هوشنگ جاوید:
پروین بهمنی؛ خوانندهای پژوهشگر بود
پروین بهمنی موسیقیدان و لالاییخوان قشقایی روز پنجشنبه بیست و نهم مهرماه چهره در نقاب خاک کشید و چهار روز بعد در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) آرام گرفت. هوشنگ جاوید موسیقیپژوه به ارائه شرح حال و خاطرهای از او پرداخته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هوشنگ جاوید (پژوهشگر موسیقی) که با هنرمندان و بزرگان موسیقی نواحی ایران حشر و نشر دارد، شرح حال و خاطرهای از زندهیاد پروین بهمنی (پژوهشگر و لالاییخوان قشقایی) روایت کرده که خواندش خالی از لطف نیست.
پروین بهمنی موسیقیدان و لالاییخوان حق بزرگی به گردن موسیقی قشقایی و البته ایران دارد. او متولد سال ۱۳۲۸ اهل شیراز، آواها و لالاییها و آثار زیادی از موسیقی دیارش را از بر بود. این هنرمند، پس از سالها تحقیق و اجرا و گردآوری لالاییهای مناطق مختلف ایرانزمین، نشان درجه یک هنری (دکتری) را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده بود.
بانو پروین بهمنی که در دانشسرای تربیت معلم تحصیل کرده بود، علاوه بر فعالیتهای هنری و اجرای کنسرتهای متعدد داخلی و خارجی پژوهشگر فرهنگ قشقایی نیز بود. وی روز پنجشنبه بیست و نهم مهرماه چهره در نقاب خاک کشید و دوشنبه سوم آبانماه ساعت ۱۱ صبح در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
هوشنگ جاوید نوشته است:
«در سفری پژوهشی بودم که خبر را شنیدم و مات و خیره به صفحه سیمانما نشستم و تا به این دم، همه دقایق هم سخنی با او را در ذهنم مرور کردم. پروین در ۱۳۲۷ زاده شده بود، پدرش غلامرضاخان یکی از سرشناسان طایفه بهمنبیگلو بود، پروین چونان سایر دختران سران قشقایی همواره دایههایی را در کنار خود دیده بود که تا زمان رشدش همواره او را مراقبت کرده بودند، از شانه بر مویش زدن تا… و همواره برایش آواز خوانده بودند، خورشید، حاوا، ماه پرویز، از تیرهی دارغاهای (شتر داران) ایل، و همین بود که ذهن پروین را به سوی موسیقی ایل قشقایی برد، بزرگ که شده بود استادان موسیقی ایل به یاری دختر خان آمده بودند، سرشناسانی چون محمدحسین کیانی، حبیبخان گرگین پور، غلامرضاخان بهمنی و محمدقلی خورشید، در حین یادگیری دانشسرای تربیت معلم را گذرانده و آموزگار ایل شده بود، و پس از مدتی نزد استاد هنگامه اخوان به تربیت صدا و خوانندگی دستگاهی روی آورد.
پس از آن که برای زندگی به ایتالیا رفت و نتوانست آن محیط را بپذیرد، به ایران بازگشت و برای هدفی که برای خودش برنامهریزی کرده بود، دست از زندگی مرفه کشید و به لقمهی سادهای که از مزد آموزگاریاش میگرفت قناعت کرد، و شناساندن موسیقی قشقایی را آغاز کرد، در ۴۶ سالگی بود که یک گروه موسیقی را راه انداخت، اما آن گروه ازهم پاشید، تا اینکه در سال ۱۳۸۰ گروه موسیقی حاوا را به یاد دایهاش ایجاد کرد، و به جشنواره موسیقی آئینی آمد و در بخش موسیقی زنان به اجرای برنامه پرداخت، پس از آن در سالهای ۸۲ و۸۳ او را با گروهش به جشنواره موسیقی زنان نواحی ایران دعوت کردم و در سال ۱۳۸۹در همایش موسیقی کار در ایران به همراه دخترش افسون و خواهرش هما آمد و آوازهای کار گروهی زنان قشقایی را ارائه داد.
هیچگاه از یادم نمیرود که هرگز در بدترین شرایط زندگیاش دغدغهی اصلیاش که شناساندن موسیقی قشقایی بود را فراموش نکرد روحیه جنگندگی ایلی در او به اندازهای بود که در سال ۹۳ به گفته خودش سرطان را هم شکست داد.
پروین دلش دریایی بود از درد اما ذهنش کتابخانهای بود از دانش آوازها و هنرمندان رفتهی ایل، نخستین پژوهشگری که به سراغش رفته بود، محمدرضا درویشی بود که از او بازیهای آئینی و آوازهای ایل را پرسیده بود. پروین بیشتر هنرمندان اجرا کننده را برایش هماهنگ کرده بود و به خانه آورده بود تا بهتر بتواند شناسایی دهد و بعد ازاو دیگر پژوهشگران به سراغش رفته بودند و او از دراختیار گذاشتن داشتههایش هرگز دریغ نمیکرد.
در سال ۱۳۸۶ در فیلم سینمایی سه زن در بخشی از موسیقی متن لالایی خواند و همین موقعیت موجب شد تا شناخته شدهتر شود. از میانهی دهه هشتاد تا پایان قرن، سیل پیروزیهایش شتاب یافت. اجراهایش در ترکیه، روسیه، آلمان، دانمارک، قزاقستان، ایتالیا، تاجیکستان و امارات خود شاهد این مسئله است، تا اینکه مدرک درجه یک خوانندگی بومی را دریافت کرد و پس از آن به دانشگاه ترکیه دعوت شد و در آنجا به عنوان پژوهشگر هنرمند آواز از وی تجلیل به عمل آوردند و مدرک افتخاری دانشگاه آتاتورک را دریافت کرد.
با همه این پیروزیها او همواره مناعت طبع داشت و هرگز کسی از مسئولین هنری نپرسید دردت چیست؟!
پروین خوانندهای پژوهشگربود.»