خبرگزاری کار ایران

میرعلیرضا دریابیگی در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

دعوت «ژنرال مجهول» از مخاطبان برای دیدن یک اثر «پست دراماتیک» در جهان‌های موازی و متکثر

دعوت «ژنرال مجهول» از مخاطبان برای دیدن یک اثر «پست دراماتیک» در جهان‌های موازی و متکثر
کد خبر : ۱۳۷۹۹۶۳

علیرضا دریابیگی، سرپرست گروه «یونتوس»، که فعالیت‌های خود و گروهش اساسی پژوهشی دارد، می‌گوید: ما بر اساس مدل «p.a.r» می‌کنیم که می‌شود «Practice as research» به این معنا که عمل ما به مثابه پژوهش است. یعنی این امکان وجود دارد که پژوهشگران، نظریه‌پردازان و نظریه‌خوانان به نمایش خلق شده بر اساس «p.a.r» ورود کنند. بر همین اساس می‌توان اثر را مقاله‌ای پژوهشی تلقی کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، طی چند ماه گذشته تئاتر شهر فصل پرکاری را گذرانده است. تمام سالن‌های تئاتر شهر به طور مستمر میزبان گروه‌های نمایشی بوده‌اند. از طرفی این مجموعه میزبان اصلی آثار پذیرفته شده در نوزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی «تهران-مبارک» بود. این مجموعه در مردادماه نیز میزبان چند نمایش است. یکی از این آثار که از بیست و یکم تیرماه در سالن چهارسو روی صحنه رفته نمایش «ژنرال مجهول» است که میرعلیرضا دریابیگی دراماتورژ و کارگردان آن است. متن اثر را رنه دُ ابالدیا نوشته و فرهاد ناظرزاده کرمانی آن را ترجمه کرده است. از این نویسنده تاکنون اثری در ایران منتشر نشده است.

علیرضا دریابیگی سرپرست گروه «یونتوس» و  عضو هیأت‌علمی گروه آموزشی و تحصیلات تکمیلی نمایش دانشکده هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران‌مرکز است، او تا امروز علاوه بر فعالیت‌های اجرایی در زمینه پژوهش و ترجمه کتاب نیز تلاش‌ کرده است. او اثر «نمایش در ایران» را در بیستمین جشنواره نمایش آیینی سنتی روی صحنه برده است.

میرعلیرضا دریابیگی طی گفتگو با ایلنا، درباره رنه د ابالدیا نویسنده «ژنرال مجهول» جزییات بیشتری را مطرح کرد و به چند و چون اجرای اثرش در سالن چهارسو پرداخت.

دعوت «ژنرال مجهول» از مخاطبان برای دیدن یک اثر «پست دراماتیک» در جهان‌های موازی و متکثر

در ابتدا کمی درباره نویسنده نمایشنامه «ژنرال مجهول» رنه دُ ابالدیا توضیح دهید. از این نویسنده تاکنون اثری در ایران منتشر نشده، درست است؟

بله همینطور است. این اولین نمایشنامه‌ای است که از «رنه دُ ابالدیا» در ایران توسط دکتر ناظرزاده‌کرمانی ترجمه شده است. درباره رنه دُ ابالدیا باید بگویم که او متولد ۱۹۱۸است و در سال ۲۰۲۲ از دنیا رفته است. این نویسنده که اهل فرانسه است در دوران حیات بسیار پرکار بوده؛ اما با این حال تا امروز جز «ژنرال مجهول» اثر دیگری از او ترجمه نشده است.

شما چطور این نویسنده را شناختید و در نهایت به متن ترجمه فرهاد ناظرزاده کرمانی پرداختید؟

زمانی که دکتر ناظرزاده به سال ۲۰۲۰در فرصت مطالعاتی فرانسه بودند، متن رنه دُ ابالدیا را می‌یابند و آن را از فرانسه به فارسی ترجمه می‌کنند. زمانی که من نمایش «شاه اوبو» به نویسندگی آلفرد ژاری را روی صحنه بردم، آقای ناظرزاده اجرای مرا دیده بودند و مورد پسندشان واقع شده بود. در همین راستا گفته بودند متن «ژنرال مجهول» را برای اجرا به علیرضا دریابیگی بدهید.

درباره فضا، سبک و حال و هوای کلی آثار رنه دُ ابالدیا کمی توضیح دهید.

آثار رنه دُ ابالدیا از چند جانب به آثار چند نویسنده دیگر شباهت دارد. او مانند آلفرد ژاری می‌آید و هجو طنز‌آمیز را  با «مضحکه/خندستان» درمی‌آمیزد. آنجا که ابالدیا سیلابی از واژگان را در دهان شخصیت‌های قهرمان و چالش‌گرش قرار می‌دهد و آنها پرگویی می‌کنند، اثرش به آثار «ژان ژیرودو»، «ژاک اودیبردی»، «اوژن یونسکو» و «ساموئل بکت» شباهت پیدا می‌کند. این نویسنده همچنین در به وجود آوردن فضاهای ابزود مانند اوژن یونسکو عمل می‌کند.  رنه دُ ابادلدیا در بخش‌هایی هم مانند ساموئل بکت به دنبال خلق کاراکترهایی است که مطرود، وامانده و نیمه مجنون هستند. 

دعوت «ژنرال مجهول» از مخاطبان برای دیدن یک اثر «پست دراماتیک» در جهان‌های موازی و متکثر

درباره نمایشنامه «ژنرال مجهول» کمی جزیی‌تر توضیح دهید.

این متن خیلی کلاسیک است و می‌توان گفت ابزورد است. در این اثر مانند برخی نمایشنامه‌های آلفرد ژاژی در بخش‌هایی گروتسک وجود دارد. در متن اصلی ژنرال آشیل بولییو دُ شامفور م را داریم و مارگریت همسر اوست. کاپیتان هم یکی دیگر از شخصیت‌هاست. او برای اغوا کردن ژنرال می‌آِید و قصد کشتنش را دارد. در آخر هم ژنرال را می‌گیرند و با خود می‌برند.

تا چه حد به متن وفادار بوده‌اید. آیا اجرای‌تان نعل به نعل بر اساس متن است؟

خیر من در دراماتورژی جهان‌های موازی و متکثر ساخته‌ام. من نویسنده اثر رنه دُ ابالدیا را وارد فضا کرده‌ام. او همزمان که مشغول تمام کردن متن است در ذهن تمایل دارد خودش نقش را بازی کند. بعد می‌گوید نکند بازی خودم جالب نباشد و در ادامه کارکترهای مختلف را امتحان می‌کند. او هرکدام از کاراکترهایی را که دوست ندارد، می‌کشد. همچنان که ما فکر می‌کنیم خط روایت قصه اصلی توسط نویسنده پیش برده می‌شود و همچنان که جهان نمایشی را می‌بینیم، در آخر متوجه می‌شویم که این همسرش مارگریت است که دسیسه چیده و شرایط را تماما به گونه‌ای پیش برده تا بتواند ژنرال را بکشد.

با توجه به اینکه مترجم اثر آقای فرهاد ناظرزاده است، آیا او را در جریان تغییرات و حذف و اضافه‌ها قرار دادید؟

بله با ایشان در تعامل بودم. شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی صحنه پنج اثر را حذف کرده بود. بنا به همین اتفاق من ناگزیر شدم با دراماتورژی دیگر صحنه مربوطه را حذف کنم؛ بی‌آنکه از بار دراماتیک اثر کاسته شود. قضیه را به دکتر ناظرزاده گفتم و ایشان نظرم را پسندیدند و گفتند فکر می‌کنم اثر دراماتورژی شده جدید از نمایشنامه اصلی بهتر است.

آیا این ابزود یا نیهیلیسمی که در نمایش «ژنرال مجهول» و دیگر آثارتان به آن توجه دارید، در راستای تفکر شماست؟ یعنی صرفا علاقه شما به این سبک است که توجه شما را به آن معطوف کرده است؟

من اساسا در چهار، پنج سال اخیر در لاین تئاتر «پست دراماتیک» و از لاین تئاتر «پست سینماتیک» مطالعه می‌کنم. در این زمینه دست به یک سری پژوهش، تجربه و آزمایش جدید می‌زنم. 

شما در زمینه ترجمه هم فعال هستید. آیا این روند هم در راستای تفکر و فعالیت‌های تئاتری شماست؟

ضمن کامل کردن پاسخ سوال قبلی به این سوال هم پاسخ خواهم داد. من به اتفاق  امیرحسین رضایی کتابی جدید چاپ کرده‌ام که «آزمایشگاه تئاتر» نام دارد و نشر «نیماژ» آن را منتشر کرده است. این اثر روش رویکردی به «پداگوژی» و «گوروپ لرنینگ» یا همان آموزش گروهی و تعلیم تربیت تاتیانا چمی است که روی «اودن تئاتر» یوجینیو باربا کار کرده است. آزمایشگاه تئاتر نوردیس و دانشگاه انسان‌شناسی تئاتر اوراسیا. من طی این مدت کوشیده‌ام به جای اینکه درام را بازنمایی کنم، به خلق وضعیت‌هایی بپردازم که در آنها (در لاین دراماتورژی مخاطب) او بتواند خودش برای خودش آنطور که دوست دارد درام را در ذهن خودش بسازد. مخاطب همانطور که به صورت سنتی و به عنوان تماشاگر قراردادی با فاصله‌ای از صحنه روی صندلی‌اش نشسته و تئاتر را می‌بیند، در ذهن خودش تعاملی و مشارکتی عمل می‌کند. بنا به همین دلایل این ابزورد بودن فضا و آن معناباختگی موجود به مثابه موقعیتی وانموده شکل می‌گیرد. به طور جزیی‌تر در زیباشناسی «هرمنوتیکی»، «زیباشناسی نشانه‌شناختی» و «نشانه‌شناسی روان‌شناختی»؛ شکاف/فضای خالی‌ای میان ابژه هنری/ زیباشناختی و مولف اثر بنیادین امری هویدا و آشکار است. دراماتورژ/کارگردان/سوژه، یک اجرای ثابت (که همواره در درون خود تغییر می‌یابد) و قابل انتقال می‌سازد که مستقل از آفریدگارش هستی یافته و به مواجهت مخاطب/تماشاساز می‌رسد.این وضعیت به مخاطب/تماشاساز/سوژه،‌امکان می‌بخشد تا اجرا را به مثابه داده‌ای برای ادراک، فهم و تفاسیرش بدل سازد.

 کار ما در حوزه هنر ارائه مقاله‌های علمی و پژوهشی نیست چون ما علم نیستیم. ما علم نیستیم اما می‌توانیم گزارش فرایند خلق یک اثر را پیش روی خوانش‌گرانِ پژوهش‌گراو اهل نظر بگشاییم تا آنها مدل‌های ساخت را در آن پیدا کنند.

آنچه بین کم و کیف فعالیت گروه‌ها تفاوت ایجاد می‌کند و به برخی از آنها جایگاه ویژه‌ای می‌بخشد، فعالیت بر اساس پژوهش‌های آکادمیک و تولید و ارائه آثار بر اساس متدهای مهم و البته روز دنیاست. که همه این‌ها اغلب آثاری تجربی و خلاقانه را رقم می‌زند. درباره متد یا متدهایی بگویید که برایتان کاربرد دارند.

ما بر اساس مدل «p.a.r» می‌کنیم که می‌شود «Practice as research» به این معنا که عمل ما به مثابه پژوهش است. یعنی این امکان وجود دارد که پژوهشگران، نظریه‌پردازان و نظریه‌خوانان به نمایش خلق شده بر اساس «p.a.r» ورود کنند. بر همین اساس می‌توان اثر را مقاله‌ای پژوهشی تلقی کرد. کلا کار ما در حوزه هنر ارائه مقاله‌های علمی و پژوهشی نیست چون ما علم نیستیم. ما علم نیستیم اما می‌توانیم گزارش فرایند خلق یک اثر را پیش روی خوانش‌گرانِ پژوهش‌گراو اهل نظر بگشاییم تا آنها مدل‌های ساخت را در آن پیدا کنند.

دعوت «ژنرال مجهول» از مخاطبان برای دیدن یک اثر «پست دراماتیک» در جهان‌های موازی و متکثر

متریال ساخت من در نمایش «ژنرال مجهول» درام است و من فقط کوشیده‌ام آن درام خطیِ تعریف شده در سال ۱۹۶۴ را با نظریه‌های جدید این روزگار بیامیزم و البته آن را بر اساس ویژگی‌های لاین تئاتر «پست دراماتیک» روی صحنه ببرم.

البته که مخاطبان تئاتر تا حدودی از تفکرات عامه فاصله دارند و بدون پیشینه تئوریک و گاه آکادمیک به سالن نمی‌‌آیند. اما با این حال این مدل کار کردن توسط شما و اعضای گروه «یونتونس» (براساس تجربه‌های قبلی) تا چه حد از سوی مخاطبان پذیرفته می‌شود.

 من در اثرم «نمایش در ایران» نوشته بهرام بیضایی و دراماتورژی و کارگردانی خودم با تجربه جالبی مواجه شدم. باید بگویم در این اثر که آن را «پست دراماتیک» می‌دانم اصلا درامی وجود نداشت و یک کار پژوهشی بود، با این حال مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و اصطلاحا از سوی مخاطب فهم شد. البته لاین نمایش «ژنرال مجهول» با «نمایش در ایران» متفاوت است. متریال ساخت من در نمایش فعلی درام است و من فقط کوشیده‌ام آن درام خطیِ تعریف شده در سال ۱۹۶۴ را با نظریه‌های جدید این روزگار بیامیزم و البته آن را بر اساس ویژگی‌های لاین تئاتر «پست دراماتیک» روی صحنه ببرم. من به دنبال این پیوستگی با درام بودم و می‌خواستم آن گسستگی‌ را به عنوان وضعیت‌های روی صحنه، نمایش دهم.

در این میان مخاطب عام تا چه حد با کار ارتباط برقرار می‌کند؟

مخاطب عام زمانی که به دیدن «ژنرال مجهول» می‌نشیند قصه‌ای را می‌بیند. او تصویر و رنگ و حرکت و نور می‌بیند. مخاطب عام در واقع تئاترش را می‌بیند و قصه‌ای وجود دارد تا او را به ایجاد ارتباط وا دارد. البته مخاطب عام خیلی درگیر رویکردهای خوانشی و پژوهشی ما نمی‌شود. من از مخاطبانی که به دیدن نمایش‌مان می‌آیند می‌خواهم حتما بروشور را مطالعه کنند.

 به عنوان یک عضو هیئت علمی دانشگاه خودم را بازیگر، داراماتورژ، کارگردان یا طراح صحنه نمی‌دانم. وظیفه‌ام این است که بتوانم با آزمایش‌هایی که انجام می‌دهم، لااقل ساحت حوزه نمایش خودمان را گسترده‌تر کنم. 

یکی از مهترین ویژگی‌های آثاری چون «ژنرال مجهول» این است که منجر به بالا رفتن فهم مخاطبان عام می‌شود؛ ولو ناچیز!

هدف من نیز به نوعی ایجاد ظرفیتی جدید در این زمینه است. من به عنوان یک عضو هیئت علمی دانشگاه خودم را بازیگر، داراماتورژ، کارگردان یا طراح صحنه نمی‌دانم. وظیفه‌ام این است که بتوانم با آزمایش‌هایی که انجام می‌دهم، لااقل ساحت حوزه نمایش خودمان را گسترده‌تر کنم. من فعالیت‌های اجرایی خودم را آزمایش می‌دانم.

قطعا نمایش «ژنرال مجهول» دارای یک لایه محتوایی نیست. آیا همینطور است؟ یا اینکه مخاطبان هرآنچه که باید را از اکت‌های روی صحنه و گره‌های درام دریافت می‌کنند؟

در رویکردی که داریم؛ اساسا آن سیال بودن فضا و ساخت جوهره معماری واقعیت اهمیت دارد. یعنی قرار نیست خود واقعیت برنموده و بازنموده شود. ما جوهر‌ه‌ای از واقعیت را در کنار فضایی خیالی می‌سازیم که بر خالی و هیچ شکل می‌گیرد. اما یک میز و یک صندلی هم‌جنس با رنگ و متریال مشخص (تخته و چوب روسی و مدل ساخت آنها) روی صحنه داریم. در واقع هر کدام از اینها برای مخاطبانی که به داستان‌های جنایی، پلیسی نویسندگانی چون هولمز یا آگاتا کریستی علاقمند هستند و کشف کردن را دوست دارند) ارجاعات دلالت‌گون درون‌متنی محسوب می‌شوند. تصورم این است یک لایه پس از اینکه مخاطب با اثر مواجه می‌شود، امکان تفکر کردن برای کشف نمودن به او داده می‌شود. یعنی من در لایه رو همه چیز را خیلی زود در اختیار مخاطب می‌گذارم، لایه دوم و سوم هم چنین است. در نظام نشانه‌شناسیِ اجرا، همه روابط را دالی و مدلولی می‌بینیم. یعنی دالی مدلولی را در ذهن مخاطبی که به سالن می‌آید، ایجاد می‌کند. برای مخاطبانی که اهل خواندن و پژوهش و جستار هستند،‌ در لایه چهارم، پنجم،‌ ششم و هفتم سوالاتی گذاشته‌ام. برای این دسته از مخاطبان روی صحنه عینا مدلولی وجود ندارد؛ اما آنها از دالی به دالی دیگر حرکت می‌کنند. آنها خودشان مدلول‌های ذهنی‌شان را کشف می‌کنند.

آیا با زمان اجرای نمایش «ژنرال مجهول» موافق هستید و اینکه مکان اجرا سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر است، محل مناسبی برای اجرای نمایش‌تان است؟

به گفته دکتر ناظرزاده قرار بود نمایش را در تالار مولوی روی صحنه ببریم، اما شرایط در این سالن برای اجرا فراهم نبود. به همین دلیل با سالن چهارسو وارد صحبت شدیم و پس از تعاملات امکان همکاری و اجرا فراهم شد. اگر این سالن عمق بیشتری داشت برای من نمایش «ژنرال مجهول» بهتر بود؛ با این حال خداراشکر از کم و کیف سالن و اجرا رضایت دارم.

آیا ناگفته‌ای مانده که درباره‌اش صحبت نشده باشد؟

خیر. از شما بابت توجهتان به تئاتر و نمایش «ژنرال مجهول» ممنونم. امیدوارم اثری خوب و در خور را پیش روی مخاطبان روی صحنه ببریم.

گفتگو: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز