خبرگزاری کار ایران

یک نوازنده کمانچه لری مطرح کرد؛

شغل اصلی نود درصد همکارانم نوازندگی است/ در اغلب خانه‌های خرم‌آباد حداقل یک کمانچه‌نواز خانم زندگی می‌کند/ "ردیف" پنجه نوازنده را مرتب می‌کند

شغل اصلی نود درصد همکارانم نوازندگی است/ در اغلب خانه‌های خرم‌آباد حداقل یک کمانچه‌نواز خانم زندگی می‌کند/ "ردیف" پنجه نوازنده را مرتب می‌کند
کد خبر : ۱۱۶۹۷۹۸

نوش‌آفرین کشوردوست می‌گوید: موسیقی و توجه بانوان به کمانچه لری در چند سال گذشته قابل توجه بوده. در این میان خیلی از هنرمندان به «تال» علاقه نشان داده‌اند حتی آنها که در کشورهای دیگر زندگی می‌کنند، همچنان کمانچه را محلی می‌نوازند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از مشکلات و ضعف بارز موسیقی نواحی همه مناطق کشور این است که استادان و فعالان آن تحصیلات آکادمیک ندارند و موسیقی را به صورت علمی و تئوریک نیاموخته‌اند. این ضعف بزرگ را نسل‌های جدید و افرادی چون شما می‌توانند با نگرش علمی و قاعده‌مند مرتفع کنند. نوش‌آفرین کشوری (نوازنده و مدرس کمانچه لری) طی گفتگو با ایلنا، ضمن توضیح درباره فعالیت‌های اخیر خود، از مشکلات مذکور و وضعیت موسیقی زنان در استان لرستان و شهر خرم‌آباد گفت. 

شما نوازنده کمانچه هستید و کمانچه لرها با ساز مرسوم در باقی شهرها متفاوت است. درباره کمانچه لری که آن را «تال» می‌نماند، توضیح دهید. 

ظاهر کلی کمانچه ما یا همان «تال» تقریبا شبیه همان کمانچه مرسوم است با این تفاوت که پشت آن، یعنی پشت کاسه آن باز است. این باز بودن باعث می‌شود که «تال» نسبت به کمانچه‌های پشت بسته صدای بیشتری و بلندتری داشته باشد. این قابلیت به اجرای آثار محلی لرستان کمک بسیار می‌کند. 

شغل اصلی نود درصد همکارانم نوازندگی است/ در اغلب خانه‌های خرم‌آباد حداقل یک کمانچه‌نواز خانم زندگی می‌کند/ "ردیف" پنجه نوازنده را مرتب می‌کند

«تال» یا همان کمانچه محلی لرستان

«تال» چقدر از سوی علاقمندان و نوازندگان مورد توجه است؟ 

آن زمان که فراگیری کمانچه را شروع کردم، شهر خرم‌آباد کمانچه‌نوازان خانم زیادی نداشت. نه اینکه نباشند اما مانند خودم که در آن مقطع مبتدی بودم، مبتدی بودند. اما حالا اینطور نیست و تعداد زنان کمانچه‌نواز بیش از قبل است. 

شاید تعداد نوازندگان حتی چند برابر شده باشد، اما موضوع این است که بانوان نوازنده خیلی به سطوح بالا در نوازندگی فکر نمی‌کنند. به همین دلیل به یادگیری چند اثر راضی می‌شوند و گاه حتی تئوری‌ها را هم نمی‌آموزند. 

راستش خودم هم جزو همین دسته‌ای بودم که موسیقی برایشان جدی نیست. من ساز کمانچه را جدی نمی‌گرفتم. دانشجو بودم و هدفم این بود برای دل خودم آن را بنوازم. می‌خواستم ظرف مدتی کوتاه مثلا یک ماهه، صرفا چند آهنگ یاد بگیرم و همان‌ها را بنوازم. اما اتفاقاتی افتاد که موسیقی برایم جدی شد. چند سالی، شاید دو سه سالی از فعالیتم گذشته بود که فردی از سوی یک گروه موسیقی بانوان با من تماس گرفت و گفت نوازنده کمانچه می‌خواهیم. درادامه زمانی که موسیقی برایم جدی شد به اتفاق دوستان گروهی به نام «گلاره» را راه‌اندازی کردیم که خانم فاطمه بهاروند سرپرستی آن را به عهده داشت. اجراهای ما در همان ابتدا مورد توجه قرار گرفت. ما پس از آنکه به اتفاق اعضای گروه با لباس محلی چند قطعه ضبط کردیم و در اینستاگرام منتشر نمودیم خیلی مورد توجه قرار گرفتیم. جالب است که این اتفاق باعث شد تعداد زیادی از بانوان به کمانچه علاقمند شوند. 

 اعضای گروه فقط کمانچه‌نواز بودند؟

نه. ما به جز کمانچه، تنبک و دهل و دف هم داشتیم. در نهایت حالا می‌توانم به جرات بگویم که در اغلب خانه‌های خرم‌آباد حداقل یک کمانچه‌نواز خانم زندگی می‌کند. 

آیا می‌توان گفت «تال» از محدودیت اقلیم و جغرافیا خارج شده و توسط اهالی دیگر اقوام و شهرها هم مورد توجه قرار گرفته؟ مثلا دوتار و تنبور چند سالی است وجهه عمومی‌تری و شهری‌تری پیدا کرده‌اند.

به نظرم کمانچه منطقه ما بیش از قبل مورد توجه غیر محلی‌ها قرار گرفته. من چند وقت پیش برای مصاحبه‌ای به تهران آمدم و از من درباره موسیقی محلی بسیار سوال شد که برایم جالب بود. دوستان دیگری را سراغ دارم که در تهران و شهرهای دیگر زندگی می‌کنند اما کمانچه را محلی می‌نوازند. به جز این خیلی از هنرمندان همکار هم به «تال» علاقه نشان داده‌اند و با اینکه در کشورهای دیگر زندگی می‌کنند، اما کمانچه را محلی می‌نوازند. همه اینها نشان‌دهنده این است که توجه‌ها به کمانچه لرستان بیشتر شده است. 

بارزترین ویژگی موسیقی لرستان چیست؟ 

موسیقی محلی ما چه قطعات و آثار شاد و چه آن‌هایی که غمگین هستند، حزن و سوزی خاص را درخود دارند. 

این گداز در سازی چون کمانچه محلی لرستان و البته سرنا و دهل بیش از دیگر سازهاست. 

بله درست است. جالب است که خیلی‌ها می‌گویند شما چون محلی نواز هستید این موسیقی درخون شماست. ولی در واقع اینطور نیست. موسیقی محلی مقوله‌ای دشوار است. من الان که خودم ردیف کار می‌کنم، می‌بینم که موسیقی محلی حتی از ردیف هم سخت‌تر است. موسیقی محلی دارای تکنیک‌هایی است که ردیف و دیگر مقولات فاقد آن هستند. 

یادگیری ردیف برای نوازنده چه دستاوردهایی در پی خواهد داشت. 

بارزترین اتفاق این است که یادگیری ردیف اصطلاحا پنجه نوازنده را مرتب می‌کند. من نیز که سال‌ها موسیقی محلی می‌نواختم ترجیح دادم تئوری و سواد موسیقایی خود را بالا ببرم و در این میان یادگیری ردیف را برای نوازنده بسیار مثمر ثمرو لازم می‌دانم. 

با توجه به اینکه اغلب نوازندگان امروزی به دلیل دشوار بودن از یادگیری آن طفره می‌کنند؛ یادگیری مقوله مهم ردیف برای شما چه دشواری‌هایی دارد. 

همانطور که گفتم من قبلا صرفا به اجرای موسیقی محلی می‌پرداختم و خب به همین دلیل نمی‌توانم با ردیف ارتباط برقرار کنم، چون خیلی فرار است و مدام باید وقت صرف آن شود. کلا یادگیری ردیف کار راحتی نیست و به تمرین و تلاش تمرکز نیاز دارد. 

موسیقی محلی هم مانند زبان و گویش دارای لحن و لهجه است. به عنوان یکی از فعالان موسیقی نواحی آیا این لحن و لهجه در موسیقی نوازندگان غیر لر وجود دارد؟ 

همانطور که گفتم اهالی تهران و دیگر شهرها موسیقی محلی ما را می‌نوازند، اما اگر توجه کنید آن لحن و لهجه در قطعات و رپرتوارهای آن‌ها وجود ندارد. 

درست است لحن و لهجه‌ جزیی از فرهنگ و منش و زندگی قوم لر است. نوازنده باید با این قوم زندگی کرده باشد و حتی زبان آن‌ها را بلد باشد تا در نهایت نوای سازش هم دارای لحن و لهجه باشد. 

همینطور است. 

اینکه ردیف را با موسیقی محلی مقایسه کردید، مثالی جالب است. به هرحال ردیف چهارچوب و مراتب و بخش‌های مشخصی دارد و درباره آن با منابع مکتوب متعددی مواجهیم. 

بله مسئله‌ای که گفتید وجود دارد. و اینکه موسیقی محلی بسیار پیچیده و وسیع است و هیچ انتهایی ندارد. من طی چند سالی که مشغول نوازندگی هستم هنوز موفق نشده‌ام تمام قطعات محلی را بنوازم، بس که متعددند. مورد دیگر اینکه درباره قطعات و شیوه نواختن آن‌ها هم یک شیوه و روایت وجود ندارد. مثلا قطعه‌ای را می‌نوازی و می‌گویند این اثر متعلق به آقای فرج علیپور است و شما قطعه فلان استاد و آن یکی استاد را بنواز! گاهی هم از نوازنده می‌خواهند قطعه هنرمند بزرگانی چون همتعلی و حسین سالم را بنوازند. تعداد هنرمندان بزرگ و تاثیرگذار لرستان کم نیست. موسیقی محلی تا آن دشوار و وسیع است که واقعا چندسالی طول می‌کشد که من و دیگر دوستان لر آن‌ها را کامل بنوازیم. 

بار اصلی موسیقی محلی اغلب اقوام را ادبیات شفاهی بر دوش می‌کشد و خبری از منابع مکتوب نیست. 

متاسفانه این کمبود وجود دارد. خودم با این کاستی مواجه شده‌ام و گاه آثاری را می‌نوازم که از اصلیت و ماهیت آن بی‌خبرم. به عنوان نمونه آهنگ «کشکله شیرازی» را داریم که من هنوز متوجه نشده‌ام چیست؟ مثلا آیا شخصیت است یا چیز دیگر؟ یا آثاری را داریم که در عروسی‌ها اجرا و خوانده می‌شوند که اما از جزییات آن‌ها چیزی نمی‌دانیم یا بسیار کم می‌دانیم. اتفاقا من با دوست هنرمندم خانم آیدا امیری تصمیم گرفته‌ایم درباره چنین آثار و ریشه‌ها و مفهوم و ماهیت آن‌ها فعالیت‌های جدیدی را شروع کنیم. 

به نظرتان کمانچه (چه لری و چه معمولی) تا چه حد جای خود را ارکسترها و گروهی غیر محلی پیدا کرده؟ از آن مهم‌تر بانوان نوازنده چقدر مورد توجه گروه‌ها هستند؟ 

تا آنجایی که در کنسرت‌ها و برنامه‌هایی که در فضای مجازی منتشر می‌شود دیده‌ام کمانچه بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفته و استفاده‌های خوبی از آن می‌شود. می‌بینم حتی گروه‌هایی که اعضای آن‌ها آقا هستند یک نوازنده کمانچه خانم را کنارخود دارند. 

لرستان هنرمندان و مفاخر زیادی دارد. خودتان تحت تاثیر کدام‌ها بوده‌اید؟ 

من در ابتدا کارم را نزد استاد حسن سالم شروع کردم. همانطور که خودتان هم گفتید ما در لرستان استادان زیادی داریم و خداراشکر که اینطور است. اگر بخواهم از اساتید نام ببرم برخی را از قلم می‌اندازم، چون تعدادشان خیلی زیاد است. اگر قرار باشد یکی از استادان محلی نواز را الگوی خودم قرار دهم ایشان آقای محمد باجلاوند هستند که اهل لرستان و ساکن دروند. من ازشیوه و نحوه نواختن ایشان حس خوبی می‌گیرم. می‌توانم بگویم استاد باجلاوند خدای احساس هستند. 

از تاثیر پاندمی کرونا بر کارتان بگویید. 

کلا در این دو سال که درگیر کرونا بوده‌ایم موسیقی اصلا اوضاع خوبی نداشته. نه تنها من و دیگر اهالی موسیقی خرم‌آباد، بلکه همه هنرمندان در همه شهرها و همه عرصه‌ها، مورد آسیب‌های زیاد و جبران ناپذیر کرونا قرار گرفتند. شغل نود درصد همکاران من در شهر خرم‌آباد نوازندگی و اجرا در کنسرت‌هاست و فقط از این راه امرار معاش می‌کنند. متاسفانه در دوران کرونا هیچ خبری از اجرا نبود و خب قاعدتا درآمدها هم به صفر رسیده! آن‌هایی هم که مانند در بخش آموزش فعالیت می‌کردند، دچار مشکلاتی شدند. همان چند ماه اول کرونا، به خاطر اعلام قرنطینه آموزشگاه‌ها تعطیل شدند. هنرجویان ریزش زیادی کردند و تعدادشان خیلی کم شد. اگر یادتان باشد بیشتر کلاس‌ها آنلاین برگزار شدند. درست است که اوائل این روند مورد استقبال قرار گرفت، ولی کمی بعد مورد توجه قرار نگرفت به این دلیل که نواقص زیادی دارد و توسط آن نمی‌توان به درستی مقولات مهم را به هنرجو آموزش داد. خلاصه اینکه هم این مشکلات باعث شده موسیقی که در شرایط عادی هم وضعیت خوبی ندارد، اوضاع بدتری پیدا کند. 

آیا می‌توان گفت اوضاع فعالیت در خرم‌آباد و شهرهای دیگر لرستان بهتر از قبل شده؟ 

اوضاع رو به بهتر شدن رفته اما هنوز به روال عادی برنگشته چون به هر حال کرونا همچنان وجود دارد و خطرات به قوت خود باقی است. خداراشکر در بخش آموزش علاقمندان از ثبت‌نام و حضور در کلاس‌ها استقبال می‌کنند. 

این روزها به چه کارهایی مشغول هستید؟ 

در حال حاضر در آموزشگاه موسیقی بانوان مشغول تدریس هستم. یکی از آموزشگاه‌هایی که در آن تدریس می‌کنم در تهران واقع شده اما کلاس‌های آن فعلا به صورت آنلاین برگزار می‌شود. در کلیپی هم با خانم آیدا امیری و دیگر دوستان همکاری کرده‌ام. به جز اینها قرار است در پروژه‌ای با خانم نسترن قوچانی و آقای حسین روزبهانی نوازنده تار همکاری کنم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز