نسخههایی که روی «خطوط حامل» تجویز میشوند
شاید مداوای بیماریها به واسطه موسیقی برای ایرانیها که با موسیقی و شیوههای درمانی آن آشنایی جامعی ندارند، عجیب به نظر برسد؛ اما در کشورهای دیگر این شیوه بسیار معمول و جدی است. در دیگر کشورها طی دو، سه سال گذشته نه فقط پزشکان و روان درمانگران و تیمهای پزشکی، بلکه موزیسینها و موسسات خصوصی و دولتی هم «موسیقی درمانی» را جدی گرفتهاند و به آینده آن امیدوارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حال با پیشرفت رشتههایی چون پزشکی و راونپزشکی و گستردگی ابعاد همه علوم و مشاغل، میتوان گفت هنر و تقریبا همه رشتههای آن مقولاتی «درمانگر» محسوب میشوند. اصولا هرآنچه باعث آرامش جسمی و روحی افراد شود در درمان بیماریهای روحی و جسمی آنها موثر خواهد بود؛ اما این فقط یک کلیت است. در حقیقت هنری که میتوان به جرات از آن به عنوان مقولهای «درمانگر» نام برد «موسیقی» است.
قدمت «موسیقی درمانی» چقدر است و آیا رشتهای آکادمیک است
«موسیقی درمانی» یک روش تازه ابداع شده نیست؛ بلکه استفاده از آن قرنها قدمت دارد. این مقوله مهم به طور کلی روشی است که احیای سلامت روح و جسم بیماران را به همراه دارد. پیشینه موسیقی درمانی به دوران ارسطو و افلاطون میرسد، اما در قرن بیستم بود که این شیوه روندی مشخص پیدا کرد و عملا در درمان مصدومان جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه بود که به یکی از شاخههای درمانی تبدیل شد و انجمنها و تشکلهایی در این زمینه به وجود آمد. دانشگاه «میشیگان» در سال ۱۹۴۴ نخستین برنامه آموزش موسیقی درمانی را پایهریزی کرد و شش سال بعد، یعنی در سال ۱۹۵۰ انجمن موسیقی درمانی تاسیس شد و بیست و یک سال پس از آن (سال ۱۹۷۱) انجمن موسیقی درمانی آمریکا با نام «AAMT» فعالیت رسمی خود را آغاز کرد. سپس در سال ۱۹۸۵ فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بینالملل به ثبت رسمی رسید و فعالیت خود را آغاز کرد.
کاسه تبتی یکی از آلات موسیقایی است که برای مدیتیشن استفاده میشود. این ساز یکی از ادوات «موسیقی درمانی» نیز هست
قدمت موسیقی درمانی در ایران و رساله «علمالنبض»
موسیقی درمانی در ایران هم قدمتی بسیار دارد و به دوران پیش از اسلام بازمیگردد. در واقع موسیقی پیش از اسلام در ایران جنبه کاربردی داشته و در معابد زرتشتی به طور پراکنده به آن پرداخته میشده است؛ البته، اسناد و مدارکی در این رابطه موجود نیست زیرا هرچه بوده در پی جنگها و حملات از میان رفته است. کلا در ایران باستان، موسیقی در خدمت دین و مذهب مردم بوده و پس از اسلام نیز فعالان عرصه موسیقی بیشتر به نگارش آثار نظری و نوشتاری پرداختهاند. میتوان گفت ابوعلی سینا پزشک ایرانی بیش از دیگر مفاخر به جنبههای موسیقی درمانی و وجهه درمانگر آن پرداخته است. ابن سینا تحت تاثیر دانشمندان یونانی نقش وزن و ریتم در جهان هستی را به خوبی دریافته بود و دانستههایش را طی درمان بیماران مورد آزمایش و تجربه قرار میداد. او در رساله «علمالنبض» در فصلی مجزا به این مقوله پرداخته است.
آیا کرونا واسطهای برای جدی گرفتن «موسیقی درمانی» بوده؟
تغییرات و اتفاقات رخ داده طی سه، چهار سال گذشته موسیقی درمانی را به مقولهای جدیتر تبدیل کرده است. کمتراز سه سال پیش بود که ویروس کرونا در مدت زمانی چند روزه همه دنیا را درنوردید و باعث مرگ بسیاری از افراد در سراسر دنیا شد. طی این مدت تعداد بسیار زیادی از مردم به ویروس کرونا مبتلا شدند و این همهگیری گسترده که تلفاتش از جنگی چندساله کمترنبوده، باعث شد بیمارستانها در اغلب کشورها (حتی کشورهای پیشرفته) با کمبود جا و امکانات مواجه شوند. بنا به این دلیل و برخی دلایل دیگر بسیاری از بیماران امکان درمان کامل در بیمارستانها را نداشتند و مجبور بودند دوران نقاهت خود را در منزل بگذرانند. همه اینها در حالی است که بیماری کرونا تا مداوای کامل تبعات و آسیبهای بسیاری دارد که چند و چون آن در افراد متفاوت است. این رویه باعث شد که برخی از افراد موسیقی درمانی و لزوم پرداختن به آن را در دستور کار قرار دهند. طبیعتا کشورهایی که با ابتلای بیشتر بیماری مواجه بودهاند بیش از بقیه «موسیقی درمانی» را جدی گرفتهند.
خدمات ارائه شده در کشورها برای درمان بیماریها به واسطه موسیقی
اندونزی یکی از کشورهایی است که پس از همهگیری کرونا موسیقی درمانی را به لحاظ علمی و آکادمیک جدی نسبت به قبل جدیتر گرفته است. گروه راهنمایی و مشاوره دانشگاه کاتولیک جاکارتا واقع در کشور اندونزی درباره توجه به موسیقی درمانی بیانیه و دستورالعملی صادر کرده تا به واسطه آن بیماران دوران نقاهت جسمی و روانی خود را با شنیدن موسیقی هدفمند سپری کنند. آنها حتی از موسیقی درمانی از راه دور نیز سخن به میان آوردهاند.
در بخشی از بیانیه مذکور آمده است: «در رابطه با بیماران کووید-۱۹ بسیاری از مبتلایان عزت نفس پایینی دارند و احساس گناه، ناامیدی و ناتوانی میکنند و همه این موارد زندگی دشوارتری را برایشان رقم خواهد زد و سیستم ایمنی بدن آنها را کاهش خواهد داد. از گذشته تاکنون برای درمان ساده و ارزان مطالعات بسیاری صورت گرفته و «موسیقی درمانی» یکی از بهترین راههاست. به واسطه این مقوله، اضطراب، ترس، افسردگی و استرس کاهش مییابد. موسیقی از طرفی باعث ایجاد احساساتی چون شادی خواهد شد. بر این اساس، دست اندرکاران بهداشت (پرستاران، پزشکان و مشاوران/روانشناسان در بیمارستان ها) باید برای مداخله و درمان بیماریها و مشکلات روحی و روانیِ مبتلایان کووید ۱۹، موسیقی و روش درمانی مربوط به آن را دردستور کار قرار دهند.
موسیقی درمانی روشی مختص به پزشکان نیست
شاید مداوای بیماریها به واسطه موسیقی برای ایرانیها که با موسیقی و شیوههای درمانی آن آشنایی جامعی ندارند، عجیب به نظر برسد؛ اما در کشورهای دیگر این شیوه بسیار معمول و جدی است. در دیگر کشورها طی دو، سه سال گذشته نه فقط پزشکان و روان درمانگران و تیمهای پزشکی، بلکه موزیسینها و موسسات خصوصی و دولتی هم «موسیقی درمانی» را جدی گرفتهاند و به آینده آن امیدوارند.
اگر به رسانههای خارجی و و بینالمللی رجوعی کم و بیش داشته باشیم، درخواهیم یافت که هرازگاهی اخبار موزیسینهای رواندرمانگر و چند و چون فعالیتهای آنها منتشر میشود. البته در دیگر کشورها (بخصوص در اروپا) موسیقی درمانی در شرایط معمول هم همواره مقولهای علمی و جدی به حساب میآمده و حال هم هستند تشکلها و نهادهایی که صرفا با این روش به درمان بیماران میپردازند.
انجمن موسیقی درمانی بریتانیا کجاست؟
به طور مثال «BAMT» مخفف BARITISH ASSOCIATION FOR MUSIC THERAPY تشکلی تخصصی است که انجمن موسیقی درمانی بریتانیا به حساب میآید. این انجمن در آوریل ۲۰۱۱ جایگزین «انجمن موسیقی درمانگران حرفهای بریتانیا» شده است. همانطور که مشخص است انجمن مذکور صرفا به درمان بیماران از طریق موسیقی میپردازد. متاسفانه در ایران و دیگر کشورهای همسایه چنین انجمنی وجود ندارد.
«هلن اودل میلر»؛ پزشک و موسیقیدرمانگری که زندگیاش را وقف بیماران کرده است
هلن اودل میلر پزشک، محقق و نوازنده پیانو یکی از افرادی است که موسیقی درمانی را با پزشکی در هم آمیخته است. او که چندسال پیش مرکز موسیقی درمانی خود در آنگلیا راسکین را افتتاح کرده در این مرکز فقط به آموزش دانشآموزان میپردازد و با این کار به لحاظ پزشکی به آنها خدمات بالینی ارائه دهد.
پدر و مادر هلن اودل میلر هر دو پزشک بودهاند و این قضیه او را به تحصیل در رشته پزشکی ترغیب کرده است. او پس از اتمام دوره کارشناسی خود در موسیقی به سال ۱۹۷۶ در دانشگاه ناتینگهام، در سن بیست و یک سالگی به واسطه جنی ویگرام، (پیشگام عرصه موسیقی درمانی) با این رشته آشنا شد و و در ادامه دیپلم موسیقی درمانی خود در رشته موسیقی درمانی را از مدرسه موسیقی «گیلدهال» دریافت کرد. او سپس در بیمارستان «سنت چارلز» واقع در غرب لندن، در یک بخش جراحی روی مردان معلول جسمی (ناشی از قطع نخاع) کار کرد.
میلر حال بیش از بیست و پنج سال است به عنوان یک موسیقی درمانگرِ تمام وقت به بیماران کشورش خدمت میکند. او معتقد است موسیقی درمانی نیمه دوم قرن بیستم به عنوان یک رشته بالینی در بریتانیا شروع به کار کرده و اتفاقی مربوط به دیروز و امروز نیست.
اودل میلر فواید «موسیقی درمانی» را اینگونه توضیح داده است: «موسیقی بر مغز تأثیر مثبت میگذارد و همچنین جلسات منظم موسیقی درمانی باعث کاهش بیقراری و اضطراب و نیاز به دارو برای افراد مبتلا به زوال عقل میشود. رها کردن کسی که قدرت برقراری ارتباط ندارد، کار درستی نیست چون موسیقی قدرت مقابله با آن را دارد.
او در ادامه توضیحات خود را اینگونه ارائه کرده: «موسیقی درمانی به نیازهای عاطفی، جسمی و فکری افراد مبتلا به زوال عقل میپردازد.»
موسیقی درمانی برای پزشک و موزیسینی چون هلن اودل میلر محدود به چند بیماری نیست و او تلاش دارد با آزمون و خطا به کشفیات جدیدی دست پیدا کند. او در ادامه فعالیتهایش برای کار کردن روی افراد مبتلا به زوال عقل با مراکز محلی مربوطه وارد صحبت شده و چه بسا اینکه کشفیاتی جدیدی از اتودها و آزمایشهای او در رسانهها منتشر شود. باید گفت هلن اودل میلر تنها فردی نیست که در اروپا و آمریکا به مقوله موسیقی درمانی بر اساس علم پزشکی پرداخته است.
هلن اودلر میلر همچنان برای کشف و شهود بیشتر مشغول مطالعات علمی و تعامل با پزشکان است. او امیدوار است در آینده با توسعه استراتژی تحقیق و پژوهش در بریتانیا (بین دانشجویان، پزشکان و سرمایهگذاران) برای انجام تحقیقات و ارائه موسیقی درمانی تعاملات بینالمللی برقرار شود. او در حال حاضر مدیر موسسه تحقیقات موسیقی درمانی کمبریج، استاد دانشگاه هنر، علوم انسانی و اجتماعی است و در دانشکده صنایع خلاق کمریج هم تدریس میکند. او خودش را پزشک بالینی میداند و بر فعالیت دانشجویان رشته «موسیقی درمانی» نظارت دارد. هلن اودل میلر همچنین در زمینه انجام پروژههای تحقیقاتی با بودجه اتحادیه اروپا فعالیت دارد. او به جز همه این فعالیتها، با انجمن آلزایمر بریتانیا نیز همکاری میکند تا به این ترتیب کشفیات جدیدی را در عرصه موسیقی درمانی به ثبت برساند.
موسیقی درمانی در قامت ارکستر کافه «کامراتا»
منچستر- محله فقیرنشین «گورتن»
فعالیت در زمینه موسیقی درمانی محدود به پزشکان نیست. بر اساس شواهد موجود، در میان کشورهای اروپایی انگلیس در زمینه بهرهگیری از موسیقی در درمان بیماریها و تاسیس مراکزی برای پرداختن به این مهم، از بقیه پرکارتر است. به عنوان مثال نوازندگان یک کافه موسیقی در شهر منچستر واقع در انگلیس یکی از کارگاههای موسیقی خود را به صورت رایگان برای افراد مبتلا به زوال عقل در نظر گرفتهاند. این کافه با نام «منچستر کامراتا» در ابتدا به عنوان خانه مرکزی در شهر منچستر دایر بوده، اما یکی، دو سال پیش به صومعهای در شهر گورتن انتقال یافته است. صومعه مذکور زمانی در فهرست ۱۰۰ مکان در خطر انقراض بوده و طی سالهای اخیر عمدتا به مراسم عروسی و کنفرانس اختصاص مییافته است.
لازم به ذکر است «گورتن» منطقهای فقیرنشین است که اغلب ساکنان آن وضعیت زندگی نامناسبی دارند؛ تا آنجا که گفته میشود امید به زندگیِ مردم این بخش از منچستر در مقایسه با دیگر اهالی انگلیس پنج درصد کمتر است. همچنین، درصد بیکاری مردم گورتون بیست و نه درصد از مردم انگلیس بیشتر است. با وجود کافه موسیقی «کامراتا» و فعالیت نوازندگان آن در زمینه موسیقی درمانی، افراد مسن گورتن نسبت به قبل شرایط بهتری پیدا کردهاند. گفته میشود برخی از نوازندگان و دیگر فعالان کافه «منچستر کامراتا» به صورت داوطلبانه به دیگر اعضای گروه پیوستهاند.
تمرین و اجرای ارکستر کافه «کامراتا» در صومعه قدیمی واقع در گورتن
فعالیت ارکستر مذکور از آغاز تاکنون مخاطبان خود را گسترش داده و طی هر جلسه و اجرا مخاطبان بیشتری به تماشای آن نشستهاند. در میان افرادی که به واسطه موسیقی تحت درمان قرار گرفتهاند تد هنسی یکی از افرادی است که تمام هشتاد و دو سال عمر خود را گورتن گذرانده است. او حال روی ویلچر است و پس از مرگ همسرش در سال ۲۰۱۸ تنها زندگی میکند. هنسی مدتی است به آلزایمر و زوال عقل دچار شده و دخترش او را برای درمان و بهتر شدن وضعیت جسمی و ذهنیاش با ویلچر به کافه «کامراتا» میبرد.
تد هنسی طی حضور در کلاسهای موسیقی درمانی برگزار شده در صومعه
به گفته شاهدان این شخص به محض ورود به صومعه (محل برگزاری کلاسها و اجراهای ارکستر) زیر ماسکی که برای خطر ابتلا به کرونا به صورت زده، لبخند میزند. شاید به این دلیل که در آن مقطع که تیم فوتبال انگلیس قهرمان جام جهانی شد در این صومعه با همسرش پیمان زناشویی بسته است.
یکی دیگر از بیماران پیرمردی ۸۲ ساله است که در یک جلسه ترانهسرایی برای افراد مبتلا به زوال عقل کرده است. دخترش از نتیجه کار ابراز رضایت کرده و او را به کنایه و شوخی مک کارنتی گورتنی (موزیسین مطرح) خطاب کرده است. او میگوید در محلی که ما زندگی میکنیم، وجود چنین امکاناتی بسیار بعید است. معمولا در خلال کلاسها ارکستر آهنگی را برای شرکتکنندگان در کلاسهای موسیقی درمانی و دیگر مخاطبانشان مینوازند.
یکی از نوازندگان ارکستر «کامراتا»
رایان برین یکی از اعضای ارکستر «کامراتا» و نوازنده تونبا نیز از مواجهه با مخاطبان بیمار اظهار رضایت میکند و میگوید: غیرقابل پیشبینی بودن آنها برای ما نوازندگان بسیار بسیار هیجانانگیز است و با وجود آنها میتوان یک جشن بزرگ برگزار کرد که مملو از هیجان و شور باشد.
پیرمرد دیگری با هفتاد و نه سال سن هم از وجود کلاسهای موسیقی درمانی و نتایج آن ابراز رضایت کرده است. همسر او هشتاد و پنجساله است و مدت پنج سال است به زوال عقل مبتلا شده است. پیرمرد میگوید انزوای چندین ماهه ناشی از پاندمی کرونا هم بر وخامت حال همسرش تاثیر داشته است.
باب رایلی مدیر اجرایی ارکستر «Camerata» / «کامراتا» میگوید مصمم است کلاسهای خود را در دیگر مناطق هم برگزار کند و ترجیح ارکستر این است به مناطقی بروند که به واسطه هنر حداکثر تاثیر را داشته باشند. او تاکید میکند که کار آنها صرفا مداوای بیماران مبتلا به زوال عقل نیست و با شرکای خود تلاش دارند در زمینههای بهداشت و مسکن و دیگر مقولات اجتماعی کار کنند.
نینا گوتسیس بیمار مبتلا به سندروم داون
نینا گوتسیس نماینده بیماران سندروم داون در موسیقی حرفهای
نینا گوتسیس نوازنده و آهنگسازی اهل سیدنی واقع در کشور استرالیا است که به سندرومدان مبتلا است. او نوازنده گیتار و درامز است و بیش از پانزده سال است که به صورت حرفهای در عرصه موسیقی فعالیت میکند. نینا نوازندگی گیتار را در ابتدا به صورت خودآموخته فرا گرفته و تحت تاثیر موسیقی کانتری و پاپ بوده است. او طی اتفاقی به «کلاب ولد» میرود و با مدیر آن آشنا میشود و درادامه همکاریهای شکل میگیرد. در ادامه درباره «کلاب ولد» و جزییات فعالیتهایش توضیحاتی ارائه میشود.
«کلاب ولد» خانه هنرمندان اوتیسمیها، سندروم داونیها و آسیبدیدگان مغزی
سام وراد یکی از نوازندگان استرالیایی است که با افراد و گروههای حرفهای همکاری کرده است. او استودیوی دارد که «کلاب ولد» نام دارد و محوریت آن علاوه بر فعالیتهای هنری، «موسیقی درمانی» است. او میگوید در ابتدا طیف بیماران اوتیسمی مورد توجه بودهاند اما حوزه کاریمان بر اساس تقاضا و نیاز موجود باعث شد بیماران سندروم داون و آنهایی را که آسیبهای مغزی دیدهاند را هم مورد توجه قرار دهیم.
برخی از اعضای «کلاب ولد» با همراهی نینا گوتسیس هنرمند مبتلا به سندروم داون
مدیر و سرپرست «کلاب ولد» درباره اینکه آیا در استودیویاش برای مداوای بیماران از علم پزشکی و پزشکان هم بهره میبرد یا خیر، اینگونه توضیح داده است: استودیو بیشتر درصدد ایجاد آرامش در بیماران به وسیله موسیقی است. در این رابطه دلیلی برای ورود به جنبههای بالینی وجود ندارد. ما فقط با هم کار میکنیم تا راهی پیدا کنیم آنها به آنچه میخواهند برسند. آنچه را که نیاز دارند به آنها بدهیم.
سام وراد جز افرادی است که با نینا گوتسیس هنرمند مبتلا به سندروم داون همکاری کرده است. او میگوید: نینا در وهله اول به عنوان استودیویی غیر درمانی با ما همکاری کرده و در ادامه بوده که در روند درمان هم قرار گرفته است. او میگوید: وقتی یک نوازنده با ناتوانی ذهنی در حال ساخت اثری هنری است، این اتفاق برای او میتواند صرفا روندی درمانی نباشد و نینا از این دسته موزیسینهاست. سام وراد که در طول فعالیتهای هنری خود با بیماران زیادی سر و کار داشته، آنها را سرسخت و بینظیر میداند.
صحبتهای یک عصبشناس و استاد دانشگاه درباره وضعیت «موسیقی درمانی» در ایران
حسن عشایری (عصبشناس و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران) که تاکنون چند سمینار علمی درباره موسیقی درمانی در ایران برگزار کرده و در این رابطه مقالاتی را هم منتشر نموده است. او از سال ۱۳۷۳ در دانشگاه، انجمنی را دایر کرده که با نگرشی علمی به کاربرد موسیقی در مغز، سیستم عصبی روان و بدن میپردازد.
عشایری در گفتگو با ایلنا گفت: پژوهش، آموزش و خدمات سه مولفه مهمی هستند که باید همزمان به آنها پرداخته شود؛ بخصوص اینکه موسیقی؛ دارو نیست بلکه پیچیدهتر از داروست و انتزاعیترین هنر. این رویه را در ایران با خدمات شروع میکنند بدون آنکه پژوهشی در کار باشد تا در نهایت ویژگیهای این جریان را ببینند.
او در پاسخ به این سوال که در دانشگاههای ما چقدر به کاربردهای پزشکی و روانپزشکی موسیقی پرداخته شده و آیا در این زمینه رشته تحصیلی وجود دارد، گفت: متاسفانه دانشگاههای ما در این زمینه وضعیت خوبی ندارند. در توانبخشی و درمانهای غیردارویی روانپزشکی و کاربرد فعالیت هنر در توانبخشی (نه در درمان) فقط دو واحد درسی داریم که طی آنها، موسیقی نیز مطرح میشود، اما به صورت خیلی ابتدایی. بنابراین میتوان گفت در این بخش هنوز مرجعی تخصص نداریم. در ایران از دکترا که بگذریم، در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس، «موسیقی درمانگر» نداریم. یادم هست که در ایران فقط یک بار پایانامهای را روی کتاب درمانی ارائه دادهام. در خارج از کشور «bibliotherapy» تخصص محسوب میشود و متقاضیان در این زمینه دوره میبینند تا بدانند با بیمار چگونه برخورد کنند. چنین اشخاصی با دکتر بیمار گفتگو میکنند تا در نهایت به بیمار توصیههای مفیدی را ارائه کنند. اما در ایران چنین رویهای وجود ندارد.
سخن پایانی
در پایان باید گفت با گذر زمان و بروز اتفاقات و وقایع جدید، همچنین گستردگی علوم و از بین رفتن مرزها و چهارچوبها، لزوم توجه به موسیقی درمانی در کشور به شدت احساس میشود و این در حالی است که این متد هیچگاه در ایران از سوی مسئولان و جامعه پزشکی جدی گرفته نشده و کاربردی انگاشته نشده است. به امید اینکه سهولت در ارائه و دریافت اطلاعات و وجود ارتباطات مجازی با هنرمندان، پزشکان و متولیان و موسسان نهادها و انجمنهای علمی موقعیتی را برای پرداختن به «موسیقی درمانی» در کشور فراهم کند؛ هرچند که این مسیر بسیار طولانی و پرفراز و نشیب است.