کیانوش دالوند در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
خوشبختانه انیمیشن اولویت دولت نیست/ در فیلمنامه بسیار ضعیفتر از تکنیک هستیم
کیانوش دالوند معتقد است: یکی از عوامل رشد سینمای انیمیشن این است که انیمیشن هیچگاه در اولویت دولتها نبوده و به همین دلیل دخالتی نیز در این عرصه صورت نگرفته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در سالهای اخیر میتوان پیشرفت سینمای انیمیشن را در ایران به وضوح دید و آثار انیمیشن به لحاظ کمی و کیفی رشد چشمگیری داشتهاند به طوری که نام این آثار را در بین فیلمهای پرفروش سال میتوان دید و این نشان میدهد که اگر انیمیشن از مسیر پیشرفت خود خارج نشود به یکی از گونههای سینمایی معتبر، پرمخاطب و مهم سینمای ایران تبدیل خواهد شد.
به طور قطع یکی از راههای جلوگیری از ضعف سینمای انیمیشن و حمایت آن در جهت ادامه مسیر پیشرفت، بررسی عوامل رشد و کشف معضلات پیش رو است. در گفتگو با کیانوش دالوند (انیماتور و کارگردان) درباره این موضوع گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
در این سالها شاهد هستیم که فیلمهای انیمیشن کمکم مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و به خصوص در ماههای اخیر دو فیلم سینمایی انیمیشن موفق شدهاند که جزو پرفروشترین فیلمها باشند. به نظر شما دلیل رشد انیمیشن در سینمای ایران چیست؟
مهمترین دلیل این اتفاق به نظر من این است که دولت در این بخش دخالتی نکرد یا دخالتش بسیار اندک بود. دولت در هر صنعتی که دخالت میکند، در هر صورت مثل رقابت با بخش خصوصی یا صنایع انحصاری همه چیز را رو به قهقرا میبرد و خوشبختانه در حوزه انیمیشن دولت دخالت اندکی کرد و انیمیشن در اولویتهای آن نبود. نتیجه چنین اتفاقی این بود که بخش خصوصی با جان و دل وارد کار شود و ما را به این جایگاه برساند که امروز در حوزه انیمیشن بسیار جلو هستیم. امیدوارم دولت کماکان فاصلهاش با انیمیشن را حفظ کند.
اما نهادهای دولتی به تازگی برای حمایت از تولید آثار انیمیشن اقداماتی داشتهاند که مطمئناً در سالهای آینده بیشتر خواهد شد. به عنوان مثال میتوان حوزه هنری و مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و انیمیشن را مطرح کرد.
اگر نهادهایی مثل فارابی به حوزه تولید آثار انیمیشن ورود کنند اقدام بسیار اشتباهی است. اما مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و انیمیشن و انجمن سینمای جوان همواره نهادهایی بودند که نقش آزمایشگاه را برای فیلمسازان ایفا کردند و اجازه دادند تا فیلمسازان آزمون و خطا داشته باشند و یاد بگیرند. اتفاقاً نهادهای دولتی چنین وظیفهای دارند؛ به فیلمسازان فرصت میدهند که آزمون و خطا داشته باشند و هزینه خطاهای فیلمسازان را برعهده میگیرند اما اینکه نهاد دولتی خود پیشقدم شود و به فیلمساز بگوید چه کاری کند و از ایدههای خودش حمایت کند قطعاً نقشی که در این بین ایفا میکند، نقشی مخرب و آسیبزننده است. نمونه این دخالتهای مخرب را در صنعت خودروسازی میتوان به وضوح دید.
اقدام سازمان سینمایی سوره در جمعآوری طرحها و انتخاب آثار مورد حمایت خود یک افدام انحصارطلبانه نیست، آنها برای سرمایهگذاری اقدام کردهاند و این عملکردی مثبت و سازنده است. ما در حوزه انیمیشن دخالتهای دولتی و شبه دولتی زیادی داشتیم که نهادهای دیگر مثل مرکز هنری صبا، شبکههای مختلف تلویزیونی و... به حوزه انیمیشن ورود کرده و در بسیاری موارد اقداماتشان مخرب هم بوده اما در سینما خوشبختانه اگر دخالتی هم بوده، حمایتهای لجستیک و بسیار کمککننده بوده است.
با توجه به اینکه هزینه تولید آثار انیمیشن بالا است و زمان تولید طولانی است، میتوان انتظار داشت که بخش خصوصی بتواند در این حوزه فعالیت پر رنگی داشته باشد؟
برای پاسخ به این پرسش باید به صنعت انیمیشن جهان نگاهی بیندازیم، پویاترین سینماها همیشه سینماهایی هستند که کمترین حمایتهای دولتی را دارند یا اگر حمایتی هم صورت میگیرد لجستیکی است. موفقیت روند کاملاً تعریفشدهای دارد، ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم یک آپارتمان 10 طبقه را از طبقه دهم شروع کنیم یا در یک روز کل ساختمان را بسازیم، همه چیز باید در مراحلی مشخص طی شود و در حوزه انیمیشن هم به همین شکل است.
دولت در حوزه انیمیشن حمایتهای لجستیکی داشته و خوشبختانه کمکم انیمیشن مراحل پیشرفت خود را طی میکند، گام اول، دوم و گامهای بعدی را به مرور برمیدارد و من به آینده آن خوشبین هستم. متأسفانه فروش دو انیمیشن «پسر دلفینی» و «لوپتو» به دلیل اتفاقاتی که در کشور رخ داد، با ریزش مخاطب مواجه شد وگرنه در شرایطی عادی قطعاً این دو اثر فروش بهتری داشتند.
به طور کل انیمیشن مسیر پیشرفت خود را به صورت طبیعی طی میکند و ورود دولت به این روند قطعاً نمیتواند سازنده باشد. طرحهای حمایتی مثل تعیین بودجه از سوی دولت برای تولید آثار انیمیشن قطعاً به شکلی خواهد بود که نمیتواند عادلانه توضیع شود و نتیجهاش هم حتماً ایجاد دو جبهه توانمندان بیپول و ناتوانانی خواهد شد که پول در دست دارند؛ دقیقاً اتفاقی که برای صداوسیما رخ داده و این سازمان عریض و طویل با بودجهای عظیم به کارگاه حقوقدهی تبدیل شده است چراکه از روز اول تلاشش بر این بود که با یک سری معیارها را دنبال کند و بر اساس آنها فیلمها و آثاری تولید کند که فقط عدهای خاص را مورد حمایت قرار دهد و نتیجه آن این شد که افراد توانمند کنار گذاشته شدند چون این افراد از اینکه پشت در مدیران بایستند و برای دریافت بودجه منتظر بمانند اجتناب میکنند.
کار برای بخش خصوصی قطعاً سخت است اما مطمئن باشید که این بخش هم متوجه شده که یکی از سودآورترین بخشهای هنری حوزه انیمیشن است و من فکر میکنم به زودی روند به شکلی خواهد شد که انیمیشنسازها، سرمایهگذاران را برای تولید در نوبت قرار خواهند داد.
در حوزه فیلمنامه، سینمای انیمیشن ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
شکاف بین انیمیشن ایران و جهان در حوزه فیلمنامه شدیدتر از بخشهای فنی و تکنیکی است. متأسفانه به طور معمول سازندگان آثار انیمیشن در ایران برای فیلمنامه وقت کمتری گذاشتهاند و طبیعتاً بیشتر این مشکل هم از جایی نشأت میگیرد که بودجهای برای تولید یک اثر مشخص شده و از آنجا که این بودجه باید هر چه سریعتر در این راستا صرف شود و پروژه بتواند سرمایهاش را برگرداند، ناشکیبایی تهیهکننده و سرمایهگذار که من هم به آن دچار شدهام باعث میشود فیلمنامه دچار ضعفهای فراوان شود.
از طرف دیگر یک فیلمنامهنویس انیمیشن نباید نگاهش را محدود به سینمای ایران کند، در واقع فیلمنامهای که قرار است نوشته شود باید مختص مخاطبان جهانی باشد چرا که بسیار بعید است یک فیلم انیمیشن با کیفیت از طریق اکران داخلی به سود برسد یا حتی سرمایهاش را برگرداند. بنابراین نگاه نویسنده باید بینالمللی باشد و نگارش چنین فیلمنامههایی قواعدی دارد که باید به آنها توجه کنیم. ما نیاز داریم که برای نگارش فیلمنامه بسیار محققانهتر عمل کنیم ولی متأسفانه قلم بینالمللی نداریم و نویسندگان ما با مختصات بینالمللی نمینویسند. آثار انیمیشن ما با برداشتهای بسیار خامدستانهای از آنچه که در سینمای بینالملل اتفاق میافتد نوشته میشوند و نمیتوانند مخاطب جهانی را به خود جذب کنند؛ به عنوان مثال استفاده از لطیفههای محلی به هیچوجه نمیتواند برای مخاطب جهانی قابل فهم و درک باشد.
زمانی گفته میشد که انیمارتورهای ایرانی به دلیل درآمد پایین در کشور، حاضر به همکاری با پروژههای داخلی نیستند و به همین دلیل بیشتر با پروژههای جهانی همکاری میکنند که این خود دلیلی برای ضعف آثار انیمیشن مطرح میشود. آیا همچنان این معضل در سینمای ایران وجود دارد یا خیر؟
این یک مشکل اکوسیستمی است. وقتی در یک اکوسیستم مشکلی ایجاد میشود و بخشی از تعادل خارج میشود، سایر بخشها وارد کار میشوند تا دوباره به تعادل برسند. در این شرایط یا برخوردشان تهاجمی است یا سعی دارند همدلانه برخورد کنند.
بخشی از این اتفاق پروپاگاندا و توهم بود و بسیاری از دوستان که به این سمت رفتند متوجه شدند که خبری از درآمدهای بالا نیست یا اگر هم درآمد بالایی وجود دارد باید وقت بسیار بیشتری برای پروژه صرف کنند. علیرغم ظاهر پرطمطراق و فریبنده این صنعت، وقتی به آن ورود کردند متوجه شدند که کار بسیار دشوار است و سود خاصی هم به دست نمیآید. بخش اندکی که واقعی بود هم مربوط به زمان گذشته است، امروز با رشد و پیشرفتی که انیمیشن در ایران داشته، تقریباً کسب درآمد در این حوزه با کشورهای خارجی تفاوت چندانی ندارد. من معتقدم که در این حوزه تا حدودی به سمت تعادل رفتهایم.
برای مثل در این حوزه کشور کره جنوبی بهترین نمونه است. این کشور برای اینکه افراطی به سمت سرویس دادن رفت، نابود شد و از اواخر دهه 90 برای اینکه بتواند از خاکستر خودش بلند شود، اقداماتی داشت. انیمیشن کره جنوبی یک بار نابود شد چرا که فقط به دنبال سرویس و پول بود و نقطه مقابل کشوری که همیشه رو به صعود بود، سنگاپور است. آنها از همان ابتدا وقتی بحث سرویسدهی مطرح شد فقط محصول مشترک را پذیرفتند و خودشان را در وسط پروژه قرار دادند و به جای اتکا کردن به درآمدزایی سعی کردند مالک پروژههایی باشند که در آن کار میکنند. این رویه مطمئناً سرمایهگذاری سودمندتر و عزتمندانهتر را به همراه خواهد داشت.