«زورخانه» رپرتواری از موسیقی و سنتهای قلندری و عیاری و پهلوانی+غزلخوانیها و ضرب و آواز مرشدهای گذشته و امروز
قلندری و عیاری بخشهای جداییناپذیر تاریخ ماست هستند که همواره مورد توجه و تامل بودهاند. در این میان زورخانه و آیین های مربوط به آن را میتوان مجموعه ای از خصایل انسانی و پهلوانی گذشته دانست که با موسیقی درآمیختهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اینکه میگوییم موسیقی در تار و پود فرهنگ ایرانی تنیده شده اصلا بیراه نیست. موسیقی در ایران تنها یک هنر نیست، بلکه هویت و شناسنامه بسیاری از آیینها و مناسک است. موسیقی جدا از آنکه جزیی جداییناپذیر از زندگی اقوام مختلف است، زبان گویایی است که احساس جمعی عدهای ناچیز یا کثیر را بیان میکند. موسیقی در عرفان نیز جایگاه ویژهای دارد و نگاهی به ارتباط صوفیان مقاطع مختلف تاریخی با سازهایی چون دف و تنبور گواهی بر این ادعاست.
«زورخانه» ویترینی از دوران «باستان»
یکی از آیینها که در فرهنگ عامه ایران مورد توجه بسیار بوده و احیاگر جسم و روح به حساب میآید، ورزشی است که طی گردهمایی پهلوان منشان در مکانی به اسم زورخانه انجام میشود.
زورخانه را میتوان به خودی خود یک فرهنگ و منش دانست که موسیقی نیز بخش جدایی ناپذیر آن است. اگر ضرب و زنگوله و آواز و حکایتها و روایتهای مرشد نباشد، جنب و جوش پهلوانان در گود زورخانه بیمعنا خواهد بود.
زورخانه و انبوه نمادهای باستانی و ایرانی
از سویی دیگر ابزار و ادوات ورزش زورخانه بیشباهت به ادوات جنگی در دوران باستان نیست. به طور مثال میل زورخانه نماد گرز است و خب بارزترین نمونه آن گرز رستم است که فردوسی در شاهنامه بارها به آن اشاره کرده است.
کباده یکی از ابزار ورزشی زورخانه که نماد کمان است
کباده نیز یکی دیگر از ابزاری است که پهلوانان زورخانه به آن توجه ویژه دارند. کباده به نوعی نماد کمانی است که در ادبیات و دروان باستان آن را در دست شخصیتهای حماسی چون آرش کمانگیر دیدهایم. ضرب زورخانه که نسبت به سازهای مرسومی چون تنبک و ضرب کردی از ابعاد بزرگتری برخوردار است نیز نماد کوس و طبل جنگ است. طبل در دوران باستان یکی از مهمترین ابزارهای ارتباطی و تشریفاتی جنگی بوده و در نبردهای داخلی و خارجی کاربرد فراوان داشته است. سنگ هم یکی دیگر از ابزار ورزشی زورخانه است که آن را نماد در خیبر میدانند که توسط امیرالمومنین (ع) از جا کنده شد.
عکسی قدیمی از یک زورخانه و باستانیکاران/ نام عکاس یافت نشد
باستانیکاران طی حضورشان در زورخانه باهم کشتی میگیرند که این رسم نیز یادگار فنون جنگی ایران در گذشتههای دور است. یکی دیگر از رسوم باستانیکاران بستن لنگ و نیمه برهنه بودن است که از منش عیاران به جا مانده و به معنای خلوص و از خود گذشتگی آنهاست.
سنگ زورخانه در دست یک باستانیکار در گود
اما آنچه ورزش باستانی را از دیگر ورزشها جدا میکند نقش معنویت در روحیه فعالان این عرصه است. بیشک آیین پهلوانی و احترام به ائمه اطهار، بخصوص مولای متقیان علی (ع) و الگو قرار دادن این شخصیت برجسته جهان اسلام، گویای این است که باستانیکاران صرفا به سلامت جسم فکر نمیکنند و آنچه برایشان اهمیت دارد بزرگمنشی و اخلاق مداری و انسانیت است. اینگونه میتوان گفت که باستانیکاران در مسیری معنوی طی طریق میکنند و هدفشان رسیدن به کمالات معنوی و حتی عرفانی است.
امام علی (ع) با اجرای مرشد مهرگان
حسین بیضایی در کتاب تاریخ ورزش باستانی ایران زورخانه که در سال هشتاد و دو تالیف و منتشر شده درباره نقش ایمان و معنویت در ورزش زورخانه گفته است؛ بیشتر آداب، مراسم و اصطلاحات زورخانه در دورۀ اسلامی با تصوف آمیخته شده است و اصطلاح مرشد و سردم، و یا آداب و رفتار ورزشکاران چون طهارت، حلم و مدارا، ترک لذات و رخصتخواستن برای انجام دادن کارها را همان قواعد و مسلک اهل تصوف میداند.
ضرب و آواز مرشد مرادی
بیضایی همچنین به تعمیم مظاهر و مراسم تشیع در زمان صفوی در زورخانهها اشاره میکند که چون متصوفۀ شیعی، مولا حضرت علی (ع) را پیشوای فتیان عالم میدانستند، از آن زمان تاکنون، ورزش زورخانه نیز با نام علی(ع) آغاز، و به همین نام نیز ختم میشود و با ذکر خصال عالی آن حضرت و تلقین سجایای اخلاقی او، به ارشاد ورزشکاران میپردازند. بیضایی در ادامه، عیاران و شاطران را از موجدان اصلی ورزشهای پهلوانی و باستانی میداند.
ضرب و زورخانه/ عباس شیرخدا
موسیقی زیبایی بخش محفل پهلوانان در گود
آنچه که همه اعمال و حرکات باستانیکاران را زیبایی میببخشد اشعار و روایتهایی است که توسط مرشد خوانده و نواخته میشود. فرهنگ زورخانه همچنان که به آیین پهلوانی و عیاری و قلندری میپردازد حاوی بخش مهمی از فرهنگ شفاهی کشور کهن ایران است. در واقع میتوان گفت «موسیقی زورخانه» مجموعهای از رپرتوار آوازی و نیز گنجینهای از ریتمهای قدیم ایران را دربردارد. هرچند باید یادآور شد که موسیقی زورخانه نیز مانند موسیقیهای به کار رفته در آیینها و مناسک طی سالهای طولانی دچار تغییراتی شده اما با وجود همه تغییرات، همچنان حاوی بخشهای اصلی از فرهنگ موسیقایی گذشته ایران است.
باید یادآور شد، موسیقی نیز همپای محتوای آیینی آداب زورخانه و میراث پهلوانی، در سه دوره کلان عصر اسطوره، با نشانهشناسی رستم شاهنامه و دوره تاریخی با محور محمودابن ولی الدین خوارزمی معروف به پوریای ولی و همچنین دوران معاصر، خود را بازتعریف و بازسازی کرده است. نشانه این الگوها را در تصاویر، نقشها و اشیاء تزئینی زورخانه قابل شناسایی است. پردههای مربوط به شاهنامه و هفت خوان، شمایل مولای متقیان علی (ع)، ابزار و ادوات آیین قلندری و تصوف (کشکول و تبرزین) نشانهها و نمادهایی هستند که از گذشته باقی ماندهاند و همچنان وجود دارند.
شاهنامهخوانی زندهیاد مرشد جعفر شیرخدا/ بنیانگذار برنامه صبحگاهی رادیو در سالهای پیش از انقلاب
مرشد کیست؟ موسیقی زورخانه چیست؟ آیا مرشد موسیقیدان است؟
مرشد را میتوان رهبر یا به اصطلاح امروزی لیدر زورخانه دانست. مرشد را در فرهنگ زورخانه ضربگیر هم میدانند و در گذشته به او کهنه سوار نیز میگفتهاند. مرشد علاوه بر خصوصیات بارز اخلاقی و پهلوانی باید بر موسیقی زورخانه، نوازندگی ضرب و اجرا و ترکیبات اشراف کامل داشته باشد و در مدیریت تیمی که در گود زورخانه هستند موفق عمل کند.
واژه مرشد البته بار معنایی دیگری دارد که در فرهنگ زورخانه قابل توجه است. مرشد در عرفان و تصوف به معنای پیر است و خب این شخص بر همین اساس به بیان آموزهها و مقولاتی میپردازد که برای باستانیکاران جنبه آموزشی دارد.
به هر روی مرشد امروزی ضرب گیر و خواننده است که جایگاه خود را تا به امروز در زورخانه حفظ نموده. محل استقرار مرشد «سردم» نام دارد و چینش آن به گونهای است که مرشد بر گود اشراف داشته باشد. سردم در اغلب زورخانهها با ادوات جنگی کهن همچون زره و کلاه خود و شمشیر یا کشکول و تبرزین تزیین میشود.
غزل پند آموز مرشد مصطفی طبیب/ از صفحه هوشنگ جاوید
زندهیاد مرشد مصطفی طبیب سال ۱۳۲۵ در سنگلج تهران چشم به دنیا گشود و کار اصلیاش قصابی بود، سه سال در کشتی آزاد، دو سال در کشتی کج و یک سال ونیم هم بوکس کار کرده بود و به تمام فنون این ورزشها آشنا بود اما به سبب اشتیاق به کشتی پهلوانی به زورخانه روی آورده بود. مهارت او در هنر «غزلخوانی» گود زورخانه، «حدیثگویی»، «سخنوری»، «مرثیهخوانی» و «مناقبخوانی» بود، اما در «پندیاتخوانی» و «غزلخوانی» سرآمد بود، چراکه از هجده سالگی به «غزلخوانی» گود پرداخته بود و به همین سبب دارای شیوه اجرایی ویژهای بود، او بزرگ شده محله ابوسعید بین بازارچه کل عباس علی و بازارچه آشیخ هادی تهران بود.
«از صفحه هوشنگ جاوید»
مرشد روای صدیق احادیث و روایات و اذکار
مرشد را میتوان راوی موسیقی زورخانه دانست و اوست که به بیان احادیث و اذکار و روایات میپردازد و گاه با شعری اصل مطلب را بیان میکند. معمولا ذکر و مدح محمد مصطفی(ص) و حضرت علی(ع) آغازگر کلام اوست. مرشد سپس به اجرای اشعار عرفانی غالبا از مولانا، حافظ و دیگر شعرای صوفی مسلک میپردازد و از اشعار پندآموز سعدی نیز سخن به میان میآورد. در کل آداب زورخانه با فرهنگ ایرانی و تصوف و عرفان و قلندری در طول قرنها آمیخته شده است. در این زمینه فتوت نامههای بسیاری همچون فتوت نامه سلطانی حسین واعظ کاشفی، فتوت نامههای شیخ شهاب الدین شهید و نیز رسالاتی از عطار، امام فخر رازی عبدالرزاق کاشانی؛ علاءالدوله سمنانی و دیگران باقی مانده که منابعی بسیار غنی برای مطالعه زمینههای پیدایش محتوای آیینی و آداب رسمی سنت پهلوانی و ورزش باستانی است.
غزلخوانی تهران با موضوع فلک خوانی مرشد برزو/ از صفحه هوشنگ جاوید
مرشد برزو کتابی فرد متولد ۱۳۳۲ شهرستان ابهر استان زنجان و دارنده سردم زرین کشور، یکی از پیشکسوتان ورزش باستانی زورخانهای استان قزوین است. وی هم در سمت ورزشکار و هم مربی و مرشدی دارای افتخارات زیادی است. کتابی فرد از علاقمندان و زحمتکشان ورزش زورخانهای کشور است.
«از صفحه هوشنگ جاوید»
مرشد و موسیقی دستگاهی
یکی از موضوعات مهم اشراف مرشد به موسیقی و داشتن بیان آوازی قوی است. مرشد باید به برخی گوشههای آوازی و تکنیکهای آواز در موسیقی دستگاهی که در آوازهای زورخانه متداول است، تسلط کافی داشته باشد.
آوازهای رایج در زورخانه که توسط مرشد اجرا میشوند
عمده آوازهای رایج در اجرای مرشد، گوشههایی از دستگاههای همایون، شور و آوازهای شوشتری، دشتی و بیات ترک است. همچنین استفاده خلاقانه از مثنویهای موجود در رپرتوار موسیقی دستگاهی با اشاراتی به شیوه آوازی نقالان در خوانش ابیاتی از شاهنامه، سبک آوازی مرشد زورخانه را متمایز و منحصر میکند.
آواز مرشد اغلب فاقد تحریرهای رایج و بخصوص امروزی در نحوه اجرای آواز موسیقی دستگاهی است. این تفاوت در لحن و تکنیک، آواز مرشد را اصیلتر جلوه میدهد. تسلط بر مناسب خوانی و مناسب نوازی، بهره مندی از محفوظات وسیع شعر و کلام و مهارت در اجرای تکنیکهای آوازی زورخانه، ضمن برخورداری از توانایی برای رهبری حرکات ورزشکاران، مرشدان شاخص را از دیگران متمایز میکند.
دقایقی از ضرب و چرخ در زورخانه
سازهای زورخانه کدامها هستند؟
ضرب زورخانه یا «تنبک»
سازهای اصلی زورخانه ضرب است که ظاهری مانند تنبک دارد اما در ابعادی بسیار بزرگتر. زنگوله نیز یکی دیگر از ادوات مورد استفاده مرشد است که در دسته سازهای ایدیوفون قرار میگیرد. حتی کباده را نیز یکی از ابزارهای همراهی کننده موسیقی میدانند. کباده حین بهکارگیری توسط ورزش کار صداها و افکتهایی را ایجاد میکند که میتوان آن را با موسیقی ضرب همراه کرد، پس به این ترتیب این ابزار نمادین هم میتواند یکی از آلات ایدیوفون باشد.
ضرب زورخانه در ابعاد متوسط و بدنه فلزی
بدنه ضرب زورخانه از چوب یا فلز یا گل پخته ساخته میشود و مانند تنبک یک سمت آن باز و طرف دیگر از پوست حیوانات است. امروزه تنبک سفالی زورخانه را بیشتر در کارگاههای سفالگری یزد، همدان و اصفهان میسازند.
زنگ زورخانه
عدهای رسمیت یافتن زنگ در مراسم زورخانه را به پهلوان اکبر خراسانی در سده سیزدهم هجری نسبت میدهند. جنس این ابزار که بالای سر مرشد نصب میشود از فلز است.
نمونهای از زنگ زورخانه ساخت امروزی با طرحی قدیمی
زنگ شاید در بخش موسیقایی زورخانه نقش پر رنگی نداشته باشد، اما در اجرای مراسم و انجام برخی حرکات ایفاگر نقش مهمی است. شیوه نواختن زنگوله اینگونه است که مرشد گوی فلزی داخل نیم کره را در دست میگیرد و آن را به بدنه نیمکره میکوبد. یکی از کارکردهای مهم زنگ سلام زورخانه و شروع حرکات است و از آن مهمتر اینکه نواختن آن نشانه احترام به بزرگان است که اصطلاح عامیانه «بزن زنگو» از همین موضوع ناشی میشود. جایی که نام بزرگی برده میشود یا پهلوانی به زورخانه میآید یا «میاندار» و سایر ورزشکاران در گود اعلام «رخصت» میکنند.
کارگرد زنگ در زورخانه به روایت تصویر/ مرشد مجید سلیمانی
ریتمهای رایج در موسیقی زورخانه
بار اصلی تمام حرکات زورخانه (سرنوازی، سنگ گرفتن، شنا، میل گرفتن، میل بازی، چرخ، کباده کشی) به دوش ضرب یا همان تنبک زورخانه است. اما مورد دیگری که از اهمیت بسیار برخوردار است بهکارگیری ریتمهای موسیقایی در رپرتوارهای زورخانه است که ریتمهای دو چهارم، سه چهارم، چهار چهارم و شش هشتم از آن جملهاند.
در پایان باید گفت با وجود انواع ورزشها در دنیای امروز اما آیین پهلوانی و جوانمردی همچنان به قوت خود باقی است و نمیتوان غیر از این تصور کرد، چرا که این راه و منش از گذشته خط اصلی زندگی ایرانیان بوده است. پهلوانی پیش از اختراع خط و ابداع کاغذ وجود داشته و از این پس هم وجود خواهد داشت. فقط اینکه کاش نسل جوان بیش از همیشه از وجود پهلوانان و آخرین نسلهای این مسلک استفاده کنند.
نام مولا علی (ع) همیشه چراغ راه پهلوانان و عرفاست