خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با نویسنده «نوبت لیلی» مطرح شد؛

نمی‌دانستم نظامی تا این حد مهجور است/ ایرانی‌ها از گذشته فراری هستند

نمی‌دانستم نظامی تا این حد مهجور است/ ایرانی‌ها از گذشته فراری هستند
کد خبر : ۱۲۵۰۸۴۵

مهدی شیرزاد با اشاره به اینکه پیچیده‌گویی حساب‌شده در روایت آثار نمایشی می‌تواند نکاتی برای تزریق جذابیت به اثر باشد،‌ تأکید کرد: «نوبت لیلی» فاقد پیچیدگی‌های کاذب است و در ادامه سریال، به همه پرسش‌های شکل‌گرفته پاسخ داده می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا،‌ سریال «نوبت لیلی» به کارگردانی روح‌الله حجازی و نویسندگی مهدی شیرزاد، سروش چیت‌ساز و روح‌الله حجازی این روزها از پلتفرم نماوا در حال پخش است.

این سریال به جهان موازی و مسائل علمی تخیلی با تلفیقی از ادبیات کهن ایرانی پرداخته است. اثری که در شکل روایی، تفاوت‌هایی با دیگر آثار پخش شده از پلتفرم‌های اینترنتی دارد که می‌توان آن را بیش از هر چیز در فیلمنامه اثر دید. به همین بهانه گفتگویی با مهدی شیرزاد (نویسنده سریال «نوبت لیلی») داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

طی سال‌های اخیر با نگاهی کلی به تولیدات شبکه نمایش خانگی و آثاری که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته‌اند، می‌توان به این نتیجه رسید که سریال‌های اجتماعی یا کمدی شانس بیشتری در موفقیت برای فروش دارند. با این وجود سریال «نوبت لیلی» را نمی‌توان مربوط به این جریان دانست و قطعاً جدا بودن از جریان حاکم ریسک‌های بسیاری دارد. دلیل پذیرش این ریسک و رفتن به سراغ چنین سوژه‌ای چیست؟

رفتن به سراغ سریال «نوبت لیلی» و روایتی که شاهدش هستیم، طی 45 روز تا دو ماه اتفاق افتاد. در مرحله اول ما ایده‌ای داشتیم که آن را کمی مورد بررسی قرار دادیم و بعد به این نتیجه رسیدیم که بهتر است ایده را ایرانی‌تر کنیم و در نهایت تصمیم گرفتیم با نگاهی به کهن الگوهای ایرانی دست به این تغییر ژانر بزنیم.

این تصمیمی بود که با ترس و لرز گرفته شد و همه از ریسک آن با خبر بودیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که این ریسک را با تمام وجود بپذیریم و کار را پیش ببریم. من ادعایی ندارم اما می‌توان گفت که حداقل در چند سال اخیر سریالی با این ویژگی‌ها ساخته نشده است و می‌دانستیم که ممکن است وقتی پیش می‌رویم بسیاری از ایرادهای کار را در پخش متوجه شویم چراکه اصلاً هیچ الگوی ایرانی برای مراجعه به آن وجود نداشت و به همین دلیل میزان ریسک کار بالاتر رفت.

روایت قصه‌ای پیچیده و تا حدی علمی تخیلی در پلتفرم‌های ایرانی با توجه به سلیقه مخاطب علاقه‌مند به اینگونه آثار که با فیلم‌ها و سریال‌های خارجی شکل گرفته، در ادغام با کهن‌الگوهای ایرانی نمی‌تواند منجر به عدم استقبال مخاطب شود؟

زمان فیلمبرداری با مشاهده واکنش‌هایی که عوامل سریال داشتند و در نهایت پس از پخش «نوبت لیلی» به این مسئله پی بردم. اصلاً‌ پیش از پخش «نوبت لیلی» فکر نمی‌کردم که نظامی تا این حد در فرهنگ عامه ایرانی مهجور باشد. من پیش‌تر فکر می‌کردم که حداقل نظامی به واسطه «لیلی و مجنون» شاعری است که در بین مردم شناخته شده است و همانطور که اگر شما به رستم اشاره کنید، مخاطب می‌داند که منظور شخصیتی در شاهنامه است،‌ فکر می‌کردم ارجاع دادن به «لیلی و مجنون» هم همینطور باشد اما در پروسه تولید و تا حد زیادی در زمان پخش متوجه شدم که اینگونه نیست و ارجاع به ادبیات کلاسیک می‌تواند منجر به پس زدن اثر توسط تماشاگر منجر شود که البته دلیل این اتفاق هم به گروه تولید «نوبت لیلی» مربوط نمی‌شود.

روایت قصه‌ای پیچیده با ظرایف و آرایه‌های ادبی، ساختاری نیست که مخاطب ایرانی علاقه‌مند به دنبال کردن آن باشد. در دنیا هر سال آثار سینمایی و تلویزیونی بسیاری ساخته می‌شود که ارجاعات مستقیمی به آثار ادبی کهن همان کشور دارد و اتفاقاً مورد استقبال نیز قرار می‌گیرد. به عنوان مثال فیلم «مرد شمالی» که یک اثر آمریکایی است و چندی پیش اکران شد با وجود اینکه قصه‌اش مربوط به ادبیات کهن است و حتی ترانه‌هایی فولکلور در آن خوانده می‌شود، بسیار مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. من فکر می‌کنم آن‌ها علاقه‌مند هستند که به گذشته‌شان رجوع کنند اما ما از گذشته فراری هستیم و بیش از هر چیز به آینده فکر می‌کنیم؛ به همین دلیل خطر بزرگی سریال «نوبت لیلی» را تهدید می‌کرد که بعد از پخش متوجهش شدیم اما در هر صورت باید بگویم که اصلاً‌ از کسب این تجربه ناراحت نیستم.

با توجه به اینکه مخاطب امروز سریال‌های شبکه نمایش خانگی به قصه‌های نه چندان پیچیده اجتماعی عادت کرده است، فکر نمی‌کنید پیچیدگی قصه نیز عامل دیگری برای عدم استقبال مخاطب از سریال شود؟

یکی از مشکلاتی که در زمان تولید «نوبت لیلی» داشتیم این بود که خیلی تصویربرداری آغاز شد. ما در زمان شروع کار فقط 7 قسمت آماده داشتیم. برای نگارش این سریال‌ها باید چندین بار بازنویسی فیلمنامه صورت بگیرد ولی ما این فرصت را نداشتیم.

در چهل‌وسومین جلسه تصویربرداری بخش‌هایی از فینال سریال را ضبط کردیم و ما مدام در حین کار به این مسئله توجه داشتیم که کاری کنیم تا پیچیدگی‌های فیلمنامه کمتر شود چراکه نمی‌دانستیم قرار است چه اتفاقی رخ دهد و چه واکنشی از مخاطب خواهیم دید. پیچیدگی حساب‌شده همیشه در فیلمنامه می‌تواند عاملی برای جذابیت باشد و ما سعی کردیم پیچیدگی‌های «نوبت لیلی» هم به همین شکل باشد.

در این سریال هر سوالی که ایجاد کرده‌ایم را بدون پاسخ نگذاشته‌ایم و طبق برنامه‌ریزی‌های قبل که قرار بود این سریال فصل دوم هم داشته باشد، اگر چه برخی پاسخ‌ها به فصل دوم موکول می‌شد اما مخاطب با هر پرسشی که روبرو بود در این فصل و فصل بعدی سریال به یک پاسخ می‌رسید. در ادامه پخش این سریال مخاطب متوجه می‌شوید که «نوبت لیلی» فاقد پیچیدگی کاذب است و مخاطب به پاسخ هر پرسشی که در ذهنش ایجاد شده، خواهد رسید.

سریال «نوبت لیلی» فصل دوم نخواهد داشت؟

صحبت‌هایی درباره فصل دوم این سریال مطرح است و هنوز نمی‌دانم چه اتفاقی رخ می‌دهد اما طبق برنامه‌ریزی‌های قبل قرار بود این سریال در سه فصل ساخته و پخش شود که به عنوان مثال فصل اول 15 قسمت بود اما با تغییر استراتژی پلتفرم برای پخش، فصل اول به 25 قسمت تقسیم شد و به نوعی فصل اول و دوم در ادغام با هم به پخش می‌رسند.

ساخت این سریال انرژی زیادی از من و دیگر عوامل گرفت. من همزمان مشغول نگارش بودم و در حین تصویربرداری هم به عنوان دستیار کارگردان در گروه تولید حضور داشتم. در حال حاضر توان ذهنی و جسمی برای ساخت فصل‌های بعدی این سریال ندارم اما پلات کلی این سریال نوشته شده ولی شخصاً توانی برای ادامه تولید ندارم.

آیا در ساخت سریال «نوبت لیلی» از آثار خارجی الگو گرفتید؟

بیشترین تأثیرپذیری را از خود نظامی داشتیم. او شاعری است که خیلی غریب است و در زمان خودش نویسنده بسیار پیشرویی بود و از تکنیک‌های داستانی بسیار مدرنی مثل بازی با زمان و... استفاده کرده است. به عنوان مثال داستان «هفت پیکر» در سه زمان روایت می‌شود که بسیار جالب است.

از بورخس هم در نگارش این فیلمنامه الهام گرفتیم. او خیلی خوب و ساده از شخصیت‌های دروغین در داستان‌های واقعی استفاده می‌کند و در هیچ بخشی از داستانش هم به این نکته اشاره نمی‌کند که آنچه تعریف می‌کند دروغ است و به شکلی قصه را پیش می‌برد که به نظر می‌رسد همه چیز واقعی است. ما تا حدی از این تکنیک بورخس ایده گرفته‌ایم و در ادامه سریال مخاطب بیشتر به این نکته پی می‌برد.

برخی افراد سریال را تأثیر گرفته از سریال «تاریک (Dark)» می‌دانند اما من پیش از نگارش «نوبت لیلی» این سریال را ندیده بودم و در مرحله پیش‌تولید یکی از دستیارهای کارگردان به پیشنهاد کرد که سریال‌«تاریک» را ببینیم. من خیلی گذرا سریال را در آن زمان دیدم و سعی کردم «نوبت لیلی» هیچ شباهتی به آن نداشته باشد.

اما اگر بخواهم نمونه‌ای از سریال‌های مدرن را مثال بزنم باید بگویم که از سریال «نیروی اهریمنی‌اش (His dark material)» بسیار الگو گرفتم. زمانی که مشغول طراحی کلیت این سریال بودیم، پسرم به من پیشنهاد داد که این سریال را ببینیم و بعد وقتی با او سریال را دیدم و پس از آن به سراغ منبع ادبی آن رفتم، به نظرم نکات جذابی داشت که از آن‌ها تا حدی استفاده کردم. البته کلیت سریال ما با این اثر متفاوت است ولی با دیدن این سریال متوجه شدم که در پرداختن به دنیاهای مجازی تجربه خوبی در آثار ادبی و نمایشی دنیا صورت گرفته که ما هم می‌توانیم بدون در نظر گرفتن برخی مسائل به آن‌ها بپردازیم اما کاملاً در تلاش بودم که از سریال «تاریک» فاصله بگیرم چراکه این سریال کاملاً یک اثر علمی تخیلی است و ما به دنبال چنین مسئله‌ای نبودیم و سریال «نوبت لیلی» را می‌توان به نوعی فراواقع‌گرا دانست.

در آثار نمایشی معمولاً به دو شکل مبحث جهان موازی مورد بحث قرار گرفته است. برخی آثار کاملاً علمی به این موضوع نگاه کرده‌‌اند و برخی آثار به نوعی نگاه غیر علمی و داستانی داشته‌اند تا از طریق آن به مفاهیم دیگری دست پیدا کنند. شما کدام نگاه را دنبال کردید؟

نگاه علمی مدنظر ما نبود، ما قصه‌پردازی را دنبال کردیم. هر انسانی در زندگی‌اش لحظاتی دارد که آرزو می‌کند، کاش امکان بازگشت بود تا مسیری دیگر را انتخاب می‌کرد. ما از مفهوم دنیای موازی در این راستا استفاده کردیم تا به تعریفی از دنیاهای موازی ساخته شده توسط انسان‌ها برسیم که از حسرت‌هایشان ساخته‌اند.

اگر قرار بود که ما جنبه علمی را دنبال کنیم باید مثل سریال «تاریک» به دنبال توجیهات علمی می‌رفتیم اما ما در واقع سعی کردیم جنبه ادبی و عاطفی را دنبال کنیم. با هر بار حسرت دنیایی متولد می‌شود و ما آن دنیا را هم دنبال می‌کنیم اما در نهایت بهترین زندگی همین زندگی است که جریان دارد چراکه ما چیزی غیر از این نداریم و بهتر است به گزینه‌های خارج از دسترس‌مان توجهی نداشته باشیم. البته ما گریزی به مسائل علمی هم داشتیم و به عنوان مثال در بخشی از سریال می‌بینیم که یک کاراکتر به فرزندانش توضیح می‌دهد که یک الکترون می‌تواند همزمان در دو مکان حضور داشته باشد ولی نگاه و توجه ما به مباحث علمی معطوف نبود.

با این تفاسیر چرا بسیاری از منتقدان «نوبت لیلی» آن را به پیچیده‌گویی و اصطلاحاً سخت‌فهم بودن محکوم می‌کنند؟

بله ما با وجود فاصله گرفتن از مباحث علمی همچنان به پیچیده‌گویی متهم هستیم و فکر می‌کنم اگر به این جنبه هم می‌پرداختیم این اتهامات بیشتر متوجه ما می‌شد. برخی به نحوه گفتگونویسی این کار اشاره کرده‌اند که به نوعی سخت‌فهم است و آدم‌ها بسیار پیچیده حرف می‌زنند. هر داستان دنیایی دارد و آدم‌ها مختص همان دنیا حرف می‌زنند و ما با توجه به همین مسئله سعی داشتیم در مرزی جهان اثرمان قرار داشته باشد که مدام به مخاطب بگوییم؛ "تو مشغول دیدن یک داستان هستی".

در کارگردانی هم روح‌الله حجازی سعی داشت به این نکته تأکید داشته باشد که مخاطب هر بار متوجه این موضوع شود که مشغول دیدن یک نمایش است. در همین راستا گفتگو‌نویسی سریال هم به این سمت رفته و کسانی که آثار من را دنبال کرده‌اند، می‌توانند به خوبی متوجه این موضوع باشند که من اتفاقاً همیشه سعی دارم دیالوگ‌های ساده و روانی بنویسم اما اگر در این سریال چنین ساختاری وجود ندارد، به دلیل فضای اثر است که برای اینگونه دیالوگ‌نویسی مناسب بود. برخی دیالوگ‌ها را پسندیدند و برای برخی افراد مورد پسند نبود و به همین دلیل آن‌هایی که این شکل گفتگونویسی را نپذیرفتند ما را به پیچیده‌گویی و سخت‌فهم بودن محکوم کردند.

تا امروز چه بازخوردهایی را شاهد بودید؟

سال‌ها منتظر بودم که فرصتی برای نگارش اثری در ساختار و حال و هوای «نوبت لیلی» فراهم شود. می‌دانم که وقتی قرار است در انجام یک کار اولین نفر باشید ممکن است در انتهای کار یا در زمان پخش متوجه برخی ایرادات شوید ولی از نتیجه کار راضی هستم و بازخوردهای خوبی هم شاهد بودم.

آیا مواردی در سریال وجود دارد که احساس کنید نیاز به اصلاح دارد یا اگر فرصتی برای بازنویسی بود، به شکل دیگری آن را می‌نوشتید؟

بله چند مورد وجود دارد. اگر فرصت بازنویسی داشتم احتمالاً مدخل داستان کاراکتر خانم مستوفی را به شکل دیگری می‌نوشتم، به این معنی که صحنه‌های حاضر در سریال حفظ می‌شد اما مدخل داستانی را تغییر می‌دادم یا قسمت دوم را با قسمت اول جابجا می‌کردم. البته بارها در نگارش این اتودها زده شد ولی چون فرصت چندانی نداشتیم با همین فرمول جلو رفتیم. در هر حال «نوبت لیلی» تجربه جدیدی است، در سریال‌سازی و فیلم‌سازی دائماً درباره سلیقه مخاطب صحبت می‌شود اما همیشه به سلیقه غالب توجه داشتن کافی نیست و باید برای افرادی با سلیقه خاص هم محصول نمایشی تولید کرد و من فکر می‌کنم «نوبت لیلی» می‌تواند نظر بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند اما شاید بسیاری از مخاطبان با یک سوگیری و ذهنیت شکل‌گرفته به سراغ پلتفرم‌های اینترنتی پخش سریال ایرانی می‌روند و انتظار دیدن اثری چون «نوبت لیلی» را ندارند و اصلاً نمی‌دانند این سریال در چه ساختاری ساخته شده است.

گفتگو: علی ناصری

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز