خبرگزاری کار ایران

لیلا عاج مطرح کرد؛

قصه‌های زنانه و مادرانه برایم جذاب‌تر از قصه‌های سیاسی هستند/ فیلمی درباره قشر کارگر خواهم ساخت

قصه‌های زنانه و مادرانه برایم جذاب‌تر از قصه‌های سیاسی هستند/ فیلمی درباره قشر کارگر خواهم ساخت
کد خبر : ۱۳۲۶۹۳۸

با وجود اینکه قصه «سرهنگ ثریا» کاملاً پتانسیل یک فیلم سیاسی را دارد لیلا عاج درباره نگرشش به این قصه در این فیلم گفت: من بلد نیستم که قصه سیاسی تعریف کنم و قصه مادرانه و زنانه برایم جذابتر است.

لیلا عاج کارگردان فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره نگاهش به موضوع این فیلم و کمرنگ کردن سیاست در قصه کلی و دنبال کردن دغدغه‌های انسانی گفت: راستش من بلد نیستم که قصه سیاسی تعریف کنم و بیشتر قصه مادرانه و زنانه برایم جذابتر است. در واقع آدم کاری انجام می‌دهد که بلد است و منظور من این نیست که این قصه‌ها به قصه‌های سیاسی ارجحیت دارند چه بسا این قصه‌های ملتهب شاید جذابتر باشند ولی من در ساخت این فیلم بیش از هر چیز هدفم این بود قصه‌ای تعریف کنم و کاری انجام دهم که می‌توانم از پس آن بر بیایم.

عاج درباره اهمیت پرداختن به موضوعاتی چون جنایت‌های گروه منافقین گفت: فرآیند تولید یک فیلم بسیار پیچیده است، در قدم اول ممکن است یک سوژه برای شما جذاب باشد تا اینکه سرمایه‌گذار پیدا کنید و وارد مرحله پیش‌تولید و بعد تولید شوید ممکن است بیشتر از دو سال زمان طی شود. بنابراین از آنجا که آدم نمی‌داند در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد، وقتی فیلم را می‌ساختم کشور ما شرایط دیگری داشت و امروز شرایط دیگری دارد. حتی ممکن است شما روی یک سوژه کار کنید و شش ماه بعد آن سوژه سر و شکل دیگری پیدا کند.

وی افزود: اینکه یک فیلم به لحاظ مضمونی اهمیتی در یک دوره داشته باشد و بعد در زمان اکران آن موضوع چندان با اهمیت نباشد، مسئله‌ای است که از اختیار من خارج است و باید بگویم برای یک کارگردان هم ممکن است اهمیت چندانی نداشته باشد چون اگر این موضوع اهمیت زیادی داشته باشد باید بگوییم فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» امروز چه ضرورتی دارد؟ به نظرم این یک قصه است و «سرهنگ ثریا» هم یک قصه دارد و یک روایت مادرانه عاطفی دارد و ما فیلم‌هایی درباره مادران در سینمای ایران بسیار دیده‌ایم و این هم یک جنس و حس دیگری از مادر ایرانی است.

عاج در پاسخ به این پرسش که چه ارتباطی در جهان‌بینی او در عرصه تئاتر که همواره به قشر کارگر پرداخته با اثر سینمایی‌اش «سرهنگ ثریا» وجود دارد، گفت: امیدوارم خدا به من کمک کند و بتوانم فیلمی درباره قشر کارگر بسازم چرا که چنین هدفی دارم. جهان کارگران و زندگی کارگری برای من همیشه جذاب بوده اما این به این معنا نیست که بگویم من پرچم‌دار تئاتر کارگری هستم بلکه دلیل علاقه‌ام به تجربه زیستی‌ام مربوط می‌شود و اصطلاحاً من بچه کارگر هستم و واقعاً نمی‌دانم به کسی که با پیش‌زمینه تئاتری من به دیدن «سرهنگ ثریا» می‌آید چه باید بگویم اما «سرهنگ ثریا» برای من تجربه بزرگی بود اما کوچ از تئاتر برای واقعاً سخت بود و امیدوار بودم که نتیجه ساخت این فیلم آبرومند شود و کسی نگوید که یک تئاتری به سینما آمد و نتوانست فیلمی باکیفیت بسازد.

این کارگردان درباره ارتباط گرفتن مخاطب خارجی با فیلم «سرهنگ ثریا» و عدم ارائه توضیحات کافی درباره سازمان منافقین در این فیلم گفت: اگر مخاطب خارجی باهوشی به سراغ این فیلم بیاید می‌تواند در اینترنت جستجو کند و با مسئله گروه منافقین آشنا شود. من در دیالوگ‌نویسی هم این چالش را داشتم، دلم نمی‌خواست دیالوگ‌های عادی بنویسم، مثلا ثریا بگوید که "ما خسته شده‌ایم و از پا افتاده‌ایم"؛ دلم می‌خواست به جای این جمله بگوید "درخت شکسته تبرزن زیاد پیدا می‌کند". دلم می‌خواست گفتگو در این فیلم از عقبه تئاتری من بیاید و عادی نباشد؛ مثلاً بگوید که "اشرف دریا نیست، اشرف مرداب است". من سعی کردم یک استعاره‌ای هم در زبان داشته باشم اما به هر حال تجربه اولم است و ممکن است که نظرم بعدها عوض شود. به همین نسبت نمی‌خواستم بسته‌های اطلاعاتی‌ام را به سادگی در دیالوگ ارائه دهم. به هر حال مخاطبی که به دیدن «سرهنگ ثریا» می‌آید اگر چیزی از قصه شنیده باشد می‌تواند قبل از دیدن آن درباره اردوگاه اشرف در اینترنت تحقیق کوچکی کند و آنقدر مطلب درباره اردوگاه اشرف وجود دارد که اطلاعات لازم برای همراهی بیشتر با قصه «سرهنگ ثریا» را به راحتی به دست بیاورد. بیش از هر چیز آنچه که اهمیت دارد این است که مخاطب با این مادر ارتباط حسی پیدا کند و بتواند آن را باور کند.

وی افزود: من یک آنتاگونیست و پروتاگونیست در این فیلم تعریف کرده‌ام که هر دو جمعی هستند، به هر حال من در کپشن توضیح دادم که ثریا همچنان منتظر پسرش است ولی وقتی در مورد ثریا می‌گویم این انتظار به وجود می‌آید که درباره آن‌ها هم بگویم و به همین دلیل در سکانس آخر دوربین را به سمت مقابل بردم و منافقین را هم نشان دادم.

عاج در پایان درباره واقعی بودن دیگر کاراکترهای فیلم غیر از کاراکتر اصلی گفت: دیگر کاراکترها واقعی نیستند، من با خانواده‌های زیادی صحبت کردم، افرادی که برادر یا همسرشان در کمپ اشرف هستند، من صداهای زیادی از افرادی دارم که از شهرهای مختلف هستند عزیزانشان گرفتار کمپ اشرف شده‌اند. حتی به تهیه‌کننده پیشنهاد دادم که می‌توان به همه این خانواده‌ها در یک سریال اپیزودیک پرداخت اما واقعاً این پرداخت امکانپذیر نبود. ما در بخش‌های مختلف قطعاً یاد این افراد می‌افتیم اما اینکه دقیقاً قصه آن‌ها روایت شود اینگونه نیست و حتی شخصیت خانم ثریا هم همانطور که در تیتراژ نوشته‌ایم الهام گرفته از این شخصیت است و نمی‌توان آن را دقیقاً واقعی دانست. به لحاظ اخلاقی ترجیح من این بود که آنچه خانواده به من اعتماد کرده را دقیقاً در این فیلم بیان کنم و کاری کنم که افراد خانواده‌ها یاد عزیزانشان بیوفتند و اذیت شوند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز