خبرگزاری کار ایران

«آوازه» بخشش پیامبر (ص)

«آوازه» بخشش پیامبر (ص)
کد خبر : ۱۲۰۲۷۵۱

به‌مناسبت مبعث رسول اکرم (ص)، سیدمحمد ربانی‌زاده (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) یادداشتی با عنوان «آوازه بخشش پیامبر (ص)» نوشت.

«ساره» زنی خواننده و ساکن مکه بود که گاهی در مجالس عزا نوحه هم می‌خواند. عمرو بن هاشم و برخی دیگر از مشرکان هجویه‌هایی علیه رسول خدا (ص) به او می‌آموختند و ساره آن‌ها را در مجالس می‌خواند (۱). پس از کسادی کارش در مکه و دچار شدن به بی‌پناهی و مشکلات معیشتی، به مدینه نزد پیامبر (ص) آمد و ماجرای زندگی‌اش را بازگو کرد.

نقل ماجرا از زبان مفسران و مورخان چنین است:

«ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺳﺎﺭﻩ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:

- ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ‌ﺍﯼ؟

- گفت: ﻧﻪ!

- در ادامه رسول خدا از ایشان پرسید، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪﻩ‌ﺍﯼ؟

- پاسخ منفی بود!

- پیامبر سوال کرد: ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ منظور ﺁﻣﺪﻩ‌ﺍﯼ؟

- ساره ماجرای خود را چنین شرح داد: شما اصل و عشیره ما بودید، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، سرپرستان من همه رفتند، اموال و آقایی من از دست رفت و شدیداً محتاج شده‌ام. ﺍﮐﻨﻮﻥ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﻪ‌ﺳﺨﺘﯽ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ و درمانده‌ﺍﻡ. ﺁﻣﺪﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿد» (۲).

- پیامبر با توجه به حرفه قبلی ساره که زنی نوحه‌گر و خواننده بود فرمود: شما ﮐﻪ ﺁﻭﺍﺯﻩ‌ﺧﻮﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﮑﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟

- ساره بیان کرد: ﭘﺲ ﺍﺯ شکست مشرکان در جنگ بدر و کشته شدن تعدادی از آن‌ها و بروز مشکلات اقتصادی (۳) و روحی_روانی که برای اهل مکه پیش آمد، دیگر ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ آوازه‌خوانی از من دعوت نمی‌کند.

- ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ (اولاد عبد المطّلب) ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ وی ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ، ﻣﺮﮐﺐ، آذوقه و ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ.

محمدرضا حکیمی در کتاب «الحیات» که از این اقدام پیامبر متأثر شده بود ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ را «ﻏﺮﯾﺐ» توصیف کرده و به سه مطلب اشاره می‌کند:

«نخست ﺍﯾﻦ‌ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ‌ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ملجأ و پناه او بوده است؛

ﺩﻭﻡ این‌که پیامبر ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ را رها کنی ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ؛

ﺳﻮﻡ این‌که ساره ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ و پیامبر هم از وی نخواست که مسلمان شود تا به وی کمک کند» (۴).

ماجرای ساره به همین‌جا ختم نشد. ایشان تا سال هشتم هجری که اوضاع برای وی به‌گونه‌ای دیگر رقم خورد، در مدینه ماند. پیامبر عزم فتح مکه داشت و در صدد بود اخبار ایشان مخفی بماند. یکی از یاران حضرت به نام «حاطب‌بن ابی بلتعه» (۵) در اقدامی شگفت‌انگیز، پیش ساره آمد و نامه‌ای مخفیانه حاوی اخباری از آن حضرت، برای برخی از سران قریش ارسال کرد. ساره در قبال گرفتن اجرت (۶)، نامه را لای گیسوان بافته‌اش پنهان کرد و روانه مکه شد (۷). پیش از آن‌که حامل نامه به مقصد برسد، رسول خدا از ماجرا آگاهی یافت (۶۸). رسول اکرم به علی‌بن ابی‌طالب و زبیر بن عوام مأموریت داد خود را به آن زن برسانند و نامه حاطب را از او بگیرند.

زمانی که به ساره رسیدند، بار و اثاثش را جست‌وجو کردند، چیزی نیافتند. علی‌بن ابی‌طالب او را تهدید کرد که به خدا سوگند می‌خورم رسول خدا هرگز به ما دروغ نگفته است (۹) اکنون یا نامه را بیرون‌آور یا به‌ناچار به شیوه‌ای دیگر متوسل خواهیم شد. ساره که علی را مصمم دید گفت: کنار برو! علی‌بن ابی‌طالب به یک‌سو رفت. ساره گیسوانش را باز کرد و نامه را از میان آن بیرون آورد و به علی داد (۱۰).

نزد پیامبر که آمدند حاطب‌بن ابی بلتعه برای کاری که انجام داده بود، عذر خواست (۱۱) و گفت قصدی جز حفظ جان خانواده و اموال خویش در مکه نداشته است. عمر قصد جان او کرد، اما پیامبر (ص) مانع شد (۱۲).

پیامبر پس از فتح مکه ساره را بخشید (۱۳). وی که آوازه‌خوان بود اینک با حکایتش آوازه‌خوان بخشش پیامبر شد.

منابع:

1. مغازی تاریخ جنگهای پیامبر (ص)، محمد بن عمر واقدی (م ۲۰۷)، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چ دوم، ۱۳۶۹ش، ص ۶۵۸

2. طبرسی، فضل بن حسن مجمع البیان فی تفسیر القرآن مصحح: یزدی طباطبایی، فضل‌الله و هاشم رسولی: تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲، چ ۳. ج ۹ ص۴۰۵

۳. واقدی، ص ۶۵۸

۴. حکیمی ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ، ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ، ج ۹، ، ﻧﺸﺮ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ، ، ۱۳۹۱ ص ۲۳۲

۵. ابن سعد، محمد بن سعد کاتب واقدی، طبقات الکبری (م ۲۳۰)، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ ج ۲ ص ۱۳۲

6. بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، کتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذری تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷/۱۹۹۶. ج۱، ص: ۳۵۴ (چاپ‌زکار، ج۱، ص۴۴۹)

7. طبری، محمد بن جریر، ترجمه، ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج ۳ ص۱۱۷۸

8. طباطبایی، محمدحسین. ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: موسوی، محمد باقر، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴، چ ۵. ج ۱۹ صص ۴۰۱-۴۰۳

۹. یعقوبی ج ۲ ص ۸۴ و ابن‌اعثم، احمد، فتوح، ، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲ش، ج۱ ص ۴۱۷

10. واقدی، ج۲.۲۶۱ و یعقوبی، ج ۱ ص ۴۱۷

۱۱. ابن اثیر، عز الدین علی، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش، ج۷ ص ۲۸۷

۱۲. طبرسی، فضل بن حسن مجمع البیان فی تفسیر القرآن مصحح: یزدی طباطبایی، فضل‌الله و هاشم رسولی: تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲، چ ۳. ج ۹ ص۴۰۵

13. ابن هشام. زندگانی محمد (ص) پیامبر اسلام، (م ۲۱۸)، ترجمه سید هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، چ پنجم، ۱۳۷۵ش. ج ۲ ص ۲۷۳ و طبری ج۳ ص

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز