در گفتوگو با چند هنرمند تئاتر مطرح شد؛
آوردهی اقتصادی «جشنواره» برای تئاتریها چیست؟ / فرصتِ «مطرح شدن» همچنان انگیزه اصلی است
آیا رویدادهای هنری و جشنوارهها میتوانند به اقتصاد تئاتر کمک کنند؟ جشنواره تئاتر فجر نقشی در ایجاد یا توسعه بازار کار هنرمندان دارد؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، آیا رویدادهای هنری و جشنوارهها میتوانند به اقتصاد تئاتر کمک کنند؟ جشنواره تئاتر فجر نقشی در ایجاد یا توسعه بازار کار هنرمندان دارد؟ خیلیها معتقدند روزگاری، جشنواره جزو معدود فرصتهای بروز و ظهور استعدادهای نو بود، آیا هنوز هم میتوان چنین سحطی از اثرگذاری را برای آن قائل بود؟
«محمدرضا خسروشاهی» کارگردانی است که در تئاتر قم مشغول به فعالیت بوده و در چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر هم با متنی از علیرضا نادری حاضر شده بود؛ او در گفتگو با ایلنا، به مبالغی که در جشنوارههای تئاتری شهرستانها به عنوان جایزه و کمک هزینه توزیع میشود، اشاره کرده و میگوید: جوایزی که در جشنواره استانی تئاتر فجر دادند، آنقدر ناچیز بود که کفاف هیچ کدام از هزینهها را نمیداد؛ البته که دمشان گرم و متوجهیم که بودجهشان همین قدر بوده، ولی این مبلغ در نهایت تنها کفاف هزینه حمل و نقل وسایل دکور ما را داد، یعنی آنقدری بالا نبود که حتی به پرداخت دستمزد عوامل برسد.
به اعتقاد او؛ البته این رقمها در جشنوارههای پایتخت متفاوتتر است چون «بودجهشان بیشتر است و دستشان بازتر است و بهتر میتوانند به آثار نمایشی کمک کنند».
خسروشاهی تاکید میکند: در نهایت با اینکه باز مبلغ قابل توجهی نیست، ولی همان هم بچهها را شاد و ترغیب به کار میکند. منِ نوعی درآمدم متکی به تئاتر نیست و شغلی دیگر برای تامین هزینههایم دارم، ولی خیلی از بچههای هنری از جمله بازیگرهای نمایشهایم در سنین حدود ۱۸ تا ۲۰ سال هستند و برایشان بیش از هر چیزی جایزه جشنواره و مطرح شدن در ویترین تئاتر کشور جذابیت دارد.
این کارگردان تئاتر یادآوری میکند که حمایت از مجموعههای تئاتری مستقل میتواند جریان تئاتر را در شهرستانها سر پا نگه دارد و ادامه میدهد: مطرح شدن یک گروه هنری یا بازیگر و کارگردان در جشنوارهای مانند تئاتر فجر میتواند مجموعههای خصوصی و مستقل را هم از این طریق مطرح کند که این آدم کجا کار کرد تا به اینجا رسید، استادش چه کسی بوده، کدام مجموعه داشته تمرین میکرده؟
خسروشاهی خاطرنشان میکند: از طرف دیگر، جشنواره بر فروش بلیت یک اجرا هم اثرگذار است. مخاطب میگوید وقتی این کار انتخاب شده و رفته برای شرکت در جشنواره، بنابراین اثر خوبی است و اگر اجرای عموم برود، بلیت بهتری میتواند بفروشد. این یکی از کمکهای جشنواره به نمایشهایی است که در آن اجرا میشوند.
او در ادامه به یک مشکل هم اشاره کرده و میگوید: البته ما حتی اگر در جشنواره فجر هم اجرا برویم، ممکن است نتوانیم مجوز اجرای عمومی را در قم بگیریم! یعنی صدور مجوز اجرا در قم بر اساس سلیقه مسئولان است، نه بنا بر دلایل قانونی. بارها درباره این مشکل صحبت کرده و خواستار یک رویه شفاف قانونی شدهایم اما متاسفانه تا امروز به نتیجه نرسیدهایم.
«محمد نیازی» هم که چند سالی است در مشهد مشغول تولید آثار نمایشی بوده و در دورههای مختلفی از جشنواره تئاتر فجر هم عموما با نمایشهایی موزیکال شرکت کرده و جوایزی را به دست آورده است، درباره میزان اثرگذاری اقتصادی این رویداد به ایلنا میگوید: جشنواره به خودی خود بار اقتصادی برای هیچ گروهی ندارد اما وقتی اثری در جشنواره دیده و بتواند حائز رتبه شود و جوایزی را کسب کند، راحتتر میتواند در اجرای عمومی خود را به مخاطب معرفی کند و میزان استقبال مخاطبان از اجرایش را هم افزایش دهد. آنجاست که میتواند اثر خود را بر فروش بیشتر یک نمایش بگذارد و کمک کند.
او یادآور میشود: به اعتقاد من به جز این و البته تامین بخشی از هزینههایی که گروه برای حضور در جشنواره میپردازد بار کمکی دیگری در بهبود اقتصاد تئاتر ندارد. اساسا هیچ جشنوارهای نمیتواند کارکردی اساسی در بهبود اقتصاد تئاتر داشته باشد؛ بیشتر بار اعتباری و معرفی شدن و در ویترین قرار گرفتن یک اثر و یک هنرمند است که بر دوش این رویدادهاست که همین نقش هم البته در بلند مدت شاید بتواند منجر به درآمدزایی بیشتر یک گروه هنری شود.
«مهدی پاشایی» کارگردان تئاتر هم کمابیش همین نظر را دارد و معتقد است: فکر میکنم کیفیت است که میتواند بر اقتصاد تئاتر اثرگذار باشد نه رویدادی همچون جشنواره تئاتر فجر. چون اقتصادی دولتی بر تئاتر ما حاکم است و حرف زدن از چیزی به نام بخش خصوصی در آن معنا ندارد؛ برای همین چرخه اقتصادیاش هم رکن مهمی در پروسه تولید تئاتر نیست و شاید تنها بتواند عشقی که تئاتریها به کارشان دارند را بیشتر کند. این حرف من معطوف به کلیت تولید تئاتر و دخل و خرج آن میشود نه صرفا جشنواره.
او خاطرنشان میکند: کارکرد جشنواره به ایجاد انگیزه در گروهها برای افزایش کیفیت کارشان است که شاید بهطور غیرمستقیم بعدها بتواند بر فروش آنها در گیشه هم اثرگذار باشد. اقتصاد تئاتر در اصل، وابسته به سیاستگذاریهای کلانی است که در مجلس و دولت اتفاق میافتد و بنابراین اگر ضعفی در آن هست، از پایه باید اصلاح شود.
این هنرمند تئاتر با ذکر مثالی ادامه میدهد: در کشوری مانند آلمان، دانشجویی که تئاتر میخواند، بعد از اتمام تحصیلاتش یک حقوق دائمی دارد و براساس سلیقه و علاقهاش وارد یک گروه میشود. ولی در ایران با اینکه هستند گروههایی که تمام درآمد زندگیشان از راه تئاتر تامین میشود، اما در تهیه مخارج ابتدایی خود درماندهاند.
پاشایی تصریح میکند: برای همین فقط جشنواره برای انگیزهبخشی به آنها باقی مانده است؛ اگر قرار باشد همین هم نباشد، باید کاسه کوزهمان را جمع کنیم و از تئاتر برویم.
آنچه هنرمندان از آن گلایه دارند، این است که چرخ اقتصاد برای خیلی از تئاتریها نمیچرخد و مبادلات مالی آن چه در فروش گیشه و چه در حمایتهای دولتی مستقیم یا غیر مستقیم بسیار ناچیز است. مسالهای که خیلیها علتش را در این میدانند که «در هنری مانند تئاتر پول نیست.»
اما «محمدرضا خسروشاهی» طور دیگری فکر میکند؛ او معتقد است: نگاه غالب دولتمردان و مردم به هنر در کشور ما یک نگاه اقتصادی نیست. نگاهی که شاید از خود هنرمندانی بیاید که باور دارند در هنر پولی نیست. من این نگاه را نمیپسندم چون در هنر جهان برعکس این باور دارد رخ میدهد. در بسیاری از کشورها اتفاقا عموم هنرمندان آدمهایی هستند که میتوانند ثروت خوبی داشته باشند.
او با تاکید بر اینکه این مشکل از نبود یک نگاه صنعتی و اقتصادی به تئاتر و هنر نشات میگیرد، تصریح میکند: بسیاری از نهادهایی که از تئاتر حمایت میکنند، صرفا برای پر کردن بیلان کاری سالانهشان است و در این چرخه سیستمهایی خصوصی هم هستند که به هر روشی در پی به دست آوردن سهم خود از بودجه این نهادها و سازمانها میروند.