خبرگزاری کار ایران

یادداشت آریامن احمدی بر نمایش «جنون محض»؛

جنونِ محضِ زندگی

جنونِ محضِ زندگی
کد خبر : ۱۲۶۲۵۴۶

در یادداشتی درباره نمایش «جنون محض» می‌خوانیم: در این نمایش ما تئاتر نمی‌بینیم، بلکه پشت صحنه زندگی‌هایِ واقعیِ بازیگران تئاتر را می‌بینیم.

ما در نمایش «جنون محض»، تئاتر نمی‌بینیم، بلکه آنچه می‌بینیم، پشت صحنه نه‌تنها تئاتر، که پشت‌صحنه زندگی‌هایِ واقعیِ بازیگران تئاتر را روی صحنه می‌بینیم. «جنون محض» که عنوان اصلی آن در انگلیسی «سروصدا موقوف!» («صداها خاموش!») است، تصویری از یک جامعه انسانی کمیک را نشان می‌دهد که سعی دارد در میانه بازی و زندگی، «نویزها» را خاموش کند. مایکل فرین این نمایش را در سال ۱۹۸۲ نوشت و از آن زمان تا به امروز که چهل سال از آن می‌گذرد، به‌عنوان یک اثر کلاسیک ساتیر (یا کمدی اتاق‌خواب) شناخته می‌شود و در سال جاری به‌مناسبت چهل‌سالگی آن، تور نمایشی آن در بریتانیا شروع خواهد شد.

تقریبا هرچندسال یک‌بار، این نمایش در بریتانیا، آمریکا یا کشورهای دیگر روی صحنه می‌رود و این نشان از اهمیت این نمایش پس از چهل سال دارد که حالا در ایران، تماشاخانه اهورا (سالن رزا) روی صحنه رفته است. مایکل فرین در ایران نیز نامی شناخته‌شده است: از او نمایشنامه‌های «کپنهاگ»، «رویاهای شیرین»، «دموکراسی»، «بعد مرگ» و رمان «جاسوس‌ها» به فارسی منتشر شده است. علیرضا کوشک‌جلالی که پیش از این نمایش‌های موفق «خدای کشتار»، «سیستم گرون‌هلم» و «رابینسون کروزوئه» را روی صحنه برده است، در اثر تازه‌اش نیز در ادامه همان سه اثری که از آن نام برده شد، در یک فضای محدود و بسته، تماشاگر تئاتر را دو ساعت در مرز بین کمدی و تراژدی نگه می‌دارد تا ضمن اینکه او را بخنداند، او را به تامل در خویش و دیگری وادارد. کوشک‌جلالی در نمایش «جنون محض»، سویه‌های ایرانی نیز به نمایش داده تا تصویری از جامعه ایرانی و جامعه تئاتری ایران را نیز به نمایش بگذارد.

این نمایش نه‌تنها سختی‌های طاقت‌فرسای تولید و اجرای یک نمایش را نشان می‌دهد، که در پرده دوم، سختی‌ها و مشکلات زندگی همان بازیگران را از روی صحنه به پشت صحنه می‌برد، و عملا تماشاگر، به‌جای دیدن نمایش، در اصل، تصویری از زندگیِ واقعیِ جامعه تئاتری را می‌بیند؛ جامعه‌ای کوچک که در دالان‌های تاریک مجوز از یک‌سو و در صحنه‌های تاریک تئاتر، سردرگم مانده و گاه زندگیِ دیگری را در میانه سیاهی‌ها شروع می‌کند و این نقطه سیاه، درست در جایی‌که دو ساعت شما را می‌خنداند، به روشنایی می‌رسد. اما روشنایی در این نمایش، «زیبایی» نیست، که مواجهه تک‌تک ما با منِ دیگرمان است. اینکه حتی روی صحنه تئاتر هم، هیچ چیزی تا ابد پشت صحنه (تاریکی) نمی‌ماند و درنهایت، در یک پرده، سرانجام نور تابانده می‌شود به آن، تا حقیقتِ تلخِ زندگی را آشکار کند.

نمایش «جنون محض»، نه‌تنها تصویری از جنونِ محضِ تئاتربازها است که می‌توان از آن به‌عنوان «شیفتگان تئاتر» یاد کرد، اما سوی دیگر، جنونِ محضِ زندگی‌های پنهان در پشتِ صحنه تئاتربازها هم هست! دو روی یک سکه باستانی.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز