یادداشتی از حمیدرضا حسینی؛
مشکلات مسجد جامع اصفهان ناشی از افول اقتدار قانونی وزارت میراث فرهنگی است
حمیدرضا حسینی (پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی) به جوابیهی وزارت میراث فرهنگی درباره وضعیت مسجد جامع اصفهان پاسخ دوبارهای داد و از ضعف مدیریتی در اتخاذ و اجرایی کردن آنها سخن به میان آورد.
وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری عطف به یادداشت نگارنده درباره مسجد جامع عتیق اصفهان (منتشر شده در خبرگزاری ایلنا به تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲) توضیحاتی را درباره وضعیت اسفبار این مسجد ارایه داده است. از فحوای توضیحات، چنین برمیآید که مقامهای این وزارتخانه به جای بازخواست از مدیران میراث فرهنگی اصفهان و بررسی قصور یا تقصیر احتمالیشان در ماجرای مسجد جامع، متنی را از همانان طلب کرده و بدون واکاوی دقیق در اختیار خبرگزاری ایلنا قرار دادهاند. بنابراین، لازم مینماید بهمنظور تنویر اذهان مدیران ارشد وزارت میراث فرهنگی و آگاهی آنان از سوابق مشکلات مسجد جامع اصفهان و دیگر آثار تاریخی این شهر نکاتی را یادآور شود:
در توضیحات ارایه شده، «تعدد مدیریت وبهرهبرداری چندگانه از مساجد تاریخی اصفهان» عامل اصلی بروز نابسامانی در مسجد جامع دانسته شده است. حال آنکه مساجد، زیارتگاهها، تکایا و حسینیههای تاریخی همواره مدیریت و بهرهبرداری چندگانه داشتهاند؛ زیرا از یکسو، کاربری اصلی آنها برگزاری آیینهای مذهبی بوده و مالکیت وقفی داشتهاند و از دیگر سو، به سبب ارزشهای تاریخی برپایه قوانین و مقررات حاکم بر میراث فرهنگی اداره میشدهاند. مسجد جامع اصفهان تا گذشتهای نه چندان دور، اگرچه بدون مشکل نبود، اما مشکلات گسترده و پیچیده امروزی را نداشت؛ زیرا سایر نهادهای ذیمدخل در این مسجد از جمله هیأت امنا و اداره اوقاف به ضوابط موجود گردن مینهادند و در اجرای برنامههای جاری و مناسبتی، ملاحظات اداره کل میراث فرهنگی را بیش و کم مراعات میکردند. اما طی حدود بیست سال گذشته، اتفاقاتی رخ داده که موجب شده است، بیاعتنایی به ضوابط میراث فرهنگی رواج پیدا کند و اعتبار کارشناسی و اقتدار قانونی تشکیلات میراث فرهنگی به شکل چشمگیری افول کند. چنین مینماید که این وضعیت در سه مرحله پدید آمده است:
در مرحله نخست، بیتوجهی اداره کل میراث فرهنگی به نیازهای هیأت امنا برای برگزاری مراسم و مناسک مذهبی و عدم تشریک مساعی با هیأت امنا و اداره اوقاف برای برخورداری نمازگزاران از سیستمهای تهویه، سرمایش، گرمایش، صوتی و روشناییِ متناسب با بناهای تاریخی موجب شد که هیأت امنا مستقلا وارد عمل شود و آنچه را خود به صلاح میداند به اجرا گذارد. حاصل این وضعیت، اقدامهای بیسابقهای مانند استفاده از کولرهای آبی در شبستان جنوب شرقی و دیوارکشی میان شبستان جنوب غربی و گنبد خواجه نظامالملک و یا استفاده از بخاری در برخی جاهای مسجد بود. اگرچه همواره تمایلاتی برای رعایت نکردن ضوابط حفاظت از آثار تاریخی وجود دارد اما انفعال اداره کل میراث فرهنگی در قبال نیازهای موجّه نمازگزاران، بهانه لازم را برای نادیده گرفتن این ضوابط فراهم کرد.
در مرحله دوم، افرادی بر مسند مدیریت میراث فرهنگی اصفهان تکیه زدند که تخصص و تجربهای در حوزه میراث فرهنگی نداشتند و اساسا از نظر مدیریتی، اشخاصی قوی و اصطلاحا دارای بُرِش محسوب نمیشدند. کاراکتر و رفتار مدیریتی اینان چنین برداشتی را موجب شد که حساسیت چندانی به حفاظت میراث فرهنگی ندارند و بیشتر اهل مسامحه و مصالحه و تلاش برای بقا در جایگاه خود هستند تا دفاع قاطع از کیان میراث فرهنگی. در نتیجه، نه فقط در مسجد جامع بلکه در همه آثار تاریخی اصفهان مانند مدرسه چهارباغ، مسجد جامع عباسی و میدان نقش جهان تعرض به بناهای تاریخی از سوی نهادها، گروهها و اشخاص گوناگون گسترش پیدا کرد.
در مرحله سوم، اعتبار کارشناسی اداره کل میراث فرهنگی اصفهان با اقدامهایی مانند مرمت فاجعهبار گنبدهای مسجد جامع عباسی و مسجد شیخ لطفالله و ایزوگام سقف مسجد جامع اردستان به شدت کاهش یافت و موجب شد که حرف این اداره کل در سطح استان خریدار نداشته باشد. به موازات این روند، سرمایه اجتماعی میراث فرهنگی اصفهان نیز کاهش یافت؛ به گونهای که رسانهها به عنوان بزرگترین پشتوانه میراث فرهنگی استان، رفته رفته به بزرگترین منتقدان آن تبدیل شدند.
در ادامه توضیحات وزارت میراث فرهنگی آمده است: «برخی مساجد تاریخی همچون مسجد شیخ لطفالله با مدیریت ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی اصفهان اداره میشود، اما مساجدی همچون مسجد جامع عتیق، مسجد امام اصفهان (جامع عباسی) و مسجد حکیم؛ مدیریتی چندگانه دارند». اکنون این پرسش مطرح میشود که تفاوت در مدیریت این بناها چه تفاوتی را در وضعیت آنها ایجاد کرده است؟ همه میدانند در مسجد جامع عباسی که مدیریت آن با اداره کل میراث فرهنگی است، یک نهاد پرنفوذ در فصولی از سال، تمام صحن مسجد را داربست زده و روی آن گونی میکشد و در جای جای آن به شکلی غیراصولی بلندگو تعبیه کرده است؛ نهاد دیگری برای مراسم مذهبی، درهای مسجد را به روی گردشگران داخلی و خارجی میبندد؛ نهاد سوم در حیاط مدرسه ناصریه دکور میزند و منظر تاریخی مسجد را برهم میریزد و خودِ اداره کل میراث فرهنگی نیز از حیاط مدرسه سلیمانیه گاه و بیگاه بهعنوان جایی برای دپوی مصالح ساختمانی استفاده میکند. در این شرایط چه فرقی میکند که مدیریت یکپارچه مساجد تاریخی اصفهان با اداره کل میراث فرهنگی استان باشد یا نباشد؟
بدینسان، میتوان نتیجه گرفت که پیشنهاد اداره کل میراث فرهنگی اصفهان بهمنظور مدیریت یکپارچه مسجد جامع عتیق از سوی ادارهکل اوقاف و امور خیریه استان، تغییر چندانی در وضعیت این مسجد ایجاد نمیکند. مسأله، مدیریت یکپارچه این یا آن اداره بر آثار تاریخی نیست بلکه ملزم کردن ادارات مختلف به رعایت ضوابط میراث فرهنگی است که تاکنون محقق نشده است. بر این منوال، چه تضمینی وجود دارد که اگر اداره اوقاف، مدیریت کامل مسجد جامع عتیق را به دست گرفت، این ضوابط را به دقت رعایت کند و اداره کل میراث فرهنگی نظارت مؤثری بر عملکرد آن داشته باشد؟ در این خصوص میتوان به وضعیت آشفته مدرسه چهارباغ اشاره کرد که مشکل چندپارگی مدیریتی یا چندگانگی بهرهبرداری ندارد، اما اداره کل میراث فرهنگی تاکنون نتوانسته است مدیریت آن را به حفظ ضوابط میراث فرهنگی پایبند کند.
نکته مهم دیگر، آنجاست که وزارت میراث فرهنگی در توضیحات خود وظایف اداره کل میراث فرهنگی اصفهان در قبال مسجد جامع عتیق را به «نگهداری و مرمت» تقلیل میدهد؛ گویی نه آنکه این وزارتخانه در حوزه گردشگری (به عنوان بخشی از وظیفه معرفی آثار تاریخی) وظایف مشخص و مصرحی دارد و چون این مسجد در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شده، دولت ایران تعهدات مشخصی را در خصوص تسهیل و ارتقای کیفیت بازدید گردشگران پذیرفته است. چنانکه در یادداشت اولیه گفته شد، وضعیت کنونی مسجد، ناقض حقوق گردشگران و مایه هتک حیثیت فرهنگی کشور نزد گردشگران خارجی است؛ وگرنه روشن است که ریختن زبالههایی در حد دستمال کاغذی و پلاستیک یا پراکنده کردن زیراندازها و جانمازها و مهرها و کتابهای دعا در شبستانها، مشکلی را از نظر حفاظتی و مرمتی ایجاد نمیکند.
اکنون میتوان تحلیل و پیشنهاد همان یادداشت را تکرار کرد که رسیدگی به وضعیت مسجد جامع عتیق اصفهان از توان اداره کل میراث فرهنگی این استان خارج است و باید در سطحی بالاتر با تشریک مساعی وزیر میراث فرهنگی یا معاون میراث فرهنگی و استاندار اصفهان حل و فصل شود، وگرنه نتیجه کار همان خواهد بود که در مصاحبه آقای علیرضا ایزدی، مدیرکل میراث فرهنگی استان با خبرگزاری ایلنا نمود یافته است. آنجا که از «کش و قوس با اوقاف» برای روشن شدن مدیریت واحد مسجد جامع اصفهان سخن میگوید و میافزاید: «البته هنوز بعد از بیست و پنج روز از برگزاری آن نشست (با اداره اوقاف) تکلیف مشخص نیست و پاسخ روشنی دریافت نکردهایم». در واقع، ادارهای که باید در حوزه حفاظت از آثار تاریخی از موضع قانونی و در جایگاه حاکمیتی به ادارات دیگر امر و نهی کند، به وضعیتی دچار شده است که برای جواب گرفتن از آنها التماس میکند!