خبرگزاری کار ایران

انتقاد یوسفعلی میرشکاک از شفیعی کدکنی/ «شاهنامه» کارکرد اجتماعی دارد

انتقاد یوسفعلی میرشکاک از شفیعی کدکنی/ «شاهنامه» کارکرد اجتماعی دارد
کد خبر : ۱۲۴۶۱۷۹

یوسفعلی میرشکاک از اظهارنظر شفیعی کدکنی نسبت به شاهنامه انتقاد کرد و با تأکید براینکه شاهنامه کارکرد اجتماعی دارد، گفت: کسی که هشت سال جنگ را تجربه کرده است داستان شاهنامه را می‌فهمد.

به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، یوسفعلی میرشکاک (پژوهشگر و منتقد ادبی) در نشست درس‌گفتارهای خود پیرامون شاهنامه‌خوانی با تأکید بر اینکه انسان به‌واسطه هویت، انسان است، گفت: شاهنامه، خدای‌نامه و کلاً موالی قدیم ما و آن‌چه از قبلِ ورود مدرنیته داشته‌ایم و باقی مانده حتی آنجایی که جز سخافت نمی‌بینیم، نه‌فقط شاهنامه بلکه دیوان سوزنی سمرقندی نیز به‌یک معنا وجهی از هویت این قوم است. 

وی با بیان اینکه طی چند سال گذشته هیچ وقت خودم را سانسور نکرده و همواره بدون ممیزی سخن گفته‌ام، افزود: انسانِ بدون هویت ایرانی کسی است که باوجود گرسنگی همسایه‌اش پولش را در جهت شرکت در کنسرت تتلو در آنتالیا خرج می‌کند. خیلی‌ها از نظام ناراحت‎ند؛ بله اصلاً این نظام از حیث اقتصادی بلد نبوده است چه کار کند اما اگر انسانِ ایرانی می‌توانست هویتش را بازیابی کند مشکلی پیش نمی‌آمد چراکه اولین‌باری نیست که این قوم و سرزمین دچار مشکل اقتصادی و سیاسی و… شده است. هویت جمعی مردم ایران در گذشته باعث می‌شد قحطی محض پیش نیاید. با این وجود این مردم بخاطر هویت مشخص‌شان که قومی و دینی بود، از بحران‌های بزرگ رد شدند. 

این منتقد ادبی به درگیری صفاریان با سامانیان و آشوب‌های عظیم آن در شرق و غرب و شمال و جنوب ایران اشاره کرد و ادامه داد: با وجود این درگیری‌ها فشاری به مردم وارد نمی‌شد. هنگامی که غزنویان با سامانیان مشکل پیدا می‌کنند و درگیری‌های زیادی شکل می‌گیرد باز قوم ایرانی برمدار هویتشان می‌گردند. ۲۰۰ –۳۰۰ سال جنگیدن ایرانیان با اعراب با چه چیزی بود؟ یعنی با تکیه بر چه منش و بینشی بود و چه چیزی در جانشان بود که توانستند آن همه سال در برابر فرهنگ مقابل مبارزه کنند؟ در تحویل قدرت از غزنویان به سلجوقیان اوضاع پریشانی وجود داشته است اما مردم رد می‌شدند و حکومت‌ها با هم درگیر بودند لذا مشکل، مشکلِ قدرت بوده است نه مردم. 

میرشکاک خطاب به جوانان و با تأکید براینکه از چشم‌انداز من مشکل امروز هویت است، گفت: گذشتگان با عرب روبرو بودند و امروز ما در برابر غرب هستیم. تا قبل مشروطه و مدرنیته هویت واحد داریم اما سپس هویت‌مان دوپاره یا کلاً بی‌هویت می‌شویم یا برای اینکه از گزند مدرنیته در امان باشیم خودمان را به‌صورت تصنعی به گذشته هزارساله و ده‌هزارساله پرت می‌کنیم. 

این شاعر به تشریح ویژگی‌های تکنولوژی پرداخت و با بیان اینکه تکنولوژی همواره انسان را به‌سمت خاصی هدایت می‌کند که پیش از آنکه غرق آن شویم باید آگاه باشیم، گفت: ما بخاطر تکنولوژی است که مصرف کننده شده‌ایم درحالی که در جمهوری اسلامی به غرب «نه» می‌گویم اما این فقط در گفتار است چراکه در کردار هنوز نتوانسته‌ایم نه بگوییم. 

وی تحقق مدنیت دینی را مقدمه بازگشت به هویت دینی دانست و اظهار داشت: هرجایی که تکنولوژی ورود پیدا کند به‌نفع خودش جا باز می‌کند و این مسئله را که اغلب مشکلات ما از آن سرچشمه می‌گیرد جماعت موجود متوجه نشده‌اند و این درحالی است که ما غرق در سرمایه‌داری بین‌المللی و امپریالیسم هستیم درشرایطی که قصد درگیری با آمریکا را داریم که شدنی نیست. 

میرشکاک با تأکید براینکه ما با آرمان‌گرایی و محال‌اندیشی انقلاب کردیم، گفت: اگر امروز نمی‌توانیم خودمان را جمع کنیم بخاطر آن است که هویت قومی و دینی‌مان ناخواسته روبروی هم ایستاده‌اند درحالی که این مسئله‌ای کاذب است چراکه هویتی قومی که با هویت دینی درگیر باشد کاذب است چون هویت قومی و دینی پشت‌و روی یک سکه‌اند. 

این پژوهشگر، عدم دیالوگ و ارتباط‌گیری با نسل جدید را مشکل نسل اول انقلاب دانست و ادامه داد: ویرانی زبان به ویرانی هویت منجر می‌شود و من با خودم قرار گذشته‌ام شاهنامه بگویم چون شاعران گذشته حکیم بودند و کسی که با آن اُنس بگیرد متوجه می‌شود چگونه حافظ، مولانا و خیام و هرکسی که چشم‌انداز خاصی دارد از آن بیرون آمده است؛ عظمت این کتاب به‌قدری است که ۱۴۰۰ سال اجازه نداده است این مردم فارسی‌زبان، عرب شوند. 

وی گفت: باید بدانیم چه کسی هستیم، چراکه هر فرد از یک‌سری زیرساخت همچون عقل، عاطفه، خیال، زبان، حکمت و. . شکل گرفته که در او تجلی پیدا می‌کند. آن فرد ایرانی که در آمریکا زندگی می‌کند با این فرض که ضد جمهوری اسلامی باشد نیز ایران و تهران را دوست دارد و اگر تیم فوتبال ایران با آمریکا بازی کند باز طرفدار ایران است و این ناخودآگاه است. غفلت از این ناخودآگاهی، ناخودآگاهی را مضاعف خواهد کرد و بخواهیم یا نخواهیم یک حادثه باید رخ دهد تا بفهمیم ایرانی هستیم یا نیستیم. 

میرشکاک شعر «این وطن مصر و عراق و شام نیست/ این وطن، شهریست‌کان را نام نیست» را خواند و گفت: وطن ساحت وجودی توست. همه ایرانیان بخاطر پیروزی تیم فوتبال ایران برابر آمریکا خوشحال شدند اما کسی نیست بپرسد چرا هویت ما فقط در فوتبال می‌جُنبد درحالی که در اقتصاد، سیاست، هنر و اندیشه نیازمند هویت هستیم. 

این منتقد بر لزوم بازیابی هویت تأکید کرد و گفت: باید بتوانیم در عین تمدن، مثل انسانِ ایرانیِ قرن ششم، قرن هفتم و قرن هشتم واجد هویتی باشیم که دین و قومیت در آن همسو باشند تا بر مشکلی همچون حمله مغول غلبه کنیم. 

وی عنوان کرد: در ایرانیان شهیدانی همچون سیامک تا یزدگرد و سیاوش وجود دارد؛ قوم ایرانی برای سیاوش تعزیه‌ای داشته است که هرساله برگزار می‌شده است و اگر امروز می‌بینیم محرم اینقدر برای این قوم اهمیت دارد بخاطر آن است که قوم ایرانی سراپا خاطره سوگ بوده است درحالی که اعراب خاطره سوگ ندارند. ایرانی ستودن دارد و سعی می‌کند مدام با جهان مُردگان در ارتباط باشد لذا اگر کارکرد «شاهنامه» در جهان کنونی و مدرن امکان نداشته باشد یا شاهنامه را جوری نفهمیم که به‌درد زندگی و گرفتاری‌های امروزمان بخورد، همان بهتر که هیچ‌کاری به کار آن نداشته باشیم. 

میرشکاک با انتقاد از اظهارنظر شفیعی کدکنی که معتقد است کارکرد اجتماعی شاهنامه از دست رفته است، با تأکید براینکه شاهنامه کارکرد اجتماعی دارد، گفت: کسی که هشت سال جنگ یا دو سال و دوماه آن را تجربه کرده است داستان شاهنامه را می‌فهمد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز