خبرگزاری کار ایران

حمید خوانساری در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

متد استاد نریمان شیوه‌ای به‌روز نشده است/ کتاب «مبانی عودنوازی» منتقدانه ویرایش شد/ ارائه «متد» ادعای بزرگی است

متد استاد نریمان شیوه‌ای به‌روز نشده است/ کتاب «مبانی عودنوازی» منتقدانه ویرایش شد/ ارائه «متد» ادعای بزرگی است
کد خبر : ۱۱۲۹۴۷۸

یک نوازنده عود و مدرس موسیقی می‌گوید: با نوشتن بسیار و تالیف و انتشار آثار متعدد موافقم اما آن‌ها که دست به نگارش و ارائه کتاب می‌زنند باید دلیل قانع‌کننده‌ای ارایه دهند اما اینکه صرفا برای آموزش متد خودشان بنویسند، غلط است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، حمید خوانساری، نوازنده سه‌تار، تار و عود یکی از دغدغه‌مندان عرصه موسیقی و ساز عود است. او که فارغ‌التحصیل هنرستان و دانشکده موسیقی است، سال ۱۳۹۷ کتاب «مبانی عودنوازی» را منتشر کرد. این اثر همان سال به چاپ دوم رسید و حال خوانساری با تغییرات و تصحیحاتی این اثر را کامل کرده و به مرحله نشر رسانده است.

خوانساری پیش‌تر به ایلنا گفته بود: اینکه نویسندگان و مولفان با پرداختن به موضوعات و سرفصل‌ها و بخش‌های آثار قبلی آن‌ها را کامل‌تر کرده و به چاپ برسانند رویه‌ای درست و علمی است اما متاسفانه این روند آنطور که باید مورد توجه نیست و معمولا آثار با اشتباهات و نواقص قبلی بازنشر می‌شوند. او در گفتگوی تازه‌اش با ایلنا درباره نسخه جدید اثر و متدهای مرسوم در آموزش ساز عود توضیحاتی ارائه کرد.

 به نظر می‌رسد ساز ایرانی «عود» یا «بربط» متد و شیوه‌ای مشخص ندارد. آیا همینطور است؟

نمی‌توان گفت متدی وجود نداشته است. به هرحال استاد نریمان چهل پنجاه سال پیش دستنوشته‌هایی داشته‌اند که آن‌ها را در هنرستان موسیقی آموزش می‌داده‌اند. آن دستنوشته‌ها بعدها مرتب شده و به کتاب تبدیل شده‌‌اند. اساتید دیگری هم مانند بهروزی‌نیا کتاب‌ها و طعات بسیار خوبی در این عرصه بجا گذاشته‌اند. اما در این سال‌ها همواره کمبود یک متد خوب را احساس کردیم. در کنار این کتاب کتاب‌های دیگری نیز در بازار موسیقی پدید آمده است که هر کدام به جای خود در روند آموزش عود کمک بسزایی به هنرجویان کرده است. مشکل در اینجاست که در دو دهۀ اخیر اقبال به موسیقی زیاد شد و همین امر باعث افزایش بی‌رویۀ آموزشگاه‌های موسیقی شد. همین امر باعث رشد کتاب‌هایی شد که به منظور سرگرم کردن هنرجویان تالیف می‌شد، نه آموزش اصولی و آکادمیکی که برنامه‌ای طولانی می‌طلبد. اما برای آموزش آکادمیک به چیزی بیش از قطعات سرگرم کننده برای هنرجویان نیاز داریم.

 متد استاد نریمان نه در زمان حیات ایشان و نه پس از فوتشان به روز و احیانا کامل‌تر نشد. چرا؟

درست است. متاسفانه هنوز همان الگو مورد توجه است و خیلی‌ها بر همان اساس آموزش می‌بینید و به فعالیت ادامه می‌دهند. اما این کتاب نیاز اساسی به ویرایش و اضافات بسیاری دارد. آموزش در این کتاب روند تندی دارد و به جزییات نوازندگی و تکنیک‌ها توجه شایانی نشده.

تاکید بر استفاده از متد استاد نریمان برای چیست؟

واقعیت این است که نوازندگان و اهالی موسیقی به متدهای دیگری جز متد استاد نریمان اعتماد نمی‌کنند. کتاب استاد نریمان قطعا می‌تواند مورد بازنگری و ویرایش قرار گیرد. مدرسین و نوازندگان همیشه باید پویایی را در خود زنده نگاه دارند تا با پدیده‌های نو برخوردی نزدیک‌تر داشته باشند.

پس کتاب می‌تواند مورد بازنگری و ویرایش قرار گیرد و به‌روز شود.

به نظرم این اتفاق دیگر نمی‌افتد. آقای نریمان در زمان حیات باید خودشان این کار را می‌کردند. واقعیت این است که خودم هم گاه از این موضوع نگران می‌شوم که نکند موضوع یا مطلبی را در کتاب از قلم انداخته باشم. اگر اینطور باشد طبیعتا کسی نمی‌تواند به جای من کارم را انجام دهد. البته انتقاداتی که می‌گویید در رابطه با همه سازها وجود دارد و در مقایسه با آن‌ها عودسازی جوان محسوب می‌شود و این اشکالات طبیعی ست.

مسئولیت نگارش و تالیف شیوه‌ای جدید نه فقط در زمینه ساز عود که همه سازها و سبک‌ها بسیار سنگین است. این موضوع شما را برای ارائه کتابی جدید درباره مبانی و جزییات عود نوازی تحت تاثیر قرار نداد؟

درست است و این کار مسئولیت دارد. من برای تالیف و نگارش کتاب «مبانی عودنوازی» بیشتر سعی در زدودن اختلاطی داشتم که از سایر سازها به عودنوازی راه پیدا کرده بود و اساسی‌ترین نقش را تار و تارنوازان در این میان برعهده داشتند. برخی تارنوازان همانگونه که در ترویج عود نقشی مثبت داشتند، در نواخت و تدریس صحیح عودنوازی نقشی منفی هم داشته‌اند. بنابر این باید با نگاهی کاملا مسئولانه و با جدیت فراوان این مهم صورت می‌گرفت.

 این روحیه در چاپ‌های بعد کتاب «مبانی عودنوازی» در شما وجود داشت؟

بله کاملا. اینطور بگویم که کتاب را با نگاه منتقدانه خودم ویرایش کردم و این ویرایش بسیار زود اتفاق افتاد.

آثار روح الله خالقی را برای ارائه متدی در رابطه با ساز عود مورد توجه قرار داده‌اید که درباره سه تار و تار است. چرا سراغ منابع دیگر نرفتید؟

دلیل توجهم به استفاده از آثار خالقی در کتاب «مبانی عودنوازی» همه گیر بودن آن است. دلیل دیگر اینکه ما کمتر نوازند و علی الخصوص مدرس صِرف عود یا داشته‌ایم. یعنی اینگونه نبوده که افراد از گام اول و از همان ابتدا عود بنوازند یا صرفا نوازنده عود باشند. معمولا هشتاد نود درصد عودنوازان پیش از یادگیری این ساز سه تار، تار یا ساز دیگری را آموخته و نواخته‌اند. همه اینها یعنی با جامعه‌ای مواجه بودم که اکثرا تنها منبعی که بر اساس آن نواخته و می‌نوازند، کتاب‌های روح الله خالقی است. شاید باورتان نشود اما شاید برخی از این افراد ردیف هم نمی‌دانند اما تدریس می‌کنند! که دلیل اینگونه اتفاقات‌عدم وجود نظارت‌هاست. من به شخصه موافق چاپ و انتشار زیاد کتاب هستم. حتی با انتشار بسیار آلبوم هم موافقم چون می‌گویم آنچه که باید به کار آید، پیدا خواهد. قاعدتا آثار ضعیف حذف می‌شوند یا توسط مولف و ناشر تغییر کرده و تصحیح خواهند شد. به هرحال چنین کارهایی باید انجام شود و آدم باید دست به کار باشد.

گفته بودید قرار است کتاب «مبانی عود» ویرایش شود اما توقع نمی‌رفت این اتفاق اینقدر زود رخ دهد.

معمولا اینگونه است که نویسندگان و مولفان پس از گذشت مدت زمانی چندساله یا حتی بیش از ۱۰ سال به ویرایش و بازنویسی آثارشان می‌پردازند که برای من اینطور نبود. در دو سال ابتدای چاپ کتاب به نقایصی برخوردم که مرا ملزم به تصحیح کتاب کرد. دوستانی هم که این کتاب را با هنرجویان خود کار می‌کردند نقطه نظراتی داشتند که آن‌ها را تا جای ممکن لحاظ کردم.

در واقع می‌توان گفت کتاب ویرایش شده «مبانی عودنوازی» چاپ سوم است؟

این اثر در واقع سومین نوبت چاپ بود، اما از آنجا که تغییرات زیادی در آن اعمال کرده‌ام، تصمیم گرفتیم آن را به عنوان چاپ اول روانه بازار کنیم. و تا امروز خدا را شکر چاپ جدید که از انتشار آن حدود یک ماه و نیم می‌گذرد در مدت زمانی بسیار کوتاه تمام شد. این یعنی ما به چاپ چهارم رسیده‌ایم. در حال حاضر روال اینگونه است که کتاب‌ها با تیراژ پانصد نسخه چاپ می‌شوند.

چه بخش‌هایی به نسخه ویرایش شده کتاب «مبانی عودنوازی» اضافه شده؟

درس‌هایی به کتاب اضافه شده و حذف و اضافه‌هایی وجود داشته، اما از همان ابتدا که کتاب را از روی متد آقای خالقی تالیف کردم، قصدم این بود که توجهات را ابتدا به دروس آقای خالقی جلب کنم و در ادامه از این قطعات بکاهم که این کار را هم کردم؛ تا مخاطبان (چه معلمان و چه هنرجویانی که عود را با سازهای دیگر شروع کرده‌اند) طی مواجه شدن با درس‌هایی آشنا راحت‌تر به آن‌ها بپردازند. همیشه تاکید می‌کنم و این ایراد را می‌گیرم که عود را با استایل تار ننوازید و اینکه مضراب و جملاتتان اصطلاحا تاری یا سه تاری نباشد. به همین خاطر درس‌های کتاب من نیز نباید تاری و سه تاری باشند؛ لذا تا جایی که می‌شد از تعداد دورس کم کردم و درس‌هایی مناسب را با ترانسپوزِ مُدِ نامناسب نگاه داشتم.

 شما در چاپ‌های قبلی بازخورد مخاطبان را هم دیده بودید.

بله از آن بازخوردها و نظرات هم در تغییرات اعمال شده بهره بردم.

 نگارش کتاب «مبانی عودنوازی» برای خودتان چه دستاوردها و بازخوردهایی داشت؟

بزرگترین حسن کتاب برای خودم این بود که حدود یک سال و نیم است نگاهم به شیوه تدریس و حتی عودنوازی عوض شده. می‌دیدم کاری که در زمینه تدریس مشغول انجام آن هستیم، خیلی کم است. دیدم که من به عنوان معلم صرفا نمی‌توانم به تدریس چند تکنیک اکتفا کنم. همیشه در خلالِ درس‌ها تکنیک‌ها و مسائلی را به هنرجو می‌گوییم که در کتابی نوشته نشده. از طرفی کسی که در آموزشگاه موسیقی ثبت نام می‌کند معمولا مدت زمان کوتاهی پس از شروع دلسرد شده و ساز را ترک می‌کند. هیچ شاگردی مثلا سال‌ها در یک آموزشگاه و تحت نظر یک معلم نمی‌ماند. من شانس تدریس در هنرستان موسیقی را داشته‌ام. زمانی که در هنرستان درس می‌دهید باید شاگرد را از سال اول یا همان هفتم به دوازدهم برسانید. من به عنوان معلم باید برای این شش سال برنامه داشته باشم. من برای ادامه این کار برنامه‌ای ریختم که چطور دو سه سال دوره آموزش را به شش سال افزایش دهم. زمانی که متوجه بازخوردهای هنرجویان هنرستان موسیقی شدم، با جرات بیشتر کارم را انجام دادم.

طی این اقدام چه مواردی را به دروس موجود افزودید؟

یکی از اتفاقات این است که علائمی جدید را به اثر افزودم. تکنیک‌هایی در عود وجود دارد، که هیچ اسم و علامتی ندارند. حین تدریس اگر مثلا بخواهم به شاگردم بگویم مضراب دُرّابی بزن که دو نت اول آن تکراری باشد و نت بعدی بالا برود، چه باید بگویم؟ همین توضیح درباره تکنیکی که اجرای آن کمتر از یک ثانیه طول می‌کشد، بیش از ده ثانیه زمان برد. حال حساب کنید برای توضیح یک یکِ تکنیک‌ها چقدر باید زمان و انرژی صرف شود. امروزه در تمامیِ علوم، از پزشکی و تکنولوژی و دیگر امور و مشاغل و هنرها، همه چیز اسم بخصوص یا مخفف دارد و برای توضیح اتفاقی مفصل تنها یک کلمه یا علامت مخفف کفایت می‌کند. ما در موسیقی و بخصوص ساز عود چنین چیزی نداریم و بر اساس همان سیستم سنتی که داشته‌ایم پیش می‌رویم.

ما در نت نگاری و علائم نگاری آثار آموزشی نیز مشکلات زیادی داریم. اغلب آثار مکتوب در زمینه موسیقی در نت نگاری‌ها ایرادات فاحش دارند که متاسفانه از چشم افراد تازه کار دور می‌ماند و تنها استادان می‌توانند متوجه آن‌ها شوند.

درست است این مشکل وجود دارد و باید نسبت به این کاستی دقت و توجه بسیار بیشتری وجود داشته باشد. برایم مهم بود که پیش از من چه فرد یا افرادی اقدام به وضع علائم و نام‌گذاری تکنیک‌های عود و یا سازهای مضرابی کرده‌اند. برای مثال آقای مهرانی نسبت به نام‌گذاری دُرّاب‌های تار و سه تار چنین کاری کرده است. وجود اسامیِ متنوع به شاگردان برای یادگیری بهتر انگیزه می‌دهد و باعث می‌شود آن‌ها تکینک‌ها را با هم اشتباه نکنند.

می‌توانید درباره برخی نام‌گذاری‌ها توضیح دهید؟

بله. مثلا برای نامگذاریِ انواع دُرّاب، از تعداد حروف کم کرده‌ام. دراب نوع دوم را «دُرّا» نام نهاده‌ام. دراب نوع سوم که سخت‌ترین و پرحرکت‌ترین دراب است را هم «دُرّ» نام نهاده‌ام که به معنای مروارید است. و یا برای نتی که طنینش را نگه می‌داریم نام «مانا» را انتخاب کردم.

گویا قرار بود کتاب «مبانی عودنوازی» به دو زبان منتشر شود.

بله درست است. کارهای لازم انجام شده تا نسخه انگلیسی کتاب را در سایت آمازون یا دیگر سایت‌ها منتشر کنیم تا هنرمندان غیر ایرانی نیز از آن بهره ببرند. واقعیت این است که مشکل مکتوبات و علائم و نت نگاری‌های دقیق، مختص ما نیست و کشورهای عرب و ترک صاحب عود هم با چنین کاستی‌هایی مواجهند و در این زمینه از ما قوی‌تر نیستند. البته باید بگویم آن‌ها در نوازندگی از ما قوی‌ترند. در کشورهای مذکور اغلب معلمان ظرایف و ریزه کاری‌ها را شفاهی به نوازندگان می‌آموزند. این سیستم بد هم نیست اما پس از مدتی برچیده خواهد شد.

یکی از موضوعات مهم در عرضه آثار آموزشی مکتوب شیوه پخش آن در شهرستان‌هاست. این موضوع برای شما اهمیت داشته؟

همینطور است که می‌گویید. اما این روزها اوضاع خیلی بهتر از قبل شده. در این میان شاید آن‌هایی که در شهرستان‌ها زندگی می‌کنند امکان تهیه نداشته باشند؛ بنابراین توجهم را به این موضوع معطوف کردم. تعدادی از معلمان در چاپ قبلی مبالغی هزینه کردند و کتاب را خریدند و پس از آن کتاب تجدید چاپ شد. با آن‌ها تماس گرفتم تا بدانم چه کسانی کتاب را تدریس می‌کنند که چاپ جدید را به صورت رایگان برایشان بفرستیم. بعد دیدم که تعداد سی چهل مدرس تا جایی که بنده اطلاع پیدا کردم این کتاب را تدریس می‌کنند. از این موضوع خوشحالم که معلمان و اهالی موسیقی از اتفاقات جدید در زمینه نشر و تجدید چاپ آثار استقبال می‌کنند.

 نسبت به گذشته تعداد چشمگیری از مدرسان و موزیسین‌ها به نگارش و تالیف کتاب مشغول هستند و هر زمان از آن‌ها سوال شود می‌گویند مشغول پژوهش و تحقیقند.

من کتاب «مبانی عودنوازی» را دو سال پیش از بحران کرونا و در اوج برگزاری کنسرت ها، آن زمان که با همایون شجریان پروژه «سی» را روی صحنه می‌بردیم و فعالیت‌ها با مشکل خاصی مواجه نبود، ارائه کردم. موضوعی که می‌خواهم درباره‌اش بگویم این است که برخی از نوازندگان تازه کار به علت داشتنِ وقتِ آزاد و بودن در بازارِ نشر و رقابت در این عرصه، به چنین فعالیت‌هایی می‌پردازند. واقعا در این زمینه اتفاقات عجیب و غریبی می‌بینیم. مثلا طرف چهار، پنج سال است ساز می‌زند و مشغول انتشار جلد سوم کتابش است! برای چه مخاطبانی؟ برای شاگردان خودش. چرا؟ به این دلیل که نمی‌خواهد کتاب فلانی را تدریس کند. اما من همانطور که گفتم کتاب «مبانی عودنوازی» را در خلال کارهایی که انجام می‌دادم نوشتم. صبح تا ظهر به کتاب می‌پرداختم و ظهر تا عصر شاگردانم را آموزش می‌دادم و عصر تا آخر شب هم سر برنامه بودم و خودم را به اجرای کنسرت «سی» می‌رساندم. باید دغدغه‌ای وجود داشته باشد وگرنه که من مشغول انجام کارهایم بودم و سرم هم گرمِ کارهایم. مطمئنا موضوع کتاب برایم مقوله‌ای جدی بوده و مثلا اینگونه نبوده که به دلیل عوامل حاشیه‌ای یا مثلا از سر عناد و دشمنی با کسی به نگارش و تالیف بپردازم. این کار دشواری‌های خودش را دارد.

شما با انتشار گسترده کتاب و تعدد ارائه آثار مکتوب و موسیقایی موافقید، اما از سویی نسبت به این رویه انتقاد دارید!

من با نوشتن بسیار و تالیف و انتشار آثار متعدد موافقم و می‌گویم این اتفاق خوبی است و کم نیستند نوازندگانِ سطح بالای سازهای ایرانی که این توانایی را دارند. اما آن‌هایی که دست به نگارش و ارائه کتاب می‌زنند، باید دلیل قانع کننده‌ای برای خودشان پیدا کنند. باید به کیفیتی مناسب در نوازندگی و آهنگسازی و تدریس و شناخت موسیقی ایرانی رسیده باشند. اینکه مثلا صرفا برای آموزش متد خودم شاگردانم اثر بنویسم غلط است. اصلا متد مقوله‌ای نیست که بخواهیم به راحتی آن را به خودم و دیگران نسبت دهیم.

با توجه به وسواسی که به خرج داده‌اید کتاب «مبانی عودنوازی» برایتان پروژه‌ای پایان یافته است؟

کتاب فعلی که حال یک و ماه نیم است به بازار آمده، اثری تمام شده است. اما جلد دومی هم خواهد داشت که شاید دو سه سال دیگر تکمیل شود. این جلد دوم برنامه‌ریزی من برای ارائه روشی شش‌ساله برای آموزش هنرجویان را تکمیل خواهد کرد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز