یادداشتی از سیدمرتضی میرسراجی؛
توصیف «سفرهماهی» و «ارهماهی» در متنی کهن
سیدمرتضی میرسراجی (مدرس دانشگاه) در یادداشتی درباره سفرهماهی و ارهماهی با ارجاع به متون تاریخی مینویسد: «صُوَر الاقالیم» که منبع خوبی برای شناخت روزگاران کهن است، در خلال بیان مکانها و نقاط مختلف جهان، اشاراتی به «سُفره ماهی» و «ارّه ماهی» در «خلیج فارس» داشته است.
کتابی ارزشمند در دانشِ سودمندِ «جغرافیا» به زبان فارسی، از نویسندهای ناشناخته به سال ۷۴۸ هجری، (نزدیک به هفتصد سال پیش به تاریخ امروز) به نام «صُوَر الاقالیم» نگاشته شده که منبع خوبی برای شناخت روزگاران کهن است. در این اثر، در خلال بیان مکانها و نقاط مختلف جهان، همچنین اشاراتی به برخی نکات شگفتانگیز از سوی مؤلف، صورت گرفته است. یکی از نکاتی که او به چشم خویش دیده و آن را برای ما نقل کرده، در رابطه با «سُفره ماهی» و «ارّه ماهی» در «خلیج فارس» است. نگاه او به این دو جانور در حدود هفتصد سال پیش و در نیمۀ نخست قرن هشتم هجری، برای ما که در عصر انفجار اطلاعات و رشد دانش هستیم؛ خالی از لطف نیست.
توصیف «سُفره ماهی»
او در این زمینه نوشته و گزارش داده است؛
«در ساحل «هُرموز» (ساحل جزیرۀ هُرمُز در خلیج فارس) مشاهده افتاد (شد) که جانوری، ماهیی را صید کرده بود که همچون سپری پهن بود و دنبالۀ (دُمِ) باریک و دراز داشت؛ مانندۀ (همانندِ) ریسمانی که بر کنارِ سپری بَندند و دو چشم فَراخ (بزرگ و دُرُشت) در میان (داخل) پُشت (بالای) [بدن] داشت و دهان در میانِ شکم و در نیمۀ زیر [بدن آن جانور] بود. » [۱]
لازم به ذکر است که سفره ماهی از خانوادۀ کوسهها به حساب میآید و تشبیه ظاهر بدنِ سفره ماهی به «سپر»، چیزی که در آن عصر در جنگها و نبردها مرسوم بوده و همچنین، دُم این جانور به «ریسمان» از نکات جالب توجه در خصوص تشبیهات این نویسندۀ ناشناخته در این زمینه است که از نظر حدود زمانی، معاصر و احتمالاً بزرگتر از «حافظ شیرازی»، شاعر معروف ایرانی در سدۀ هشتم هجری بوده است.
توصیف «ارّه ماهی»
او در ادامۀ مشاهدات خود، «ارّه ماهی» را این گونه توصیف کرده است؛
«و دیگر، جانوری در میان (وسط) «دریا» (خلیج فارس) هست که چیزی دراز، از سرش رُسته (روییده، آفریده شده) که از دو طرف، دندانهای دراز دارد و قَلَندران (درویشان و افراد صوفی مَسلَک) آن را در دست میگیرند و آن جانور، گاهگاه قصدِ کِشتی کند [و بر کِشتى مىزند و مىشکند] و اگر کسی در آب باشد و برخیزد؛ بر میانش زند و هلاک کند (بِکُشَد)؛ مگر از شنا و خُسبیده (خوابیده) بیرون آید و در ساحل هُرموز (هُرمُز)، صد هزار جنس (نوعِ) بزرگ و کوچک [از این جانور] دیدهایم که ریخته بود. » [۲]
نویسندۀ ناشناختۀ اثر، در بیان فراوانی «ارّه ماهی» در قرن هشتم هجری نوشته، «در ساحل هُرموز (هُرمُز)، صد هزار جنس (نوعِ) بزرگ و کوچک [از این جانور] دیدهایم که ریخته بود»؛ این در حالی است که این نوعْ ماهیِ زیبا، الان جزء گونههای در معرض انقراض در ایران است.
نکتۀ بعدی، مربوط به قسمت ارّهای این ماهی جالب است که تصویری از این قسمت ارّهای مانند و به تعبیر دیگر پوزۀ اره ماهی را به طور مجزا در زیر و در یکی از موزهها مشاهده میکنید؛
استفادۀ قلندران و افراد تارک دنیا و درویش مسلک در قدیم و در قرن هشتم هجری، از آن قسمت ارّهای مانندِ جانورِ مذکور، قابل تأمل و اندیشیدن است که چرا و به چه جهتی از این بخش استفاده میکردند؟!
پینوشت:
[۱] صور الاقالیم، ص50 [۲] همان، ص۵۱.