یادداشتی از عبدالرحمن حسنی فر؛
«مسئله نیروی خارجی در داخل کشور با تاکید بر ملی شدن صنعت نفت ایران»
تصمیم به ملی کردن نفت، تصمیم مهم و حساسی بود که وضعیت جدیدی برای جامعه و سیاسیون ایران رقم زد؛ از یک طرف فشارهای خارجی زیاد شد و سناریوهایی برای تعامل با آنها مطرح شد و از طرف دیگر اوضاع داخلی در وضعیت خاصی قرار گرفت که مستلزم تصمیم گیری مناسب بود.
جریان ملی شدن صنعت نفت در جامعه ایران در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب مجلس شورای ملی و دولت وقت ایران به نخست وزیری محمد مصدق رسید. این پدیده، یکی از اقدامات و اتفاقات مهم در تاریخ معاصر ایران به حساب میآید؛ چراکه که در راستای ملی گرایی بود و از طریق مبارزه با نوعی استثمار و استعمار خارجی دنبال شد. جنبش ملی شدن صنعت نفت که به مدیریت دولت در عرصه داخلی و خارجی و ارتباط با حاکم و حکومت گسترش پیدا کرد عملا به خاطر کودتای مرداد ۱۳۳۲ با شکست روبرو شد. این اتفاق، بهانهای برای بررسی نیروی خارجی در داخل ایران در این متن شد.
مسئله این است که در تاریخ ایران و البته شاید تاریخ بیشتر کشورها عامل یا نیروی خارجی که میتواند همسایه سرزمینی یا قدرتهای فراسرزمینی جهانی باشد در تصمیم گیری داخل آن موثر است و این واقعیتی است که لازم است به نحو مناسبی توصیف و تحلیل شود.
در تاریخ ایران، نیروهای خارجی هستند که به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش بازیگری در سیاست داخلی آن داشتهاند. در تاریخ معاصر آن انگلیس، روسیه و آمریکا حضور اصلی دارند.
- به عنوان نمونه نزدیک تقسیم ایران به سه و دو منطقه نفوذ (توافقات ۱۹۰۷.۱۹۱۵) تحت نفوذ روسیه و انگلستان.
- زمانی که قرارداد ۱۹۱۹ وضع شد و ایران تحت نفوذ و تحت الحمایه انگلستان قرار گرفت.
- در کودتای اسفند ۱۲۹۹ایران به نوعی تحت اختیار انگلستان بود.
- در جنگ دوم بین الملل توسط متفقین (انگلیس، شوروی و آمریکا) از شمال و جنوب اشغال شد و سرنوشت سیاسی ایران توسط آنها با عوض کردن رضاشاه و روی کار آورذن پسرش رقم خورد.
- شوروی از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ در محدوده شمال ایران حضور داشت که با اولتیماتوم آمریکا مجبور به ترک آن شد. انگلیس نیز مدت زمانی بعد اشغال در داخل ایران بود اما زودتر از شوروی خاک ایران را ترک کرد.
اما موضوع مورد بحث این متن سرنوشت مهمترین صنعت کشور یعنی «نفت» بود در اختیار انگلیس بود و در این صنعت، حکومت ایران مواجب بگیر آنهم به صورت محدود بود.
دهه بیست که به خاطر رفتن رضاشاه دیکتاتور مقداری فضای مشارکت سیاسی در جامعه بیشتر شد نیروهای سیاسی مذهبی و ملی و غیره زیادی فعال شدند همین مشارکت آزاد و زمینه بحثهای ملی گرایانه باعث طرح ملی کردن نفت در آن شد.
مطالبهی ملی کردن نفت که به معنی قطع دست خارجی و عمومی کردن درآمد آن بود تقریبا از جانب همه گروههای سیاسی و مذهبی داخل مورد قبول قرار گرفت و البته مخالفانی در داخل حکومت که مهمترین آنها رزم آرا در قامت نخست وزیر بود، که با ترور آن و کنار گذاشتنش و جایگزین کردنش با محمد مصدق همراه بود، به گونهای ملی گرایی پیش رفت.
تصمیم به ملی کردن نفت، تصمیم مهم و حساسی بود که وضعیت جدیدی برای جامعه و سیاسیون ایران رقم زد؛ از یک طرف فشارهای خارجی زیاد شد و سناریوهایی برای تعامل با آنها مطرح شد و از طرف دیگر اوضاع داخلی در وضعیت خاصی قرار گرفت که مستلزم تصمیم گیری مناسب بود.
آمریکا که در ابتدا با تصمیم ملی کردن نفت ایران همراهی کرده بود اما بعد، وارد فاز میانجی و در مرحله آخر وارد فاز همراهی با انگلستان و مخالفت با دولت ایران و انجام کودتا شد. در نتیجه کودتایی در جامعه ایران انجام داد که علیرغم سابقه خوب آنها در ایران و شعاری که در حمایت از ملل آزادی خواه و طرفدار دموکراسی میدادند، بود.
تحلیل: نمود آمریکا در مخالفت با مطالبه جریان اکثریت و کلا حضور نیروی خارجی در داخل ایران یک مسئله است و هنوز به نحو مناسبی چارچوب دهی نشده است. معلوم نیست چرا موقعی که هر کدام از دول روس و انگلیس و بعد آمریکا در داخل ایران نفوذ دارند تصمیمها به نحو مناسب و در راستای منافع اکثریت مردم گرفته نمیشود! آیا این به نظام قدرت در ایران و نبود نیروی موازنهگر در میان مردم و طبقه حاکمه برمیگردد؟ یا اینکه نوع نگاه ما به نیروی خارجی مبتنی بر منطق درستی نیست؟
نیروی خارجی در داخل ایران حضور و نفوذ دارد اما چه چیزی باعث میشود این حضور در خدمت آزادی، عدالت و منافع اکثریت جامعه ایرانی نباشد؟ انگار سیاستمداران، نظام قدرت داخلی، بیقدرتی مردم در رفتار یله گونه آنها تاثیر دارد.
از رفتار انگلیس و آمریکا در جنبش نفت نکات ذیل قابل استخراج است:
۱-نیروی خارجی بر اساس ترجیح منافع خود عمل میکند.
۲-نیروی خارجی با کمک و همراهی نیروی داخلی میتواند در جامعه، نفوذ داشته باشد.
۳-در مواجهه با نیروی خارجی، استفاده مناسب و به موقع از نیروهای واسطه و تصمیم گیری مناسب مهم است.
۴-نیروی خارجی رقیب میتواند موازنهگر باشد.
۵-نقش سیاستمدار داخلی در مواجهه درست با نیاز جامعه مهم است.
۶-عواملی که باعث تضعیف کنشگر در مقابل نیروی خارجی میشود لازم است در حین عملیات کنترل شوند.
۷. نقد راهکارها، راهگشا است.