عضو اندیشکده معنویت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت:
قرابت سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بااسناد پایدار
عضو اندیشکده معنویت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت گفت: طبیعی است که با وجود دقت نظر و مباحثات بسیار و مشورتهای فراوان باز در طول مسیر اجرای سند الگوی اسلامیایرانی پیشرفت برای بسترسازی ایجاد یک تمدن نوین اسلامی، با برخی مشکلات رو به رو شویم. البته شاهد این مسئله در همه تمدنها و ملل هستیم. مهم حرکت در این مسیر و رفع نقایص و کاستیها در این مسیر است.
به گزارش ایلنا، سید حسن شهرستانی (عضو اندیشکده معنویت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) در گفتوگویی تفصیلی به نقد و ارزیابی عملکرد مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت طی یک دهه گذشته پرداخت و گفت: سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک امر صرفا نظری نیست، بلکه نوشته شده تا در جامعه ایران و برای ایرانیان به اجرا گذاشته و تبدیل به گفتمان عمومی در میان آحاد جامعه شود.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
الگوی اسلامی ایرانی یا ایرانی اسلامی؟ تفاوت در چیست؟
سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک امر صرفا نظری نیست، بلکه نوشته شده تا در جامعه پیاده شود و در آحاد جامعه نهادینه گردد. بستر این سند، جامعه ایرانی با باورهای اسلامی است که در قرون متمادی شکل گرفته است. ایرانیان با جان و دل اسلام را پذیرا شدند و این به خاطر پیشینه فکری آنان است.
مبانی معرفت شناختی در سند چگونه تبیین شده است؟
به طور مفصل در بندهای سند به مبانی نظری و عملی پرداخته شده است. مبانی براساس مراتب تعیین شده است. فرض کنید دیوان شعری را در فارسی مطالعه کنید، لیلی و مجنون یا خسرو و شیرین و… شاعر به عنوان حکیم ابتدا با نام خدا آغاز میکند و در معرفت الهی و… سپس وارد موضوع میشود.
توالی مطالب در مبانی، بدین صورت است که ابتدا مبانی خداشناسی و بعد جهانشناسی آمده و سپس مباحث ایرانشناختی. مباحثی درباره سرزمین ایران و قابلیتهای آن و پیشینه تمدنی، زبانی و اخلاق ایرانی و…. ویژگیهایی که زمینهساز شکوفایی یک تمدن است مورد توجه قرار گرفته. پایه مبانی ارزشی بر عقل و فطرت قرار داده شده است. فطرت، نهاد حقیقی و پاکیزه همه انسانهاست و خداوند همه انسانهای روی زمین را بر پایه فطرت پاکیزه آفریده و انحرافات و ناهنجاریها در اثر عوامل غیر از آن به وجود میآید. ما اعتقاد داریم خدا همه را پاکیزه میآفریند.
ماهیت سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیست؟ آیا سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یک کلان نظریه است یا یک سند راهبردی و یا صرفاً یک گفتمان فراگیر اجتماعی؟
تعبیری که برای سند به کار رفت یک سند بالادستی است. سند بالادستی به این معناست که اولا مرکز الگو کارش اجرا و اقدام نیست. حتی واحدهایی که در زمینههای تحقیقاتی تشکیل شده، عنوانشان اندیشکده است. بالادستی به این معنا که یک نگاه کلان دارد. اساسا آیندهنگری یا داشتن یک آرمان نیاز دارد به نگاه خیلی جامع و بلند و دورنگر. آرمانها نباید دم دستی باشد و خیلی به وضع فعلی نگاه کند.
اگرچه با سند چشمانداز ۲۰ساله نگرشها یکی است، اما در سند بالادستی مثل الگو هدف جهتدهیست. راهها مختلف است، اما جهتگیری کشور، ملت، فرهنگ و نظام مهم است.
در افق و تدابیر سند الگو صرفا درباره ایرانیان و مسلمانان صحبت نمیشود، بلکه درباره سایر ادیان نیز صحبت میشود. تدابیر به گونهای است که تعارضها را به حداقل رسانده و با نگاه ایجابی -نه سلبی- نقاط اشتراک را دربیابیم.
باید دقت داشت، تمام سرفصلهایی که برای سند الگو در نظر گرفته شده است، اجرایی نیست، بلکه باید توسط دستگاههای دیگر از قبیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، شوراهای عالی مثل شورای عالی امنیت ملی یا انقلاب فرهنگی به اقتضای محتوا به سامان برسد.
بنابراین سند الگو و اساتید و کارشناسانی که در تدوین آن نقش داشتند، اتاق فکر آیندهنگری برای جمهوری اسلامی ایران هستند. اینجا تاکید ویژهای بر دستگاه خاصی نیست، در عین حال که به همه ارتباط دارد.
سند الگو کلان نظریه یا نظریه راهبردی هم هست و در آن گفتمانسازی وجود دارد. در اصل اندیشیدن برای گفتمانسازی موضوعیت دارد و مهم است. ولی در عین حال هر کدام از اندیشکدهها براساس موضوعشان نگاهی ستادی و گاهی اجرایی هم دارند. اندیشکده معنویت یا عدالت یا فکر یا علم به مباحث نظری در اخلاق و معنویت و… که باید در همهجا ساری باشد میپردازند، اما برخی از اندیشکدهها به اجرا نزدیکتر هستند و باید با توجه به وضعیت موجود و توان کشور آرایی طرح کنند.
نسبت سند الگوی پیشرفت با تمدن نوین اسلامی چیست؟
سند الگو در حکم واسطه بین قانون اساسی با سایر قوانین، مقررات، برنامهها و راهبردهای کشور است. به تاکتیکها کار ندارم منظورم استراتژی و راهبردهاست. باید مبنا را قانون اساسی در نظر بگیریم و ذیل آن به اهداف و سیاستهای سند الگو بپردازیم. طبیعی است که با وجود دقت نظر و مباحثات بسیار و مشورتهای فراوان باز در طول مسیر اجرای سند الگو برای بسترسازی ایجاد یک تمدن نوین اسلامی با برخی مشکلات رو به رو شویم، این در همه تمدنها و ملل وجود داشته است.
«پیشرفت» در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، چه تفاوتی با مفاهیم بدیلی مثل توسعه دارد؟
بحث سر الفاظ نیست. شاید اگر تئوریسینها و قدرتهای اقتصادی غربی واژه توسعه را درست و جامع در نظر میگرفتند و صرفا نگاه دنیاطلبانه و مادی به آن نداشتند و سعی نمیکردند زورگوییهای خود را به ملل مختلف دنیا دیکته کنند، نگاه کشورهای شرقی و از جمله ایران به این واژه تا این حد بدبینانه نبود. مثلا کلمه استمعار به معنای طلب عمران و آبادی است، ولی معنای امروزین این واژه به بیگاری کشیدن است، که جزو منفورترین معانی فرهنگ واژگانی دنیاست. به بیان دیگر عملکرد ۲۰۰ سال اخیر حاکمان مستبد و دنیاطلب معنا و حقیقت این واژه را به کلی دگرگون کرده است.
به نظر میآید نگاه توسعه، رشد مادی است و اگر چه قطعا رفاه و رشد اقتصادی نیز برای افراد و جوامع لازم و ضروری است، اما نیازمندی انسان فقط محدود به مادیات نیست، بلکه معنویات و ارزشهای انسانی و اخلاقی نیز حیات معنوی نوع بشر را تضمین میکند.
اجازه بدهید با یک بیت از حافظ سخنم را بیان کنم که میفرماید:
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
به نظر بنده حافظ این عارف شیرازی معنای یک مقاله طولانی را در این بیت جا داده است: عقل، محور اداره جامعه است و در آن شکی نیست. باید زندگی و فعالیت داشته باشیم ولی به چاشنی دیگری احتیاج داریم تا ابعاد دیگر فطرت انسان که به صورت بالقوه هستند نیز سیراب شود. این ابعاد دیگر فطرت به عشق و محبت تعبیر شده است. با حذف این معنا از زندگی فردی و اجتماعی به رشد و تعالی مدنظر خالق نمیرسیم.
در واژه پیشرفت بالندگی معنوی مد نظر است در حالی که در واژه توسعه و برنامهریزی بار کلمات معطوف به مسائل قانونی و مادی است و انسان توسعه یافته به معنای انسان شکوفا شده در پرتو اخلاق و انسانیت نیست.
در غرب ابتدا در قالب تفکر مارکسیستی تنها «کارِ» نیروی کار مد نظر بود.
سالها بعد توسعه منابع انسانی نیز مطرح شد و توسعه انسانی مورد توجه قرار گرفت. شاید یکی از دلایلی که بانک جهانی به کشورهایی که انسانهای توسعه یافته و فرهیخته بیشتری دارد، راحتتر وام میدهد، همین باشد. بنابراین گمشده جهان انسانِ جامع و جامعه برتری است که همه ابعاد انسانی را در نظر بگیرد. با این حال معنای توسعه به خوبیِ معنای واژه پیشرفت نیست.
نسبت سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سند الگوی توسعۀ پایدار چیست؟
قرابت و اشتراک زیادی دارد. لازمه توسعه پایدار، انسان پایدار است. خردمندی همراه با عواطف انسانی، دورنگری و… ضمن داشتن همه غرایض انسانی و نیازهای مادی. نیازهای مادی و معنوی مغایر یکدیگر نیستند.
توسعه پایدار اصلاح واژه توسعه است و صرفا در حوزه محیط زیست نیست، بلکه باید در همه علوم تعادل برقرار بشود و هر کدام سنگ خودشان را به سینه نزنند. در غیر این صورت انسان تبدیل به هیولا میشود. یک جنبه وجودی انسان رشد میکند اما ابعاد دیگر به اندازه متناسب رشد نمیکند و شاهد انسان و جامعه متعادل نخواهیم بود. البته در عین حال که سند الگوی پیشرفت و سند الگوی توسعه پایدار قرابتهای زیادی با یکدیگر دارند، تفاوتهایی هم دارند که مورد به مورد میتوان بررسی کرد.
چند امتیاز مهم در سند الگوی پیشرفت وجود دارد که همان ابعاد معنوی قضیه است. معنویت یک امری است که در اغلب سندها یا برنامههای توسعه چه توسعه پایدار و چه غیر از آن کمتر مورد توجه بوده است. برخی در ظاهر صحبت از معنویت میکنند اما معنویت مدنظرشان نه چراغ هدایت دارد و نه دین برتر و روحبخش.
انسان که خودش را نیافریده است؛ آفریدگاری دارد و خالق آفریننده ویژگیهای این موجود را بهتر از هر کسی میداند و اصلا به همین دلیل بود که انبیا و پیامبران را برای آموختن دین به انسان و راهنمایی بشر مبعوث کرد. در بندهای مختلف تدابیر و افق و… به این مهم توجه شده هرچند در برخی بندها به صراحت چنین مفاهیمی را نمیبینیم.
با این حال در روح کلی سند الگو، معنویت به معنای صحیح و دقیق و براساس فرهنگ اسلامی وجود دارد اما در اسناد معارض این سند یا چنین مسئلهای دیده نمیشود یا کمتر دیده میشود. در بندهایی از بخش افق به استفاده از قابلیتهای تمدن فرهنگ ایرانی و زبان فارسی تاکید شده است، زیرا در ادبیات ایرانیان مسئله اخلاق نقش محوری دارد.
مفاهیم گذشت، کرامت، انسانیت و… که کمتر در برنامههای کشور مبنا قرار گرفته، برگ برنده سند الگو به عنوان و وجه تمایز آن با سایر اسناد برنامهای است که باید تقویت شود. معنویت یک قاضی و مامور درونی انسان است. هر قدر انسان خودش را پاکیزه نگه دارد کار جامعه آسانتر میشود.
رویکرد سند الگوی پیشرفت ملی - سرزمینی است یا امتی – تمدنی؟
در طول هم قرار دارند نه در عرض هم یعنی ملی-سرزمینی در جهت امتی-تمدنی است و ملی-سرزمینی به امتی-تمدنی شمولیت دارد. وقتی جهانی نگریسته شود حتما ملی و سرزمینی دیده خواهد شد اما اگر محدود شود از ارتباطات جهانی غفلت میشود.
ضمانت اجرای سند الگو چیست؟ چه اقداماتی پیشبینی شده تا سند الگو به سرنوشت دیگر اسناد برنامهای کشور دچار نشود؟
سوال مهمی است و به راحتی نمیشود جواب داد، اما کار خوبی که بعد از طی مراحل مختلف این سند، با هزاران ساعت بحث و بررسی، انجام شد، تدوین ساز و کار اجرایی سند بود.
نکته مهم نظارت بر حسن اجرای سند الگو و بهروزرسانی این سند است که پیشبینی شده است. از همان ابتدا تاکید بر این بود که اجرای سند الگو بر عهده همه ارگانها، دستگاهها و سازمانهای قوای سهگانه است. همه موظف به پیروی از آنند و در این ساز و کار و اجرا و نظارت تکالیفی دارند. همچنین مرکز الگو هم بعد از ابلاغ سند باید معطوف پایش معایب، نقایص، بازنگری و اصلاح نقایص در دورههای ۱۰ساله شود.
نکته آخر اینکه با نصحیت و توصیه، چالشها و مشکلات کشور قابل حل نیست. مقررات باید به نحوی اصلاح و تنقیح و وضع شود که همه آحاد جامعه و نهادهای ذیربط به آنها گردن بنهند. لازمه این امر اعتقاد درونی است. اینجا معنویت به حل موضوع کمک میکند زیرا انسان اهل اخلاق، وقتی چیزی را پذیرفت، قطعا پایبند آن خواهد بود. البته واضح است که نباید به همین اکتفا شود؛ بلکه باید سیستم نظارتی قوی در قوای سهگانه شکل بگیرد. نظارت و تعامل مستمر در جامعه و بررسی بازخوردهای سند الگو بسیار مهم است.