو کار میکنند تا بتوانند در کنار هم زندگی کنند و پای عشق هم میایستند و در نهایت در لجنزاری که گرفتارش شدهاند عشق است که پیروز میشود.
چرا فیلم به کاراکتر جلال که از قشر ضعیف جامعه است، نگاهی ترحمآمیز دارد؟
این نگاه ترحمآمیز وجود دارد اما این ترحم نسبت به همسرش رویا وجود ندارد چرا که رویا قوه عاقله است که به خاطر اشتباه همسرش وارد ماجرا میشود. ترحمی که نسبت به این کاراکتر وجود دارد به معنای ترحم به مردم یا قشر ضعیف جامعه نیست چرا که اگر قرار بود اینگونه باشد باید به رویا هم با ترحم نگاه میکردیم. جلال برای زندگیاش میجنگد و چون آدم خوبی است فریب میخورد و در واقع او میداند که راهی که پیش میرود راه اشتباهی است اما خود را گول میزند تا شاید راهی برای نجات وجود داشته باشد و در واقع ترحم از اینجا به وجود میآید که جلال در شرایط وحشتناکی که دارد برای نجات زندگیاش تلاش میکند.
آیا از شرایط اکران فیلم رضایت دارید؟
حتماً برای من اهمیت دارد که مردم فیلم را دوست داشته باشند ولی نمیتوانم خودم را راضی کنم که صرفاً اثری بسازم که مخاطب را قطعاً به سینما بکشاند، در این شرایط باید این نکته فکر کنم که پس وظیفه من چیست.
به نظر من ما به سینمای جدیدی نیاز داریم و برای من بسیار خوشحالکننده است که منتقدان و سینماشناسها این فیلم را فهمیدهاند و دوست داشتهاند و فکر میکنم ما توانستهایم کار جدیدی بسازیم و این کار جدید به معنای ارائه یک فیلم اکسپریمنتال نیست. در واقع «ستون ۱۴» یک تریلر مینیال است و جای اینگونه فیلمها در سینمای ما خالی است.
یکی از مشکلات در اکران «ستون ۱۴» این است که تعداد سانسهای این فیلم بسیار کم است و این در حالی است که اگر شما تعداد مخاطبان این فیلم را بر تعداد سانسها تقسیم کنید متوجه میشوید که فیلم «ستون ۱۴» و «آخرین تولد» از این منظر بیشترین مخاطب را دارند. من نمیتوانم بگویم مخاطب با این فیلم ارتباط برقرار کرده یا خیر چرا که اصلاً سانسی نداریم که بخواهیم درباره آن به نتیجه برسیم. حتی در تبلیغات نیز همکاری مناسبی با ما صورت نگرفت و در تجربه اکران این فیلم باید بگویم اکران فیلم در سینمای ایران سختتر از تولید فیلم است.
نکته پایانی...
از همه کسانی که کمک کردند تا این فیلم ساخته شود، حتی کسانی که از زمان شکلگیری ایده در کنار من بودند تشکر میکنم. ایده این فیلم از سال ۱۳۹۷ شکل گرفت و در پروسهای طولانی به این اثر تبدیل شد که حتی زمانی مینی سریال ۷ قسمتی این سریال نوشته شد و بعد ساخت آن سریال را کنار گذاشتیم و به فیلم «ستون ۱۴» رسیدیم.
از همه کسانی که فیلم را دوست داشتند تشکر میکنند و از همه کسانی که فیلم را نقد کردند خیلی تشکر میکنم. من عاشق همه فیلمهای ایرانی هستم و سعی داشتم به عنوان یک نفر که عاشق سینمای ایران است کاری کنم که بگویم تکهای از پازل سینمای ایران را شکل دادهام و یکی از دلایل اصلی اینکه فیلمی متفاوت ساختم هم همین مورد بود.