نوازنده دهل و عضو گروه کلار بختیاری مطرح کرد؛
حماسی بودن نه فقط در موسیقی که در زندگی بختیاریها مشهود است/ بختیاریها برای احشام هم موسیقی دارند/ بزرگان و اساتید را با اتوبوس به جشنواره نبریم
حشمت فتحی میگوید: درحالیکه از چهارمحال بختیاری تا کرمان حدود یک میلیون و دویست هزارتومان پول بنزین دادهام اما اینها باعث دلسردی من نخواهد شد. ما به خاطر عشق به موسیقی در جشنواره حضور مییابیم؛ تا روحیه پیدا کنیم و با دیدن دیگر هنرمندان حالمان خوب شود. انشالله که مسئولان و متولیان هم بیشتر به موسیقی نواحی توجه نشان دهند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در میان مناطق مختلف کشور موسیقی بختیاری به دلیل لحن اجرای قطعات و مقامها همچنین نوع سازبندیها جذابیت خاصی دارد. این موسیقی به دلیل نوع زندگی ایلیاتی این قوم و ارتباط عمیق و مستقیم مردمانش با طبیعت، بسیار بکر و زیباست. حشمت فتحی (نوازنده دهل) برادر یکی از آخرین بازماندگان نوازندگان کرنا (قدرتآلله فتحی) و عضو گروه موسیقی «کلار بختیاری» به سرپرستی و خوانندگی داریوش اسکندری است که اعتقاد دارد: حتی حیوانات هم موسیقی را میفهمند. ما حتی برای احشام هم موسیقی داریم مثلا مقامهایی به نام «میش» و «شتر».
با فتحی درباره موسیقی بختیاری و جزییات آن گفتگو کردیم.
«کلاربختیاری» چه برنامههایی داشته است؟
گروه «کلار» که من و دیگر اعضای گروه اهل استان چهارمحال بختیاری عضو آن هستیم، آخرین بار در چهاردهمین جشنواره موسیقی نواحی در کرمان اجرا داشت که طی آن موسیقی خوبی را به مخاطبان و علاقمندان عرضه کرد.
سازهای منحصر به استان چهارمحال بختیاری و شهرها و توابع آن کدامها هستند؟
سازهای قوم بختیاری سرنا و کرنا است که هر دو در دسته آلات بادی قرار میگیرند.
«سرنا» و «کرنا» چه کاربردی دارند و در چه برنامهها و مناسبتهایی مورد استفاده قرار میگیرند؟
از کرنا در جشنها و شادیها و محافلی چون عروسیها استفاده میشود. این ساز همچنین در مراسم و مناسکی چون چوب بازی که یکی از آیینهای محلی ماست، کاربرد دارد. سرنا هم ساز مخصوص به دستمال بازی یکی دیگر از مراسم منحصر به قوم بختیاری است.
ساز اصلی بختیاریها کرنا است یا سرنا؟
باید بگویم ساز اصیل بختیاریها کرنا است.
«سرنا» و «کرنا» به لحاظ تکنیکی در نوع نواختن و پردهبندیها واجد چه تفاوتهایی هستند؟
بارزترین تفاوتهای کرنا و سرنا شکل ظاهری آنهاست. سرنا کوچک و دوتکه است و کرنا ساز بلندتری است که سه تکه خاص دارد. جنس دو بخش از سه تکه کرنا برنج است و آن قسمتی که کار اصلی را حین نواختن انجام میدهد و صدا از آن ساتع میشود. بوق کرنا نیز جنسش از برنج است. ساز دستهای دارد که به آن دسته کرنا میگویند که آن هم چوبی است و معمولا برای ساخت آن از چوب کهور و زردآلو استفاده میشود. البته جنس چوب محدود به کهور و زردآلو نیست و هر کس بنا به تخصصی که دارد از چوب درختان دیگر هم برای ساخت کرنا استفاده میکند.
جزییات ساز «سرنا» چیست؟
با سرنا میتوانیم چپ بنوازیم و آهنگهای دیگر هم با این ساز قابل نواختن است. همانطور که گفتم سرنا سازی دو تکه است که یک بخش آن اصلی است و تکه دیگر از برنج است. نی روی این قسمت بسته میشود و کارش هم ایجاد صدایی است که مخاطب حین نواختن آن را میشنود
آیا بختیاریها ساز دیگری ندارند؟
چرا ما ساز دیگری داریم که آن هم بادی است و به آن نی چوپانی میگویند.
سرنای بختیاری با سرنای لرستان، کردستان و دیگر مناطق کشور چه شباهتها و تفاوتهایی دارد؟
در اصل شکل و شمایل ظاهری یکی است اما سرنای ما کمی از سازهای مرسوم در دیگر مناطق بلندتر است. در کل نوع صدای سرنا به نحوه نواختن نوازنده و استاد بستگی دارد. اینکه او چه صدایی را از ساز میگیرد، مقوله مهمی است. نوع انگشتگذاریها هم بسیار مهم و دارای اهمیت است. به هرحال شیوه نواختن سرنا و دیگر سازها در هر منطقه متفاوت است و ریتم و آهنگ خاص خودش را دارد.
«کرنا» در همه مناطق ایران مرسوم نیست، درست است؟
بله همینطور است و باید بگویم کرنا ساز مخصوص بختیاریهاست.
از فضا و مقامهای «کرنا» بگویید.
به طور خلاصه باید بگویم کرنا ساز رزم و جنگ است و میتوان آن را حماسی دانست. با احترام به تمام استادان و نوازندگان این ساز قدر، باید بگویم نواختن آن کار بسیار سختی است و به همین دلیل هرکسی را نمیتوان کرنانواز قلمداد کرد، زیرا مهار کردن آن سخت است.
اینکه میگویند نوازندگان «سرنا» و «کرنا» (بخصوص کرنا) در سنین بالا به بیماریهای حنجره و ریه دچار میشوند درست است؟
خیر اصلا اینطور نیست اگر نوازنده در کارش استاد باشد و اصطلاحا روی کار سوار باشد، دچار مشکلاتی که میگویید نخواهد شد.
نوع زندگی بختیاریها با وجود ایلیاتی بودن وجود نمادهایی چون اسب و تفنگ حماسی است. این نحوه زندگی چقدر حد بر موسیقی شما تاثیر گذاشته است؟
بله زندگی بختیاریها حماسی است. مطمئنا این حماسی بودن روی موسیقیمان نیز تاثیر گذاشته است و نمیتواند غیر از این باشد. این حماسی بودن صرفا محدود به موسیقی نیست، بلکه زبان، گویش، فرهنگ، آیینها، مناسک و نوع پوشش ما نیز به نوعی حماسی است و مشابه آن را در دیگر مناطق نمیبینید. جدا از اینها، بختیاریها تقریبا در تمام مراسم از جمله عزا و عروسی به اجرای موسیقی میپردازند که این موضوع نیز گواهی بر اهمیت موسیقی بختیاری و تاثیرش بر زندگی قوم است. اگر بگویم موسیقی بیش نیمی از زندگی بختیاریها را دربرمیگیرد، اغراق نکردهام. کارآواها نیز بخشی از موسیقی ما هستند. ما برای کشاورزی که همان دروگری است، همچنین برای دامداری و دیگر مشاغل موسیقی داریم. ما موسیقی جنگ هم داریم که در ادامه همان زندگی حماسی بختیاریهاست. موسیقی عشایری هم بخش دیگری از موسیقی ماست.
موسیقی بختیاری تا چه حد توسط موسیقیپژوهان و هنرمندان منطقه ضبط و ثبت شده است؟
راستش ندیدهام آنطور که باید به موسیقی بختیاری اهمیت داده شود. واقعا مسئولان و کارشناسان و پژوهشگران نسبت به موسیقی نواحی بخصوص موسیقی بختیاری خیلی بیتفاوت هستند و این بیاعتنایی بسیار عجیب است. موسیقی هنری بسیار تاثیر گذار و مهم است. حتی اگر برای یک درخت، یک بوته یا یک گل موسیقی بنوازیم بر حال و رشدش تاثیر مثبت گذاشتهایم. حتی حیوانات هم موسیقی را میفهمند و ما برای احشام هم موسیقی داریم. مثلا مقامی داریم که به آن «میش» میگویند. «شتر» نام یکی دیگر از مقامهای مشابه است. یا زمانی که میش میخواهد چرا کند یا از رودخانه آب بنوشد موسیقی نواخته میشود و این کار حس خوشایندی در احشام و صاحب و صاحبان آنها به وجود میآورد.
چقدر از شما برای حضور در پایتخت دعوت میشود؟
اگر منظورتان این است که در تهران به صورت جداگانه و مستقل کنسرت برگزار میکنیم یا خیر، باید بگویم این اتفاق به ندرت رخ میدهد و اجراهای ما در تهران منوط به حضور در جشنوارهها بوده است. به عنوان مثال من به اتفاق برادرم استاد قدرت الله فتحی در جشنواره آینهدار حضور یافته و به اجرای برنامه پرداختهایم. آینهدار واقعا جشنواره خوبی بود که موسیقی نواحی توجه داشت. به هر حال اخوی من در چهار محال بختیاری و نیمی از اصفهان به استاد پنجه طلای بختیاری معروف است. قدرت الله فتحی استاد چیره دستی است و به نظرم باید به این بزرگان اهمیت بسیار بیشتری داده شود. خیلی بد است که ما این اساتید را نمیشناسیم. امیدوارم از این به بعد بیشتر از قبل به موسیقی با ارزش نواحی و استادان بزرگ و پرتلاش و با ارزش بها داده شود. موسیقی نواحی حمایت میخواهد تا افرادی چون من نیز انگیزه ادامه دادن داشته باشیم.
در حال حاضر نسلهای جدید و فرزندان شما هم به موسیقی بختیاری و فراگیری آن علاقه دارند؟
خوشبختانه این علاقه و اشتیاق را در نسلهای پس از خودم و نوجوانان و جوانان امروزی میبینم. آنها موسیقیشان را دوست دارند و به یادگیری آن علاقه نشان میدهند اما زمانی که حمایتی وجود ندارد و به موسیقی مناطق مختلف کشور بها داده نمیشود این علاقه و اشتیاق به نتایج مثبت نخواهد رسید به این دلیل که به مرور زمان دلسردی و بیعلاقگی جای اشتیاق و امید را میگیرد.
اغلب اهالی موسیقی نواحی شغلی جز موسیقی ندارند و این موضوع نیز در دو سال گذشته بر مشکلات آنها افزوده است.
بله متاسفانه همینطور است که میگویید. البته شغل اصلی و منبع درآمد من صرفا موسیقی نیست و شغل دیگری دارم. من لیسانس عمران دارم و کارم ساخت و ساز است. متاسفانه آنهایی که شغلشان فقط موسیقی است خیلی رنج و عذاب هستند و برای وضعیت بدشان باید فکری شود. شاهد سختیهای بسیاری که همکارانم در استان چهارمحال و دیگر شهرها با آن مواجه بودهاند هستم و از دیدن این اوضاع بسیار ناراحتم. امیدوارم لااقل از این به بعد اوضاع بهتر شود بلکه آنها هم زندگی راحتتری داشته باشند. امید من و همکارانم در عرصه موسیقی نواحی به خداست و بس.
شما و دیگر اعضای گروه «کلار» بختیاری در صندوق اعتباری هنر عضو هستید؟
بله عضو هستیم اما هیچ کمکی دریافت نکردهایم. میگویند صندوق اعتبار و تسهیلات میدهد اما ما ندیدیم.
حضور در چهاردهمین جشنواره نواحی را چگونه دیدید؟
مسئولان جشنواره تلاش داشتند با برنامه ریزی بهتر جشنوارهای با کیفیت را برگزار کنند و ما نیز از حضور در این رویداد راضی هستیم و از عوامل برگزارکننده بابت زحماتشان تشکر میکنیم. اما خب دوری راه و مسافرت با اتوبوس و طی کردن مسیری چندینساعته برای استادان و پیشکسوتان و هنرمندان از راه زمینی اتفاقی دشوار و خطرناک است. عوامل عزیز برگزارکننده به ما گفتند برایتان بلیت اتوبوس میگیریم و ما خودمان قبول نکردیم و من با ماشین شخصی خودم استاد قدرت الله فتحی و دیگر اعضا را به کرمان آوردم که این کار هم سخت بود. ما از چهار محال بختیاری تا کرمان حدود هشتصد تا هشتصد و پنجاه کیلومتر طی مسیر کردیم. ساعت ۹ صبح حرکت کردیم و غروب به کرمان رسیدیم. هنرمندانی را میشناسم که از خراسان جنوبی تا کرمان هزار و دویست کیلومتر طی مسیر کردهاند! یا استادانی از خطه آذربایجان مسیر طول و دراز شهرشان تا کرمان را با اتوبوس آمدهاند! شخصا نگران این بودم که نکند حادثهای در جاده برای یکی از بزرگان موسیقی نواحی ما رخ دهد. پدر من نوازنده کرناست و سلامتیاش برای من و دیگر هنرمندان منطقهمان مهم است پس ارزش این بزرگان را میدانم. درست است که عمر دست خداست اما ترجیح دادم خودم شخصا او را با ماشین شخصی به کرمان ببرم تا اذیت نشود و هرجا لازم است برای استراحت بایستیم اما همه بزرگان ما از چنین امکانی برخوردار نیستند و باید مورد حمایت قرار گیرند تا سلامتیشان تضمین شود.
اگر سال آینده هم جشنواره موسیقی نواحی برگزار شود بازهم شرکت میکنید؟
چرا شرکت نکنیم؟ من در مورد خودم و اعضای گروه صحبت میکنم و با بقیه شرکتکنندگان کاری ندارم. حضور مییابیم چون موسیقیمان و شناساندن و معرفیاش به اقوام دیگر برایمان اهمیت دارد. ما حتی برای هزینه ناچیزی که به گروهها داده شده از برگزارکنندگان ممنون هستیم، در حالی که از چهارمحال بختیاری تا کرمان به جز هزینههای بین راهی، حدود یک میلیون و دویست هزارتومان پول بنزین دادهام. اما همه اینها باعث دلسردی من نخواهد شد و ما به خاطر عشق و علاقهمان به موسیقی در جشنواره حضور مییابیم؛ تا روحیه بهتری پیدا کنیم و برای ادامه فعالیتها انگیزه بگیریم و با دیدن دیگر هنرمندان حالمان خوب شود. و درنهایت هم انشالله که مسئولان و متولیان بیشتر از قبل به موسیقی نواحی مختلف کشور توجه نشان دهند.