خبرگزاری کار ایران

حسین طادی در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

بازار هنر آنقدر قوی نیست که بابت آن تجربه‌گرایی را از میان ببریم/ مارکت ما در قد و قواره هنر معاصرمان نیست/ مجموعه‌داران به دنبال آثار قاب عکسی هستند

بازار هنر آنقدر قوی نیست که بابت آن تجربه‌گرایی را از میان ببریم/ مارکت ما در قد و قواره هنر معاصرمان نیست/ مجموعه‌داران به دنبال آثار قاب عکسی هستند
کد خبر : ۱۳۷۸۸۸۴

طادی درباره نمایشگاه اخیرش که در استخر برگزار شده، می‌گویدآثار من و مجموعه‌هایم عموما خط روایتی ندارند. فضایی را ایجاد کرده‌ام که مخاطب با ورودش به فضای استخر درگیرش می‌شود. فیگورها همگی حالتی معلق دارند و به چپ و راست خم می‌شوند یا می‌بینید پاهای آنها به هم چسبیده نیست.

به گزارش خبرنگار ایلنا، با نگاهی به نمایشگاه‌های برگزار شده طی سال‌های اخیر، هنرمندان معدودی را می‌توان یافت که به دور از نگاه و فعالیت‌های بازاری و بیزینسی به خلق آثار مفهومی و تفکربرانگیز می‌پردازند. سال‌هاست که نقاشی و طراحی‌ها از قاب عکس‌ها بیرون آمده‌اند و بوم‌ها تنها بستر خلاق آثار هنری نیستند. این قاعده گریزی و فرا رفتن از نگاه و هنر کلاسیک در کشور ما خیلی معنا ندارد، اما حسین طادی (طراح و نقاش) تلاش دارد به این مدل کار کردن معنا و مفهوم ببخشد. او نمایشگاه اخیر خود «نفس عمیق» را با رل‌های بزرگ مقوا با طرح‌هایی انسانی در یک استخر بیست‌متری برگزار کرده است؛ اتفاقی که شاید برای مخاطبان تعجب‌برانگیز باشد. طادی با آثار این مجموعه که تحت تاثیر فیلم «نفس عمیق» از پرویز شهبازی و نگاه به معلق ماندن و غوطه‌ور شدن نسلی در ابهام خلق شده، سعی بر سفر به ناخودآگاه و هنر بداهه دارد. نمایشگاه «نفس عمیق» این روزها در گالری «آرتیبیشن» پیش روی مخاطبان قرار دارد. آثار این پروژه با طراحی صدا توسط مهدی بهبودی بر اساس فضای مرتبط با این نمایشگاه ارائه می‌شود.

حسین طادی که علاوه بر حضور در نمایشگاه‌های گروهی داخلی و برگزاری نمایشگاه انفرادی در چندین رویداد خارجی حضور یافته، در گفتگو با ایلنا، از جزییات بیشتر نمایشگاه «نفس عمیق» گفت. گفتنی است در خلال گفتگو آثاری از نمایشگاه «نفس عمیق» قابل مشاهده است.

بازار هنر آنقدر قوی نیست که بابت آن تجربه‌گرایی را از میان ببریم/ مارکت ما در قد و قواره هنر معاصرمان نیست/ مجموعه‌داران به دنبال آثار قاب عکسی هستند

می‌توان نمایشگاه «نفس عمیق» را رویدادی محیطی تلقی کرد و آن را در دسته هنر «اینستالیشن» قرار داد. مولفه مهمی که در نمایشگاه در همان لحظات اول مخاطبان را درگیر می‌کند ابعاد و وسعت اثر یا آثار شماست. درباره این ویژگی و نوع متریال‌هایی که مد نظر داشته‌اید کمی توضیح دهید.

در مورد پروژه «نفس عمیق» و البته در طراحی معاصر مسئله ابعاد مطرح است. به هرحال این امکانی است که متریال طراحی به من می‌دهد. به طور مثال مقواهای رلی را داریم که ابعاد مختلفی دارند و می‌توان از آن استفاده‌های خوبی کرد. شاید پارچه بوم ویژگی‌های مقوا رلی را نداشته باشد. اما مقوا به دلیل ایستایی خوبی که دارد در نمایشگاه «نفس عمیق» مرزی بین چیدمان و حتی معماری ایجاد کرده است.

 نمایشگاه شما به هنرهای دیگر تنه می‌زند و به برخی از آنها نزدیک می‌شود.

همینطور است. ما می‌توانیم روی مرز رشته‌های دیگر حرکت می‌کنیم و به تنوع و کیفیت کارمان بیفزاییم. تلاش من هم همین بوده است. انجام چنین کارهایی برای مخاطب جالب است.

هنر دنیا دارد به سمت و سویی می‌رود که شما برایش تلاش می‌کنید. درست است که هنر مفهوم خود را حفظ کرده اما در دنیای امروز «موضوع»، «محتوا» و حتی گاه «ساختار» و نوع اجرا، دچار تغییرات جدی و عدیده شده است. ما به ناچار باید با هنر دنیا پیش برویم.

هنر دنیا سال‌های سال است سمت و سوی دیگری را پیش گرفته است. آنچه امروز از برخی هنرمندان می‌بینیم حاصل این روند و تلاش است. در رابطه با طراحی هم برخی هنرمندان ایرانی آن را به سمت و سوی امروزی برده‌‌اند؛ اما موضوع این است که تعداد چنین افرادی کم است. به نظرم بچه‌های دیگر هم باید وارد عمل شوند و بر همین اساس به ادامه فعالیت بپردازند. به نظرم دوستان باید بیشتر ریسک کنند. اغلب هنرمندان این عرصه تصورشان این است که اگر مثلا کارشان را قاب کنند و بهتر است و راحت‌تر فروخته می‌شود. در صورتی که اینطور نیست و حال دیگر مخاطبان صرفا به آثار قاب شده توجه ندارند.

برای مخاطبانی که نمایشگاه «نفس عمیق» را ندیده‌اند کمی درباره فضا و چیدمان آن توضیح دهید.

چیدمان نمایشگاه با لایه‌هایی که ایجاد کرده‌ام چیزی شبیه کوچه شده است. لایه‌ها جلو آمده‌اند و سر خورده‌اند و عقب رفته‌اند. یکی از اتفاقات این است که مردم می‌روند داخل آنها می‌نشینند و یا می‌ایستیند. گویی کار آدم‌ها را دربرمی‌گیرد و کار و مخاطب جاهایی یکی می‌شوند. بنا به همین دلایل مقوله مکان برایم خیلی مهم است که آن را مال خودم کنم. در استخری که حال در اختیار دارم این اتفاق رخ داده است. مخاطب اول از بالا می‌آید و شش،‌ هفت پله را طی می‌کند تا به استخر برسد؛ او طی این روند کار را از چند جهت می‌بیند.

بازار هنر آنقدر قوی نیست که بابت آن تجربه‌گرایی را از میان ببریم/ مارکت ما در قد و قواره هنر معاصرمان نیست/ مجموعه‌داران به دنبال آثار قاب عکسی هستند

یکی دیگر از نکات جالب نمایشگاه شما الهام یا برداشت‌تان از فیلم سینمایی «نفس عمیق» ساخته پرویز شهبازی است. چه شد که این فیلم را دستمایه قرار دادید. در حالی که این فیلم چندین سال قبل ساخته شده است.

من فیلم «نفس عمیق» را بین سال‌های هشتاد و یک تا هشتاد و سه دیدم. آن دوران سنم کمتر بود و فکر می‌کنم اثر را سی باری تماشا کرده‌ام. دیدن این فیلم در آن دوران حسی غریب به من می‌داد, اینکه قرار است بعدا چه اتفاقی بیفتد. می‌گفتم کاراکترهای فیلم که هم‌نسلان من هستند قرار است به کجا روند؟

اما فیلم «نفس عمیق» چه ارتباطی با نمایشگاه شما دارد؟

چند موضوع نمایشگاه مرا به فیلم «نفس عمیق» مرتبط کرده است. یکی از آن موضوعات محتواست. به هرحال فیلم پرویز شهبازی خیلی روی زندگی من تاثیرگذار بوده است. دریافته‌ام که هیچ قطعیتی وجود ندارد و همه چیز دائما در حال تغییر و عوض شدن است. در فیلم «نفس عمیق» هیچ آرام و قراری وجود ندارد و شخصیت‌های فیلم مدام در حال حرکت هستند. از طرفی مواجهه جامعه سنتی و مدرن چالش‌هایی را بین آنها ایجاد کرده است. در آن دوران که سن کمتری داشتم با هنر آشنا شده بودم و فیلم زیاد می‌دیدم و کتاب زیاد می‌خواندم. تئاتر هم که دغدغه همیشگی من است. در آن مقطع مغزم داشت مسیر خودش را پیدا می‌کرد و فیلم «نفس عمیق» به آن جهت داد. بنا به همین دلایل همیشه دوست داشتم به این فیلم بپردازم.

چرا پرداختن به فیلم «نفس عمیق» اینقدر دیر برایتان اتفاق افتاد؟

بله پرداختن به این اثر و الهام گرفتن از آن طول کشید تا به پروژه  آرتیبیشن رسیدم. مدیر و متویان مربوطه آمده‌اند و استخری خیلی بزرگ را به فضای هنر معاصر تبدیل کرده‌اند. من دیدم این بهترین فرصت است تا به پروژه بپردازم و ارجاعی به استخر داشته باشم. سکانس‌هایی از فیلم «نفس عمیق» در داخل استخر برداشته شده و حس تعلیق و بی‌وزنی را به بیننده القا می‌کند. در نمایشگاه من نیز فضای استخر مخاطبان را به بخش‌هایی از اثر ارجاع می‌دهد و از طرفی نشان دهنده تعلیق و کش آمدن حالت‌های روانی و زیست اجتماعی ماست. به هرحال درگیری‌هایی ما بین سنت و مدرنیته وجود دارد که هنوز محل اختلاف است و سال‌هاست کش آمده. و اینکه اسم فیلم هم به نوعی استعاره از نفس عمیق کشیدن است و زیر آب آن را حبس کردن است.

بازار هنر آنقدر قوی نیست که بابت آن تجربه‌گرایی را از میان ببریم/ مارکت ما در قد و قواره هنر معاصرمان نیست/ مجموعه‌داران به دنبال آثار قاب عکسی هستند

طراحی‌هایتان به نوعی انعکاس هر‌ آن چیزی است که از فیلم «نفس عمیق» در ذهنتان انعکاس یافته؟

من از فیلم یا سکانس‌های آن در نمایشگاهم استفاده نکرده‌ام و باید بگویم آثار من و مجموعه‌هایم عموما خط روایتی ندارند. به هرحال فضایی را ایجاد کرده‌ام که مخاطب با ورودش به فضای استخر درگیرش می‌شود. فیگورها همگی حالتی معلق دارند و به چپ و راست خم می‌شوند. یا اینکه می‌بینید پاهای آنها به هم چسبیده نیست. مخاطب متوجه می‌شود همه چیز در حال تغییر و حرکت است. اگر توجه کنید پرداختن من به فیگورها اصطلاحا بی حال است؛ یعنی مثلا عضله‌سازی نکرده‌ام یا خیلی به جزییات آنها نپرداخته‌ام. کلیت آثار تونالیته‌ای بی حال دارند.

شاید بتوان گفت در نمایشگاه «نفس عمیق» با آثاری سورئال مواجهیم. و اینکه مولفه‌های مهم در خلق آدمها برایتان چه مواردی بوده است؟

در خلق آثار خیلی سعی کرده‌ام به ساختار فیگور و آن خط‌های دور فیگورها نزدیک شوم.

منظورتان از خط دور فیگورها چیست؟

من به دور فیگورها خیلی فکر می‌کنم. جای اینکه به چشم و ابرو و دست و پا بپردازم به خطی که دور هر فیگور است توجه دارم. از طرفی ابعاد فیگور هم برایم مهم است. زمانی که روی دور فیگورها کار می‌کنم؛ انگار مشغول اندازه‌گیری آنها هستم. در نهایت اینکه خط دور فیگورها برایم خیلی مهم است.

فیگورهای که برای نمایشگاه «نفس عمیق» خلق کرده‌‌‌اید، طی چه روندی به سرانجام رسیده‌اند.

من در سه مرحله روی آنها کار کردم. مرحله اول از روی مدل خط دور آنها را می‌گرفتم. در مرحله دوم آنها را با گرافیت پر کردم. و در مرحله سوم دست‌ها را به فیگورها افزودم. شاید باورتان نشود، اما ما پروژه را در سیزده روز بستیم. به نظرم به سرانجام رساندن پروژه‌ای در ابعاد مجموعه «نفس عمیق» در این ابعاد اتفاقی شبیه معجزه است.

بازار هنر آنقدر قوی نیست که بابت آن تجربه‌گرایی را از میان ببریم/ مارکت ما در قد و قواره هنر معاصرمان نیست/ مجموعه‌داران به دنبال آثار قاب عکسی هستند

عموما پرداختن به یک موضوع و طراحی و نقاشی ایده‌هایتان چقدر از شما زمان می‌گیرد.

اصولا مسائل برای من پیچده هستند. اگر بخواهم دوره‌ای را شروع کنم تقریبا حدود شش‌ماه زمان صرف می‌کنم. چون باید مطالعه کنم و موضوع را از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار دهم. من از منظرهای مختلف حتی علمی و پرشکی به مطالعه موضوعات و سوژه‌های مورد نظرم می‌پردازم و بعد زمانی که شروع می‌کنم، به ساده و ساده‌تر کردن قضیه می‌پردازم. یعنی اینقدر حذف می‌کنم تا همه چیز ساده می‌شود.

طراحی برای شخص خودتان چقدر اهمیت دارد و آیا هنری مستقل است؟

من جزو بچه‌هایی هستم که در محیط خانه طراحی رشد کرده‌ام. بله طراحی را هنری مستقل می‌دانم از اواسط دهه هشتاد شمسی در همین زمینه فعالیت می‌کنم. طراحی هنری مستقل است که با رسانه‌های دیگر مرزهای مشخصی دارد.

مخاطب امروزی و آنهایی که هنر جایگاهی جدی در زندگی‌شان دارد، اتفاقا به دنبال آثار نو هستند. قاعدتا آثار قاب شده در کلیشه‌های رایج می‌گنجند و جای ابراز خلاقیت ندارند. موافقید؟ اما از طرفی اغلب گالری‌ها به مجموعه‌های نو،‌ غیر بازاری و رویدادهای محیطی روی خوش نشان نمی‌دهند.

درباره بخش اول سوال‌تان باید بگویم راستش من همیشه تلاش کرده‌ام کار خودم را انجام دهم. درباره گالری‌ها هم بله درست است اما خوشبختانه داریم گالری‌هایی را که به آثار هنری و غیر تجاری و نمایشگاه‌هایی با نگاه و اجراهای نو بها می‌دهند. آنها متوجه شده‌اند بازار هنر آنقدر قوی نیست که بابت آن تجربه‌گرایی را از میان ببریم. به نظرم دوستان باید بیشتر ریسک کنند. اغلب ما تصورمان این است که اگر مثلا کارمان را قاب کنند و بهتر است و راحت‌تر فروخته می‌شود. در صورتی که اینطور نیست و حال دیگر مخاطبان صرفا به آثار قاب شده توجه ندارند.

به نظرتان گالری‌ها تا چه حد باید در نوع فعالیت خود و بهره‌گیری از ابزارها و فضاهای امروزی در کار و فضایی که در اختیار دارند، تغییر ایجاد کنند؟

در حال حاضر برخی گالری‌ها بهتر از قبل کار می‌کنند. من گالری «والی» را مثال می‌زنم و امیدوارم به نامش اشاره شود. این گالری اتفاقاتی را رقم می‌زند که شاید مارکت هم ندارند. به نظرم گالری‌های دیگر هم باید چنین رویه‌ای را پیش گیرند. گالری‌ها می‌توانند برای به وجود آمدن مارکت (برای کارهای تجربی و نو) فضای مارکت بیشتری  ایجاد کنند.من از گالری آرتیبیشن که در پروژه «نفس عمیق» با من همکاری‌های خوبی داشتند، نیز رضایت دارم. می‌توانم بگویم مسئولان و مدیر آرتیبیشن فقط به من اعتماد کردند و گفتند کارت را جلو ببر. بابت این نوع رفتار از آنها ممنونم.

نمایشگاه «نفس عمیق» برایتان برایتان عایدی مالی و تجاری دارد؟ و اینکه طراحی‌های ابعادی ارائه شده در نمایشگاه فرصت و شانس فروش دارند؟

به هرحال آثارم در بازار فعلی شانس کمتری برای فروش دارند، اما بعدها برای این سبک کار کردن هم بازاری به وجود خواهد آمد. مثلا اینکه اثری ده متری را موزه «دیدی» از فرهاد گاوزن خریداری کرده وآن را نمایش داده است. اما این مدل کارها و همکاری‌ها باید بیشتر شود. موضوع این است که نه فقط هنرمندان ما که اغلب مجموعه‌داران ما هم به دنبال خرید آثاری هستند که بتوانند آنها را با میخ به دیوار نصب کنند. در صورتیکه روند خلق آثار و نگاه مخاطبان به آنها تغییر کرده است. الان از هنرمند ایده‌اش را خریداری می‌کنند.

 با این حساب به نظرتان هنر «مدرن» هم به لحاظ تجاری و هم از نظر هنری جای کار بسیار دارد. اما در حال حاضر در این زمینه به جایگاهی که باید رسیده‌ایم؟

به نظر من مارکت ما در قد و قواره هنر معاصرمان نیست. اوج قیمت‌های ما هنوز به هنرمندان مدرنیست تعلق دارد.

آیا هنر «طراحی» به طور مستقل در ایران مارکت دارد؟

خیر. کلا بازار کار روی کاغذ در ایران هنوز ضعیف است. در دیگر کشورها اینطور نیست. مثلا اثری از میکل‌آنژ داریم که به چند صدسال قبل تعلق دارد. این اثر به درستی نگهداری شده و الان نیز مانند روز اولش است؛ بنابراین با اینکه می‌گویند کار روی کاغذ ماندگاری ندارد و سریع از بین می‌رود مخالفم. خیر اصلا چنین چیزی صحت ندارد. به هر حال خلق اثر روی کاغذ نگهداری می‌خواهد و برای ماندگاری آن باید قواعدی را رعایت کرد. اینکه این آثار کجا نگهداری می‌شوند هم موضوع مهمی است.  اصولا همه آثار هنری با هر متریالی نیاز به نگهداری دارند تا حفظ شوند.

این فرهنگ یا منش در نوع برخورد با آثار خلق شده روی کاغذ نیاز به حمایت‌های غیر فردی و حتی دولتی دارد.

بله درست است. مثلا من نهایتا می‌توانم آثار خودم را نگهداری کنم و آنها را از گزند آسیب حفظ نمایم. هنرمندان دیگر هم همینطور. آنها صرفا می‌توانند آثار خودشان را سالم نگاه دارند. البته این هنرمند است که باید برای ماندگاری اثرش از متریال‌های با دوام و مقاوم‌تر و واجد استانداردهای لازم استفاده کند.

خودتان از مسئولان و نهادهای دولتی چه توقعی دارید؟

نمی‌گویم از ما حمایت کنند و به کمک ما بیایند اما لااقل می‌توانند زیرساخت‌ها را بهتر و بیشتر کنند. لااقل اینکه کمی بیش از قبل گالری‌ها را مورد حمایت قرار دهند. مسئولان همچنین می‌توانند یارانه‌ها و سوبیسید‌های هنری را بیشتر کنند.

چالشی که چند سالی است هنرمندان ما را درگیر کرده، گرانی مواد و متریال‌هاست.

با شما موافقم. قیمت‌ها بسیار افزایش یافته است. اگر کمی از جزییات هزینه‌های نمایشگاه «نفس عمیق» بگویم تعجب خواهید کرد. قیمت هر عدد فیکساتیو که در کار من مورد استفاده بوده یک میلیون و صدهزارتومان است! شما حساب کنید یک اثر پنجاه متری، پنجاه عدد فیکساتیو می‌خواهد که بیش از پنجاه میلیون تومان خواهد شد! این تنها بخشی از هزینه‌ای است که برای نمایشگاهم صرف کرده‌ام. من در نمایشگاه «نفس عمیق» دو رل کاغذ داشتم. یکی از آنها را کامل فیکس کردم. رل دیگر را هم به نصف رساندم اما دیگر نتوانستم باقی‌اش را انجام دهم. چنین هزینه‌هایی برای یک هنرمند زیاد است. از طرفی هیچکس نمی‌پرسد چه می‌کنی و چگونه آثارت را به نتیجه رسانده‌ای و هزینه آن را چگونه تامین کرده‌ای.

فقط شما نیستید که از قیمت‌ها انتقاد می‌کنید. نقاشان، تذهیب‌کاران، نگارگران، مجسمه‌سازان و هنرمندان دیگر رشته‌ها هم به خاطر عدم توان مالی به متریال‌های ارزان و بی‌کیفیت اکتفا می‌کنند.

 متاسفانه همینطور است. من فکر می‌کنم این اوضاع نهایت دو، سال دیگر خواهد بود. با وجود وضعیت فعلی هنر به طبقه‌ای تعلق خواهد گرفت که پولی بی‌پایان دارند. هنر به طبقه‌ای خاص اختصاص ندارد و همه باید به آن بپردازند.

بابت این صرف هزینه‌های بی بازگشت نگران نیستید؟

من برای آینده کار می‌کنم و نگاهم صرفا محدود به امروز و یک یا چند نمایشگاه نیست. شاید خودمان رشد این روند را نبینیم اما ادامه دارد و به نتیجه خواهد رسید. همین که در حد خودم گوشه‌ای از کار را بگیرم و کار را مقداری (ولو کوچک) جلو ببرم برایم خوشایند است.

شما تجربه حضور متعدد در رویدادهای خارجی را دارید. آخرین اتفاق در این زمینه برایتان چه بوده است؟

من سه‌، چهار سالی است از دوران کرونا به بعد خیلی به سوژه دست می‌پردازم. کرونا که شروع شد مجموعه‌ای را شروع کردم که همه آنها دست هستند. بسیار می‌شنیدیم که می‌گفتند به اشیاء دست نزنید. با هم دست ندهید و فاصله‌ را رعایت کنید. ازهمین مجموعه دست‌ها در کشور هلند نمایشگاهی برگزار کردم. به هرحال به این واسطه آثارم پرزنت شد و متولیان و مخاطبان از اینکه با چنین ایده‌ ساده‌ای به خلق آثار پرداخته‌ام تحت تاثیر قرارگرفتند.

بازار هنر آنقدر قوی نیست که بابت آن تجربه‌گرایی را از میان ببریم/ مارکت ما در قد و قواره هنر معاصرمان نیست/ مجموعه‌داران به دنبال آثار قاب عکسی هستند

طی این مدت بازخورد مخاطبان نسبت به نمایشگاه‌تان را چگونه دیدید؟

از میزان استقبال مخاطبان رضایت دارم. به هرحال با وجود آنکه محل برگزاری نمایشگاه «نفس عمیق» قیطریه است و از مرکز شهر دور است, اما با این حال مخاطبان آمدند و آثار را دیدند. انتظار چنین استقبالی را نداشتم. در روز افتتاحیه هم افراد زیادی آمده بودند. گاه نیز با واکنش‌ها و سوال‌های جالبی از سوی آنها مواجه می‌شوم. مثلا یکی از مخاطبان سوالش این بود که چرا همه کار تو را نمی‌توان دید؟! می‌گفت تو در کارت لایه‌هایی را ایجاد کرده‌ای و ما طراحی‌های داخل آنها را نمی‌بینیم؛ با اینکه می‌دانیم چنین چیزی وجود دارد. خانم دیگری هم بود که از این قضیه عصبی شده بود و نمی‌رفت. او می‌گفت من وسواس فکری دارم و الان بخش‌های نادیده کار تو آنقدر مرا درگیر کرده که حالم بد است و می‌خواهم بدانم در میان رول‌ها و بین لایه‌ها چه خبر است و آنجا چه کرده‌ای؟ من در پاسخ به این مخاطب عزیز گفتم مگر شما می‌توانید همه چیز را بییند؟ اصلا لازم نیست شما همه چیز را ببینید. در اطراف ما اتفاقات زیادی رخ می‌دهد که ما از عوامل آنها بی‌خبریم. اصلا دیدن همه چیز چه تاثیری روی مخاطب دارد؟ چه اتفاقی می‌افتد اگر کمی هم نبیند.

در هنر تئاتر اتفاقی روانشناختی وجود دارد که به آن «کاتارسیس» می‌گویند. طی این اتفاق مخاطب طی مواجهه‌‌ای که با اثر دارد به لحاظ روانی و روحی تخلیه و تزکیه می‌شود. شاید این اتفاق در نمایشگاه شما به شکل دیگری رخ داده است.

بله و علاوه بر این‌ها مخاطب باید در مواقعی تخیل کند و به این واسطه ذهنش درگیر کار شود. در نمایشگاه «نفس عمیق» مخاطبان گاه خم می‌شوند تا داخل اثر را ببیند. یا می‌گویند تو چگونه کار کرده‌ای که دوست نداری همه کارت دیده شود؟! اصولا هنرمندان اینگونه‌اند که می‌خواهند مخاطب جزیی‌ترین بخش‌های اثرشان را هم ببیند. من روی این موضوع تاکیدی ندارم.

اگر ناگفته‌ای مانده بفرمایید.

گفتنی‌ها تا جای ممکن بیان شد. از شما و رسانه‌تان بابت این گفتگو تشکر می‌کنم.

گفتگو: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز