یادداشتی از مهدی رزاقی طالقانی؛
اندرون؛ نه سیاه است نه سپید
کتاب «یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه» دستمایهی نوشتهای از مهدی رزاقی طالقانی (پژوهشگر مسائل اجتماعی) شده است.
در جایی میخواندم که یکی از ثمرات آخرین تمدن بشری، تقویت روحیه یا بینش پژوهشی در انسان است. و این بدین معناست که عصر روایتهای یکجانبه به سر آمده است؛ و البته که عصر حکومتها، ادیان، مکاتب و حتی کتب و پژوهشهای مطلقگرا و تک وجهی نیز بر این اساس به پایان رسیده است.
حقیقت این است که جامعه ایرانی در دورانی بنابر به دلایلی تنها به دریافت رویه تمدن جدید اکتفا کرده و بهنظر میرسد هنوز هم ذهنیت پژوهش محوری ندارد. در جامعهای که پژوهش و مستندباوری یک اصل نباشد، اشتیاق به یکجانبهنگری به وجود میآید. چنین جامعهای اولین روایت از هر رویدادی را به عنوان وحی منزل میپذیرد و باورها به شکل منجمد شدهای، غیرقابل رسوخ و تغییر باقی میمانند.
جامعه ایرانی امروز باید بیشتر از هر زمان دیگری تاریخ بخواند و این تاریخ را باید درست بخواند، تاریخ مانند خانهای است که کسی قصد خرید آن را دارد. هیچ کس با یک عکس یا با رؤیت یک نما از یک ساختمان آنرا خریداری نمیکند و حتماً دور آن میگردد و از تمام زوایا آن را نگاه و ارزیابی میکند. به داخل خانه میرود و نقشه آن را مورد سنجش قرار میدهد. در قضاوتهای تاریخی هم به همین گونه است و باید با رؤیت روایات مختلف از زوایای متفاوتی به رویدادها و شخصیتها و فرآیندها نگاه کرد. نمای درون تاریخ را مخاطب میتواند با لحاظ کردن شرایط و مقتضیات تاریخی آن دوره بررسی کند تا در نهایت به یک نتیجه تقریباً قابل اعتنا دست یابد.
غرض از این مقدمهی خارج از قوارهی مقدمه، معرفی کتابی است که روایتی دیگر از دوران حکمرانی ناصرالدین شاه قاجار دست میدهد، که با آن میتوان از منظرهای دیگر تاریخ دوره ناصری را رؤیت کرد.
عموماً دوران قاجار را مورخان پهلوی، عصر به تاراج رفتن ایران و فرهنگ چندهزار سالهاش تعبیر کردهاند که این تاراج در ذیل بیکفایتی پادشاهش بیدست و پا و خائن و زنباره رخ میدهد. کتاب «یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه» میتواند تصوری واقعیتر از این دوران را پیش چشم بگذارد و بر این اساس میتوان نتیجه گرفت زندگانی شخصیتهای تاریخی مطلقاً سیاه و سفید نیست.
پیشنهاد معرفی و مطالعه این کتاب یکسره غلط پنداشتن باورهای موجود درباره قاجارها نیست چراکه این خودش باز افتادن به چاله یکجانبهنگری دیگری است. غرض از معرفی این کتاب، جلب توجه به روایتی دیگرگون از ایران دوره قاجاریه است که دوستعلی خان معیر الممالک فرزند عصمت الدوله دختر ناصرالدین شاه آن را ارئه داده است. که خوانش آن میتواند زوایای دیگری از زندگی در زیر لوای دربار و اتفاقات و تصمیمات آن را نشان مخاطب دهد.
نویسنده، دوستعلی معیری معروف به معیرالممالک آخرین صاحب لقب از خاندان معیری است که جزو فرهیختگان عصر خود به شمار میرفت که البته خیلی هم در حفظ و حراست از موروثیات خود موفق نبود و اغلب املاک موروثی معیرالممالکان از جمله باغ فردوس و مهرآباد در دورهی حیات او از تملک خاندان معیری خارج شد. او در اواخر عمر به پیشنهاد حبیب یغمایی خاطرات خود از دوران ناصرالدین شاه را به رشتهی تحریر درآورد که در چندین مقالهی پی در پی در مجلهی یغما و پس از آن به صورت کتابهایی جداگانه منتشر شدند.
دوستعلی معیری که ناصرالدین شاه او را بیش از دیگر نوادگان خود دوست میداشت، در این کتاب به بازنویسی گزیدهای از خاطرات خود و روایتهای بازگو شده از دوستان خود درباره زندگی خصوصی ناصرالدین شاه قاجار پرداخته است که برای بسیاری میتواند دریچه رؤیت وجوه خاص زندگی یک پادشاه باشد.
کتاب «یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه» حاوی نکاتی جذاب و متفاوت از شخصیت این پادشاه قاجاری، رسم و رسومات دربار وی و روابط و مناسبات آن است.
دوستعلی خان مطابق انتظار قاتل و مقتول ناصرالدین شاه، میرزارضا کرمانی و امیرکبیر را نمیپسندد و حتی در مورد جسد میرزا رضا واژه «لاشه ناپاک» را به کار میبرد. از عشق ناصرالدین شاه به فروغ السلطنه به احترام یاد میکند و او و عشق شاه به او را قصهای سوای از چند و چون حرمسرای ناصری و باقی همسران او برمیشمرد. از ملیجک مینویسد و داستان ارتباط ناصرالدین شاه با آنان را به تفصیل بیان میکند. ارتباط پادشاه با دین و کودکان و حیوانات و مادر و رعایا و اجنبیها به علاوه تشریح هزار توی سنتهای درباری از قسمتهای دیگر این کتاب به شمار میرود.
درباره کیفیت حکمرانی قاجارها باید به همزمانی وقایع آن دوره با رنسانس در غرب توجه جدی داشت، چراکه افزایش قدرت مهارنشده غرب و توجه به شرق، تقریباً تمامی ممالک مشرق زمین را دچار مشکلات بنیادین کرد و قاجارها را باید در این وضعیت خاص و بنا به مقتضیات این دوره ارزیابی کرد.
کتاب «یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه» را البته باید در یک دایره مطالعاتی، در کنار کتب مستند و مرجع دیگر در این دوره مطالعه کرد تا به پاسخ چرایی دوگانگی رفتار سیاسی و تجددخواهی ناصرالدین شاه قاجار دست یافت.
یکی دیگر از دلایل اهمیت این کتاب ویژگیهای خاص نثر و نگارش آن است. دوستعلی معیرالممالک که در نوجوانی وارد دارالفنون شد و چند سال بعد برای تکمیل تحصیلات در نقاشی به پاریس رفت، یکی از پیشگامان نثر ساده و روان معاصر بوده است و نثر روایی کتاب «یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه» را بسیار دلکش و گیرا نوشته است.
نمونهای از رسایی این نثر را در عبارات زیر میتوان دریافت:
«بعضی شبها شاه سرزده به اتاق بانوان آمده اندک زمانی به تماشای هر محفل میایستد. چون اهل اندرون تا سحر بیدار میماندند و چراغها روشن بود مرا شعفی کودکانه در دل بود و با عزیزالسلطان و غلام بچههایش به دوندگی و بازی سرگرم بودیم. یکی از شبها که قایم باشک بازی میکردیم شاه خود را در محلی که از بته درختهای انبوه پوشیده بود پنهان کرده سوتهای بیمورد میزد. ما به گمان اینکه یکی از بچهها شیرین کاری میکند، به مرتکب فرضی ناسزا گفتن گرفتیم که ناگاه شاه از میان گلها بیرون جست و ما پا به فرار نهادیم. شاه پس از خنده بسیار به آواز بلند گفت تا به دورش گرد آییم و به هریک چند سکه زر داد.»
این کتاب در ۱۵۹ صفحه مطالبی از این دست را برای مخاطب فراهم آورده است و چاپ اول آن در سال ۱۳۶۲ انجام شد و نسخهای که امروز در بازار موجود است چاپ سال ۱۳۹۰ ه. ش است که همچون چاپ نخست توسط نشر تاریخ ایران به بازار عرضه شده است.