آیتالله ابوالقاسم علیدوست مطرح کرد؛
تبیین و ترویج اسلام ناب محمدی (ص) در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
تدبیر فاخر «تبیین و ترویج اسلام ناب محمدی -صلی الله علیه و آله- هماهنگ با نیازهای زمان و بر پایه اجتهاد پیوسته و پویا» در صدر تدبیرهای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت جای گرفته است. بیتردید، تدبیر مزبور، عصاره تدابیر و عینیتبخش سایر بخشهای سند الگوی اسلامیایرانی پیشرفت است.
به گزارش ایلنا، تدبیر فاخر «تبیین و ترویج اسلام ناب محمدی -صلی الله علیه و آله- هماهنگ با نیازهای زمان و بر پایه اجتهاد پیوسته و پویا» در صدر تدبیرهای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت جای گرفته است. بیتردید، تدبیر مزبور، عصاره تدابیر و عینیتبخش سایر بخشهای سند الگوی اسلامیایرانی پیشرفت است. در این تدبیر، بر دو مطلب مهم و پایهای تأکید میشود:
• تبیین اسلام ناب محمدی –صلی الله علیه و آله–
• ترویج آن
تبیین را در قالبهای مختلفی از قبیل انتشارات، رسانه و تبلیغ، و ترویج را عمدتاً در قالب ارائه الگوهای عملی میتوان عینیت بخشید.
تدوینکنندگان این تدبیر، با وصف اسلام به «ناب محمدی -صلی الله علیه و آله-» در صدد تقسیم اسلام به اسلام ناب محمدی و غیر آن نبودهاند؛ زیرا بسیار طبیعی است که آنچه فاقد آن وصف محترم باشد، اساساً اسلام نیست تا تقسیم مزبور، صحیح باشد. با این توضیح، وصف «ناب محمدی -صلی الله علیه و آله-» وصف توضیحی است نه احترازی. در واقع، جامعه اسلامی در همه زمانها و مکانها با اسلام وارههایی مواجه بوده که با مفاد رسالت محمدی -صلی الله علیه و آله- و معارف قرآن و اهل بیت -علیهم السلام- فاصله داشته است. با این همه، تلقی بسیاری از مسلمانان، اصالتپنداری اسلاموارهها به منزله دین حنیف بوده است؛ بنابراین ذکر این قید، بجا و ضرور است.
آنچه در آن تدبیر، بیشتر مستعد و نیازمند توضیح است قید «هماهنگ با نیازهای زمان» و «بر پایه اجتهاد پیوسته و پویا» است. نسبت به قید اول، باید گفت بر اساس آیاتی از قرآن و باور همه مسلمانان، دین اسلام، جامع، جهانی و جاودان است. رسول آن، «خاتم النبیین» و قرآن آن، منبّه همگان است: «و لکن رسول الله و خاتم النبیین» (احزاب: ۴۰)؛ «إن هو إلا ذکر للعالمین» (ص: ۸۷). بر اساس این، آموزههای اسلام، در بخش شریعت و احکام آن به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم میشود؛ چنان که در سایر گزارههای آن نیز باید هماهنگی با نیازهای زمان و مکانهای متفاوت در نظر گرفته شود. از اصول مهم در تبیین و ترویج اسلام با قید هماهنگ با نیازهای زمان، مطالعه آن در نظام است. مطالعه نظاممند در مقابل مطالعه جزیرهای اسلام قرار دارد که به هیچ وجه صحیح نیست.
قید دوم، در واقع، تأمینکننده و تسهیلکننده نهادِ مذکور در قید اول (هماهنگ با نیازهای زمان) است. بر اساس قید دوم، لازم است عنصر اجتهاد به طور دائم و البته مطابق با اقتضائات زمان و مکان در (فهم و) تبیین و ترویج اسلام حضور داشته باشد. اجتهاد به مثابه فرایند و فعالیت به دست کارشناسان امر دینی صورت میپذیرد. پیشفرض تدوینکنندگان این سند اولاً انفتاح باب اجتهاد در همه زمانها در مقابل اندیشه انسداد باب اجتهاد است. ثانیاً اجتهاد، تنها جاری در کشف گزارههای شرعی هنجاری (احکام تکلیفی و وضعی) نیست. بلکه در استنباط همه گزارههای دینی از اسناد و ادله معتبر حضور دارد. عملیات استنباط باید پیوسته، پویا و پایا باشد. پیوستگی آن، معلوم است و پویایی آن، با توجه به اقتضائات زمان و مکان حاصل میشود؛ چنان که پایایی آن با حفظ هنجارها و اصول اجتهاد (=اجتهاد منضبط) به منصه ظهور میرسد.
در این تدبیر، به دو عنصر تبیین و ترویج اسلام و شرایط آن اشاره شده است؛ لکن در امتداد آن، باید به عنصر سوم پرداخت که کیفیت نظری و عملی رسالت تبیین و ترویج مزبور است؛ هرچند رسیدن به این مهم، مجالی موسعتر میطلبد.