خبرگزاری کار ایران

یادداشت شکرخدا گودرزی بر نمایش "پروین"؛

رئالیسمی برآمده از شرایط اجتماعی

رئالیسمی برآمده از شرایط اجتماعی
کد خبر : ۱۲۴۹۷۶۷

شکرخدا گودرزی در یادداشتی به نقد و بررسی نمایش "پروین" پرداخته و می‌نویسد: حسین کیانی رسالت هنرمندانه خود را در پرداختن به شخصیت‌های ملی و فاخر خوب ادا می‌کند. او نشان می‌دهد به اندیشه‌ی ایرانشهری و فرهنگ و ادب این سرزمین وفادار است.

کار حسین کیانی نمایشی شریف است. نمایشی که مولفه‌های تئاتر را داراست نقاط ضعف اندک خودش را نیز دارد روی هم رفته گروه اجرایی نمایش پروین تلاشی شریف و ستودنی برای ادای دین به تئاتر انجام داده‌اند.

طراحی صحنه درست، میزانسن‌های واقعی و دقیق و بازی‌های به اندازه، هر چند در بخش بازیگری برخی از بازیگران به دلیل نداشتن جنس صدای مناسب صحنه‌ای و عدم آشنایی با نقاط کور صدایی سالن اصلی تئاتر شهر توفیق چندانی در این بخش ندارند اما در مجموع با بازی‌هایی باورپذیر مواجه‌ایم، که رنگ‌آمیزی شخصیت‌ها را درست ارائه می‌دهند. برخی میزانسن‌ها به قدری درست طراحی شده‌اند که التهاب و تعلیق را به درستی القاء می‌کنند خصوصا میزانسن رفتن صنمی به اتاق سرهنگ و طولانی شدن حضور او در اتاق و بیرون آمدنش از اتاق با ملحفه‌ی سفید صحنه‌ی تجاوز را به زیبایی نشان می‌دهد، ولی وقتی اصرار دارد این صحنه‌ی به غایت دراماتیک را برای بار دیگر توصیف کند از اهمیت و ابعاد وحشت آن صحنه می‌کاهد.

طراحی صحنه کارآمد و درست نمایش به تصویرسازی مناسب و ترکیبات دلنشین و چشم نواز نمایش جلوه‌ی بیشتری می‌بخشد. نمایش پروین تلاش می‌کند تئاتری رئالیستی جلوه کند یا با اغماض در تولید فضای رئالیستی موفق باشد اما به کار بردن برخی عناصر جزئی ما را از واقعیت دور می‌کند. به عنوان مثال در تمام طول نمایش سعی می‌شود ما باور کنیم بازیگر نقش پروین خانم نرگس محمدی همانا پروین است ولی در پرده سوم وقتی برای چاپ مجدد آثارش عکس می‌گیرد ما با عکس پروین روبه رو می‌شویم. خب چه نیازی به این کار بود؟ عکس بازیگر را می‌گرفتید و با تمهیدات فتوشاپی آن را کهنه می‌کردید. البته از این نمونه‌ها در کار زیاد است مثلا وقتی در صحته اول باران می‌آید، چه بهتر بازیگرانی که از بیرون وارد خانه می‌شوند کمی لباس یا سر و صورت و لباسشان خیس می‌شد تا این باور به درستی اتفاق می‌افتاد. این عناصر جزیی هر چند به روال کلی کار لطمه‌ای نمی‌زند ولی رعایت آن به ایجاد رنگ‌آمیزی مناسب صحنه‌ای کمک می‌کند.

اما آنچه کمی نمایش را متوقف می‌کند تکرار برخی اتفاقات است، این تکرار حتی اگر برای شیر فهم کردن تماشاگر هم باشد اما موجب می‌شود که بین نمایش و مخاطب فاصله ایجاد بشود.

حسین کیانی در کارهای پیشین خودش نشان داده که تئاتر ملی را می‌شناسد و تلاشش برای اعتلای نمایش ایرانی و دفاع از تئاتر در دورانی که اکثر آثار تولید شده‌ی تئاتر نمی‌دانند دنبال چه هستند و چه می‌خواهند، حسین کیانی و گروه اجرایی‌اش به درستی می‌دانند دنبال چه هستند و چه می‌خواهند.

نمایش پروین مرا یاد بسیاری از کارهای اکبر رادی می‌اندازد. رئالیسمی برآمده از شرایط اجتماعی و آشکار شدن تاثیر متقابل خانواده با اجتماع! اجتماعی که وابستگان به قدرت دست خود را برای هر نوع قلدری و زورگویی باز می‌بینند. و روابط اعضای یک خانواده با یکدیگر و نقش آن‌ها در تحولات اجتماعی به شکل گیری فضا و تاریخ زیست شخصیت‌ها ما را سوق می‌دهد. پروین دیگر فقط پروین اعتصامی شاعره‌ی شناخته شده نیست، پروین نماد همه نویسندگانی‌ست که چگونه می‌نویسند، موانع نوشتن‌شان چیست و نهایتا چه کسانی از قَبَل نوشته‌ی آن‌ها به شهرت می‌رسند و مال و منالی به هم می‌زنند حتی اگر این افراد نزدیک‌ترین کسان نویسنده باشد که در اینجا ابوالفضل برادر پروین است.

حسین کیانی رسالت هنرمندانه خود را در پرداختن به شخصیت‌های ملی و فاخر خوب ادا می‌کند. او نشان می‌دهد به اندیشه‌ی ایرانشهری و فرهنگ و ادب این سرزمین وفادار است.

نکات مثب نمایش تمیز و فرهیخته‌ی پروین زیاد است اما وقتی نمایش را می‌دیدم با خودم فکر می‌کردم و حسرت می‌خوردم نمایشی چنین شایسته چرا در فضای تبلیغاتی کنونی، چنین اثری، به این شکل مهجور می‌ماند. بعد حسرت می‌خورم به حال مردمی که از دیدن این اثر شریف محروم می‌مانند.

با خودم می‌گویم ای کاش کارگردان اثر با نوشته‌اش چونان جراحی حاذق عمل می‌کرد و برخی تکرارها را از دل کار بیرون می‌کشید.

کاش در ساختن این رئالیسم اجتماعی برخی نکات ریز را مد نظر قرار می‌داد تا ایجاد توهم واقعیت، بیشتر صورت می‌گرفت. کاش در هدایت برخی شخصیت‌ها آن‌ها را از یکنواختی خارج می‌کرد. کاش تماشاگر را خسته نمی‌کرد و او را سر حال و قبراق به دیدن پرده‌های پایانی سوق می‌داد.

همان گونه که اشاره کردم بازیگران نمایش همگی قابل قبول بودند اما بازیگران مرد نمایش بهتر به نظر می‌رسیدند، طنازی و زیبایی کار مجید رحمتی از او شخصیتی دلچسب می‌سازد، سرهنگ و بقیه نیز خوب هستند.

امیدوارم مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی و معاونت هنری به شکلی کنار نمایش باشند تا استقبال تماشاگران بهتر بشود، به راستی وظیفه‌ی اصلی مسئولان هنری کشور الگوسازی کارهای فاخر است، امیدوارم با فراهم آوردن زمینه‌ی تبلیغات مناسب، زمینه‌ی جذب مخاطبان را فراهم آورند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز