خبرگزاری کار ایران

در هشتمین نشست از سلسله نشست‌های «بازیابی» عنوان شد:

حاکمیت علاقه ندارد صنف‌ها به شکل طبیعی فعالیت کنند/ دلیل بلاتکلیفی نهادهای صنفی چیست؟

حاکمیت علاقه ندارد صنف‌ها به شکل طبیعی فعالیت کنند/ دلیل بلاتکلیفی نهادهای صنفی چیست؟
کد خبر : ۱۳۳۶۴۲۲

هشتمین نشست از سلسله نشست‌های «بازیابی» با عنوان «مداخله نهادهای هنری در صورت‌بندی امروز و فردا»، غروب روز چهارشنبه، ۱۰ اسفند ماه ۱۴۰۱ با اجرای آسیه مزینانی معاون فرهنگی هنری خانه هنرمندان ایران و با حضور ایرج راد رئیس هیئت مدیره خانه تئاتر، حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی ایران و محمدمهدی عسگرپور رئیس هیئت مدیره خانه سینما در سالن استاد امیرخانی خانه هنرمندان برگزار شد.

به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ابتدای نشست، آسیه مزینانی درباره نشست «بازیابی» خانه هنرمندان توضیحاتی ارائه کرد: امروز اینجاییم تا در یک بازیابی دیگر درباره سه نهاد مهم میدان هنر در این سرزمین صحبت کنیم که حالا تاریخ قابل‌بررسی و قابل‌مراجعه دارند و در پیامدهای اعتراضات ماه‌های اخیر، نقش فعال و قابل‌قبولی ایفا کردند؛ به ویژه با تشکیل «کمیته پیگیری و حمایت قضایی از هنرمندان». امیدواریم که در این جلسه بتوانیم با صراحت لازم با مهمترین آدم‌های این سه نهاد صحبت کنیم و نظرات یکدیگر را جویا شویم و اجازه دهیم که از دلِ این گفتگوها راهی برای رهایی و تغییر به دست بیاید.

 

 عسگرپور: حاکمیت تمایلی به قوام یافتن تشکل‌های صنفی ندارد

محمدمهدی عسگرپور راجع به نهادهای صنفی در حوزه فرهنگ و هنر گفت: بحث نهادهای صنفی در حوزه فرهنگ و هنر در سالیان گذشته از مباحث مهم و جدی بوده به خصوص زمانی که بحران‌های اجتماعی بیشتر از قبل خودش را نشان داده است، این نقش بیشتر مورد بحث واقع شده و در زمان‌های دیگر که شاهد اوج این بحران‌ها نیستیم، این نهادهای صنفی در حوزه فرهنگ و هنر عمده فعالیت‌هایشان را متمرکز به بخشی می‌کردند که جزو فلسفه وجودی آنها بود. در این حوزه، این سه خانه یک سری شباهت‌هایی دارند و تعدادی انجمن هنری هم هستند که مهم هم هستند ولی به شکل یک خانه فعالیت نمی‌کنند. ما اینجا با نهادهایی روبرو هستیم که هر کدام متشکل از تعدادی صنف هستند. در خانه سینما 32 صنف وجود دارد و خود این ترکیب مسائلی را با خودش خواهد داشت. آنجا یک سری مشابهت از جهت فعالیت‌ها و جاهایی هم حتی تضاد وجود دارد. مثلا منافع برخی صنوف ممکن است با بخشی دیگر از صنوف تضادهایی با هم داشته باشند. صنوفی که در عین تضاد منافع دارند کنار هم فعالیت می‌کنند.

او درباره اینکه آیا نهادهای صنفی می‌توانند به شکل طبیعی فعالیت کنند یا نه، عنوان کرد: این مسئله مهمی است و دربرگیرنده چند سوال است که به شکل جدی در حوزه سینما در سه دهه گذشته مطرح بوده و در حوزه‌های دیگر هم مطرح شده است. وقتی به بعضی بحران‌ها برمی‌خوریم، تئوری‌های جدید خودشان را نشان می‌دهند و مشخص می‌شود این علاقمندی از سوی حاکمیت برای اینکه این نهادها بتوانند به شکل طبیعی فعالیت کنند، وجود ندارد. البته این نظریه حتی موقعی که با بحران‌ها مواجه نیستیم، می‌تواند نظریه قابل‌تاملی باشد.

وی ادامه داد: نهادهایی مثل خانه سینما باید در جایی ثبت شده باشند. تا سالها مشخص نبود که کجا این نهادها باید ثبت شوند. اداره مشخصی برای انجام امور صنفی در کشور وجود ندارد با توجه به تجربیاتی که در حوزه فعالیت صنفی برای ثبت صنوف با مذاکره با وزارت‌خانه‌های مختلف مثل فرهنگ و ارشاد اسلامی، کار، رفاه و امور اجتماعی، بازرگانی و کشور داشتم و با توجه به اینکه در بحرانی مثل مشکلات خانه سینما بعد از سال 88 مدیرعامل خانه سینما بودم، برای من محرز شد که نهادهای حاکمیتی تمایلی برای قوام پیدا کردن صنوف فرهنگ و هنر ندارند. انگار مخالفت جدی با تشکیل سندیکاها حداقل در حوزه فرهنگ و هنر وجود دارد. اگر این نظریه را بپذیریم، با یک سری تبعات مواجه می‌شویم مثل اینکه وقتی فلان اتفاق می‌افتد، چرا نهاد صنفی واکنش مناسب ندارد؟ و وقتی این را به شکل مهندسی معکوس در نظر می‌گیریم به این نتیجه می‌رسیم که اکوسیستمی وجود دارد که نهاد صنفی را در حالت بلاتکلیف قرار داده است و نمی‌داند در این اکوسیستم باید چه رفتاری داشته باشد. صنوف فرهنگ و هنر چه نقشی در حوزه صدور مجوز دارند؟  نقش صنف در تایید صلاحیت حرفه‌ای افراد چیست؟ مثلا در برخی منازعات سیاسی برای اینکه بگویند ما در مقابل این صنف قرار داریم، به یک سری افراد مجوز می‌دهند که برای خیلی‌ها ممکن است عجیب باشد. به طور مثال: صنف دستیاران کارگردان سینما 400 نفر عضو دارد در صورتی که صنف تهیه‌کنندگان 600 نفر هستند و وقتی می‌خواهید توازن بین شاخه‌های مختلف فعالان یک حوزه مثل سینما را بسنجید، درمی‌یابید که در کشمکش‌های سیاسی گاهی ممکن است تعداد تهیه‌کنندگان بیشتر از بازیگران هم بشود. به ازای هر تهیه‌کننده یک بازیگر وجود دارد و این رویه قابل مطالعه است. در اینجا باید پرسید نهاد صنفی چه کاره است؟ بعد می‌بینیم صنف نمی‌توانسته کاری بکند. از همین رویه می‌توانید نقشه تولیدات را در چند سال اخیر دنبال کنید که چند کارگردان و تهیه‌کننده فیلم اولی اضافه شده است و همین رویه را درباره تولیدات بعدی این افراد ادامه بدهید. از یک طرف این می‌تواند ناکارآمدی صنف را معنی بدهد و از طرف دیگر اینکه انگار عزمی برای ناکارآمد بودن نهاد صنفی وجود دارد و نتواند نقش خودش را در گلوگاه‌ها ایفا کند. این موضوع می‌تواند در همه حوزه‌ها از تولید تا پخش در سینما گریبانگیر ما باشد. در سالهای گذشته در گلوگاه‌هایی مثل شورای پروانه نمایش و غیره، نقش نهاد صنفی کمرنگ یا حذف شده است و از طرف دیگر، سعی شده حتی این گلوگاه‌ها نابود شود. نتیجه‌ی همه اینها می‌شود همان چیزی که امروز با آن مواجه هستیم.

 

 ایرج راد: موسسه فرهنگی مناسب فعالیت صنفی نیست

ایرج راد در سخنان ابتدایی راجع به فعالیت صنفی گفت: این مربوط به زمان‌های دور می‌شود زمانی شکل‌هایی از هنر در کشور وجود داشت ولی شغل نبود. لبوفروش تعریف شغلی داشت ولی هنر و هنرمند تعریف شغلی نداشت. وقتی تئاتر بعد از آمدن از فرنگ شکل گرفت، سعی شد اصولی رعایت شود. به نوعی بخش خصوصی تئاتر تا قبل از 28 مرداد شکل گرفت ولی هیچ‌کدام نتوانستند فعالیت صنفی داشته باشند. بعد از 28 مرداد هم دنبال دولتی کردن صنف‌ها و هم به دنبال دادن آزادی‌هایی بودند اما در نهایت، تئاتر را به عنوان شغل پذیرفتند. اداره هنرهای دراماتیک ساخته و عنوان‌های شغلی ایجاد شد که افرادی مثل عزت‌الله انتظامی و دیگران جذب شدند. هنرستان دراماتیک شکل گرفت سپس به دلایل سیاسی تعطیل شد. اداره تئاتر با تشکیل گروه‌های مختلف شکل گرفت و گروه‌های نمایشی مختلف روی صحنه می‌رفتند. برای اینکه تئاتر شغل باشد، باید سندیکا شکل بگیرد که برای این موضوع هر چه قدر پیش از انقلاب اسلامی سعی شد تشکل‌های صنفی تشکیل شود، نشد. دو، سه سال اول انقلاب اسلامی که تئاتر آزادی‌های بیشتری داشت، مردم مشتاق تئاتر بودند و صف‌های طویل حول تئاتر شهر شکل می‌گرفت. در دوران خاتمی، صحبت از تشکیل تشکل‌های صنفی بود که از طرف جامعه هنری شکل نگرفته بود. در خانه سینما هم ابتدا راس هرم و هیئت موسس شکل گرفت. خانه تئاتر عنوان سندیکا نداشت و با اساسنامه موسسه فرهنگی هنری چندمنظوره آغاز به فعالیت کرد و فقط این بند در اساسنامه وجود داشت که می‌تواند فعالیت صنفی داشته باشد. در صورتی که موسسه فرهنگی هنری نمی‌تواند جوابگوی فعالیت صنفی باشد. بالاخره، با رایزنی‌ها در برنامه ششم توسعه عنوان شد که تشکل‌های صنفی هنری تحت عنوان فرهنگ، هنر و رسانه شکل بگیرد. خانه تئاتر، ۱۷ صنف دارد که هفت صنف انجمن سراسری شدند ولی همه اینها با شکایت دو نفر، کن لم یکن شد چون به موادی اشکال شرعی گرفته بودند. شکایتی که دیوان عدالت اداری و شورای نگهبان تایید کرد. خانه سینما حرکتی را آغاز کرد که بتواند شکل دقیقی به فعالیت‌های صنفی بدهد چون حالت کارفرما/ کارگری داشت در صورتی که فعالیت تئاتری این شکلی نیست. با این شکایت، به خانه اول بازگشتیم ولی همچنان انجمن‌های صنفی می‌توانند به فعالیت‌های خودشان ادامه بدهند. در نهایت، همه باید پای این قضیه بایستند تا انجمن‌های صنفی شکل بگیرد.

محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه هنرمندان ایران درباره شکایت طرح‌شده درباره صنوف هنری عنوان کرد: صنوف در قالب انجمن‌های کارگری طبق قانون وزارت کار، رفاه و امور اجتماعی ثبت می‌شوند و قالب استانی دارند و هر استان، با ظرفیتی مشخص چنین انجمنی دارد و همه انجمن‌ها در کنار هم کانون کشوری تشکیل می‌دهند که در انتها، تبدیل به کانون عالی متشکل از صنوف مختلف می‌شود که می‌توانند کُرسی در ایران و خارج از کشور داشته باشند و این مسئله‌ای بود که آنها از لحاظ شرعی به آن ایراد وارد کردند چون حاکمیت این کُرسی‌های بین‌المللی را حق خودش می‌دانست و حالا که این حق از او سلب شده، اشکال شرعی وارد شده است. جالب اینکه حقوقدانانی که این نوع شکایت‌ها را مطرح می‌کنند، از درون همین سازمان‌ها هستند.

 

 نوربخش: موسیقی هنوز هویت مشخص از سوی حاکمیت پیدا نکرده

حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی ایران درباره وضعیت نهاد صنفی حوزه موسیقی گفت: تمام نکات مطرح‌شده شامل حال موسیقی هم می‌شود و تفاوت مهم شامل بخشی در گذشته است که وجه شغلی در قبل از انقلاب اسلامی و پذیرفته‌نشدن پس از انقلاب اسلامی است. پیش از انقلاب اسلامی موسیقی سنتی و کلاسیک هیچ موقع جنبه درآمدزایی، اشتغالزایی و شغلی مطرح نبوده است و اساتید هیچ موقع این احساس را نداشتند که دارند از راه موسیقی درآمد کسب می‌کنند. بخشی که درآمد داشت، موسیقی پاپ بود که در کافه‌ها و کاباره‌ها می‌خواندند و ساز می‌زدند. قبل از انقلاب اسلامی کنسرت به معنی امروزی وجود نداشت و فقط تالار رودکی بود و یک جشن هنر شیراز که آن هم جنبه درآمدزایی نداشت. بعد از انقلاب، همه اینها تعطیل و یک دهه موسیقی تعطیل شد چون فکر می‌کردند حرام است. گاهی سرودهایی پخش می‌شد و بعد از تاییدیه رهبر بر یکی از ترانه‌ها در وصف یکی از شهیدان به جنبه خوب این نوع موسیقی پی بردند و بعدها هم در دفاع مقدس از آن استفاده شد.

وی راجع به هویت موسیقی در ایران گفت: موسیقی هنوز هویت مشخص از سوی حاکمیت پیدا نکرده است و هنوز موسیقی در بخش زیادی از کشور اجازه اجرا ندارد و کنسرت اجازه فعالیت ندارد، از اینرو با هنرهای دیگر متفاوت است. با همت هیئت موسس خانه موسیقی ایران ضرورت اینکه هنرمندان موسیقی چرا باید جمع شوند و احساس نیاز کنند که کسانی که با سلیقه خودشان سلیقه مشترک ندارند، همدیگر را تحمل کنند و برای یک هدف اتحاد داشته باشند، اثبات شد، تمام وقت و انرژی هیئت موسس را گرفت ولی بالاخره موفق شدند و این خانه به هر حال، شکل گرفت و این صنفی بودن هم در اساسنامه این خانه گنجانده شد. از چالش‌های حقوقی که اساسنامه فعالیت صنفی یک موسسه فرهنگی هنری ایجاد می‌کند، تفاوت تعریف هیئت موسس در جایگاه سهامداران برای موسسه‌هاست در صورتی که در فعالیت صنفی، هیئت موسس تشکیل‌دهنده یک صنف است و حالت سهامداری ندارد. این چالش‌های حقوقی هنوز برای این نهادهای صنفی ادامه دارد. در کرونا همه اقشار جامعه بیمه بیکاری داشتند در صورتی که برای هنرمندان معلوم نبود. این سه صنف در آن زمان به فاصله کوتاهی به صندوق اعتباری هنر پیوستند و توانستند کاری انجام دهند و در آن موقع، تبدیل به شاخه‌هایی از کمیته امداد شدیم و در این چند ماه، با تلاش‌هایی که برای هنرمندان دربند کردیم، به صلیب‌سرخ تبدیل شده بودیم.

عسگرپور در بخش دوم سخنانش گفت: اگر قدرتی در خانه‌ها و اصناف وجود دارد، به اعضا برمی‌گردد و قدرت سیستماتیک صنفی نیست. در اتفاقات اخیر، جلسات متعددی با مسئولان مختلف داشتیم که آخر جلسه‌ها از اول مشخص و ترجیع‌بند حرف آنها این بود که نهادها، این اتفاقات را کنترل کنند. در حالی که بارها به کسانی مجوز داده شده بود که فعالیت‌های آنها ضدصنفی بود. در سال ۸۸ که خانه سینما برای مدتی بسته شد، کسانی مقابل خانه سینما قرار گرفتند و گفتند خانه سینمای ایرانیان را تشکیل می‌دهیم. آنها که از دیوار پریدند و خانه را برای یک شب تا صبح مثلا فتح کردند. برای تصرف عدوانی خانه سینما شکایت تنظیم کردیم و شکایتی که حداکثر در ۱۰ روز باید رسیدگی می‌شد، هنوز پرونده آن باز است چون از وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی شکایت کرده بودیم! 

این کارگردان درباره روند شرکت در جلسات با مسئولان برای پیگیری مطالبات صنفی خانه سینما بیان کرد: یک موقع با آگهی رسمی روزنامه به عنوان خانه سینما برای مطالبات می‌رویم و خُب، معلوم است که چه اتفاقی می‌افتد بنابراین اینجا باید نشان دهیم که عِده و عُده ما چیست و باید کیفیت حضور را مشخص کنیم. کاری که ما در آن جلسات می‌کردیم این بود که با ۲۰ نفر از سینماگران سرشناس شرکت می‌کردیم و فقط با یک آگهی رسمی نمی‌رفتیم چون اگر آن آگهی رسمی و موارد قانونی کارساز بود، باید در همه حوزه‌ها اینگونه می‌بود در صورتی که اساسا اینگونه نیست. ما این را به آقایان گفتیم و به آنها برخورد. وقتی جعفر پناهی و محمد رسول‌اف را بازداشت کردند، دلیلش این بود که داشتند فیلم می‌ساختند! اگر اصناف به شکل طبیعی وجود داشت، لازم نبود به این شکل برای پیگیری مطالبات برویم.

ایرج راد راجع به فعالیت صنفی سه خانه گفت: این تشکل‌ها با وجود مشکلاتی که وجود داشت، افرادی که جمع شدند بالاخره جایگاهی پیدا کرده‌اند و می‌توانند در برخی مسائل صنفی راهگشا باشند. در بحث پیگیری و حمایت از هنرمندان بازداشتی، این روند ابتدا از خانه سینما با حمایت از افراد و آزاد شدن آنها شروع شد سپس من به آقای عسگرپور گفتم که ما هم گرفتار این معضل هستیم و خانه موسیقی هم همینطور بود. کارگروه‌هایی تشکیل شد که ۲۴ ساعته پیگیر بودند و روز و شب نداشتند. سازماندهی‌ها صورت می‌گرفت و وکیلان و هنرمندانی حضور داشتند که می‌آمدند و مردانه و باشرافت دفاع می‌کردند و توانستند کاری را انجام دهند.

این بازیگر تئاتر ادامه داد: گاهی در خانه تئاتر آرزوی ۲۰ سال پیش را می‌کنم که چند گروه از هنرمندان در بخش‌های مختلف در اداره کل هنرهای نمایشی داشتیم و نماینده خانه تئاتر در شوراهای مختلف اداره کل هنرهای نمایشی بود و برای ساخت همه وسایل مورد نیاز صحنه برای گروه‌های نمایشی حمایت صورت می‌گرفت و گروه‌ها قرارداد می‌بستند و همه گیشه سهم هنرمند می‌شد که ناگهان این وضعیت تغییر کرد. سالن‌های دولتی درصد از فروش گرفتند و مالیات‌های مختلف و حق بلیت‌فروشی اضافه شد ولی با این‌حال هنرمندان تئاتر شرافتمندانه ایستادند و برای اینکه تئاتر سر پا بماند، بیشتر از آنچه که درمی‌آورند، از جیب برای نمایش‌ها هزینه می‌کنند. هنرمند گدا نیست و شان و شخصیت دارد و افتخار مملکت است. هنرمند صدقه‌بگیر نیست که بسته‌های حمایتی را به رخ می‌کشید. ما درگیر برخی مسائل حاشیه‌ای هستیم و دوستان به حق از ما متوقع هستند. کار اساسی این است که صنف به طور قانونی تشکیل شود. 

محمدرضا ایمانیان بازیگر تئاتر که از حاضران در نشست بود در سخنانی عنوان کرد: برای من همیشه سوال بوده است که این پتانسیلی که می‌گویید وجود دارد و عمدا از جانب حاکمیت مانع‌تراشی می‌شود برای اینکه تبدیل به یک تشکل صنفی شود. این پتانسیل گاهی در بزنگاه‌هایی در کنار هم قرار می‌گیرد و خانه سینما و خانه تئاتر از این پتانسیل به شکل مقطعی استفاده می‌کنند. چرا این جریان‌سازی ادامه پیدا نمی‌کند؟ اعتراض اهالی خانه سینما جلوی خانه سینما و اعتراض اهالی خانه تئاتر جلوی مجلس شورای اسلامی و امضای تومار اعتراضی از این دست جریان‌سازی‌ها بود. چرا این مطالبه‌گری بین خود اعضای این صنوف تسری پیدا نمی‌کند؟ به نظر من، حداکثر مطالبه اعضای این سه خانه این شده است که بیمه و امثالهم داشته باشند. یکی از این دلایل عدم توضیح و شفافیت است و برخی هنوز فکر می‌کنند انجمن‌های آنها طبق اطلاع‌رسانی قبلی فراخوان عضوگیری مشغول به فعالیت است. مسئله این است که خانه سینما و خانه تئاتر در گلوگاه‌هایی که شما می‌گویید هر دفعه عقب‌نشینی کرده است. زمانی که مرکز هنرهای نمایشی به اداره کل هنرهای نمایشی تقلیل پیدا کرد، از جامعه تئاتر صدا درنیامد و مواردی از این دست.

حمیدرضا نوربخش درباره دغدغه معیشتی هنرمندان خانه موسیقی گفت: در موسیقی کلا فضا متفاوت است چون بخش اقتصادی و تجاری در خانه موسیقی حضور جدی ندارد و بیشتر کسانی که در خانه موسیقی در حال رفت و آمد هستند، دنبال مسائل صنفی هستند. چند سال است دنبالش هستم که انجمن خوانندگان موسیقی پاپ را ایجاد کنم و چندین جلسه با آنها جلسه توجیهی گذاشتم که جایگاه صنف را توضیح بدهم ولی چون آنها دغدغه معیشتی مثل باقی هنرمندان موسیقی ندارند و یک ساختار حمایتی بین خودشان دارند، نیازی به این انجمن نمی‌بینند. از بیش از ۱۷ هزار عضو خانه موسیقی، بیش از نیمی در تهران زندگی نمی‌کنند زیرا در موسیقی نواحی در اقصی نقاط کشور فعالیت دارند و مسئله آنها صنفی است؛ آنها در انتخابات شرکت نمی‌کنند چون نیازی به آن نمی‌بینند. همه کسانی که در هیئت مدیره‌های خانه موسیقی بودند، چون در حوزه موسیقی سنتی فعالیت می‌کردند بنابراین نگران نوع رابطه با دولت نبودند و تمام توان‌شان را برای دغدغه‌های معیشتی اعضا گذاشتند. در طول یکسال گذشته، چند کنسرت موسیقی سنتی برگزار شده است؟ فقط چند خواننده شاخص هستند و گروه‌های شاخصی نیز وجود ندارد. تئاتر هم عمدتا تجاری و پول‌ساز نیست. در تئاتر، موسیقی و حتی سینما بخشی هستند که می‌آیند فداکاری می‌کنند و از منافع‌شان می‌گذرند تا صنف جایگاه پیدا کند. کاری که آقای راد کردند را کسی نمی‌کند. همه گله دارند که چرا همیشه بیشتر اعضای هیئت مدیره نفرات یکسانی هستند؟ دلیلش این است که چون داوطلبی نیست و کسی حاضر نیست برای کاری پول خرج کند و وقت بگذارد که درآمدی از آن عایدش نمی‌شود. واقعا نگاه‌ها این است.

ایرج راد راجع به معیشت اهالی تئاتر بیان کرد: زمانی در این مملکت دو تا دانشکده بیشتر نداشتیم که یکی هنرهای زیبا دانشگاه تهران با ۱۶ خروجی و دیگری دانشکده هنرهای دراماتیک با ۱۴ خروجی بود و هنرمندانی که هنوز نام‌آور هستند از این دانشکده‌ها بیرون آمدند در صورتی که حالا بدون اینکه ایجاد کار و شغل کنیم، سالانه ۱۷۰۰ فارغ‌التحصیل هنرهای نمایشی داریم که دو سال پیش، ۷۰۰ نفر دکترا در رشته هنرهای نمایشی گرفتند. اینها همه شوخی است! مگر ما دکتر آنتونی کویین داشتیم؟! این تعداد آدم که با عشق و علاقه می‌آیند و در نهایت، فارغ‌التحصیل می‌شوند بدون اینکه بتوانند سر کار مناسب بروند، سر خورده می‌شوند. آیا امکانات کافی برای این تعداد نفراتی که هر ساله فارغ‌التحصیل می‌شوند، وجود دارد؟ سالهاست ما داریم خواهش می‌کنیم که در صداوسیما، تله‌تئاتر را دوباره راه بیاندازند تا بخشی از این فارغ‌التحصیلان بتوانند مشغول به فعالیت باشند. از سوی دیگر، تئاتر دولتی و خصوصی در ایران تعریف درستی ندارد. بودجه تئاتر را اصلا نگاه کنید، خنده‌دار است! چه حمایتی صورت می‌گیرد؟ اینها باید جایگاهش مشخص و برنامه‌ریزی شود. گروه‌های نمایشی و سپس کمپانی‌ها باید تشکیل شوند. باید وضعیت معیشت خانواده تئاتر و جایگاه حرفه‌ای و فرهنگی آنها مشخص شود.

سیاوش خادم‌حسینی بازیگر تئاتر که اخیرا از بند رها شده در سخنانی گفت: من هم اغلب اوقات مایوس می‌شوم که این مشکلات قرار نیست حل شوند. من زمانی که زندان بودم، تلاش عزیزان را حس کردم و از آنها بسیار ممنونم. این الگوریتم به ما می‌گوید این مشکل حل نمی‌شود. چه زمانی تلاش‌ها و شجاعت‌های این سه خانه به نتیجه می‌رسد و تبدیل به یک طغیان ملی از سوی این سه خانه می‌شود؟ ما دو راه داریم: یکی که به سمت مردم برویم و هزینه اجتماعی حاکمیت را زیاد کنیم تا مشکلات را حل کنند و دیگری اینکه به سراغ جنگ رسانه‌ای برویم. راه‌هایی که تا حالا رفتیم، فقط فرسایش داشته است. من قلبا آقای راد را دوست دارم و پیر شدنش را در این 30 سال دیدم. خیلی زحمت می‌کشد و خیلی جاها فرسایش دارد. آیا دو راه دیگر وجود ندارد یا اراده‌ای برای ورود به آن نیست؟ من گاهی با خودم خیالبافی می‌کنم که اگر روزی مدیرعامل خانه سینما بودم، به منشی روزی ۲۰ تا برگه می‌دادم که به تمام رسانه‌های ایرانی و خارجی ارسال کند تا بالاخره یک روزی جواب بدهد. من فکر می‌کنم با این فرسایشی کردن و دور کردن ما از هم، همین اتفاق می‌افتد که الآن افتاده است. این مسیر انتها ندارد.

امیر اثباتی طراح صحنه و لباس قدیمی سینمای ایران نیز راجع به این سه نهاد گفت: هم از منظر تاریخی آنها را بررسی کردیم و هم آسیب‌شناسی صورت گرفت. داستان نهاد صنفی خیلی پیچیده است ولی اینکه نمی‌شود کاری کرد با شما اختلاف نظر دارم. به لحاظ منطقی، گزاره درستی نیست که نمی‌شود کاری کرد مگر اینکه به سرنوشت اعتقاد داشته باشیم. به صورت واقع‌بینانه نگاه کنیم کاری سخت است ولی نشدنی نیست. انجمن‌های صنفی جزوی از نهادهای مدنی هستند و گعده‌های مختلف جامعه با هدف مشترک کنار هم جمع می‌شوند، است. آنها دنبال اصلاح و بهبود اوضاع خودشان هم هستند و احتمالا به برخی مبانی اعتراض دارند. مثلا کانون نویسندگان سالهاست دارد کار می‌کند بدون اینکه مجوز بگیرد یا انجمن صنفی مطبوعات گرفتاری‌های متعددی داشت و به صراحت با آنها برخورد شد. مشکل کلی‌تر و در مقیاس ملی است. دلیل تشکیل این جلسه این است که در یک بزنگاه هستیم. همانطور که مردم در انتخابات مشارکت کردند و نتیجه نگرفتند سپس در انتخابات شرکت نکردند و حالا گرفتاری‌های دیگری به‌ سر آنها آمده. ما داریم در یک موقعیت بحرانی زندگی می‌کنیم. الآن همه تشکل‌ها در همین نقطه بحرانی قرار گرفته‌اند. هر چه تلاش کردیم نشد آنچه که باید می‌شد و از موقعیتی که داریم، راضی نیستیم. چه باید کرد؟ ما دیگر هیچ چاره‌ای نداریم جز اینکه به ساز دیگران نرقصیم. به‌گمانم در این مقطع باید اساسنامه‌ها که وجود دارد را ندیده بگیریم و به ایده‌آل واقعی خودمان در همه مناسبات هنری فکر کنیم. ببینیم آیا لایحه نظام صنفی ۱۰ سال پیش هنوز کار می‌کند و هنوز پیشنهاد ایجابی ما همین است؟ هر صنف دقیقا چه می‌خواهد؟ اینها را دقیق در یک منظومه دقیق و کامل کنار هم بچینیم. من می‌توانم در اینجا با قاطعیت بگویم که در حال حاضر ما نمی‌دانیم دقیقا چه می‌خواهیم. در نهایت، باید مطالبه‌گری ما دقیق، شفاف و حقوقی باشد.

ایرج راد در سخنان پایانی‌اش عنوان کرد: فعال کردن اعضا در روند انجمن‌ها خیلی می‌تواند در صنف تاثیرگذار باشد یعنی ما سعی کردیم این کار را کنیم و با نمایندگان صنوف همیشه در ارتباط هستیم و مسائل را بازگو می‌کنیم ولی هنوز امکان اینکه همه اینها را فعال کنیم و خودشان فعال شوند، به وجود نیامده و واقعا نتوانستیم.

جابر قاسمعلی فیلمنامه‌نویس درباره بیانیه خانه سینما درباره اعتصاب و نقد این راهکار نقبی به مناسبت سینمایی ایران زد و گفت: اول به نظر می‌آمد که می‌خواهیم راجع به نسبت حاکمیت و قدرت با تئاتر، سینما و موسیقی و در کل هنر صحبت کنیم و به هر حال، بایدها و نبایدها را بررسی کنیم. من فکر می‌کنم مشکل عمده‌ای که در فرهنگ این کشور به خصوص در سینما داریم یک چیز است. اینکه سینمای ما تا زمانی که وابسته به نفت باشد، هیچ اتفاق عجیبی در آن نخواهد افتاد. وقتی از سینمای صنعتی صحبت می‌کنیم اعتصاب معنا پیدا می‌کند مثل سندیکای نویسندگان آمریکا که چرخ سینما را می‌خوابانند ولی ما جزو کارگران صنعت نفت نیستیم که اگر اعتصاب کنیم، تولید نفت مختل شود و تاثیر روی زندگی مردم بگذارد. بله، ما شاید می‌توانستیم تحصن کنیم ولی اعتصاب کردن از این منظر چون صنعتی نیستیم عملا خم به ابروی حاکمیت نمی‌آورد. الآن چهار سال است سینما درگیر کرونا است و سینما تعطیل است و هیچ اتفاقی نیفتاده است. در این چند ماه اخیر اعتراضات، سینما عملا تعطیل است. در چنین شرایطی و با وجود مشکلات معیشتی سینماگران، اعتصاب کردن سینماگران هیچ مشکلی را در مناسبات مردم و حاکمیت رفع نمی‌کند.

همایون سیریزی فعال حوزه تجسمی از حاضران در این نشست درباره رابطه امر صنفی و سیاسی در صنوف گفت: کانون نویسندگان به عنوان یکی از خاص‌ترین کانون‌های صنفی در سال ۱۳۴۷ در واکنش به همین مسائل شکل گرفت و در واقع ما فراموش می‌کنیم که ۶۳ سال زودتر اتحادیه کارگران چاپخانه‌ها تشکیل شده است. من روی این تمایز و فاصله تاریخی تاکید می‌کنم برای اینکه اتفاقا آن گروهی که معتقد به احقاق حقوق صنفی خودشان هستند کارگران چاپخانه‌ها هستند که ۶۳ سال زودتر از نویسندگان روشنفکر دست به کار تاسیس اتحاد کارگری شدند. سندیکاها شکل دموکراتیک و سلب خشونت شده‌ی مبارزات صنفی کارگری هستند که قسمتی از آنها بعد از کمون پاریس شکل می‌گیرد و مسئله آنها بر سر مبارزه و نه بر سر بقا است. این مبارزه که قانون‌مند است، سعی می‌کند شکلی از مقتضیات مدنی و احقاق حقوق را در یک عالم بوروکراتیک داشته باشد، و این شکل سندیکا پیدا کرده است. این سندیکالیسم چگونه می‌تواند این آگاهی و ساختار را ایجاد کند که صنفی- سیاسی شویم؟ این مسئله جز در پیوند امر صنفی و سیاسی اتفاق نمی‌افتد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز