احمدرضا احمدی به خاک سپرده شد/ وداع با هنرمندی که از آب، آسمان و انسان شعر میساخت
مراسم تشییع احمدرضا احمدی شاعر معاصر که طی روزهای گذشته چهره در نقاب خاک کشیده بود، امروز پنجشنبه بیست و دوم تیر ماه مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مراسم تشییع پیکر احمدرضا احمدی (شاعر و نویسنده) امروز پنجشنبه بیست و دوم تیر ماه مقابل کانون فکری کودکان و نوجوانان ایران برگزار شد.
بهمن فرمانآرا، لیلی گلستان، احمد پوری، مسعود کیمیایی، فرامرز قریبیان، هرمز علیپور، محمود معتقدی، کامیار عابدی، سهیل محمودی، فرهاد عابدینی، مصطفی رحماندوست، آیدین آغداشلو، شمس لنگرودی، شهرام اقبالزاده، فرهاد حسنزاده، مرتضی کاظمی، فریدون عموزاده خلیلی، جمالالدین اکرمی، بهرام دبیری، حسین مرعشی، محمد بهشتی، مجید انتظامی، محمدجواد حقشناس، قطبالدین صادقی، هادی خانیکی، امیر آقایی، منصور ضابطیان، هیوا مسیح، منوچهر شاهسواری، صفورا نیری، یغما گلرویی، محمدعلی جعفریه و حمیدرضا شاهآبادی افرادی بودند که در این مراسم حضور یافتند.
پیش از مراسم و در بدو ورود حضار و هنرمندان اشعار احمدرضا احمدی با صدای خودش پخش میشد و برخی با آن همخوانی میکردند.
در ابتدای مراسم سیدعباس سجادی و هرمز علیپور شاعر دقایقی کوتاه با حضار صحبت کردند.
علیپور گفت: پیش از هر کس به خودم و سپس به خانواده داغدار زنده یاد احمدی تسلیت میگویم.
او افزود: به شعرهایی که از احمدرضا پخش شد، گوش میدادم، متوجه شدم چقدر زندگی در شعرها بود و من که شاعر بودم دیر فهمیدم.
در ادامه مراسم آیدین آغداشلو نیز دقایقی درباره دوست قدیمی اش احمدرضا احمدی و درگذشتش صحبت کرد. او گفت: قرار بر این بود من و مسعود زیر تابوت احمدرضا احمدی را بگیریم.
آغداشلو گفت: او در حوزه فرهنگ و هنر آنچه را میتوانست انجام داد. یکی از مهمترین کارهای او خوانش شعر بود. در واقع باید گفت احمدرضا احمدی هر کاری را که انجام میداد آن را درست به نتیجه میرساند.
مسعود کیمیایی کارگردان سینما که یکی از دوستان قدیمی احمدرضا احمدی محسوب میشود نیز درگذشت این شاعر را به حضار و هنرمندان تسلیت گفت.
او افزود احمدرضا احمدی از زندگی شعر میساخت. و آیدین آغداشلو درباره او کامل و درست توضیح داد.
مسعود کیمیایی افزود: احمدرضا از هر آنچه در زندگی بود شعر میساخت. او از آب، آسمان و انسان شعر میساخت.
مسعود کیمیایی در پایان گفت: من صحبت زیادی ندارم فقط اینکه باید منتظر باشم و صبر کنم تا نوبت من نیز برسد تا در کنار احمدرضا احمدی قرار گیرم بر او درود میفرستم.
احمد پوری نویسنده و مترجم نیز ضمن ابراز ناراحتی و تاسف از درگذشت احمدرضا احمدی متنی را که برای او نوشته بود خواند که به این قرار است: امروز دور هم گرد آمدیم تا با احمدرضای عزیزمان خداحافظی کنیم. احمدرضا که با نُک پا از در هستی خارج شد و در مه فرو رفت. دیگر نمیشود گاهگاهی به او تلفن زد، چند دقیقهای از این در آن در گفت. به نکتههای ظریفش خندید و گزارش پزشکیاش را گوش کرد که این بار گفتهاند چه کند و چه نکند. دیگر نمیشود شنید که میگوید دو فرشته مدام دور و ور من هستند. ماهور را میگوید و شهره را. دیگر نخواهد پرسید من چه کار میکنم و توصیه نخواهد کرد چه ترجمه کنم و از که و آخر به رسم گفتوگوهای تلفنی، آماده در چنته نکتهای شوخ و ظریف را آمیخته با واژههای قدغنی تحویلم دهد و تا قهقهه من را نشنیده مکالمه را پایان نبخشد. امروز با کودکی ۸۳ ساله خداحافظی میکنیم؛ کودکی که هرگز وارد آن بخش از دنیای بزرگسالان که پر زرق و فریب و مکر و دروغ است، نشد و معصومیت خود را در قالب اشعاری زلال، ساده پر از حس و صمیمی ریخت.
با گلهای تراس خانهاش سخن گفت و از میان انبوه پلشتیها روزنهای گشود که از آن بوی بهار و گل میآید. وحشت کرد از اینکه چشم گشاید و ببیند بهار آمده و رفته است، که با هراس دنبال آن بگردد و آخر سر آن را در شمعدانیهای ایوان خانهاش بیاید.
احمدرضا شاعر عزیز نرمخوییها و زیباییها، شاعر مهربانیها و آرامش بود. گاه در خلوت خود به مرگ نیز میاندیشید.
احمد پوری در پایان صحبتهایش را با خواندن شعر مرگ سروده احمدرضا احمدی خاتمه داد.
در ادامه مراسم هوشنگ کامکار هم دقایقی درباره احمدرضا احمدی صحبت کرد. او ضمن تسلیت بابت درگذشت احمدرضا احمدی پیام تسلیت احمد پژمان را نیز به گوش حضار رساند
کامکار افزود: من و زنده یاد احمدی حدود ۴۵ سال با هم دوستی داشتیم او در این سالها همواره حامی من بود.
این آهنگساز در ادامه توضیحاتش گفت: دو سال پیش بود که تصمیم گرفتم با همراهی احمدرضا احمدی روی اشعار فروغ فرخزاد کار کنم در این میان احمدرضا احمدی اشعاری را انتخاب کرد که کار این پروژه حدود دو سه ماه پیش به پایان رسید اما ما به خاطر اوضاع جامعه و شرایطی که وجود داشت ترجیح دادیم آن را فعلاً منتشر نکنیم.
هوشنگ کامکار اذعان داشت: اما اتفاقی افتاد که مرا تحت تاثیر قرار داد. همین چند شب پیش بود که احمدرضا احمدی با من تماس گرفت و گفت کار تمام شد و من به او پاسخ دادم بله و او گفت بفرست تا قبل از اینکه بمیرم آن را بشنوم من هم بلافاصله یک نسخه از کار را برایش فرستادم
هوشنگ کامکار در ادامه توضیحاتش گفت: احمدرضا احمدی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاریهای جدی داشت به علاوه اینکه من ۱۲ کتاب موسیقی چاپ کردم و اگر احمدرضا نبود این آثار چاپ نمیشدند
ماهور احمدی فرزند احمدرضا احمدی نیز طی دقایقی کوتاه با حضار صحبت کرد و در انتها شعری از پدرش را دکلمه کرد او گفت: پدرم هرگز نان سیاست را نخورد. او ایران را دوست داشت و با اینکه برای مهاجرت پیشنهادهایی داشت هرگز به این کار تن نداد.
پس از برگزاری مراسم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیکر احمدرضا احمدی به سمت بهشت فاطمه تشییع شد.
بهشت فاطمه در مرادآباد به آدرس بزرگراه باکری شمال، شرق خیابان سیمون بولیوار واقع شده است.
گفتنی است احمدرضا احمدی شاعر و نویسنده، زاده شهریور ۱۳۱۹ و اهل کرمان بود. او یکی از شاعران موج نو در دهه ۴۰ بود که در همان مقطع فعالیت خود در حوزه ادبیات کودک و نوجوان را آغاز کرد و این روند تا روزهای آخر فعالیتها او در کنار نقاشی ادامه داشت.
از زنده یاد احمدرضا احمدی آثار متعددی منتشر شده که از جمله آنها میتوان به «دفترهای واپسین»، مزرعه گلهای آفتابگردان»، «دفترهای سالخوردگی»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» و «روزی برای تو خواهم گفت»، «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود»، «دخترک ماهی تنهایی» و... اشاره کرد.