آخرین بازمانده موسیقی دیلمان مطرح کرد:
موسیقی گیلان در عرصه بینالملل نمایندگان خوبی ندارد/ چرا موسیقی دیلمان ثبت نشد؟
محمدرضا شاهنوری که سالهاست برای شناخت و ثبت موسیقی «دیلمان» تلاش میکند، میگوید: اوضاع به گونهای است که هنرمندان در ته صف قرار دارند و چاپلوسان در صدر! اینطور بگویم که گاه موسیقی در دست افرادی است که روابطی دارند و دارای نفوذ هستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محمدرضا شاهنوری (نوازنده و آهنگساز خطه گیلان و دیار دیلمان) یکی از چند استاد موسیقی نواحی ایران است که آخرین بازمانده نسل خودش به حساب میآید و عمر خود را صرف حفظ موسیقی کرده است. او با اینکه حال سن و سال بالایی دارد، اما همچنان قوی و محکم پای هنر و فرهنگ دیارش ایستاده و از آن دفاع میکند.
«دیلمان» به لحاظ قدمت و غنای موسیقایی یکی از مناطق مهم ایران است؛ ضمن اینکه یکی از گوشههای آواز دشتی نیز به حساب میآید و در اوج آن آواز اجرا میشود. گوشه «دیلمان» برگرفته از مقامهای موسیقی همین منطقه است و همین موضوع از اهمیت موسیقی استان گیلان حکایت دارد.
محمدرضا شاهنوری یکی از نوادگان طهماسب بیگ، جعفر قلیبیگ، مهدی بیگ، شاه نوربیگ و نصرالله بیگ (همگی از بزرگان موسیقی دیلمان) به حساب میآید. او سرپرست گروه موسیقی «گیل و دیلم» است که البته مانند گذشته فعال نیست؛ در حالی که قبلا در جشنوارههای مختلف حضور مییافته و کنسرتهای داخلی و خارجی برگزار میکرده است.
محمدرضا شاهنوری؛ آخرین میراثدار موسیقی «دیلمان» و سرپرست گروه موسیقی «گیل و دیلم»؛ درباره حال و روز این روزهایش با ایلنا صحبت کرد.
پاندمی کرونا بیش از دو سال زندگی شما و دیگر هنرمندان را مختل کرده بود. الان اوضاع در استان شما چطور است؟
بله درست است. متاسفانه بیماری کرونا مدتی بین ما و موسیقی فاصله انداخته بود و هنرمندان در آن مدت، نسبت به همیشه اوضاع بدتری داشتند. خدا را شکر که اوضاع مدتی است بهتر شده و ما هم مانند قبل به فعالیتهای معمولمان مشغول شدهایم. اما خب کلا وضعیت مثل قبل نیست و متاسقانه آن فعالیت و پویایی که قبلا بود، وجود ندارد.
اوائل مردادماه امسال بود که تعزیه دیلمان به عنوان میراث معنوی کشور ثبت ملی شد و 1395 هم، پنجاه اثر تاریخی دیار گیلان به ثبت ملی رسیدند. آیا موسیقی «دیلمان» که یکی از با قدمتترین گونههای موسیقی نواحی ماست به ثبت ملی رسیده؟
تا آنجا که من مطلع هستم خیر! موسیقی دیلمان با وجود همه قدمتی که دارد و با وجود همه سختیهایی که من و دیگران برای نگاهداریاش کشیدهایم، ثبت نشده است. حال اینکه در این رابطه اقدامی شده یا نه، من بیخبرم! خودتان هم میدانید که فضا تغییر کرده و موسیقی رابطهای شده است؛ یعنی اینکه اغلب اتفاقات در موسیقی بر اساس روابط رخ میدهد و این به نفع موسیقی نواحی نیست. اینطور بگویم که کار در دست افرادی است که روابطی دارند و دارای نفوذ هستند. هنرمندان و فردی مانند من که بدون حاشیه عمرم را صرف موسیقی و هنر کردم، کارهای نیستیم. فقط هم بحث منطقه ما نیست و تقریبا موسیقی همه شهرها و مناطق با این مشکلات مواجهند.
موسیقی دیلمان قرنها قدمت دارد و این ما بودیم که آن را طی سالها و دههها در شرایط و موقعیتهای بد تاریخی با فراز و نشیبهای بسیار نگه داشتیم. شخصا نسل به نسل و جد اندر جدِ من اهل موسیقی بودهاند و برای نگهداری آن تلاش کردهاند و عمر خود را صرف نمودهاند.
مسئولان هنری استان گیلان، از شما به عنوان یکی از استادان و آخرین بازمانده نسل موسیقی «دیلمان» سراغ میگیرند؟
من گلایهای ندارم و راضی هستم و خدا را شکر میگویم، اما در کل مسئولان فرهنگی کشور، بخصوص مدیران استان پیگیر حال هنرمندان نیستند و اینگونه نیست که ظاهرا به نظر میرسد. البته من طی هفتههای گذشته بود که از طرف ارشاد استان در کنگره بینالمللی میرزا کوچکخان که در برج میلاد برگزار شد حضور پیدا کردم. البته موضوع و محتوای این برنامه تقدیر از هنرمندان نبود و من هم جزو مدعوین بودم.
از جایگاهی که در حال حاضر دارید راضی هستید؟
به هرحال هفتاد سال برای موسیقی و نگهداری آن زحمت کشیدهام و جان دادهام. واقعیت را اگر بخواهید این است که من برای موسیقی دیلمان خیلی زحمت کشیدهام. اگر کمی به عقب بازگردید متوجه میشوید که در زمانی نه چندان دور من و خدابیامرز فریدون پوررضا (که در سال 1391 از دنیا رفت) خیلی فعال بودیم. ما موسیقی اجدادی خود را مهم میدانستیم به این دلیل که آن نیاکان هنرمندان بزرگ ایران بودند و باید نامشان زنده نگاه داشته میشد. در کل، من و هنرمندان دیگر طی سالیان، مشکلات و بدبختیهایی را متحمل شدهایم، اما در قبال عمری تلاش شرافتمندانه عایدی من چهارصد هزار تومان حقوق ماهانهای است که دریافت میکنم. موسیقی دیگر مانند چند سال پیش مورد توجه نیست چراکه دیگر کنسرتی برگزار نمیشود و اجرایی نیست.
در یکی، دوسال گذشته کنسرتی برگزار کردهاید؟
کنسرتی که برای عموم باشد و در تهران، گیلان و شهرهای دیگر روی صحنه برود، خیر. آخرین فعالیتهای ما در این زمینه، اجرا در جشنوارهها بوده است. من طی حضور در تهران و اجرا در جشنوارههایی چون فجر و رویدادهایی در دیگر شهرها چند بار عنوان اول را کسب کردهام و لوح تقدیرها و دیپلمهای آنها موجود است. اما قضیه این است که اخیرا دیگر کسی از ما یاد نمیکند. واقعا اگر توجهی باشد ما هم برای ادامه فعالیتها انگیزه میگیریم و با امید بیشتر به تولید و اجرا ادامه میدهیم. در این صورت است که هنرمندان و استادان و پیشکسوتان برای موسیقی اعتبار و اهمیت بیشتری قائل میشوند.
اصولا مشکلات و چالشهای زیادی میان هنرمندان نواحی و فعالیتهای حرفهای فاصله انداخته است. شما به عنوان بزرگ موسیقی گیلان اصلیترین آنها را چه مواردی میدانید؟
مشکل این است که آدمها بر اساس سواد و تخصصی که دارند در جای خود قرار نگرفتهاند. این بی نظمی در موسیقی ما و لااقل در منطقه ما هم وجود دارد. به عنوان مثال من به جز کمانچه، هفت نوع ساز دیگر را هم مینوازم. آدم میشناسم هیچ سازی بلد نیست و صدایی هم برای خواندن ندارد، اما در گیلان و مازندران مطرح و شناخته شده است! نمیخواهم از کسی نام ببرم یا بد کسی را بگویم، اما چنین افرادی وجود دارند و اتفاقا قابل معرفی هستند. فرد یا افرادی که میگویم واقعا هیچ چیز از موسیقی نمیداند! چنین افرادی روابط قوی دارند و دارای نفوذ هستند و به همین دلیل هم هست که مطرح شدهاند. چنین افرادی برای ادامه فعالیتها و بیشتر دیده شدن هزینه هم میکنند و پول هم میدهند.
در گذشته، مثلا در بیست سال گذشته اوضاع، مانند الان نبود؟
خیر به هیچوجه. واقعا هنرمندانی داشتیم که جانشان را برای موسیقی میدادند؛ بی آنکه به جایی وصل باشند یا چاپلوسی کنند و زد و بندهایی داشته باشند. زندهیاد فریدون پوررضا جزو این دسته از افراد بود. به هرحال اینگونه هم نیست که هنرمندان واقعی در تاریخ موسیقی ماندگار نشوند. آنهایی که فرهیخته هستند و سره را از ناسره تشخیص میدهند، فرق موسیقی خوب و بد را میفهمند و متوجه هستند که کدام افراد برای ماندگاری و بقاء موسیقی گیلان، دیلمان و شهرها و مناطق دیگر زحمت کشیدهاند. درست است که در دنیای امروز برخی افراد میآیند و بدون داشتن دانش و تبحر کافی معروف میشوند اما مطمئنا ماندگار نخواهند بود. خلاصه این قضایا هست و همان افراد هستند که به کنسرتهای داخلی و خارجی هم میروند و درآمد خوبی هم دارند، اما داستان و ماجرای ماندگار شدن چیز دیگری است. این آدمها چند صباحی معروف میشوند اما هیچوقت محبوب نخواهند شد. در نهایت این خوب نیست که افراد ناکاربلد و بدون تبحر به عنوان نمایندگان موسیقی گیلان در داخل و خارج از کشور به اجرای برنامه بپردازند. این افراد، با نفوذ و ارتباط به چنین جایگاهی میرسند. شما فکر کن در دورهای یکی از مدیران ارشاد با فلان شخص آشنایی داشته و او را به عنوان نماینده اهالی موسیقی گیلان معرفی کرده و گفته هرچه گرفتی با هم شریک هستیم. آن فرد مدعو هم گفته چرا به جای من سراغ آقای شاهنوری نمیروید و آن مسئول پاسخ داده که نه! شاهنوری نمیآید و از این کارها هم نمیکند. اگر هم بیاید از او چیزی به ما نمیرسد، پولی هم اگر بدهد کم میدهد! خلاصه اینکه با چنین اوضاع و چنین افرادی مواجه هستیم. طرف کمانچه دست میگیرد اما به جای نواختن، اَره میکشد! چنین شخصی نمیتواند نماینده خوبی برای موسیقی ما باشد. در پایان هم، مخاطب ایرانی ناآشنا یا مخاطبان خارجی در فرانسه و انگلیس و کشورهای دیگر میگویند موسیقی «گیلان» و موسیقی «دیلمان» که این همه از آن تعریف میکردند، همین بود؟ آنچه به عنوان موسیقی «گیلان» و «دیلمان» معرفی شده، بدلی است که نمونه اصلی آن موجود است و اهالی اصلی موسیقی منطقهمان ما هستیم. از نسل ما زندهیاد پوررضا بود که او هم فوت کرد و حال هم من ماندهام. خیلی نمیتوان درباره این مسائل صحبت کرد، چون تا حرفی میزنیم به ما حمله میکنند و به اصطلاح دیگر بازیمان نمیدهند!
گروه «گیل و دیلم» همچنان با سرپرستی و مدیریت شما حیات هنری دارد؟
بله من گروه موسیقی «گیل و دیلم» را اوائل انقلاب بود که راهاندازی کردم و همچنان برقرار است؛ هرچند مانند گذشته فعال نیست که دلیلش تغییر فضا و عوض شدن اوضاع است و پیشتر دربارهاش توضیح دادم.
شما همیشه در عرصه آموزش فعال بودهاید و رمز اصلی ادامه حیات موسیقی نواحی هم همین موضوع است؛ آیا همچنان شاگرد تربیت میکنید؟
من علاوه بر فرزندانم حدود پانصد شاگرد تربیت کردهام که خداراشکر حال تعدادی از آنها گروه دارند و مشغول فعالیت هستند.
آیا درحال حاضر پروژهای را در دست تولید یا اجرا دارید؟
من حدود ده، دوازده سال است مشغول نوشتن کتابی هستم که به قصهها، داستانها و روایات و افسانههای دیارم اختصاص دارد. جمعآوری قصهها و داستانها و هرآنچه ازگذشته باقی مانده و متعلق به منطقه گیلان است کار راحتی نیست و زمانبر است. به همین دلیل هم هست که تالیف و انتشار کتاب این همه سال طول کشیده.
اثر کی منتشر خواهد شد؟
اداره ارشاد سیاهکل در جمعآوریها به من کمک میکند. انشالله تا یکی دوماه دیگر اثر به مرحله نشر میرسد و در دسترس علاقمندان به موسیقی نواحی کشور قرار خواهد گرفت.
اگر ناگفتهای مانده بفرمایید.
حال که دیگر کرونا از تب و تاب افتاده و شرایط عادی است به نظرم بهتر آن است مسئولان فرهنگی کشور در تهران کنسرتهایی را برای اهالی موسیقی نواحی و گروهها تدارک ببینند تا به این ترتیب هنرمندان شهرهای مختلف بتوانند بعد از مدتها روی صحنه اجرای زنده داشته باشند.